برای دریافت نسخه کامل پی دی اف نشریه بروی عکس نشریه کلیک کنید

 
يادداشت سردبير٬ شماره ١٣٠؛١۶ آذر؛باخت - باخت دو جناح
درسهای ١۶ آذر و حلقه های گرهی
در حاشیه کنگره ۷ "حککا "پایان دگردیسی از کمونیسم به پوپولیسم راست و رفرمیسم
اطلاعیه آغاز برنامه های هر روزه تلویزیونی
زنده باد انقلاب کارگری
برای ثبت در تاریخ !دست چه کسی در انبان جنبش های دیگر بود؟
پیام حزب اتحاد کمونیسم کارگری به مناسبت برگزاری یک١۶ آذر سراسری و رادیکال
اخراج کارگران کارخانه روغن نباتی بهشهر
نگذاریم که رژیم جنایتکار اسلامی محمد امین آگوشی را اعدام کند!
گزارشی از یکی از فعالین حزب اتحاد کمونیسم کارگری از تهران
۱۶آذر صحنه اعتراضات وسیع دانشجویان و جوانان با رژیم
١۶ آذر ؛عليه جمهورى اسلامى و حاميانش
سازمان آزادی زن؛ سه اطلاعیه

 

 


يادداشت سردبير٬ شماره ١٣٠؛١۶ آذر؛باخت - باخت دو جناح


روز ١۶ آذر دانشگاهها و شهرهاى ايران صحنه تقابل با ارتجاع اسلامى بود. دراين روز دو جناح بار ديگر پاسخ محکمى از دانشجويان و مردم آزاديخواه گرفتند. نه تهديد سرکوب شديد٬ نه دستگيريهاى وسيع٬ نه عر و تيز حکومت نظامى خامنه اى – احمدى نژاد کسى را ترساند٬ و نه سياستهاى جناح موسوم به "سبز" موسوى قالب اعتراض شد. سياستهاى دو جناح در اين روز مجددا شکست خوردند. ١۶ آذر ١٣ آبان را پشت سر گذاشت و پله اى در پيشروى جنبش اعتراضى براى سرنگونى بود.

پاسخ حکومت نظامى را با پائين کشيدن عکسهاى خامنه اى و آتش زدن آنها٬ و شعار محورى مرگ بر خامنه اى در ابعادى وسيع داده شد. پاسخ موسوى و منتظرى و مدافعين "بسيج و سپاه نورانى دوره امام" را با شعارهاى؛ "مرگ بر بسيجى"٬ "بسيجى برو گمشو"٬ "مزدور برو گمشو"٬ "مرگ بر خمينى" و پاره کردن عکس خمينى و خامنه اى دادند.

حقيقت اينست ايران براى ارتجاع اسلامى هر روز بيشتر از ديروز غير قابل حکومت کردن ميشود. ظاهرا حکومت هنوز سرکار است اما کسى ترديد ندارد که کارشان تمام است. همه به بعد از جمهورى اسلامى فکر ميکنند و اينرا بيش از هر کسى موسوى ها دريافته اند. آنچه در ايران شروع شده است دوره فروپاشى نظام٬ از هم گسيختگى درون حکومتى و تشديد جنگ براى بقا٬ چشم انداز سقوط٬ دست بدست شدن دولتها٬ و دوره اى از کشمکش حاد جنبشهاى سياسى برسر آينده است. پديده موسوى در اين روند٬ در بهترين حالت٬ تنها نقطه اى از دوران پر کشمکش تحول سياسى در ايران است. ١۶ آذر بار ديگر بر پايان کار جمهورى اسلامى و ديناميزم جنبش نخواستن وضع موجود و چشم انداز تغييرات بنيادى در سياست ايران تاکيد گذاشت. *  

 

 

 




درسهای ١۶ آذر و حلقه های گرهی


اعتراضات دانشجویان و مردم بپاخواسته در ١۶ آذر نقطه عطفی در تاریخ اخیر مبارزات مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی بود. تاریخ در این روز بار دیگر ورق خورد و جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم گامی بلند به جلو برداشت. این اعتراضات را باید جمع بندی کرد. باید نقاط قوت و ضعف آن را زیر ذره بین گذاشت. باید موانع و پیچ و خمهای راه آتی را شناخت و به مصاف آنها رفت. به چند سئوال محوری باید پاسخ داد: مشخصات و ویژگی های اعتراضات جاری کدام است؟ پیشروی و پیروزی این مبارزات در گرو چیست؟ کدام حلقه های اساسی را باید در دست گرفت؟

اعتراضات رادیکال و گسترده: اعتراضات در ١۶ آذر سراسری و رادیکال بود و بخشهای وسیع تری از جامعه را در برگرفت. شهرهای مختلف تهران٬ مشهد٬ اصفهان٬ شیراز٬ اهواز٬ قزوین٬ تبریز٬ سنندج٬ کرمانشاه٬ کرمان٬ کرج و ... شاهد اعتراضات چندین هزار نفره دانشجویان و توده های مردم در مناطق مختلف بود. ١۶ آذر در مقایسه با اعتراضات در "روز قدس" و "١۳ آبان" گسترده تر و سراسری تر بود .

این اعتراضات در عین حال رادیکال تر از اعتراضات پیشین بود. شعارهای "مرگ بر خامنه ای"٬ "خامنه ای بدونه بزودی سرنگونه"٬ "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"٬ "آزادی٬ آزادی٬ آزادی"٬ "موسوی بهانه است٬ کل نظام نشانه است" در سطح سراسری نشان پیشروی جنبش سرنگونی و بیان شفاف تر سلبی خواستهای توده های مردم است. در این روز توازن قوای سیاسی بطور مشهودی به نفع مردم تغییر کرد. تظاهرات چند هزار نفره ای که از میدان ولیعصر با شعار "مرگ بر خامنه ای" و در اوائل روز و بسیار زودتر از موعد اعلام شده آغاز شد٬ با شعار "خامنه ای بدونه بزودی سرنگونه" و پاره کردن پوسترها و عکسهای خامنه ای و خمینی به نقطه اوج خود رسید .

شکست جناح راست: برگزاری اعتراضات در مراکز علمی و دانشگاهی و همچنین در خیابانها نشان از قدرت و توان مبارزاتی مردم از یک طرف و از طرف دیگر نشان ناتوانی رژیم و دستگاه سرکوبگرش در "خفه" کردن این جنبش و مبارزات توده های مردم بپاخواسته است. ١۶ آذر نشان داد که رژیم قادر به در هم شکستن این جنبش نیست. علیرغم خط و نشان کشیدنهای سران رژیم اسلامی و مسئولین دستگاه سرکوب٬ مردم به وعده شان عمل کردند و قدرت خود را بار دیگر به نمایش گذاشتند. بار دیگر نشان داده شد که رژیم قادر به مرعوب کردن جامعه نیست. دیوار ارعاب در هم شکسته شده است. دستگاه سرکوبش کارآیی خود را از دست داده است. بی روحیه و مستاصل است. رژیم با تمام قوا تلاش کرد مانع از برگزاری تجمعات اعتراضی در این روز شود. بنا به اظهار شاهدان عینی نیرویی بمراتب گسترده تری از گذشته را به میدان آورد. اما نتوانست به هیچکدام از اهداف ارتجاعی خود دست پیدا کند. ١۶ آذر یک شکست بزرگ برای جناح حاکم رژیم اسلامی٬ جناح خامنه ای٬ احمدی نژاد٬ سپاه٬ بسیج و کل دستگاه سرکوب رژیم اسلامی بود .

ناتوانی جناح اصلاح طلب: ١۶ آذر در عین حال شکستی دیگر برای جناح اصلاح طلب سبز حکومتی بود. جریانات متعدد این اردو مانند حزب مشارکت٬ دفتر تحکیم وحدت٬ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی٬ نهضت آزادی٬ و برخی از چهره های آنها از جمله منتظری جملگی برای کنترل و مهار کردن این اعتراضات به خط شدند. به مردم هشدار دادند. تلاش کردند این اعتراضات را در چهارچوب قانون اساسی رژیم اسلامی و کشمکش جناحهای رژیم به بند بکشند و زندانی کنند. به هر خس و خاشاکی متوسل شدند. از دانشجویان و مردم خواستند که جلوی "نفوذ عناصر ساختار شکن" را در این اعتراضات سد کنند. سرنگونی طلبی را "توطئه عوامل جناح راست" قلمداد کردند. تلاش کردند تا اعتراضات در دانشگاهها محدود شود. اما نتوانستند. شکست خوردند. تظاهرات با شعار "ساختار شکنانه" مرگ بر خامنه ای آغاز شد. عکسهای خامنه ای و همچنین خمینی سمبل کل این ارتجاع اسلامی به آتش کشیده شد. علاوه بر این حضور شعارها و پرچم جریانات ارتجاعی در این اعتراض بطور چشمگیری کمتر از اعتراضات پیشین بود. در ١۶ آذر جریان اصلاح طلب نیز یکبار دیگر از مردم شکست خورد. بار دیگر اثبات شد که مساله مردم نه "اصلاح" و "تعدیل" حکومت اسلامی بلکه خواهان سرنگونی این هیولای سیاه هستند. ١۶ آذر راهی برای عوامفریبی و تشبثات جناح مغضوب حکومت مبنی بر خواست و جوهر اعتراضات توده های مردم باقی نگذاشت .

به اعتباری در ١۶ آذر ما شاهد شکست اهداف مشترک دو جناح رژیم اسلامی در مواجهه با مردم بپاخواسته بودیم. کنترل و مهار این اعتراضات٬ حفظ جمهوری اسلامی در شکل کنونی و یا در شکل اصلاح شده٬ هدف هر دو جناح است. جناح حاکم تلاش میکند با قهر و خشونت و دستگاه سرکوب به چنین هدفی دست پیدا کند٬ جناح مغضوب میکوشد با کنترل و مهار خواستهای این اعتراض آن را به بند بکشد. ١۶ آذر ۸۸ شکستی برای هر دو جناح و استراتژی آنها بود. یکبار دیگر بن بست رژیم اسلامی و محتوم بودن سرنگونی آن به نمایش گذاشت شد .

درگیری های خیابانی: در ١۶ آذر ما شاهد درگیری های خیابانی متعددی در تهران و برخی دیگر از شهرها بودیم. گزارشات دریافت شده حاکی از روحیه مبارزاتی متفاوت در این کشمکشها بود. جوانان معترض در مواردی توانستند با اتحاد و همبستگی خود صفوف نیروهای سرکوبگر رژیم را در هم بکشنند و آنان را وادار به فرار و عقب نشینی کنند. پی بردن به قدرت نیروی متحد یک مشخصه اعتراضات در ١۶ آذر بود. فریادهای "بترسید٬ بترسید٬ ما همه با هم هستیم" فقط یک شعار اعتراضی نبود٬ بیان روحیه اعتراضی متفاوتی بود که خود را در تعرض جوانان به صفوف اوباش سرکوبگر رژیم اسلامی به نمایش گذاشت. در تعدادی از این درگیری ها جوانان توانستند بخشهایی از خیابانها را برای مدتی به کنترل خود درآورند. این مشخصه اگر چه کوتاه مدت و در اشکال نطفه ای بود اما راه مبارزاتی معینی را برای پیشروی به نمایش میگذارد. کنترل محلات توسط ارگانهای توده ای جوانان و مردم یک حلقه مهم در خارج کردن قدرت از دست رژیم اسلامی و شکل دادن به قدرتی دوگانه در جامعه است .

"انقلاب زنانه": در اعتراضات اخیر کلا ما شاهد حضور چشمگیر زنان در اعتراضات جامعه بوده ایم. این یک ویژگی اعتراضات در این دور از خیزش توده های مردم است. اما در ١۶ آذر ما در عین حال شاهد نقش رهبری کننده زنان در برخی از تجمعات اعتراضی بودیم. گزارشات ارسال شده از تهران حاکی از آن است که در برخی از تجمعات زنان در پیشاپیش صفوف اعتراضی مردم نقش رهبری کننده اعتراضات را عهده دار بودند. گزارشات بسیاری تاکنون به شجاعت و جسارت زنان معترض اذعان کرده اند. اما ١۶ آذر گوشه ای دیگر از نقش زنان را در تحولات حاضر به نمایش گذاشت٬ نقش رهبری کننده. این ویژگی و خصوصیت٬ بیولوژیک نیست٬ محصول سالها مبارزه آشکار و پنهان زنان در مقابله با یک رژیم تا مغز استخوان ضد زن و اسلامی است. این واقعیت از یک طرف اثباتی بر این ادعای منصور حکمت است که "انقلاب ایران یک انقلاب زنانه است"٬ انقلابی است که نه تنها نقش و جایگاه زنان در آن غیر قابل انکار است بلکه تاکیدی است بر این واقعیت که آزادی بی قید و شرط زن و برابری زن و مرد در کلیه شئون جامعه یک رکن اساسی این مبارزات است. آزادی زن یک هدف داده شده این اعتراضات و خواست عمیق توده مردم است .

قیام و تعیین تکلیف قهرآمیز: در این اعتراضات یکبار دیگر بر آمادگی برای قیام تاکید شد. فریادهای "این آخرین پیام است"٬ نشان از غلبه خط مشی و افقی است که میداند بدون یک مبارزه قهرآمیز قادر به تعیین تکلیف نهایی با رژیم اسلامی نیست. روشن است رژیم اسلامی با زبان خوش در مقابل اعتراضات مردم تسلیم نخواهد شد. باید آن را سرنگون کرد و این مبارزه بدون کوچکترین تردیدی یک مبارزه قهر آمیز خواهد بود. این مبارزه قهرآمیز و تعیین تکلیف نهایی در جامعه ای با مختصات جامعه ایران اساسا میتواند در شکل یک قیام سازمان یابد. قیام کارگری حلقه نهایی تعیین تکلیف با رژیم اسلامی و سرمایه است. اعلام و تاکید بر این خصوصیت نشان از دست بالا پیدا کردن افق انقلابی در سرنگونی رژیم اسلامی در تحولات حاضر است .

