مدتی است در میان احزاب چپ اپوزیسیون چه در برخورد به دانشجویان و کارگران ومردم وچه دربرخود به همدیگر و مخالفین خود از سنت و روش و فرهنگ سیاسی ایی استفاده میکنند که فرهنگ وسنت وروش جنبش کمونیستی نیست بلکه فرهنگ وسنت جنبش های طبقات دیگراست. اگر تاریخ احزاب چپ را بررسی کنیم در دوره های که کمونیسم وحزبش درصحنه سیاست جامعه حضوردارند، نقش ایفاء می کنند وتاثیرگذارند،این فرهنگ سیاسی به حاشیه می رود وزمانیکه درصحنه سیاست کمونیسم تحزب یافته حضورندارد،این فرهنگ میداندارمی شود. امروز میدانداری این فرهنک به دلیل نبودن کمونیسم قدرتمند و تاثیرگذاردر صحنه سیاست ایران است.
توهین،افترا،اتهام،پرونده سازی، منتسب کردن کارگران،دانشجویان و مخالفین خود به این دولت وآن دولت و به این حزب و آن حزب، روش وسنت و ابزارطبقات حاکم در طول تاریخ بشربرای تحمیق و سرکوب و خفه کردن توده مردم معترض و مخالفین خود بوده است. طبقات دارا و در قدرت همیشه سعی و تلاش کرده اند که این سنت رابه فرهنگ کل جامعه تبدیل کنند وما امروزدرتمام جوامع بورژوازی دردنیا شاهد این فرهنگ واین سنت ضد حرمت وآزادی انسان ها از طرف دولت ها واحزاب و جنبش های بورژوازی برعلیه کارگران ومردم معترض ومخالفین این دولت ها هستیم.
فراخوان مورخه 29 ژانویه 2009 دفترسیاسی حزب حکمتیست به صفوف کومه له و هیاهو و جنجالی که حول آن براه انداخت گامی فراترازسطح موجود درمیان جریانات چپ ایران وباد زدن این فرهنگ ضد کمونیستی است.این سنت و روش دربرخورد به مخالفین درمیان احزاب وسازمانهای چپ دردنیا بطورعام و در ایران بطور خاص سابقه طولانی پشت سر دارد.
بعد از شکست انقلاب اکتبر در سال 1924 و از صحنه خارج شدن کمونیسم در جامعه شوروی کم کم این فرهنگ سیاسی درحزب کمونیست روسیه رواج پیدا می کند وبااستفاده ازاین روش دردوران حاکمیت حزب کمونیست روسیه به رهبری استالین هزاران انسان کمونیست وآزادیخواه دراین کشوروسایرکشورهای وابسته به شوروی به خاطرمخالفتشان به اعدام، شکنجه، زندانهای طولانی و اردوگاههای کار اجباری محکوم شدند. این سنت بعداز شکست این انقلاب به فرهنگ احزاب وسازمانهای چپ وغیرکمونیستی در دنیا تبدیل گردید. پرچمداراین سنت و فرهنگ درچپ ایران حزب توده بود که تشکیل و الهامش را ازحزب کمونیست شوروی گرفته بود و بعدا هم در سازمانهای دیگر چپ در ایران اشاعه پیدا کرد و به یک سنت و فرهنگ سیاسی در میان آنها تبدیل گردید.
بعد ازانقلاب 57 و بوجود آمدن فضای آزاد در جامعه ایران و علنی شدن احزاب و سازمانهای چپ برای مدتی ما شاهد بکار بردن این روش و فرهنگ در میان این احزاب و سازمانها دربرخورد به مخالفین شان هستیم. در این دوره با به میدان آمدن کمونیسم قدرتمند زیرا لوای مارکسیسم انقلابی در صحنه سیاست ایران وتشکیل حزب کمونیست ایران این فرهنگ به حاشیه رانده می شود. بعد ازبی تاثیری حزب کمونیست ایران تحت پرچم مارکسیسم انقلابی، نقد اجتماعی جنبش کمونیسم کارگری ازمارکسیسم انقلابی و شروع اختلافات درون حزب کمونیست ایران و جدا شدن کمونیسم کارگری از این حزب و فروپاشی بلوک شرق و شروع حمله جهانی بورژوازی به کمونیسم این روش و فرهنگ سیاسی در میان حزب کمونیست ایران و کومه له برعلیه کمونیسم کارگری و منصور حکمت به مدت کوتاهی به میدان آمد. با قدرتمند شدن حزب کمونیسم کارگری ایران، تبدیل شدن این حزب به بستر چپ و کمونیسم در ایران، با تدوین برنامه یک دنیای بهتر، کلا با فضای سیاسی که این حزب با سنت و روش خود در میان جریانات چپ بوجود آورده بود، فرهنگ چپ سنتی و اتهام زنی و پرونده سازی زیر تعرض سیاسی قرار و این فرهنگ سیاسی باز هم به حاشیه رفت .
