خالد حاج محمدی در رابطه با نوشته فواد عبداللی علیه من، به عنوان "مقام رسمی" و حزبی و در نشریه "رسمی" خود، روایتی بدست داده است که در نوع خود بی نظیر است. این "حزب" دارد در عوض کردن صورت مساله آخرین مراحل تبحر و تخصص را طی میکند. کل ماجرا، فاکتهای مورد دعوا و مسائل مورد مناقشه در این روایت حاج محمدی عوضی است. نوشته اند:
" هر کس بخواهد نظر رسمی حزب ما را در مورد هر موضوع و مساله ای بداند، به بیانیه ها، اطلاعیه ها و مواضع رسمی این حزب از زبان مقامات رسمی آن نگاه خواهد کرد." و مگر طفلک فواد عبداللهی "پرووکاتور پلیس" را از خودش و به عنوان نظر فردی اش در آورده بود؟! او برعکس همان "اظهار نظر فردی" اش را از "اطلاعیه رسمی" حزب گرامی که نه تنها علیه من، بلکه علیه کومه له و همه یاران تا دیروزی و هر منتقد درونی و بیرونی هم بود" copy " و "paste " کرده بود . بیخودی فواد عبداللهی را به عنوان عضو "خودسر" قربانی نکنید. لابد میدانید که روش دور زدن افتضاحات سیاسی از سوی مقامات "رسمی" و فدا کردن عناصر بی پشت و پناه در "اسکاندال گیت" ها، سنت چه طبقه و کدامین "سیاستمداران" است؟
و بعد: موضوع اصلا این نبود که گویا حزب اتحاد، "چشم امید به پیوستن چند نفری بسته اند که زمانی در صف ما بوده اند". فقط میخواهم یاد آوری کنم که دستکم من از میان آن چند نفر، مدتهاست نه تنها آن دوره با شما بودنم، بلکه کل دوران تدارک "جنگ قدرت" برای تکه پاره کردن حزب کمونیست کارگری برای این چنین سیاست آوردنها و تزهای افسانه ای را از لیست "افتخارات" زندگیم حذف کرده ام. و اتفاقا تمرکز شما بر لیچارگوئیهایتان علیه حزب اتحاد به این دلیل است که رفقای این حزب، بر این دوران بیادماندنی تعمق کرده اند و فرهنگ و ادبیات آن دوران را به شما و بانیان آن واگذار کرده اند. مشکل شما حتی نگرانی از این بابت و تجاهل نسبت به این مساله نیست. معضل شما این است که نتوانستید سنت بددهنی را تحت نام کمونیسم کارگری و منصور حکمت در میان اپوزیسیون چپ مرسوم کنید. این رفتار شیرین بخاطر سپرده شد و پروژکتورها بر سیاستها و "فرهنگ" و "نزاکت سیاسی" حزب شما متمرکز شد و عکس های آن در ملا عام و در صف اپوزیسیون جمهوری اسلامی به گردنتان آویزان شد. اطلاعیه "انصراف" سیاوش دانشور از شرکت در سمینار "مسائل کارگری" که حزب شما فراخوانده بود و اطلاعیه محمود قزوینی و حامد خاکی:"اتهام پلیسی به احزاب و اپوزیسیون موقوف"، دیگر برگشتن شما و تکیه زدن بر صندلی "مدافعان طبقه کارگر" را پس از این نمایش فرهنگ و ادبیات ضدانسانی با دشواری روبرو ساخت. با عوض کردن کل صورت مساله و قربانی کردن کسی که میخواهید موضع رسمی منتشر شده در ارگان رسمی و از جانب مقامات رسمی تان را به عنوان "نظر فردی" و خودسری "غیر رسمی" او ماست مالی کنید، از مخمصه نجات نخواهید یافت. بازتاب بی ربطی شما به کمونیسم کارگری و پرنسیپها و موازین و مبانی آن، دیگر دارد شما را از کوره بدر میکند.
همین موضع رسمی، نتیجه طبیعی و جرئی از "سیاست آوردن"هائی است که حزب شما بر شالوده آنها بنا شده است. عضو بی پارتی تان را قربانی نکنید، و ژست نچسپ "ما نظر فردی اعضا خود را سانسور نمیکنیم" نگیرید. آقای حاج محمدی! همه میدانند که شخص شما و دیگر نورچشمی های دیگر در دوائر "رهبری" بسا بیشتر و دریده تر و بدون سانسور در مراجع و ارگانهای رسمی، بسیار بدتر این اینها را گفتید و نوشتید.
بی رگ و ریشه ای و چرخاندن هر روزه سیاستها حول چرخشها و تذبذب و تردیدها و نوسانات سیاسی رهبری حزبتان و عدم پایبندی به پرنسیپهای رفتار با مخالفین سیاسی درونی و بیرونی، پایدار نخواهد ماند. این ناپایداری در سیاست و آماتوریسم در ناسیاسی گری، و فروش آن به نام کمونیسم و منصور حکمت ناپایدارتر و نشدنی است. مشکل مهمتر این است که بی ربطی شما به کمونیسم از دایره دوره و "تاریخ" شیرین جنگ درونی رد شده است. این تمایز و تفاوتهای خود با اصول کمونیسم کارگری در مقیاس اجتماعی را نمیتوانید با میخ کردن مخالفین خود و از جمله رفقای حزب اتحاد و من و کانون دفاع از کمونیسم و مبارزان کمونیست، به این دوره طلائی پنهان کنید. من و بسیاری از همان چند نفری که "زمانی در صف شما بودند"، از این دوران عبور کرده ایم.
راستی وقتی یک سیاست سرراست، شفاف و صمیمانه و صادقانه، وبال گردنتان شده است، و تزهای شبه قلسفی این چهار پنج سال اخیر روی دستتان مانده است، نمیتوانید به شیوه دیگری مشکلات خود را حل کنید؟ بهتر نیست با خودتان صادق باشید و برای پوشاندن تردید و تزلزلهای هر روزه سیاسی و درز گرفتن سوتی دادنهای سیاسی تان و پر کردن شکافهای درونی تان، به مردم و به مخالفین سیاسی تان توهین و بی حرمتی نکنید؟ شما و رهبری تان راه دیگری جز قربانی کردن اعضا و کادرهای باقی مانده در اسکاندالهایش بلد نیستید؟ تظاهر به انسجام "رهبری" و تجاهل در برابر انزوای اجتماعی خود در صف چپ و کمونیسم، تا کی قابل دوام است؟