حلقه های گرهی راه آتی
مختصات بر شمرده شده نشان از پیشروی افق چپ و رادیکال در اعتراضات جامعه است. سرنگونی طلبی اگر چه صفت مشخصه اردوی چپ و کمونیسم کارگری نیست٬ اما سرنگونی طلبی انقلابی ویژگی صف کمونیسم و طبقه کارگر و همچنین حزب اتحاد کمونیسم کارگری است. این شرایط بطور برجسته ای چند سئوال اساسی را در مقابل ما قرار میدهد: برای پیشروی چه باید کرد٬ کدام حلقه ها گرهی و حیاتی اند؟

تشکل های توده ای و حزبی: هر درجه پیشروی جنبش سرنگونی در گرو اتحاد و انسجام مبارزاتی بخشهای گسترده تری از کارگران و جوانان و زنان بمثابه نیروهای اصلی تحولات حاضر در جامعه است. تاکید بر این واقعیت به معنای کمرنگ کردن وجود درجه قابل ملاحظه ای از انسجام و تشکل اولیه در صفوف اعتراضی نیست. هیچ جنبش و اعتراض پایداری نمیتواند بدون درجه معینی از اتحاد و همبستگی به پیش برده شود. جنبش سرنگونی طلبانه حاضر نیز دارای چنین ویژگی هایی است. وجود صف معینی از رهبران عملی و محلی در اعتراضات نقطه شروع هر درجه از شکل دادن به سازماندهی فراتر و گسترده تر از سطح کنونی است. مساله اما بر سر سازماندهی توده ای و ایجاد تشکل های پایدار مبارزاتی توده ای در این اعتراضات است. در اینجا اشاراتی به تشکل شورایی جوانان و کارگران ضروری است .

مناسب ترین شکل سازماندهی اعتراضات خیابانی در سطح توده ای ایجاد شوراهای سرخ جوانان است. جوانانی که امروز اعتراضات خیابانی را کنترل و هدایت میکنند٬ مکان و زمان اعتراضات را تعیین میکنند٬ همان جوانانی که در ساعت ١١ صبح در میدان ولیعصر تجمع اعتراضی چند هزار نفره را برپا کردند٬ میتوانند و باید پیشروان سازماندهی تشکل های سرخ جوانان در محلات باشند. شکل گیری این تشکلات در گام اول در گرو گرد آمدن فعالین و ایجاد جمعهای رهبران و فعالین رادیکال و سوسیالیست٬ و رهبران محلی و عملی این اعتراضات در سطح هر منطقه است. این جوانان سرخ باید بتوانند در محلات متشکل شوند٬ ارتباطات خود را روتین و منظم کنند٬ جمعهای متعددی را در متن روابط طبیعی و اجتماعی خود شکل دهند. جمعهایی که هدفشان سازماندهی و بسیج گسترده توده های مردم در مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم و ایجاد جامعه ای آزاد و برابر و مرفه٬ یک جامعه آزاد سوسیالیستی٬ است. این ارتباطات با توجه به توازن قوا در شرایط کنونی تنها میتواند در متن طبیعی روابط اجتماع در مبارزات جاری در جامعه و در هر منطقه ای شکل گیرد. اما با هر درجه تغییر توازن قوا اشکال متناسب با شرایط بخود را خواهد گرفت .

ایجاد این تشکلات توده ای جوانان یک مساله حیاتی در مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی است. واقعیت این است که نقش و جایگاه جوانان و کلا نسل جوان در مبارزات حاضر یک وزنه تعیین کننده است. نتیجتا این جنگ باید در این بعد اجتماعی خود نیز متشکل و سازمان داده شود. ایجاد تشکلات شورایی جوانان سرخ در محلات حقله محوری ایجاد هر تشکلی در محیط زیست است .

از طرف دیگر کارگران ستون و حلقه اصلی مبارزه طبقاتی جاری در جامعه اند. سرنوشت این مبارزات در عین حال به نقش و جایگاهی که کارگر و مشخصا جنبش اعتراض کمونیستی طبقه کارگر در تحولات حاضر ایفا میکند٬ گره خورده است. طبقه کارگر در ایران دارای یک سنت دیرینه و قدرتمند شورایی است. کمتر اعتراض کارگری است که متکی بر مجمع عمومی کارگران نبوده باشد. سازمان دادن شوراهای کارگری تنها میتواند از کانال روتین کردن و منظم کردن این شوراها به پیش برده شود. کارگران رادیکال – سوسیالیست باید پرچمدار برپایی منظم مجامع عمومی کارگری باشند. راه اندازی و ایجاد شوراهای کارگری یک وظیفه اساسی تمام فعالین طیف کارگران کمونیست است. زمانیکه کارگران با سلاح و اهرم تشکیلاتی خود به میدان آیند٬ عمر رژیم اسلامی به شمارش معکوس خواهد افتاد .

علاوه بر این اقدامات باید تاکید کرد که تمام تجربیات تاکنونی جنبش جهانی کمونیسم کارگری نشان داده است که قدرت سیاسی بدون وجود حزب سیاسی رهبری کننده نمیتواند توسط طبقه کارگر تصرف شود. بدون حزبی که در راس اعتراضات توده های مردم سرنگونی طلب قرار گرفته باشد٬ این اعتراضات را رهبری و هدایت کند و تعیین تکلیف نهایی را سازمان دهد٬ طبقه کارگر نمیتواند مساله قدرت سیاسی را به سرانجام موفق خود برساند. از این رو تقویت و گسترش تحزب کمونیسم کارگری یک شرط حیاتی تعیین تکلیف قدرت سیاسی در جامعه است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری تنها حزب رادیکال و کمونیستی کارگری و حزب افراطی چپ در جامعه است. احزاب دیگر یا خانه نشین اند یا رادیکالیسم کارگری و کمونیستی را نمایندگی نمیکنند. تقویت و گسترش صفوف حزب اتحاد کمونیسم کارگری یک ضرورت حیاتی سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار فوری یک جمهوری سوسیالیستی است .

کنار زدن افق جنبشهای راست و ارتجاعی: ما بارها تاکید کرده ایم و جامعه در هر برهه خود نشان داده است که کمونیسم کارگری تنها اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی و ترقی و سعادت همگان در جامعه است. ما اعلام کرده ایم که تنها یک جامعه آزاد سوسیالیستی میتواند حکم آزادی و برابری و رفاه انسانها را به حکومت اسلامی و سرمایه دیکته کند. سایر جنبشهای دیگر٬ جنبش ملی – اسلامی و جنبش ناسیونالیسم پرو غربی جنشهایی ارتجاعی و بورژوایی هستند. امروز بخش کثیری از جریانات ملی – اسلامی مجددا به دور پرچم اصلاح طلبان سبز حکومتی گرد آمده اند. از طرف دیگر بخشهایی از جریانات ناسیونالیسم پرو غربی نیز مانند حزب مشروطه به گزینه "حفظ نظام در شرایط فعلی" روی آورده اند. این جنبشها مستقل از سیاستهای تاکتيکی و مقطعی شان اساسا در حفظ مناسبات استثمارگرایانه حاکم بر جامعه و نابرابری و محرومیت ناشی از این نظام سرمایه داری تماما ذینفعند. از این رو پیشروی جنبش ما در گرو نقد و طرد افق و سیاستهای این نیروهای ارتجاعی در صفوف اعتراضی مردم است. قرار گرفتن در موقعیت رهبری کننده اعتراضات جاری در عین حال مستلزم کنار زدن افق و سیاستهای عمومی این جریانات است. و بر خلاف تصور سازشکارانه برخی نیروهای "چپ"٬ همکاری و اتحاد با این نیروها یک روش بغایت مخرب برای چپ و کمونیسم کارگری است. احزاب "چپ" سازشکار قربانیان این راست روی و سیاستهای ارتجاعی "همه با هم" خود خواهند شد. نقد همه جانبه جریانات و سیاستهای این جنبشها یک اهرم پیشروی کمونیسم کارگری در جامعه است .

پیروزی بر رژیم اسلامی و سرمایه در گرو قرار گرفتن جنبش کمونیسم کارگری در راس اعتراضات جنبش سرنگونی و سازماندهی قیام و انقلاب کارگری است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری حزب این مبارزه  سرنوشت ساز است . *

 

 

 

 




در حاشیه کنگره ۷ "حککا "پایان دگردیسی از کمونیسم به پوپولیسم راست و رفرمیسم


"هر دم از این باغ بری میرسد، تازه تر از تازه تری میرسد." این ضرب المثل، وصف حال این حزبی است که نامش کمونیست کارگری است، اما دیگر هیچ ربطی به این نام، به سابقه، سنت، تاریخ، اهداف، برنامه و خطی که این حزب بر مبنای آن بنیان گذاشته شد و با آن در جامعه معرفه شد، ندارد. حزب کمونیست کارگری، یک حزب کمونیست رادیکال و مارکسیست بود. حزبی که با پوپولیسم تسویه حساب کرده بود. حزبی که پرچم سوسیالیسم کارگری و حکومت کارگری را برافراشته بود. حزبی که بر مبنای درک عمیق از مارکسیسم، سیاست ها، برنامه، شعارها و استراتژی اش را تبیین و فرموله کرده بود. حزبی که تعلق اش به مارکسیسم و تئوری مارکسیستی از افتخاراتش بود. حزبی که رادیکالیسم افراطی مشخصه اش بود. حزبی که ضوابط اصولی فعالیت حزبی از مشخصه هایش بود .

آنچه اکنون بنام این حزب فعالیت میکند، با تمام این مشخصات، خصوصیات و سنت ها یک تسویه حساب کامل کرده است. کنگره ۷ این حزب هر گونه شک و شبهه و شائبه ای را در هر یک از این زمینه ها شست و برد. طرح سیاست های راست ودفاعیات شدیدا پوپولیستی پوشیده در یک آژیتاسیون دماگوژیک بر تمام مباحث غالب بود. تمسخر تئوری مارکسیستی، افتخار به دنباله روی از توده ها و توصیف تعهد تئوریک مارکسیستی با صفت فرقه گرایی در تمام مباحث، از "افتخارات" جدید رهبری این حزب است .

دفاعیات رفرمیستی از سوسیالیسمی که تازگیها با نام "حکومت انسانی" تزئین شده است، آژیتاسیون رفرمیستی نازل علیه سرمایه داری برای تهییج سالن یکی از مبتذل ترین وجوه این کنگره بود. سوسیالیسمی که تحت نام "حکومت انسانی" تبلیغ میکردند از نظامی که تحت سوسیال دموکراسی در سوئد حاکم بود نیز رقیق تر است. رفرمیسمی است که برای جنبش چپ ملی اسلامی شرق زده ایرانی ممکن است جذابیتی داشته باشد، اما کارگر کمونیست در ایران و فرانسه را حتی یک لحظه بفکر هم وانمیدارد .

یکی از وجوه دردناک و زشت این کنگره روش برخورد لیدر این حزب با مخالفین نظراتش در سالن بود. ایشان همیشه عادت داشته است که در مقابل مخالفت عصبانی شود و مخالف را تحقیر و تمسخر کند. این خصوصیت همراه با زمان و بادهایی که بر غبغب افتاده است شدیدتر و برجسته تر شده است. ارعاب و تحقیر مخالف، بجای پاسخگویی به مباحث و جوهر بحث، این حزب را کاملا به یک فرقه با یک رهبر شبه مذهبی بدل کرده است .

مبحث قطعنامه مربوط به "انقلاب انسانی، حکومت انسانی" یک نمونه برجسته بروز این دگردیسی بود. ما این شعار و دفاعیاتی که از آن ابراز شده را مفصلا و همه جانبه نقد کرده ایم. ماهیت پوپولیستی و راست این شعار را نشان داده ایم. بحث کرده ایم که این شعار در بهترین حالت از یک سرمایه داری با چهره "انسانی" دفاع میکند. کنار گذاشتن شعار استراتژیک پایه ای حزب را مورد نقد قرار داده ایم. این واقعیت که لیدر این حزب در یک روز آفتابی در استودیوی کانال جدید این شعار را بدون هیچ بحث و تصمیم گیری در مراجع حزبی به شعار حزب بدل کرده است را مورد اشاره قرار داده ایم. نقدهایمان آنچنان کوبنده بوده است که رهبری این حزب را مستاصل، عصبی و هیستریک کرده است. این هیستری را در دفاعیات پیش از کنگره شان دیدیم. در کنگره هم شبح حزب اتحاد کمونیسم کارگری سالن کنگره را ترک نمیکرد. موافق و مخالف این شعار باید با ما و نقد مستدل و کوبنده ما تعین تکلیف میکرد. تمام این واقعیات که ما مستدل طرح و بحث کرده بودیم، در کنگره به وضوح و صراحت مورد تائید قرار گرفت. باید گفت که در مباحث شفاهی، ابتذال این شعار و دگردیسی این جریان برجسته تر بروز یافت. واقعا تاسف آور و دردناک است .

در این نوشته جنبه هایی از این دفاعیات را مختصر مورد اشاره قرار میدهیم. نقد همه جانبه مباحث و مصوبات کنگره ۷ این حزب را به آینده وامیگذاریم .

پوپولیسم
حمید تقوایی و کاظم نیکخواه مدافعین اصلی قطعنامه مزبور در دفاع خویش از این شعار و قطعنامه سنگ تمام پوپولیستی گذاشتند. تحقیر تئوری، تحقیر مارکسیسم و دنباله روی از توده ها بعنوان فضیلت مورد ستایش قرار گرفت .

