ناصر اصغری از کادرهای دکان سیاسی حککا نامه سرگشاده ای برای به کمیته رهبری حزب کمونیست ایران با درخواست تخریب چهره اذر ماجدی داده اند.این دیگر بیشتر شیوه سازمان ارشاد قابل مقایسه است که به روزنامه ها و رادیو تلویزیون دستور تحریب چهره اپوزیسیون را می داد. این که خودت بیایی و شانتاژ کنی یک مسئله دیگر است اما رکورد جدیدی در تاریخ توسط اقای ناصر اصغری ثبت می شود که به سازمانهای دیگر هم فتوای شانتاژ می دهد
ظاهرا ناصر اصغری همیشه عادت دارد در مسئله ای که کوجکترین اطلاعی در رابطه با آن ندارد نظر بدهد. واقعا این چه اصراری است خود ناصر اصغری باید جوابش را بدهد. ناصر اصغری به مشکلات تشکیلات داری حزب کمونیست ایران که توسط آذر ماجدی نقد شد می پردازد. اولین سوال اینجاست خط نقد آذر ماجدی و منصور حکمت و هر کمونیست کارگری به حزب کمونیست ایران از بیست سال پیش همین بوده و هست. این یک مارک شخصی نیست. مسئله ای است که می توان با آمار و ارقام نشان داد. با اشاره به فاکت های مشخصی که قبلا نشان داده ایم و در آرشیو سایت ها موجود است به سراغ این مسئله رفت اما امروز موضع کادرهای حککا در برخورد با حزب کمونیست ایران دقیقا شبیه موضع امثال عبدلله مهتدی و یاران است. هر دو کمونیسم کارگری را می زنند. هر دو کمونیسم را حذف می کنند و هر دو خطابشان به کومله است! هر دو با باد زدن عواطف ناسیونالیستی یا هر شیوه ای می خواهند کمونیستها را ضعیف جلوه بدهند!
کمتر کسی است که حتی در همان کردستان نداند یکی از شناخته شده ترین شخصیت های کمونیسم کارگری آذر ماجدی است. و به همین منوال بیشترین حمله ها به آذر ماجدی می شود. اما موقعیت دون حککا واقعا گریه اور است امروز که پاسخی در جواب نقد های آذر ماجدی ندارد دست به دامن ناسیونالیسم کرد می شود واقعا فقط می توان تاسف خورد.
در ادامه ناصر اصغری که گویا اینروز ها جو ویکی لیکس بسیار بر او تاثیر گذاشته به آذر ماجدی تهمت می زند که به نوید بشارت اطلاعات درونی حزب را می داده است. این دیگر مسخره ترین جوکی است که تا بحال به گوش آدم خورده است. برای اطلاع آن دسته از خوانندگانی که قضیه را نمی دانند باید بگویم یکی از اعضای کمیته مرکزی حککا در آن زمان با نام مستعار نوید بشارت به سایت ها فرستاد. تا آنجا که ما آن اطلاعیه ها را خواندیم امر خاص درون تشکیلاتی و اسرار سازمانی در آن نبود فقط شیوه کار آن عمیقا اشتباه بود که توسط خود علی جوادی و بقیه رفقا نقد شد و اصلا اطلاعیه رسمی حزب در آن زمان را سیاوش دانشور نوشت. اما ناصر اصغری رسما با تضرع دروغ می گوید اینکه آقای اصغری چرا خود را شبیه ژولیان آسانژ سر دبیر ویکی لیکس می داند برای ما مجهول است!
«ناصر اصغری در مقاله اش می گوید که آذر ماجدی را هیچ کس تحویل نمی گیرد و باید او را به حال خودش رها کرد. اولین سوال خواننده اینست اگر بیل زنید باغچه خود را بیل بزنید در سایت روزنه شب و روز کادرهای شما خستگی ناپذیر چهره آذر ماجدی را مخدوش می کنند. وقتی رهبری حزب مانند اصغر کریمی ویولون بزند کادرها در روزنه می رقصند!