بعد از کنگره دوم حزب کمونیسم کارگری ایران و کافی نبودن برنامه و تئوری تشکیلات برای تاثیر گذاری در صحنه سیاست ایران، در این کنگره استراتژی یک حزب کمونیستی و تاثیرگذاردر جامعه " استراتژی حزب و قدرت سیاسی و حزب و جامعه" تدوین گردید. با تدوین این استراتژی تعدادی از کادرها و اعضای حزب در مخالفت به" اصطلاح" آنها با این بحث وهمچنین افراد منفردی از چپ های 57 در برخورد به حزب کمونیسم کارگری ایران و منصور حکمت دوباره این روش و فرهنگ را به میدان آوردند. بازهم رشد سریع حزب منصور حکمت بدنبال ماجرای مستعفیون و قدرتمند شدن هرچه بیشتر حزب کمونیسم کارگری با استراتژی کمونیستی درصحنه سیاست ایران این روش و فرهنگ سیاسی را دوباره به حاشیه راند.
بعد ازمرگ منصورحکمت و بدست نگرفتن پرچم و متد او و متلاشی شدن حزب کمونیسم کارگری و خارج شدن کمونیسم و حزب کمونیستی قدرتمند از صحنه سیاست ایران این فرهنگ سیاسی دراحزاب منشعب شده ازحزب منصورحکمت و حزب کمونیست ایران و سازمان اتحاد سوسیالیستی کارگری در برخورد به مخالفین خود دوباره به میدان آورده شد. بعد از سرکوب و دستگیری و شکنجه و زندانی کردن دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب در 16 اذرسال گذشته بوسیله رژیم جنایتکارجمهوری اسلامی این فرهنگ سیاسی درمیان این احزاب اوج گرفت و با فراخوان دفتر سیاسی حزب حکمتیست "سیاست و روش توده ایستی را در کومه له طرد کنید" و نوشته های رد وبدل شده کادرها واعضای این حزب درمورد این فراخوان، پرچم این سنت واین فرهنگ ضد کمونیستی و ضد حرمت انسان باردیگر اوج گرفت و حزب حکمتیست پرچمدار این سنت شد و کومه له و حزب کمونیست کارگری ایران و جماعت ایراج آذرین و رضا مقدم را پشت سر نهاد.
دلیل و علت دادن این فراخوان وکمپین حول آن ازطرف حزب حکمتیست هرچه باشد، یک زره از ماهیت ضد کمونیستی ومخرب این فرهنگ سیاسی که باعث آلوده کردن فضای سیاسی، بوجود آوردن فضای ترس و وحشت و بدبینی در میان احزاب وسازمانهای سیاسی در برخورد کردن به همدیگر و به جامعه می شود، کم نمی کند. باید این فرهنگ سیاسی از طرف تمام احزاب و سازمانهای سیاسی دربرخورد به مخالفین خود طرد گردد و بجای آن یک فرهنگ سیاسی مدرن گذاشته شود، که حرمت وآزادی انسان نقطه عزیمت ودرسرلوحه آن قرارگیرد.
این سنت و روش به نفع کمونیست ها، کارگران و مردم زحمکش و آزادیخواهان نیست، بلکه به نفع دولت و احزاب طبقات حاکم می باشد که با توسل به این سنت وروش میخواهند مخالفین خود راکه اکثرا ازمیان کمونیست ها،کارگران و آزادیخواهان می باشند، خفه کنند واز میدان مبارزه بیرون کنند، تا صدای مخالفی در جامعه شنیده نشود.
باید درمقابل این سنت وفرهنگ قاطعانه ایستاد و به آن تعرض کرد وآن را ازمحیط زندگی ومبارزه کمونیست ها و آزادیخواهان ومردم جامعه بیرون کرد والگوی ازمناسبات وبرخورد بین احزاب و سازمانها را به مردم و جامعه نشان داد که ازآن درس وآموزش بگیرند، تا درزندگی وتلاش ومبارزه روزانه شان درمقابل بورژوازی وحکومتهای سرکوبگرازآن استفاده کنند.
به انجام رساندن این امر و بوجود آوردن فضای امن برای هر مخالفی که بتواند نظراتش را بدون ترس و واهمه ازاتهام و پرونده سازی ومنتسب کردنش به این دولت و آن دولت بیان کند، در دست کمونیست ها وآزادیخواهان ودرگرو بوجود آوردن یک صف قدرتمند کمونیستی وروشن بین با استراژی کمونیستی و تاثیر گذار در جامعه و در صحنه سیاست ایران می باشد.