حمید تقوایی دفاع خود را این چنین آغاز کرد: "این یک شعار است. اما میدانیم که از یک شعار فراتر میرود." "ما با کشف شهود و رجوع به کتاب {به این شعار} نرسیدیم. ما برای پاسخگویی به ضرورت واقعیت" به این شعار رسیدیم. "وقتی این شعار را میگفتم میدانستم" که با چنین عکس العمل هایی روبرو میشود. "خودمان کشفش کردیم.... این بار در وسط خیابان، وسط یک انقلاب ."

کاظم نیکخواه میگوید: "در تی وی بمدت یک ماه این شعار را تبلیغ کردیم. کسی نیامد بگوید معنی اش چیست؟ نگفت معلوم نیست؟ گفت این دارد حرف قلب من را میزند." این دفاعیات هیچ ارزش تئوریک، مارکسیستی یا کمونیستی ندارد. یک دماگوژی پوپولستی بیش نیست. کنگره کمونیست ها محل آژیتاسیون سطحی نیست. کنگره کمونیست ها مرجعی برای تعیین و تصویب سیاست های کمونیستی است. تمسخر و تحقیر تئوری به این شیوه، بیانگر ابتذال پوپولیستی این جریان است. باید از این رهبری پرسید، از کی شما به اینجا رسیده اید که توده ها در خیابان باید کمونیستی بودن شعارها و مواضع تان را تائید و تصویب کنند؟ کارگران در طول تاریخ نه تنها از شعارها و مواضع، بلکه از دولت های ضد کارگری بیشماری دفاع کرده اند. از چه زمانی یک حزب کمونیست برای تغییر شعار استراتژیک پایه ای خویش، شعاری که یک دهه مبارزه کمونیستی و مارکسیستی بی امان در پشت خود دارد، به یک کارگر بی نام و نشان در خیابان رجوع میکند؟

این روش نه تنها پوپولیسم و دنباله روی از توده ها است، نه تنها تمسخر تئوری و مارکسیسم بعنوان یک تئوری است، بشدت عوامفریبانه نیز هست. با توسل به حمایت تلفنی یک بیننده، حال گیریم یک کارگر، میخواهند راست روی و دور شدن شان از کمونیسم را توجیه کنند. بعلاوه، اگر اینها را بعنوان یک حزب کمونیست جدی بگیریم، آنگاه باید به متن و مکانی که این دفاعیات در آن انجام میگیرد، توجه داشت. این کنگره حزب است، اینها رهبری حزب هستند و ظاهرا دارند در مقابل کادرهای حزب از قطعنامه ای که مورد نقد عمیق و همه جانبه مارکسیستی – کمونیستی واقع شده دفاع میکنند. اینجا یک آکسیون خیابانی نیست. جلسه سخنرانی نیز نیست. بر متن چنین شرایطی است که شیوه و مضمون دفاعیات آنها را آژیتاسیون دماگوژیک می نامیم. کاظم نیکخواه با صدایی بغض گرفته فریاد میزد که کارگری که کلیه اش را فروخته به تلویزیون تلفن زده و از این شعار دفاع کرده است و محتوای طبقاتی این شعار را زیر سوال نبرده است. پس این شعار کاملا کمونیستی و مارکسیستی است. در سنت سیاسی – نظری این حزب اینگونه دفاعیات و چنین روش هایی قاطعانه نقد شده است. این عکس مار کشیدن است .

آنچنان در پوپولیسم غرق شده اند که بعضا حواس شان نیست که لااقل صورت ظاهر را حفظ کنند. کاظم نیکخواه با صدای لرزان فریاد میکشید که اگر رای ندهید، "پشیمان میشوید. بعدا پشیمان میشید، افسوس میخورید. اگر کسی رای مخالف بدهد یا ممتنع بدهد." راستش انسان میماند که این "پشیمان میشوید" را چگونه تعبیر کند: تهدید یا بازار گرمی؟

با روشی که لیدر حزب با مخالفین قطعنامه برخورد کرد، مورد اول بیشتر موضوعیت پیدا میکند. حمید تقوایی با لحنی تحقیر آمیز مخالفین درون حزبی قطعنامه را خطاب قرار داد. تمسخرشان کرد و با عصبانیت زائدالوصفی سرشان فریاد کشید: "فقط از آدم فلسفی دفاع میکنی دیگر، خیر سرت!" و آنگاه پس از یک آژیتاسیون و افشاگری سطحی از سرمایه داری خطاب به آنها گفت: "بس کنید این شارلاتانیسم را!" "من میخواهم بروم سوسیالیسم و انسانیت را بهم بچسبانم ."

"پیوند سوسیالیسم و انسانیت "
دم خروس "تجدید نظری" در (یا صحیح تر بگوییم کنار نهادن) تمام تئوری ها، تحلیل ها و هزاران صفحه دفاع منسجم و مستدل از مارکسیسم که گنجینه نظری - سیاسی این حزب بوده است، با این عبارت بیرون میزند. هم حمید تقوایی و هم کاظم نیکخواه این مساله را در دفاع از قطعنامه اعلام کردند. "پیوند یا چسباندن" "سوسیالیسم و انسانیت ."

این عبارت دروازه ای را میگشاید به تمام تعابیر غیر کارگری از کمونیسم و سوسیالیسم. گویی کمونیسم و سوسیالیسم از انسانیت تهی است، یا کمونیسم و سوسیالیسمی که سنت کمونیسم کارگری از آن دفاع کرده است دچار خلاء انسانیت است. لذا کلمه کارگری در حکومت کارگری و انقلاب کارگری باید با "انسانی" جایگزین شود .

اینها اولین جریان سوسیالیست غیرکارگری نیستند که ضعف کمونیسم را در کمبود "انسانیتش" دیده اند. فی الحال جریاناتی در سطح بین المللی وجود دارند که خواهان سوسیالیسم با "چهره انسانی" هستند و از آن دفاع میکنند. پس باید به آقای تقوایی بگوییم اینقدر به خود نبالد که با تبختر اعلام میکند: "خودمان کشفش کردیم." خیر، پیش از شما هم این کشف شده بود و یک ترند بین المللی اصلا خود را کمونیست های اومانیست مینامد. همان زمانی که ما تعبیر خود از کمونیسم را بعنوان "کمونیسم کارگری" به جهان اعلام میکردیم و بر رادیکالیسم افراطی خویش تاکید میگذاشتیم، این گرایش مورد نقد ما بود .*

جالب اینجاست که حمید تقوایی نیز مانند گرایش فوق الذکر در مرزبندی با کمونیسم روسی این شعار را کشف کرده است. با این تفاوت که برای این شعار حتی یک شب هم دود چراغ نخورده است. زحمت نظری نکشیده است. یک روز در استودیوی کانال جدید در پاسخ به یک بیننده٬ این شعار به او الهام شده است+. حمید تقوایی به این بی اعتنایی به تئوری و مارکسیسم، به این شلختگی نظری مباهات نیز میکند. با افتخار میگوید که این شعار را در خیابان یافته است. در یکی از اصلاحیه ها با استناد به مواضع و تحلیل های پیشین و شناخته شده حزب، توصیه شده که ارجاع به شوروی از قطعنامه حذف شود (قطعنامه هنوز منتشر نشده، پس از انتشار مفاد آن را بررسی خواهیم کرد.) حمید تقوایی در مخالفت با این اصلاحیه میگوید: من میخواهم "کسی که از تلویزیون حرف من را شنیده من را با آن کمونیسم {کمونیسم روسی} اشتباه نگیرد ."**

ذکر یک نکته ضروری است. اینها این چنین وانمود میکنند، که از شدت انسان دوستی، تصمیم گرفته اند که بجای انقلاب کارگری و حکومت کارگری بگویند "انقلاب انسانی و حکومت انسانی." این را باید بعنوان یک تبلیغات عوامفریبانه صرف در نظر گرفت. اولا، ما روش ها و سیاست های راست دیگر آنها را دیده و افشاء کرده ایم. این جریان اگر با دیدن فجایع انسانی انسانیتش بدرد میامد، سیاست های متفاوتی اتخاذ میکرد (دو نمونه برجسته آن، جنگ غزه و احتمال حمله به ایران و تحریم اقتصادی) و روش های انسانی تری نسبت به مخالفینش بکار می بست (جدل آنلاین، برخورد به فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری و به نقدهای مستدل و سیاسی ما) و در همین کنگره برخورد لیدر حزب از پشت تریبون به مخالفین درون حزبی تمام این ادعا را دود میکند و به هوا میبرد .

ثانیا، اگر درد شما واقعا انسانیت بود، سوسیالیسم تان را پر رنگ تر تبلیغ میکردید. مگر در دفاع از این چرخش به راست به منصور حکمت آویزان نمیشوید که گفته است: "اساس سوسیالیسم انسان است. سوسیالیسم جنبش بازگرداندن اختیار به انسان است." پس بر سوسیالیسم، لزوم سرنگونی سرمایه داری (نه مافیای اقتصادی) و استثمار تاکید بیشتری میگذاشتید. نه اینکه مباحث و رابطه ها را معکوس و وارونه کنید. نه اینکه "اساس سوسیالیسم انسان است" را تبدیل کنید به "اساس انسانیت سوسیالیسم است." حمید تقوایی میگوید، هر کس این شعار را نقد کند "هم سوسیالیسمش و هم انسانیتش اشکال دارد." این را باید تحویل خود ایشان داد. هر کس بجای انقلاب کارگری و حکومت کارگری و جمهوری سوسیالیستی شعار "انقلاب انسانی، حکومت و جمهوری انسانی" را تبلیغ میکند هم سوسیالیسمش و هم انسانیش میلنگد .

 انتخاب این شعار هیچ ربطی به انسان دوستی و اومانیسم و غیره ندارد. یک انتخاب پراگماتیستی و اپورتونیستی است. دیده اند که با وضعیت شان در جامعه هیچ شانسی برای سهیم شدن در قدرت ندارند، مثل بسیاری احزاب چپ طی تاریخ، فکر کرده اند که اگر به راست بچرخند، در سوسیالیسم شان آب بریزند، به جنبش های راست و بورژوایی نزدیک شوند و با آنها جبهه های اعلام نشده تشکیل دهند، اگر رهبر آدمکشان را به میان مردم قاچاق کنند، شاید بتوانند در قدرت سهیم شوند. این راه رفته است. این مسیر پیش از این بارها کوبیده شده است. هیچ حزب چپی با راست شدن به جایی نرسیده است. حزب توده و سازمان اکثریت مثال های بومی این روش هستند. سرنوشت تان قابل پیش بینی است .

در این کنگره، حمید تقوایی و رهبری این حزب بطور کامل با تمام سنت ها، تحلیل ها و مواضع مارکسیستی و کمونیستی کارگری این حزب تعیین تکلیف و تسویه حساب کردند. تحلیل منصور حکمت از مساله شوروی، که عملا بعنوان تحلیل های این سنت و حزب برسمیت شناخته میشد، دفاع قاطع این حزب و جنبش از کمونیسم کارگری، انقلاب کارگری و حکومت کارگری همه از پنجره بیرون ریخته میشود. گویی بیست سال فعالیت سخت و شبانه روزی نظری برای تبیین کمونیسم کارگری و مختصات آن بیهوده و اتلاف وقت بوده است. گویی یک مشت انسان فرقه ای ایدئولوژیک دور هم جمع شده بودند. به عقلشان نرسیده که بجای تیز کردن خصلت کارگری این کمونیسم و سوسیالیسم، بجای شعار آزادی، برابری، حکومت کارگری (که در زمان خود نیز از جمله بعنوان سدی برای گرایشات راست روانه در حزب تبیین و فرموله شد) بگویند "انقلاب انسانی، حکومت انسانی ."

حمید تقوایی سطحی گری مارکسیستی، درک پوپولیستی از مارکسیسم، شلختگی نظری را پیش از این نیز بارها به نمایش گذاشته بود. یک نمونه بارز و موخر تر آن در ارائه و دفاع از شعار "جمهوری سوسیالیستی ایران" بود که عمیقا و قاطعانه مورد نقد منصور حکمت قرار گرفت. (ر.ک به سایت منصور حکمت) این بار همان روش را با بی اعتنایی بسیار بیشتر به تئوری، آغشته تر به پوپولیسم و اپورتونیسم پراگماتیستی خصلتی خود، به نمایش میگذارد. اکنون کاملا بر پای خود استوار است و تمام قد در مقابل جامعه قرار گرفته است. لذا با خیال راحت به مارکسیسم و سنت کمونیستی کارگری حزب می تازد و باقمیانده های حزب را میبرد تحویل گرایش راست پوپولیستی بدهد .

سرمایه داری با چهره "انسانی "
جمهوری "انسانی" آنها، یا بهتر بگوییم سوسیالیسمی که پشت این جمهوری انسانی پنهان کرده اند، در بهترین حالت سوسیال دموکراسی را نمایندگی میکند. افشاگری های آبکی آنها از سرمایه داری، از زیاده روی های سرمایه داری عنان گسیخته و بازار آزاد، یک رفرمیسم دست و پا شکسته را نمایندگی میکند. یکی از کشفیات من درآوردی جدید حمید تقوایی تعیین "وجه تولید انسانی" است. انسان نمیداند که بخندد یا بگرید. در دفاع از "حکومت انسانی" میگوید: "وجه تولید انسانی رفاه است ."