ناصر اصغری در نوشته اش حککا را شبیه به بلشویک ها می داند و حزب کمونیست ایران را شبیه منشویک ها. رسما اشاره می کند که جدایی این دو ١۴ سال طول کشید. اولا باید بگوییم شما قبل از اینکه خودت را شبیه بلشویک ها ببینی چهار خط جواب کادر حزبتان را بدهید که شب و روز مسلسل وار لنین را آدمکش و بلشویک ها را دیکتاتور معرفی می کند. البته جوابی در کار نیست اطلاعیه آخرتان نشان داد که مقالات سعید صالحی نیا خط رسمی رهبری دکانتان است که زیر پتو قایم شده اند و ناخن می جوند و فعلا حرفشان را در دهان کادرهایتان کرده اند.
در ثانی آقای اصغری اگر چیزی در رابطه با تاریخ نمی دانید بهتر است چیزی هم نگویید. فاصله دوری بلشویک ها و تروتسکی به چهارده سال کشید در هیچ کتاب تاریخی پیدا نمی شود. اصلا این امر وجود خارجی نداشته و ندارد. اگر دوری خط سیاسی منظورتان است تروتسکی تا روز آخر روی خط سال 1898 اش ماند و تکان نخورد. اگر جدایی فیزیکی منظروتان است پس باید اطلاعات تاریخی تان را تکمیل کنید تروتسکی و لنین بارها و بارها در شهر برن به همراه باقی کمونیست جمع شده اند و بحث کرده اند. حتی این را هم بگویم تروتسکی حتی از منشویک ها هم فاصله گرفت و سال ها نشریه تک صفحه ای خودش را در یک منظقه کوچک روسیه منتشر می کرد و حتی ۵ درصد نفوذ هم در میان جامعه نداشت و کسی جدیش نمی گرفت. تاریخ تروتسکی را دو مسئله مهم می کند یک رهبری مقطعی اش در ارتش سرخ و انهم چیزی کمتر از شش ماه. دو ترور فجیعش توسط استالین.
اما از این شوخی شما که بگذریم حالا هر علتی که داشته باشد خواهشی از شما داریم که بر اساس دانسته هایتان حرف بزنید. اگر دنبال پز الکی هستید سایت فیس بوک را انتخاب کنید بحث های سیاسی بین احزاب را آنقدر نازل نکنید و کمی بیشتر مطالعه کنید.
مسئله ای که می توان گفت ذره ای اهمیت دارد این است که چارچوب سیاسی حککا به کلی نابود شده است. چیزی از کادرهای با سابقه این حزب نمانده است و میدان دار امروز کادرهای بی مایه ای هستند که راه پیشرفت را توهین به حزب اتحاد کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست و آذر ماجدی می دانند. چه پراتیک سیاسی تلخی!
حتی یک نفر از آن رهبری نیست که از قطعنامه هایی که خودشان امضا کرده اند دفاع کند روز روشن طرف کل تاریخ کمونیسم کارگری و پراتیک و نقد سیاسی اش را به لجن می کشد و کسی را ابایی نیست. این تنها یک دلیل دارد مواضع پوپولیستی رهبری این حزب تصویر کمونیسم را درون این حزب بی رنگ و بی مسما کرد. دسته ای به سوی اکس مسلم پناه می برند (مریم نمازی: اکس مسلم امید می دهد) دسته ای طرفدار حقوق بشر می شوند (اصغر کریمی:خانم عبادی شما طرفدار حقوق بشر نیستید ما هستیم) عده ای لیبرالیسم را بهتر از کمونیسم می دانند و آخری ناسیونالیسم کرد را امید جوانهای جامعه کردستان می داند. اگر در این حزب بی در و پیکر فردا گرایشات ضد زن و مردسالار پیدا شد اصلا نباید شک بکنیم!
اما آذر ماجدی با سی سال مبارزه در عرصه های مختلف به اندازه کل بدنه حککا می ارزد. آذر ماجدی یک چهره فرا سازمانی و بین المللی است و امروز یکی از اصلی ترین نماینده های کمونیسم کارگری است که خستگی ناپذیر برای پیروزی رساندن سوسیالیسم و احقاق حقوق زنان مبارزه می کند. ترهات امثال ناصر اصغری هیج محلی از اعراب نداشته و ندارد.