در موضع گیری و تعیین سیاست یک نوع تاکتیک "شتر مرغی" بکار میبرند. تمام اسناد غنی مارکسیستی، گنجینه آثار، تحلیل ها و مواضع کمونیستی کارگری و حتی برنامه یک دنیای بهتر را در کمد اسناد حزب بایگانی کرده اند، و هر روز یک تحلیل راست تر از روز قبل، یک موضع پوپولیستی تر از پیش تبیین و به جامعه ارائه میکنند. اما بمحض آنکه راست روی شان، پوپولیسم شان، انحراف شان از مارکسیسم و مواضع و سیاست های پایه ای حزب را گوشزد میکنیم و مورد نقد قرار میدهیم، یاد آن اسناد میافتند و میگویند ما بر مبنای آن فعالیت تئوریک و آن گنجینه حالا میتوانیم این مواضع را بگیریم. "ما کمونیسم کارگری هستیم!" عجبا! با شیوه ای اپورتونیستی بین مواضع راست و پوپولیستی جدید حمید تقوایی و مواضع کمونیستی و مارکسیستی اولیه حزب میلغزند .

مواضع راست جدیدشان را نقد میکنیم، پاسخ میدهند که ما اتکایمان به منصور حکمت است. از برنامه یک دنیای بهتر برایشان نقل میکنیم و نشان میدهیم که بر مبنای این برنامه، سیاست و مواضع شان راست است. سوسیالیسم شان ربطی به سوسیالیسم کارگری مارکس و منصور حکمت ندارد. در بهترین حالت سرمایه داری با چهره "انسانی" است. پاسخ میدهند: "فرقه ای شارلاتان!" "منصور حکمت پیغمبر و قدیس نبود !"

کنگره ۷ مهر پایانی بود بر هر اثر و نشانی که از کمونیسم کارگری منصور حکمت در این حزب باقی مانده بود. این کنگره بر راست روی سیاسی این حزب در قبال دو جناح جمهوری اسلامی، نزدیکی آن با دو جنبش سبز اسلامی و ناسیونالیسم پرو غرب که طی ماه های گذشته در اجتماعات مختلف اپوزیسیون در خارج کشور گسترش و توسعه یافته است، کنار گذاردن شعارهای پایه ای کمونیستی این حزب، بایگانی کردن اسناد و مواضع پایه ای مارکسیستی آن، روش های اصولی، انسانی، کمونیستی و حزبی آن به یک جا مهر تائید و تصویب زد. این حزب دیگر هیچ ربطی به حزب کمونیست کارگری اولیه و اصلی ندارد .

کاظم نیکخواه نیز در دفاع خود از این شعار این نظر ما را مورد تائید قرار میدهد: "حزب و کمونیسم با این شعار یک چیز دیگر میشود." کمونیسم چیز دیگری نمیشود. حزبی که شما در رهبری آن نشسته اید، چرا. این حزب فی الحال چیز دیگری شده است. دیگر قابل بازشناسی نیست. قرابتی با کمونیسم کارگری منصور حکمت، سیاست ها، مواضع و سنت اولیه آن ندارد. این حزب اکنون به یک حزب سانتر رفرمیست بدل شده است. چند سالی است که این روند آغاز شده بود و در مقابله با تند پیچ سیاسی اخیر سرعت این چرخش به راست شتاب شگفت آوری یافت. این را باید به جامعه و طبقه کارگر اعلام کرد. اینها دارند سوسیال دموکراسی، مواضع حزب رنجبرانی، پوپولیسم راست را در بسته بندی کمونیسم کارگری به مردم و طبقه کارگر قالب میکنند. ما اجازه نخواهیم داد. پرچم کمونیسم کارگری را تاکنون برافراشته نگاه داشته ایم. پس از این نیز چنان خواهیم کرد .
***

* البته عجیب نیست که حمید تقوایی این مساله را بخاطر نمیاورد. این دوره ای است که ایشان یک کمونیست نیمه وقت بود و زیاد در کوران مباحث و فعالیت های کمونیسم کارگری قرار نداشت .
** در ادامه میگوید: "من وقتی کمونیست شدم میدانستم کمونیست روسی نیستم." باید گفت، درست است. ایشان در آن زمان مائویست و کمونیست چینی بود.
+ این حزب تماما به یک حزب تلویزیونی بدل شده است. در تلویزیون موضع میگیرد، موضع عوض میکند، شعار انتخاب میکند، شعار تغییر میدهد. مراجع تصمیم گیری و سیاست گذاری حزب کاملا از حیض انتفاع افتاده اند. یک شعار و موضع اساسی و پایه ای را لیدر حزب در یک بحث تلفنی با بیننده تلویزیون اتخاذ میکند، بمدت یک ماه آنرا تبلیغ میکنند. آنگاه پس از نقد های ما یادشان میافتد که یک قطعنامه تنظیم کنند و در کنگره به تصویب برسانند. این حزب به اینجا رسیده است. لیدر حزب هر موضعی بخواهد میگیرد. کاری هم ندارد که با مواضع تاکنونی حزب در تناقض است. اگر کسی هم با او مخالفت کند، با تحقیر، تمسخر، ریشخند و عصبانیت مواجه میشود. حال باید این معما را حل کرد: فرقه کیست؟

 

 


 




اطلاعیه آغاز برنامه های هر روزه تلویزیونی "برای یک دنیای بهتر برنامه ای از حزب اتحاد کمونیسم کارگری "


بدینوسیله به اطلاع کارگران و تمامی مردم آزادیخواه و برابری طلب میرسانیم که "برای یک دنیای بهتر برنامه ای از حزب اتحاد کمونیسم کارگری " بزودی برنامه های روزانه خود را به مدت یکساعت از طریق شبکه "کانال یک " آغاز خواهد کرد .

این برنامه ها در ایران٬ خاورمیانه٬ اروپا٬ آمریکای شمالی و استرالیا از طریق ماهواره های "یوتل ست دبلیو " در ایران و اروپا٬ "تل استار ۵ " در آمریکای شمالی و استرالیا  قابل دیدن است . صدای این برنامه ها از طریق "هات برد " در شبکه "رادیو پدر " نیز پخش میشود . این برنامه ها از طریق شبکه اینترنتی  WWW.GLWIZ.COM نیز قابل مشاهده است .

برای یک دنیای بهتر برنامه های روزانه خود را از اوائل سال جدید میلادی ۲۰١۰ شروع خواهد کرد .

برای یک دنیای بهتر برنامه ای از حزب اتحاد کمونیسم کارگری است . برای سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار نظامی متضمن آزادی٬ برابری٬ رفاه و سعادت همگان٬ یک جمهوری سوسیالیستی٬ مبارزه میکند .

شروع به کار این برنامه ها را به اطلاع همه دوستان و آشنایان خود برسانید . زمان پخش این برنامه ها بزودی اعلام خواهد شد .

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
۹ دسامبر ۲۰۰۹

 

 




زنده باد انقلاب کارگری


زنده باد انقلاب کارگری

١- جمهوری اسلامی در حال سرنگونی است. حکومت اسلامى و نظام سياسى در ايران، بعنوان يک نظام و رژيم سياسى استبدادى مذهبی٬ مرتجع و ضد انسانى مورد تعرض توده وسيع مردم است. اين حکومت که بزور سرنيزه و کشتار تا اينجا دوام آورده است، اکنون رودرروى نسل جديدى از مردم است که در مقياس دهها ميليونى آزادى و حقوق مدنى خود را مطالبه ميکنند. حکومت سرنيزه و سياست سرکوب، ارعاب، شکنجه و تجاوز پاسخگوى اين موج اعتراضى نيست. حکومت اسلامی "اصلاح شده" نیز رویایی کودکانه بیش نیست. موقعیت کل حکومت و هر دو جناح آن لاعلاج و مستاصلانه است. بطور عینی مستقل از هر سیاست و تلاشی از جانب هر یک از جناح ها٬ کل جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی راه خروجی از این مهلکه ندارند. سرنگونى رژيم اسلامى در دستور روز جامعه قراردارد. اعتراضات عظیم و خیزشهای توده ای در ایران بخشی از روند سرنگونی و سقوط محتوم رژیم اسلامی است .

٢- جامعه اکنون وارد یک دوره از برآمد سیاسی توده ای و تلاطمات انقلابی شده است. حضور گسترده مردم در ابعاد میلیونی در تحولات سیاسی جامعه یک ویژگی دوران اخیر است. این تحولات شروع دور جدیدی از اعتراضات عظیم توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی است. از دل این تحولات میتواند و باید یک انقلاب عظیم توده ای در ایران شکل بگیرد. از نقطه نظر کمونیسم کارگری انقلاب در ایران تنها میتواند یک انقلاب کارگری باشد. براى کمونيسم کارگری انقلاب يعنى خيزش طبقه کارگر براى عملى کردن تمام اين تحول عظيم اجتماعى٬ یعنی مبارزه براى تحقق آزادى، برابرى و حکومت کارگرى. طبقه کارگر بايد بطور مستقل و بعنوان رهبر رهائى کل جامعه به ميدان بيايد. دوران کشيده شدن کارگران بدنبال جریانات بورژوایی بسر رسيده است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای تجهیز کارگران به اين دورنما، سازماندهی حرکت مستقل کارگران، تامین رهبری براى کسب قدرت سياسى و انجام انقلاب کارگرى تلاش میکند .

٣- انقلاب کارگری مطلوب ترین٬ سازمانیافته ترین، متمدنانه ترین و قاطعانه ترین شکل پایان دادن به تمامی مصائب موجود در این جامعه وارونه است. جامعه ای که در آن توليد کنندگان ثروت جامعه، کارگران، بى چيزند و بيکارگان ثروتمند. پست ترين و فرومايه ترين عناصر، نجبا و عاليجنابان اين جامعه اند و شريف ترين مردم، توده زحمتکشان فرودست و بى حقوق اند. آنها که يک عمر کار کرده اند و ثروت ساخته اند حتى پس از سى سال براى گذران هر روز از زندگى خود بايد از نو براى کارشان مشترى پيدا کنند. قدرت خلاقه و مولد کارگر خود را در قدرت اجتماعى و سياسى روزافزون سرمايه و فرودستى هرچه بيشتر کارگر نشان ميدهد. براى حفظ اين جامعه وارونه دولت ها پيدا شده اند، ارتشها ايجاد شده اند، زندانها و شکنجه گاهها بنا شده اند، خدايان آفريده شده اند و مذاهب ساخته شده اند. اين جامعه مبتنى بر بردگى است: بردگى مزدى. هيچ درجه رشد خدمات اجتماعى و بيمه ها و افزايش درآمد کارگران که تازه همه بايد با نبرد و با زور از حلقوم طبقات حاکم بيرون کشيده شوند، در اساس اين موقعيت برده وار کارگر تغييرى نميدهد. کودکى که امروز در ميان ما متولد ميشود مهر استخدام سرمايه شدن را بر پيشانى خود دارد. کل تبعيضات اجتماعى و سياسى و کل فساد و تباهى اخلاقى جامعه حاضر، از ستمگرى بر زنان و تبعيض نژادى تا اعتياد و فحشا، از رقابت و منفعت طلبى فردى که در خون جامعه جريان دارد تا قحطى و گرسنگى و بيمارى که هر روز ميليونها انسان محروم را بکام مرگ ميکشد، همه حاصل اين وارونگى جامعه اند؛ جامعه اى که صاحبان برحق و آفرينندگان واقعى آن، کارگران، اسير بردگى مزدى اند. انقلاب کارگرى بر سر در هم کوبيدن بنياد اين جامعه طبقاتى است. بنياد اين نظام مالکيت خصوصى اقليتى کوچک بر وسائل توليد در جامعه است. مادام که انسانها براى نان خوردن و براى برخوردار شدن از حداقلى از رفاه ناگزيرند براى کس ديگرى کار کنند که اختيار وسائل توليد را در دست گرفته است، مادام که توليد اجتماعى و تامين مايحتاج بشر تنها از طريق سود رسانى به مالکان انگل وسائل توليد ممکن است، صحبتى از آزادى و برابرى انسانها و از ميان بردن محروميت ها و تبعيضات نميتواند در ميان باشد. انقلاب کارگرى در اساس خود انقلابى عليه مالکيت خصوصى طبقه سرمايه دار بر وسائل کار و توليد اجتماعى و تبدیل آن به دارایی جمعی کل جامعه است. انقلاب کارگرى انقلابى براى محو طبقات و استثمار طبقاتى است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای سرنگونی رژیم اسلامی و نظام سرمایه داری در ایران در پس یک انقلاب کارگری تلاش میکند .

۴- پيروزى کمونيسم کارگرى و رهايى مردم در جدال تاريخساز کنونى در ايران قبل از هر چيز منوط به اين است که اولا، طبقه کارگر بعنوان يک نيروى مستقل و تحت پرچم سوسياليستى خود پا به ميدان مبارزه بر سر قدرت سياسى بگذارد؛ و ثانيا، توده وسيع مردمى که عليه رژيم اسلامى بپاخاسته اند به سوسياليسم و جمهورى سوسياليستى بعنوان يک آلترناتيو سياسى و اجتماعى واقعبينانه و قابل تحقق بنگرند. تحقق اين ملزومات وظيفه حياتى حزب اتحاد کمونيسم کارگرى است. حزب اتحاد کمونيسم کارگرى بايد به حزب سياسى کارگران و رهبر انقلاب مردم بدل شود .

۵ - تحولات امروز ايران فقط بر سر بود و نبود رژيم اسلامى نيست. آنچه امروز در ايران ميگذرد تعيين ميکند که فردا دهها ميليون انسان چگونه خواهند زيست. آن آينده دارد امروز ساخته ميشود. اين آينده ميتواند، اگر ما شکست بخوريم، تکرار همان گذشته نکبت‌بار سلطنتى و اسلامى در قالبى جديد باشد. اما اگر پيروز بشويم، و ميتوانيم بشويم، آنگاه اين آينده شاهد برپايى جامعه‌اى آزاد، برابر، مرفه و انسانى خواهد بود. جامعه‌اى بدون استثمار، بدون فقر، بدون طبقات بالادست و فرودست، بدون استبداد، بدون حاکميت خرافات مذهبى و سنتها و اخلاقيات ارتجاعى، بدون نابرابرى، بدون تبعيض. يک جامعه سوسياليستى. اکنون يک فرصت کم‌نظير تاريخى فراهم شده است که طبقه کارگر در ايران به يک قرن سلطه احزاب رنگارنگ طبقات حاکم به زندگى مردم و مقدّرات جامعه پايان دهد. اين فرصت فراهم شده است تا کارگر و کمونيسم نمونه شکوهمندى از يک جامعه آزاد و برابر و مرفه و انسانى را در ايران بنا کند و در سالهاى نخستين قرن جديد جلوى چشم تمام جهان قرار بدهد .

    حزب اتحاد کمونیسم کارگری تاکید میکند که رئوس عمومی استراتژی پیروزمند کمونیستی کارگری در گرو :

    ۱ - تامین استقلال سیاسی و تشکیلاتی جنبش طبقه کارگر و بمیدان آمدن این طبقه با پرچم سوسیالیستی اش است. جنبش طبقه کارگر جنبشی برای رهائی جامعه است و باید در ابعاد وسیع اجتماعی بمثابه آلترناتیو آزادی جامعه قد علم کند .

    ٢ - تشکل های توده ای کارگری در کنار تشکلهای حزبی طبقه، یک رکن اساسی مبارزه طبقاتی کارگران است. پیشروی و پیروزی در مبارزه علیه بورژوازی و استقرار حکومت کارگری بدون ایجاد و تقویت ارگانهای اعمال اراده توده ای اعم از مجامع عمومی و شوراها و اتحاد وسیع توده های طبقه کارگر مقدور نیست .  

    ۳ - متشکل شدن و انسجام هر چه بیشتر گرایش رادیکال – سوسیالیست طبقه کارگر بعنوان ستون فقرات انقلاب کارگری امری حیاتی است. کارگران کمونیست و حزب کمونیستی کارگری باید پرچمدار متحد کردن صفوف کارگران و ابراز وجود مستقل طبقه کارگر باشند. حزب کمونیستی کارگری باید به رهبر مبارزه توده های مردم برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی بدل شود .

    ۴ - یک شرط پیشروی امر انقلاب کارگری و سوسیالیسم نقد مستمر انواع گرایشات بورژوائی و غیر کارگری است .

    ۵ - انقلاب کارگری یک انقلاب سازمانیافته و آگاهانه است. حزب سیاسی طبقه کارگر و فعالیت کمونیستی کارگری اساسا تلاشی معطوف به سازماندهی و تامین رهبری در یک مقیاس وسیع است. تبدیل حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حزب سیاسی "سازمانده – رهبر" که قادر به تامین این ملزومات باشد اولویت اساسی ماست. حزب اتحاد کمونیسم کارگری تمامی فعالین و نیروهای انقلاب کارگری را به تشدید فعالیت برای تحقق ملزومات و سازماندهی این امر خطیر تاریخی فرا میخواند .

به حزب اتحاد کمونیسم کارگری٬ حزب انقلاب کارگری٬ بپیوندید !

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
سپتامبر ٢۰۰۹
مصوب پلنوم ۵ حزب باتفاق آراء

 

 

 


برای ثبت در تاریخ !دست چه کسی در انبان جنبش های دیگر بود؟


در تاریخ مباحثات کمونیستی دنیا بعضا به بازبینی هایی بر میخوریم که کسانی چندین سال بعد با رجوع به بحثهای انجام شده به نتایج جدیدی میرسند. دسته ای با اشراف به اتفاقات رخداده بعد از بحث به صحت نظرات طرف مقابل میرسند. عده ای هم به نقایص استدلالاتشان پی میبرند. یک پایه تمایز سياست اپورتونیستى و سياست کمونیستى با گذر زمان مشخص شده است. صحت بحث های لنین و سفسطه بافی های تروتسکی و منشویک ها از اين نوع بحث هاست. به فاصله 12 سال بعد از شورش زمستانی 1905 برای همگان در جنبش سوسیال دموکراسی روسيه صحت نظرات لنین تایید شد. مباحثات انترناسیونال دوم بین خیل عظیمی از سوسیالیست های سابق و ناسیونالیست های دو آتشه طرفدار جنگ جهانی از سویی در سوئیس با لنین که منتقد چنین راست روی در انترناسیونال دوم بود نمونه گویای دیگری است. اگر چه در کنفرانس سوئیس لنین در اقلیت بود اما آنچه که در تداوم تاریخ اثبات شد صحت خط نقد لنین بود.

مثالهای متعددی از قبیل بحث های رزا لوکزامبورگ با کائوتسکی در سوسیال دموکراسی آلمان٬ انگلس با دورینگ٬ بحث های مارکس با پرودون و يا نقد برنامه گوتا میتوان در این زمینه برشمرد. موخرترین بحث موجود در تاریخ شفاهی و کتبی جنبش کمونیسم کارگری بحث های اعضای فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری در حزب کمونیست کارگری و نقد این فراکسيون بر "تجدید نظر طلبی" در کمونیسم کارگری توسط جناح رهبری وقت حزب کمونیست کارگری بود. هر چند که در تاریخ "تجدید نظر طلبی" همیشه بعنوان دشنام بر علیه مخالفین سیاسی استفاده شده است اما این نباید موجب لوث شدن معنای جهت گیری های معین سیاسی شود. معمولا "تجدید نظر طلبی" به معنای ارائه تفسیری دیگر از مارکس و کمونیسم کارگری در جهت تطبیق با شرایط متحول سرمایه داری است. امری که رهبران "تجدید نظر طلب" در تاریخ از برنشتاین تا کائوتسکی منجمله بر نارسایی مارکسیسم بعنوان علم شرایط رهایی پرولتاریا بر آن پافشاری و تبلیغ سیاسی کرده اند . (کمونيسم کارگرى اين عنوان را به معناى رايج آن در ميان چپ بکار نميبرد. کمونيسم کارگرى از اهداف سياسى و جنبشى و طبقاتى متفاوت حرف ميزند و نقد آرا و تفکرات غير مارکسى را به اين اعتبار توضيح ميدهد و نه بعنوان "انحرافى صرفا تئوريک".)

حمید تقوایی و رهبری وقت حزب کمونیست کارگری در آن موقع اقامه دلیل می کردند که هر کس جلوی حزب کمونیست کارگری (منظور رهبریش) بایستد مجبور می شود در کنار جنبش های اجتماعی دیگری بایستد و دست در انبان جنبش های سیاسی دیگری ببرد. البته این سلاح زنگ زده هر کس با ما نیست بر ماست سراپا پوچ و بی اساس بود. این یک شیوه قدیمی سرکوب مخالفین بجای جواب سياسى دادن به منتقدین و بدرقه کردن طرف مقابل با ترور شخصیت و تهمت است. بعنوان مثال سازمان مجاهدین هم که تاریخا جواب نقد مخالفینش را نداد بلافاصله یک سردوشی همکاری با جمهوری اسلامی به منتقدینش تحویل می داد. یا جرج بوش دنیا را به يا با ما و يا بر علیه ما  فرا میخواند! يک بحث پايه اى منصور حکمت در مباحث کمونيسم کارگرى اينبود که جنبش کمونیسم کارگری پديده بسيار وسيع تر و فراترى از احزاب و جرياناتى هستند که اين سنت از خود بيرون ميدهد. اما تقلیل جنبش به حزب٬ و يا جنبش هيچ و حزب همه چيز٬ سياستى بود که حمید تقوایی با بحث هایش در رابطه با حزبیت راه انداخت . اين نشان از عدم درک و "انحراف تئوريک" نبود٬ نقطه شروع سياستى ديگر براساس منافعى ديگر بود.

اعضای قدیمی جنبش کمونیسم کارگری بواسطه نقد بر سیاست های راستروانه در حزب کمونیست کارگری متهم به نزديک شدن با جنبش ملی اسلامی شدند. در بيرون حزب بعضا تهمت رفتن با جناح راست پروغرب را بر علیه منتقدین بکار بستند. هر چند که در زمان خودش این بحث هاى سست و بى پايه پاسخ داده شد٬ اما شمايل و چهارچوب همين جريانات بويژه با تحولات اخير سياسى ايران بشدت تغییر کرد. امروز برای هر ناظر سیاسی که پراتیک و تاریخچه حزب کمونیست کارگری را میداند اعتبار سیاسی که رهبران جنبش ملی اسلامی از حزب کمونیست کارگری و رهبریش می گیرند واقعا تاسف آور است .

حمید تقوایی اعلام می کند که تز انقلاب انسانی از خیابان آمده است و ربطی به هیچ کتاب و تئوری ندارد. کمونیست ها تاریخا رفته اند تئوری گفته اند تز نوشته اند که برای مقابله با تزهای ارتجاعی مسلح باشند. با این قول آقای تقوایی٬ مارکسیسم و جهان امروز بحثی از منصور حکمت موردی ندارد. احتیاجی به کتابی نیست٬ خود خیابان شعارش را می دهد! به راستی فرق حزب کمونیست کارگری که اسم اعتراض های خیابانی را انقلاب می گذارد و سازمان های پوپولیستی چون مجاهدین خلق که بدون بررسی تئوریک و سنجش هر اعتراضی را قیام معرفی می کنند٬ و البته رويدادهاى اخير را انقلاب مينامند٬ چیست؟

سوالی که باقی می ماند اينست که رابطه مبارزه طبقاتی با انقلاب سیاسی چیست؟ حمید تقوایی در جواب به اصلاحیه به قطعنامه اش در رابطه با نقش کارگران در رابطه با انقلاب در کنگره اخیر این حزب کل بخش  مربوط را حذف کرد. البته ايراد آن قطعنامه با آن اصلاحيه درست نميشد اما آن اصلاحيه چهارچوب ديگرى را به آن تحميل ميکرد. براستی بی افقی از این عمیق تر در نداشتن پاسخی برای جنبش کارگری را از این واضح تر کجا می توان نشان داد؟

اما اینکه یک حزب کمونیستی راه حلى برای سازماندهی جنبش طبقاتى اش نداشته باشد دقیقا همان بلایی سرش می آید که در سال 57 بر سر سازمانهای چپ و راست پوپولیست آمد. حزب کمونیست کارگری را منصور حکمت در ادامه تلاش کمونيستى اش برای این هدف ايجاد کرد که سدی و سنگرى برای قربانی نشدن دوباره طبقه کارگر و جنبش کمونیسم کارگری بسازد. اما امروز شاهديم که هر روز آن حزب دوست داشتنى سابق در برابر ارتجاعی ترین جنبشهای دیگر خلع سلاح میشود و شعارهای جنبش های دیگر را روى چشم ميگذارد. بجای داشتن نقشه عمل و آلترناتیو خود از "انبان جنبشهای دیگر" تغذیه کنند. امروز هیچ احتیاج به توضیح و تفسیر نیست که دست کدام جریان سیاسی در سفره و انبان جریانات ملی اسلامی و جنبشهاى بورژوائى است ! *

 

 

 




پیام حزب اتحاد کمونیسم کارگری به مناسبت برگزاری یک١۶ آذر سراسری و رادیکال


دانشجویان٬ مردم آزادیخواه
دستتان را میفشارم و از جانب رهبری حزب اتحاد کمونیسم کارگری به همه شما که جنبش برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی را گامی دیگر به جلو بردید٬ تبریک میگویم. این اعتراضات سراسری٬ رادیکال و انقلابی بود. ١۶ آذر ١۳۸۸ در تاریخ مبارزات برای سرنگونی رژیم اسلامی و کسب خواست دیرینه و تاریخی مردم یعنی "آزادی٬ برابری و رفاه" ثبت شد.

در ١۶ آذر ۸۸ یکبار دیگر نشان داده شد که تهدیدات و خط و نشان کشیدنهای سران رژیم اسلامی و به کار گرفتن دستگاه سرکوب اسلامی کار ساز نیست. مردم مرعوب نمیشوند. سرکوب چاره ساز نیست. برعکس عامل جری تر شدن مردم است. نشان داده شد که مردم به میدان آمده اند تا کار رژیم اسلامی را با اتکاء به قدرت انقلابی خودشان تمام کنند.

ر ١۶ آذر ۸۸ یکبار دیگر نشان داده شد که اصلاح طلبان سبز حکومتی نیز نمیتوانند مبارزات مردم را کنترل و مهار کنند. نمیتوانند مردم را به سازش با رژیم اسلامی بکشانند. نشان داده شد که نقطه سازشی میان مردم و رژیم اسلامی وجود ندارد. نشان داده شد که این جریانات نمیتوانند اعتراضات توده های مردم را به سکویی برای حفظ رژیم اسلامی "نه یک کلمه بیشتر" و "نه یک کلمه کمتر" تبدیل کنند. مردم نشان دادند که "هدف کل نظام" است و رژیم اسلامی باید گورش را گم کند.

در ١۶ آذر ۸۸ ما شاهد بودیم که چگونه دختران و زنان در پیشاپیش صفوف اعتراضی جامعه قرار داشتند. و این نشان آن است که "انقلاب ایران انقلابی زنانه است" و آزادی و برابری بی قید و شرط زن و مرد یک خواست عمیق جامعه است.

در ١۶ آذر ۸۸ ما شاهد جنگ و گریزهای خیابانی متعدد گروههای چند هزار نفره جوانان با نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی بودیم. شما توانستید با اتحاد و ایستادگی خود درس خوبی به نیروهای سرکوب رژیم بدهید. توانستید صف آنها را درهم بشکنید و عقبشان برانید. نشان دادید که آنها هراسشان از قدرت و نیروی متشکل و متحد ماست. باید این منشاء قدرت را شناخت و محکم در دست گرفت. از هم اکنون دست به کار ایجاد شوراهای مردمی شد. ایجاد تشکل های توده ای جوانان٬ کارگران٬ زنان و مردم در محیط کار و زندگی کلید متحد شدن و رمز پیشروی و پیروزی است.

دستتان را میفشارم و از همه شما که برای آزادی٬ برابری٬ رفاه و یک جامعه آزاد سوسیالیستی٬ یک جمهوری سوسیالیستی مبارزه میکنید٬ دعوت میکنم که تا به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید.

علی جوادی
دبیر کمیته مرکزی حزب اتحاد کمونیسم کارگری
١۶ آذر ١۳۸۸ – ۷ دسامبر ۲۰۰۹

 

 


 

 




اخراج کارگران کارخانه روغن نباتی بهشهر


بنا به خبر دريافتى٬ طی چند هفته اخیر بیش از 150 نفر از کارگران قراردادی کارخانه روغن نباتی بهشر٬ بنا به دستور "مالک" مدیر کارخانه و سرمایه دار بزرگ از کار بیکار و اخراج شده اند. تعدادی از کارگران اخراجی حتی قراردادهای بی اعتبار و کارفرما پسندشان هم به اتمام نرسیده است. اخراج کارگران با انواع بهانه های دروغ  و واهی انجام می شود. این کارگران نه یکباره بلکه طی 20 روز گذشته بتدریج و متناوب از کار اخراج شده اند. اخراج تدریجی و مداوم کارگران سیاست ضد کارگری بسیاری از سرمایه داران در کارخانه ها و مراکز تولیدی است. سرمایه داران با توسل به اخراج تدریجی همیشه خطر اخراج و گرسنگی بیشتر را بالای سر کارگران و خانواده های محرومشان نگه میدارند. میخواهند با تهدید همیشگی خطر اخراج٬ کارگران مطیع تر و امر بردارتر باشد. با اخراجهای تدریجی در میان صفوف کارگران تفرقه و جدایی ایجاد کرده تا مبادا کارگران عاصی و معترض متحد و یکپارچه به پاخیزند. همه این ترفندهای ضد کارگری برای افزایش استثمار بیشتر و کسب سودهای بیشتر است.

طی روزهای اخیر کارگران اخراجی و معترض با وجود مراجعات مکرر خود به ادارات مزدور و کارگزار سرمایه داران از قبیل؛ بیمه و کار و دادگستری موفق به دریافت حق و حقوق خود نشده اند. مالک مدیر کارخانه در جواب کارگران اخراجی معترض گفته است: تولید روغن نباتی منجمد دیگر بازار ندارد و ما نیازی به شما نداریم! یکی از کارگران اخراجی میگفت: این دروغ است. هم اکنون کارگران کارخانه همچنان در 3 شیفت 8 ساعته و فشرده بدتر از سابق مشغول کارند. هدف مالک و همدستانش اخراج کارگران قدیمی و استخدام کارگران جدید با دستمزدهای کمتر در شرایط کاری بدتری است. همچنین میخواهند با تعدیل نیرو فشار کاری بیشتری را به کارگران اعمال کنند .

کارخانه روغن نباتی بهشهر با بیش از 1200 کارگر قراردادی، سفید امضا و پیمانکاری٬ با پایه دستمزدهای 264 هزار تومانی در 3 شیفت سنگین و پرفشار کاری٬ واقع در جاده قدیم تهران – کرج  و بخشی دیگر از این کارخانه واقع در قرچک ورامین می باشد. خط تولید کارخانه تولید انواع روغنهای مایع و جامد نباتی میباشد .

 

مرگ بر جمهورى اسلامى
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى
زنده باد جمهورى سوسياليستى

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
١٣ آذر ١٣٨٨ – ۴ دسامبر ۲۰۰۹

 

 

 




نگذاریم که رژیم جنایتکار اسلامی محمد امین آگوشی را اعدام کند!


زندانی سیاسی محمد امین آگوشی ساکن پیرانشهر که بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پای راست معلول است، در تاریخ ۱۲ آذر به اتهام محاربه از سوی دادگاه انقلاب ارومیه به اعدام محکوم شد . وی از خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به همراه احمد پولاد خانی و ایرج محمدی بازداشت شده است.  

حزب اتحاد کمونیسم کارگری این حکم اعدام را قویا محکوم میکند و کلیه مردم آزادیخواه را به اعتراض به این حکم و برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی فرامیخواند. باید با تمام قوا علیه رژیم اسلامی بپا خیزیم و اجازه ندهیم که این رژیم جنایتکار زندانی دیگری را به قتل رساند.

مرگ بر جمهوری اسلامی
آزادی، برابری، حکومت کارگری
زنده باد جمهوری سوسیالیستی
حزب اتحاد کمونیسم کارگری

۱۶ اذر ۱۳۸۸

 

 




گزارشی از یکی از فعالین حزب اتحاد کمونیسم کارگری از تهران

۱۶ آذر
اعتراضات وسیع و درگیری و زد و خورد
با نیروهای سرکوب در تهران


رژیم اسلامی از چند روز پیش با تدابیر شدید امنیتی خود را برای۱۶ آذر آماده میکرد. برای سرکوب و سانسور مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه دانشجویان، جوانان و مردم در سطح شهر تهران آماده میشد. این روزها اینترنت بسختی و بندرت قابل دسترسی است. سرکوب در دانشگاهها و مراکز دانشجویی از چند روز پیش شروع شده است.

از همان اوایل صبح امروز صدها تن از نیروهای مزدور و سرکوبگر ضد شورش در دانشگاهها، خیابانها و مراکز حساس شهر مستقر شده اند. از سا عت ۷ صبح اطراف دانشگاه صنعتی شریف تا خیابان حبیب الهی و در ادامه به سمت میدان انقلاب در قرق و محاصره صدها تن از پا سداران و بسیجی های مزدور و انواع نیروهای گارد ویژه سرکوب قرار داشت. ده ها خودرو حامل نیروهای سرکوب در محل در حال آماده باش ایستاده اند و هر گونه حرکت و نگاه عابرین را بشدت کنترل می کنند. چندین دستگاه خودرو ون مخصوص نیروی انتظامی با شیشه های دودی و میله های آهنی برای حمل دستگیرشدگان در محل حاضر اند.

از ساعت ۱۰ صبح به بعد هزاران نفر از جوانان و مردم مبارز در حالیکه در دسته های چند صد نفره در خیابان جمهوری تجمع نموده بودند علیه حکومت قاتل و اوباش اسلامی شعار میدادند. در حوالی ظهر کار به درگیری، پرتا ب گاز اشک آور و ضرب و شتم کشیده شد. خیابان و پل حافظ نیز شاهد تجمعات و اعتراضات چندین هزار نفره بود. در اینجا حوالی ساعت ۱ بعد از ظهر نیروهای سرکوب با پرتاب گاز اشک آور، تیراندازی و ضرب و شتم به جان مردم و جوانان و حتی عابرین بیدفاع افتادند. جوانان و مردم در حالیکه علیه حکومت جنایتکار اسلامی شعار میدادند با مقاومت و جنگ و گریز خیابانی و پرتاب سنگ بسوی نیروهای سرکوب ضد شورش از خود دفاع میکردند.

از صبح امروز میدان انقلاب و اطراف دانشگاه تهران شاهد بیشترین اعتراضات و درگیری ها بوده است. در حالیکه هزاران نفر در مقابل و اطراف دانشگاه تجمع نموده و علیه حکومت اسلامی سرمایه داران شعار میدادند مورد هجوم وحشیانه پاسداران و بسیجی های مزدور قرار گرفتند.  در اینجا  تعداد نیروهای ضد شورش و سرکوب خیلی زیاد است. صدها پاسدار یک قرقره کابل برق فشار قوی را به مقابل دانشگاه آورده اند. درحالیکه بسیجیان به صف ایستاده اند، یکی از پاسداران بسرعت  کابل را در اندازه های یک متری بریده و به جای باتوم به دست بسیجی ها برای ضرب و شتم مردم می دهند. به هیچکس رحم نمی کنند، حتی به افراد مسن و بچه ها. بشکلی جنون آمیز به هر جنبنده ای حمله ور میشوند. اما مقاومت جانانه جوانان، دانشجویان و مردم همچنان تا همین الان حوالی ساعت ۴ بعد از ظهر ادامه دارد. مردم علیه حکومت جنایتکار اسلامی شعار میدهند و دیگران را به اعتراض و اتحاد و همراهی فرا میخوانند.

حوالی ظهر در خیابان و میدان ولیعصر نیز مردم تجمع کرده بودند و درگیریهایی میان نیروهای سرکوب و مردم رخ داده است. در این مراکز و در همه جا اوباش مزدور وحشت زده در دسته های چند ده نفره و در فواصل نسبتا نزدیک به هم مستقر هستند. از صبح امروز پرواز هلیکوپترهای سپا ه برای شناسایی، فیلمبرداری، جابجایی نیرو و ارسال تجهیزات برای نیروهای مزدور شروع شده است. در خیابان های اصلی و مراکز نزدیک به صحنه های درگیری و دانشگاه ها تلفن های موبایل را قطع کرده اند.

هم اکنون ساعت ۴ و ۱۵ دقیقه بعد از ظهر، خیابان آزادی و بخصوص اطراف دانشگاه صنعتی شریف پر از بسیجی و پاسدار مزدور و دیگر نیروهای سرکوب ضد شورش است. درحالیکه دانشگاه را محاصره کرده اند، برای جلوگیری از پیوستن مردم به دانشجویان، درب دانشگا ه را بسته اند. اما تجمع اعتراضی دانشجویان در محوطه دانشگاه همچنان ادامه دارد و صدای شعارهای آنها به گوش میرسد. ارتباط تلفنی موبایل با دیگر دانشگاههای تهران همچنان قطع و غیر قابل دسترس است. بنا به اخباری، در دیگر دانشگاههای تهران نیز تجمع و درگیری و اعتراض علیه حکومت جهل و جنایت اسلامی ادامه دارد، از جمله مهمترین ویژگی ۱۶ آذر امسال پیوستن جوانان و مردم به دانشجویان و کشیده شدن تجمعات، درگیری و اعتراض علیه حکومت اسلامی به خیابانها است.  

نا زنین اکبری
ساعت 5 عصر 16/9/88  
مرگ بر جمهوری اسلامی
آزادی، برابری، حکومت کارگری
زنده باد جمهوری سوسياليستى

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
۱۶ آذر ۱۳۸۸

 

 

 




۱۶آذر صحنه اعتراضات وسیع دانشجویان و جوانان با رژیم


"خامنه ای بدونه به زودی سرنگونه"
"موسوی بهانه است٬ کل نظام نشانه است"
"زندانی سیاسی آزاد باید گردد"

 

۱۶ آذر امسال، همانگونه که انتظار میرفت، جامعه بشدت ملتهب بود. علیرغم تهدیدات سران رژیم، سپاه، جنتی در نماز جمعه، خامنه ای و سایر ارازل و اوباش که هر گونه تجمع اعتراضی را ممنوع اعلام کرده بودند، سراسر کشور صحنه با شکوهی از  تظاهرات ضد رژیم اسلامی و صحنه های زد و خورد و درگیری مردم با نیروهای سرکوب رژیم بود. مردم به التماس و درخواست های جناح مغضوب و سران سبز اسلامی نیز وقعی نگذاشتند. سران جنبش سبز اسلامی از دانشجویان خواسته بودند که در صحن دانشگاه ها تجمع کنند و از دادن شعارهای "ساختار  شنکنانه" خودداری نمایند. منتظری و نهضت آزادی و برخی دیگر از جریانات اصلاح طلب دولتی گفته بودند که نیروهای جناح حاکم در میان دانشجویان نفوذ میکنند و با دادن شعارهای تند قصد تحریک آنها را دارند. هیچیک از این نصایح ارتجاعی و تمهیدات موثر واقع نشد. در سراسر کشور در بسیاری از دانشگاه ها و خیابانها تجمعات اعتراضی رادیکال شکل گرفت، شعارهای ضد رژیم و بویژه ضد خامنه ای و بسیج و سپاه در همه جا شنیده میشد. در برخی شهرها بخصوص در تهران تظاهرات وسیعی در خیابان های مختلف انجام گرفت که به درگیری و زد و خورد با نیروهای سرکوب انجامید. نقش زنان و دختران جوان در پیشاپیش این تجمعات اعتراضی و در رهبری آنها بسیار چشمگیر بود. مردم، بویژه جوانان نشان دادند که برای به زیر کشیدن رژیم اسلامی به اعتراض بلند شده اند. خصلت رادیکال و میلیتانت اعتراضات۱۶ آذر از ۱۳ آبان نیز فراتر رفت. ثابت شد که هراس هر دو جناح رژیم از این روز کاملا موجه بوده است. مردم برای به زیر کشیدن این رژیم جنایتکار و برای آزادی، برابری و رفاه به میدان آمده اند و تا به این هدف نائل نیایند از پا نخواهند نشست. در اینجا خلاصه ای از اخبار این روز را تا آنجا که بدستمان رسیده منتشر میکنیم.

تهران
تظاهرات و در گیری ها از حوالی حدود ١١ صبح و بسیار زودتر از موعد اعلام شده آغاز شد. گزارشهای اولیه از حضور گسترده پلیس و نیروی انتظامی در حوالی دانشگاه تهران، خیابان انقلاب و میدان انقلاب حكایت دارد . جلوی دانشکده فنی شدیدا درگیری شده و نیروهای امنیتی گاز اشک آور پرتاب میکنند. در مقابل دانشکده فنی به شدت دانشجویان را میزنند. اوضاع در دانشگاه تهران بسیار خشن است. بسیجی ها شیشه ها را شکسته اند و با شیشه بریده به دانشجویان حمله میکنند. در خيابان های اطراف دانشگاه تهران مزدوران و ماموران سركوب ازترس شكل گيری تظاهرات و پيوستن مردم به دانشجويان تجمعات ۳۰ الی ۴۰ نفره را متفرق كرده و مردم را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. ترس ماموران و مزدوران نظام از مردم و انعكاس اخبار تظاهرات به حدی است كه مانع نزديك شدن افراد موبايل به دست به دانشگاه میشوند و به سرعت افراد را توقيف و بازداشت ميكنند .اما طبق گزارش هایی ساعت ۴۲ : ۱۳ تعدادی از مردم هم زمان با شکسته شدن در به دانشگاه وارد شده‌اند. درخيابان ابوريحان و اطراف دانشگاه تهران صحنه جنگ است. جنگ بين مردم و جوانان آزاده ازيك سو ومزدوران و سركوبگران نظام ازسوی ديگر. مردم متفرق نمی شوند. هرجا كه حمله می كنند مردم دوباره به خيابانهای ديگر ميروند وحركات اعتراضی شان را ادامه ميدهند.

لباس شخصی ها در هجومی گسترده و با پشتیبانی نیروهای نظامی اقدام به متفرق کردن دانشجوهای معترض دانشگاه تهران کردند، سپس محوطه دانشگاه را قرق نمودند و در اقدامی نمایشی در محوطه مرکزی دانشگاه بسط نشستند . همچنین در خیابانهای اطراف دانشگاه درگیری های پراکنده گزارش شده است. رانندگان خودروها نیز با به صدا درآوردن بوق ماشین های خود همبستگی خویش را با دانشجویان و مردم معترض به نمایش گذاشتند . همچنین در ميدان انقلاب بيش از ۵۰ نفر دختر جوان و زن ميانسال و پسرهای جوان دستگير شدند. بسيجی ها با شلنگهايی كه درون آن ميله آهنی است، به پای مردم ميزنند وكسانی كه بعد از اين ضربه قادر به ترك صحنه نيستند را همراه خود ميبرند .يكی از اقدامات رژيم اينست كه در مقابل بيمارستانهای بزرگ تهران، گاردهای ويژه را با سگ مستقر كرده كه هركس به عنوان زخمی مراجعه ميكند، دستگير میكند .

شعارهایی که بعضا در دانشگاه های تهران، شریف و امیرکبیر و همچنین خیابان های اطراف این دانشگاه ها داده شده است:

پلیس ضد شورش، احمدی رو بشورش
خامنه ای قاتله، ولاتیش باطله
شکنجه، حمایت،  ننگ بر این ولایت
بسيجی دروغگو، كارت دانشجویی ات كو
غزه و لبنان کمن، رفتن سراغ یمن
شعار ملت ما، دین از سیاست جدا  
دانشجو بیدار است، از دیکتاتور بیزار است
موسوی بهانه است، کل نظام نشانه است
بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم
زندانی سیاسی آزاد باید گردد  
مرگ بر خامنه ای

بنا بر گزارش های واصله، از حوالی ظهر خیابان انقلاب از سمت كارگر بسته شده و اجازه تردد از غرب به سمت خیابان انقلاب به افراد داده نمیشود. همچنین برخی گزارشها از شلیك گاز اشك آور در تقاطع خیابان فلسطین و انقلاب حكایت دارد. در این تقاطع، واحد هنر دانشگاه آزاد قرار دارد كه گویا فاقد صحن است و احتمالا تجمع دانشجویان به خیابان كشیده شده است .

درخيابان سميه دانشجويان دستگير شده را در اتوبوسها سوار كرده اند. ماشين های آتش نشانی را برای ريختن آب به صحنه آوردند. اکثر شعارها علیه شخص خامنه ای است.

در میدان هفت تیر درگیری بین مردم و نیروی انتظامی و بسیجی بالا گرفت. -تعداد مردم در میدان امام حسین به شدت رو به افزایش است. هزاران نفر از مردم تهران حرکت اعتراضی گسترده خود را با شعار مرگ بر خامنه ای از تقاطع فخر رازی به سوی جمهوری آغاز کردند. این اعتراضات در حالی شروع شد که تعداد زیادی از نیروهای سرکوبگر آرایش گرفته و فضای سنگینی را حاکم کرده بودند ولی با شروع اعتراضات مردم نیروهای سرکوبگر رژیم از هم پاشیده شدند . در خیابان جمهوری حد فاصل حافظ و استامبول در گیری شدیدی میان مردم و نیروهای مزدور رخ داد. خیابان جمهوری یک محل مهم درگیری مردم با نیروهای سرکوب بود. نیروهای مزدور گاز اشک آور به داخل پاساژها پرتاب کردند. درگیری درمقابل پاساژ امجد از همه جا شدید تر بود و تمام پاساژها بعد از پرتاب گاز اشگ آور بسته شد. مردم شعارمیدادند: خامنه ای بدونه، به زودی سرنگونه؛ غزه و لبنان کمن، رفتن سراغ یمن؛ موسوی بهانس، کل نظام نشانس.

 

در تقاطع ابوریحان هزاران نفر از جوانان تظاهرات کردند. دختران جوان رهبری این تظاهرات و جنگ و گریزها را به عهده دارند. مردم و جوانان شعار میدادند: مرگ بر خامنه ای و خامنه ای قاتله ولایتش باطله. جنگ و گریز گسترده ای بین مردم و جوانان از یک طرف و نیروهای سرکوبگرجریان داشت. جوانان یکی از بسیجیان را که با موتور بسوی آنها حمله ور شده بود دستگیر کردند و بشدت گوشمالی دادند و موتور این فرد را به آتش کشیدند. در بخش های مختلف تهران دختران رهبری تظاهرات را به عهده دارند. بنابه گزارشات رسیده از ایران، دانشجویان مرکز آموزش سوره از این مرکز آموزشی خارج شدند و در خیابان آزادی درمقابل وزارت کار شروع به راه پیمائی کردند .

درگیری در دانشگاه خواجه نصیر واقع در سید خندان
تعدادی بسیجی که با پرچمهای حزب الله در دانشگاه خواجه نصیر درحال شعار دادن بودند توسط دانشجویان شجاع این دانشگاه به بیرون انداخته شدند. مردم در حال اضافه شدن به دانشجویان هستند.

ضمنا گزارش شده است که مجید  توکلی  دانشجوی دانشکده پلی تکنیک پس از سخنزانی در تجمع اعتراضی این دانشکده بازداشت شد.

مریوان

صبح امروز در محوطه دانشگاه پيام نور در مريوان تظاهرات اعتراضی به مناسبت ١۶ آذر انجام گرفت. دانشجویان از جمله شعار می دادند: دانشجو می ميرد ذلت نمی پذيرد؛ زندانی سياسی آزاد بايد گردد.

 

کرج

صبح امرو ساعت ۱۰ و نیم دانشجويان دانشگاه آزاد كرج دست به اعتراض زدند. این اعتراض  به مدت دو ساعت بطول انجامید. مزدوران حراست دانشگاه تلاش كردند كه تجمع را متفرق كنند، اما دانشجويان مقاومت کردند و به دادن شعارهای ضد حكومتی مبادرت کردند. حوالی ساعت یک بعد از ظهر دانشجويان دامنه تظاهرات را به بيرون از دانشگاه كشاندند.

قزوین
دانشجویان دانشگاه آزاد قزوین بار دیگر دانشگاه را به صحنه اعتراض علیه حکومت تبدیل کردند. علیرغم تدابیر شدید امنیتی که نیروهای سرکوب رژیم اسلامی برای جلوگیری از تجمع دانشجویان دانشگاه آزاد قزوین تدارک دیده بود، دانشجویان همچون ۱۳ آبان دست به تجمع و راهپیمایی زدند. در این تجمع که حدود ۴ هزار نفر در آن شرکت داشتند دانشجویان با در دست داشتن تصاویر دو تن از دانشجویان جان باخته دانشگاه، امیر جوادی فر و اشکان سهرابی و سر دادن شعار هایی اعتراض و انزجار خود را از رژیم اسلامی اعلام کردند . از جمله شعارهای دانشجویان: تجاوز، خیانت، لعنت به این ولایت؛ خامنه ای قاتله، ولایتش باطله بود.

تبريز

در ورودی شهر تبريز نيروی انتظامی ايست بازرسی گذاشته است. دانشگاه سراسری تبريز حوالی ۹ صبح توسط مأموران لباس شخصی ونيروهای انتظامی تحت كنترل قرار گرفته بود و ازهمه كارت شناسايی دانشجويی طلب میشد. به كسانی كه كارت دانشجويی نداشتند اجازه ورود داده نمیشد. ماموران لباس شخصی بشدت همه را زير كنترل داشته واجازه عكس گرفتن به كسی نمی دادند. در  ضمن   گزارش  شده که نیروهای لباس شخصی ۴ نفر از دانشجویان را در محوطه دانشکده فنی دانشگاه     سراسری تبریز بازداشت کرده  اند که هنوز هویت  آنها معلوم نشده است. 

 

نجف آباد اصفهان

دانشجوبان دانشگاه نجف آباد با ممانعت مامورين روبروشده اند. ماموران سركوبگر از ورود هر فردی كه دانشجوی دانشگاه نباشد بشدت جلوگيری می كنند. در داخل دانشگاه نيز دوربين های زيادی برای کنترل دانشجویان و ایجاد جو خفقان و فضای رعب و وحشت نصب شده است. اما با اين حال دانشجويان میکوشند وارد دانشگاه شوند ومراسم روز دانشجو را برگزار نمايند .


شهر کرد

دانشجويان دانشگاه آزاد شهر كرد با عزم جزم نشان دادند كه تمام تمهيدات امنيتی و جو سركوب و وحشت نظام را به هيچ گرفته و با تمام قوا روز ١۶ آذر را گرامی داشتند. يكی از دانشجويان دانشگاه آزاد شهركرد در اين رابطه گفت: "همه بردهای(تابلو) دانشگاه آزاد پر از تراكت و شب نامه های كوبنده و انگيزاننده شده است. اينجا غوغاست. تا حالا سابقه نداشته اينجوری بشه. خيلی شلوغ شده است. من مطمئن هستم با اين شور و اشتياق ما پيروز ميشویم."  

کرمانشاه
در ادامه تجمعات اعتراضی روز دانشجو، دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه نیز جلوی درب ورودی این دانشگاه دست به تجمع زدند و به دادن شعار پرداختند. ظهر امروز شمار زیادی از دانشجویان دانشگاه رازی جلوی درب ورودی این دانشگاه تجمع کردند و شعار "مرگ بر دیکتاتور" و "زندانی سیاسی ازاد باید گردد" را سر دادند. طبق اخبار، تعداد نیروهای سرکوب در دانشگاه رازی بسیار زیاد بوده و به همین دلیل تجمع دانشجویان کمی دیرتر آغاز شده است. اما از حدود یک بعد از ظهر تعداد دانشجویان بسرعت افزایش می یافته است.
اراک
دانشجويان به مناسبت ١۶ آذر دست به یک تجمع اعتراضی زدند. در يكی از دانشگاههای اراك دانشجويان خشمگين عكس احمدی نژاد را آتش زدند و بچه های كلاس انگليسی در حضور يكی ازسران حزب اللهی شعار مرگ بر ديكتاتور دادند. نيروی حراست و انتظامی در همه جای دانشگاه حضور دارند. اما دانشجويان همچنان به اعتراضات خود ادامه ميدهند .
همدان
طبق خبر دريافتی، در پی حمله نيروهای لباس شخصی و بسيجی به تجمع دانشجويان معترض دانشگاه بوعلی سينا، تنی چند از دانشجويان زخمی شدند. گزارش‌ها حکايت از درگيری در ساختمان دانشکده علوم اين دانشگاه دارد .قابل ذکر است نيروهای لباس شخصی يکی از دانشجويان را از طبقه بالا به محوطه هشتی علوم دانشگاه پرت کرده‌اند که در پی خونريزی و زخمی شدن، اين دانشجو به بيمارستان منتقل شده است. هنوز از هويت اين دانشجو گزارشی منتشر نشده‌است .
سنندج
ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر ساختمان دانشگاه آزاد توسط عوامل ناشناس بسیج  وحراست دانشگاه به آتش کشیده شد.

مرگ بر جمهوری اسلامی
آزادی، برابری، حکومت کارگری
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
۱۶ آذر ۱۳۸۸

 

 




١۶ آذر ؛عليه جمهورى اسلامى و حاميانش


روز ١۶ آذر – ٧ دسامبر٬ همراه با دانشجويان و مردم آزاديخواه در ايران تظاهراتها و اجتماعاتى توسط سوسياليستها و کمونيستها در خارج کشور برگزار شد. سياست حاکم به اين تظاهراتها حمايت از مبارزه انقلابى مردم ايران عليه جمهورى اسلامى٬ دفاع از حقانيت مبارزه براى سرنگونى٬ دفاع از راه حل کارگرى و خواستهائى مانند آزادى کليه زندانيان سياسى و محاکمه سران رژيم بجرم جنايت عليه مردم بود. فعالين حزب اتحاد کمونيسم کارگرى در تظاهراتها و اجتماعات استکهلم و گوتنبرگ سوئد٬ لندن انگلستان٬ و تورنتو کانادا فعالانه شرکت کردند.

استکهلم٬ سوئد
تظاهرات استکهلم بدعوت "شوراى حمايت از مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران" برگزار شد. در اين تظاهرات که بيش از ٢٠٠ نفر از سوسياليستها و مردم آزاديخواه با پرچمهاى سرخ شرکت داشتند٬ از جمله با شعارهاى "مرگ بر جمهورى اسلامى"٬ "حکومت ضد زن نميخوايم"٬ "حکومت مذهبى نميخوايم"٬ "زنده باد آزادى"٬ و "زنده باد سوسياليسم" آغاز شد. در ادامه داوود شمسائى از فعالين سوسياليست٬ خانم عصمت از مادرانى که چندين از اعضاى خانواده اش توسط جمهورى اسلامى اعدام شده است٬ صديقه محمدى از جانب حزب کمونيست ايران٬ و سياوش دانشور از جانب حزب اتحاد کمونيسم کارگرى سخنرانى کردند. همينطور نمايشگاه عکسى از جنايات جمهورى اسلامى در محوطه نصب شده بود.

گوتنبرگ٬ سوئد
احزاب و سازمانهاى کمونيست و چپ و فعالين سوسياليست از جمله حزب اتحاد کمونيسم کارگرى٬ حزب کمونيست ايران٬ سازمان اتحاد فدائيان کمونيست٬ نهادهاى مدافع حقوق کارگرى و فعالين سوسياليست با فراخوانهاى خود در محل برنزپارکن از ساعت ٣ بعدازطهر جمع شدند. در طول تظاهرات نمايندگان و فعالين و شرکت کنندگان در محل در دفاع از مبارزات انقلابى مردم ايران و دانشجويان سخنرانى کردند. در طول تظاهرات مرتبا شعارهاى "مرگ بر جمهوری اسلامی"، "آزادی٬ برابری"٬ "کارگر٬ دانشجو٬ اتحاد اتحاد" و غيره سر داده ميشد. صدها اطلاعيه توسط فعالين حزب اتحاد کمونيسم کارگرى توزيع شد. دراين تظاهرات پیام حزب اتحاد کمونیسم کارگری به زبان انگلیسی را صادق امير رحمانى٬ و پيام سازمان آزادی زن را شهلا نوری به زبان سوئدی قرائت کردند و کريم نورى از کادرهاى حزب اتحاد کمونيسم کارگرى سخنرانى کرد. همينطور دراين تظاهرات نمايندگان "حزب سوسیالیستهای عدالت خواه" و "جوانان حزب چپ سوئد" شرکت داشتند و ضمن سخنرانى حمايت خود را از تلاش مردم ايران براى سرنگونى جمهورى اسلامى اعلام کردند.

لندن٬ انگلستان
روز دوشنبه ١۶ آذر، در لندن تظاهراتی با شرکت فعالین سوسياليست٬ چپ و آزادیخواه با فریادهای "مرگ بر جمهوری اسلامی"، "زنده باد سوسیالیسم"، "کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، و "زنده باد آزادی، زنده باد برابری" از اعتراضات حق طلبانه مردم ایران حمایت کردند. در اين اجتماع نمايندگان احزاب سياسى و فعالين سوسياليست سخنرانى کردند. فعالین حزب اتحاد کمونیسم کارگری، با برگزاری میز کتاب و نمایشگاه عکس از جنایات جمهوری اسلامی به توزيع اطلاعیه های انگلیسی و فارسی حزب و همچنین پیام علی جوادی دبیر کمیته مرکزی بمناسبت ١۶ آذر پرداختند. در این اجتماع چند روزنامه چپ از جمله نشریه حزب کمونیست بریتانیا با سیروان قادری از کادرهاى حزب اتحاد کمونيسم کارگرى در باره ١۶ آذر و اعتراضات اخیر مردم ایران گفتگو کردند.

تورنتو٬ کانادا
اجتماع بمناسبت ١۶ آذر روز دوشنبه ٧ دسامبر در میدان مل لسمن تورنتو برگزار شد. این تظاهرات به فراخوان شورای پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران (تورنتو- کانادا)٬ حزب اتحاد كمونیسم كارگری و  چند حزب و سازمان سياسى ديگر برگزارشد. دراين گردهمائى سوسياليستها و کمونيستها از جمله با شعارهاى "سرنگون باد جمهورى اسلامى" با پرچمهایی سرخ "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری"٬ "زنده باد سوسیالیسم"٬ "محاکمه سران رژیم به جرم جنایت علیه مردم" و "آزادی و برابری و رفاه" شرکت داشتند. در طول تظاهرات شعارهائى مانند؛ مرگ بر جمهوری اسلامی٬ زندانی سیاسی آَزاد باید گردد!٬ زنده باد آَزادی٬ زنده باد برابری٬ زنده باد سوسیالیسم٬ مرگ بر این حكومت ضد زن٬ نه شاه میخواهیم نه رهبر٬ مرگ بر جمهوری اسلامی! به زبانهای فارسی و انگلیسی مرتبا تكرار میشد! سخنرانان این تظاهرات از زوایای مختلف به افشای رژیم اسلامی پرداخته و از گسترش و رادیكال شدن مبارزات مردم در ١٦ آَذر سخن میگفتند!

فخری جواهری کادر حزب اتحاد كمونیسم كارگری از سخنرانان این تظاهرات بود. در همین روز تلویزیون CTV   با هما ارجمند کادر حزب اتحاد کمونيسم کارگرى در باره ١٦ آَذر و مبارزات مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی گفتگو كرد. در این مصاحبه هما ارجمند ضمن تاکيد بر  مبارزه مردم بر علیه هر دو جناح و كلیت رژیم اسلامى٬ تصريح کرد که مردم برای آَزادی٬ برابری و رفاه به صحنه آمدند و نه در دفاع از موسوی و یا یكی از دو جناح رژیم. این مصاحبه در بخش اخبار تلویزیون CTV   پخش شد.

براى ديدن گزارش تصويرى به سايت حزب مراجعه کنيد.

مرگ بر جمهورى اسلامى
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى
زنده باد جمهورى سوسياليستى

تشکيلات خارج کشور حزب اتحاد کمونيسم کارگرى
٨ دسامبر ٢٠٠٩ – ١٧ آذر ١٣٨٨

 

 

 




سازمان آزادی زن؛ سه اطلاعیه


پیام سازمان آًزادی زن به دختران و زنان شجاع و آزادیخواه٬
نقش رهبری تان در اعتراضات ۱۶ آذر تحسین برانگیز است!


به شما برای شجاعت بی نظیر، استقامت و هشیاری تان در مبارزه علیه رژیم اسلامی صمیمانه تبریک میگویم. اخبار مقاومت های پرشور و نقش پیشتازتان در جنبش آزادیخواهانه مردم را با شعف و افتخار دنبال میکنیم. همه جا از بی باکی زنان و نقش فعال و مبتکر آنها در رهبری مبارزات سخن گفته میشود. جنبش آزادی زن در ایران آنچنان وسیع و عمیق شده است که دیگر چنین توصیفاتی با تعجب و شگفتی بیان نمیشود. نقش مهم و تعیین کننده زنان و جنبش آزادی زن در جنبش سرنگونی طلبانه مردم اکنون بر همه آشکار شده است. همه از موافق و مخالف رژیم زن ستیز اسلامی میدانند که زنان در مبارزه علیه رژیم اسلامی بجز زنجیرهایشان، چیزی برای از دست دادن ندارند.
سی سال زن ستیزی عریان، سی سال سرکوب و بیحقوقی، سی سال تحقیر و تبعیض، سی سال حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی آنچنان نفرتی را از رژیم اسلامی در قلب های زنان آکنده کرده است، چنان اشتیاقی از دنیای بدون جمهوری اسلامی، بدون زن ستیزی و دنیای آزاد و برابر در آنها ایجاد کرده است که با بی پروایی و شجاعت تحسین آمیزی در پیشاپیش صفوف معترضین ضد رژیم قرار گرفته اند و تعرضات به اوباش اسلامی را رهبری میکنند. این واقعیت شیرین و پرافتخار جنبش آزادی زن در ایران است.
دست هایتان را به گرمی میفشارم. مبارزات شما برای آزادی و برابری را با هیجان و تحسین دنبال میکنیم. با هم علیه این رژیم سرکوبگر و زن ستیز با تمام قوا مبارزه میکنیم. آینده از آن ما است. میتوانیم و باید این نظام را به زیر کشیم و بر ویرانه های آن جامعه ای آزاد، برابر، مرفه و لائیک بسازیم. میتوانیم و باید جنبش آزادیخواهانه خود را تا پیروزی به پیش بریم. میتوانیم و باید هر گونه سیاست و دسیسه ای برای عقیم کردن جنبش و مبارزاتمان را خنثی و طرد کنیم. شعارهای ۱۶ آذر رعشه مرگ بر پیکر فرتوت این رژیم جنایتکار انداخت و در قلب های انسان های آزادیخواه و برابری طلب شادی و هیجان برانگیخت. "خامنه ای بدونه، بزودی سرنگونه" "بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم!" و "ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم!" پیام آزادیخواهانه و رادیکال شما را به گوش جهانیان رساند. به سازمان آزادی زن بپیوندید. سازمان آزادی زن را علنا در محلات و شهرهای خود تشکیل دهید. با هم انقلاب زنانه را در ایران به پیش خواهیم برد.


ستم بر زن موقوف
سرکوب زنان ممنوع
زنده باد آزدای زن
سازمان آزادی زن

۱۷ آذر ۱۳۸۸

 

یورش به تجمع مادران داغدیده و دستگیری آنها
محکوم است!


بنا به گزارشهای دریافتی، اوباش اسلامی با هجوم به سوی تجمع هفتگی مادران داغدار تعدادی را دستگیر و به نقاط نامعلومی انتقال داده اند. این مادران هر شنبه ساعت ۵ بعد از ظهر در کنار آبنمای بزرگ پارک لاله تجمع می کنند تا صدای اعتراض خود به سرکوب، زندان، شکنجه و فتل فرزندان شان را به گوش مردم جهان برسانند. در این تجمعات هفتگی، مادران داغدار و بخشی از مردم معترض گرد هم میایند تا هم با یک دقیقه سکوت یاد عزیزان جان باخته را گرامی بدارند و هم برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش کنند. 

نیروهای انتظامی و لباس شخصی، بمنظور جلوگیری از این اعتراض و کنترل آن از ساعتها قبل در محل حضور پیدا می کنند، از تجمع کنندگان عکس و فیلم می گیرند و با تهدید و ارعاب معترضین را متفرق می کنند. امروز این اوباش تعدادی از این مادران داغدیده را دستگیر کردند و به محل نامعلومی انتقال دادند. این حرکت سرکوبگرانه در آستانه ۱۶ آذر، بیانگر هراس و نگرانی رژیم از تجمعات اعتراضی در این روز است. بازداشت تعدادی از دانشجویان در هفته اخیر و اکنون دستگیری مادران معترض تلاشی برای ممانعت از شکل گیری اعتراضات ۱۶ آذر و کنترل این اعتراضات است.

سازمان آزادی زن یورش سرکوبگرانه رژیم به تجمع امروز پارک لاله و دستگیری مادران داغدیده و افراد دیگر را قاطعانه محکوم میکند. باید متحدانه به این رژیم سرکوب و جنایت اعتراض کنیم. خیزش عظیم مردم برای به زیر کشیدن این رژیم، لرزه بر اندام آن انداخته است. رژیم از سرنوشت خود بشدت در هراس است. مردم وارد یک نبرد سرنوشت ساز با رژیم اسلامی شده اند. سران این رژیم جنایتکار باید تک تک برای جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.

 

اگر خواهان محاکمه این جانیان هستید، پتیشن زیر را لطفا امضاء کنید:
http://www.petitiononline.com/mk072009/petition.html


زندانی سیاسی آزاد باید گردد
ستم بر زنان موقوف
سرکوب زنان ممنوع
زنده باد آزادی زن
سازمان آزادی زن
14 آذر 1388

 

 

زینب جلالیان آزاد باید گردد!

رژیم جنایتکار اسلامی حکم اعدام یک فعال سیاسی دیگر را صادر کرده است. زینب جلالیان، زن جوان ۲۷ساله ای است که به اتهام فعالیت سیاسی با سازمان پژاک و به جرم "محاربه با خدا" به اعدام محکوم شده است. وی از ۲۵ سالگی به اسارت رژیم اسلامی درآمده است. اوباش اسلامی ماه گذشته احسان فتاحیان را به قتل رساندند، نباید اجازه دهیم که زینب را نیز به قتل برسانند. باید بکوشیم با سازماندهی یک اعتراض وسیع مانع اعدام زینب جلالیان توسط این جلادان شویم.

رژیم اسلامی رفتنی است. مردم مدتی است این حکم را صادر کرده اند. خیزش عظیم اخیر مردم، جنبش آزادیخواهانه آنها با استقامت تحسین برانگیزی در جریان است. رژیم اسلامی با تمام قوا به سرکوب مبارزات مردم بلند شده است. صدور احکام اعدام به همین منظور انجام گرفته است. تلاش ما برای لغو این احکام اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی یک جبهه مهم مبارزه علیه این رژیم سیاه و جنایتکار است.

سازمان آزادی زن، کلیه انسان های آزادیخواه و برابری طلب را فرا میخواند که علیه احکام اعدام و برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی متحد و سازمانیافته به  اعتراض برخیزند. این جنایتکاران را باید عقب بنشانیم. رژیم اسلامی در هراس از قدرت متحد و معترض ما لرزه بر اندامش افتاده است. در ۱۶ آذر شعار آزادی زندانیان سیاسی و لغو اعدام باید در راس شعارهای ما قرار گیرد.

 

زندانی سیاسی آزاد باید گردد
زنده باد آزادی زن
آزادی، برابری
سازمان آزادی زن
www.azadizan.net

12 آذر 1388