قطعنامه در باره عملکرد "کميته هاى کارگرى"
و تاکیدی مجدد بر ايجاد تشکلهاى توده اى کارگرى

۱- تشکل های توده ای کارگری در کنار تشکلهای حزبی طبقه، یک رکن اساسی مبارزه طبقاتی کارگران است. پیشروی و پیروزی در مبارزه علیه بورژوازی و استقرار حکومت کارگری بدون پیدایش و تقویت این تشکلها و اتحاد وسیع توده های طبقه کارگر، مقدور نیست. ايجاد سازمانهاى توده اى کارگرى امر خود کارگران است و توسط کارگران و در مراکز کار بايد ايجاد شود.
٢- اخیرا، ما شاهد شکل گیری "کمیته ها و نهاد های کارگری" تحت عناوین متفاوت از قبیل "کمیته پیگیری"، "کمیته هماهنگی"، "کمیته اقدام کارگری"، "اتحادیه کارگران اخراجی و بیکار" (سپس اتحادیه آزاد کارگران)٬ "شورای هماهنگی" و غيره بوده ایم. اگر چه هدف اعلام شده اين نهادها تلاش برای ایجاد تشکلهای توده ای کارگری است، اما کارنامه عملی و فعالیت تاکنونی شان نشان دهنده پراتیکی خلاف این اهداف اعلام شده است.
۳- اين نهادها اساسا بيرون مراکز کار شکل گرفته اند و فعاليت ميکنند. سنت حاکم به فعاليت اين نهادها٬ عليرغم هر اختلافى که دارند٬ سنتى غير کارگرى و خارج از سوخت و ساز اعتراض واقعى و جارى کارگران است. تاکنون هیچیک از این جریانات نتوانسته اند موجد شکل گیری تشکل های توده ای و علنی کارگری در جامعه باشند. بعلاوه، سنت کار و مشغله هاى فکرى و مرزبندي هاى سیاسی آنها عملا به بيراهه اى براى ايجاد تشکل کارگرى منجر شده است. روی آوری به این پروسه ها و تداوم اين سنت کار به معنای عدم پاسخگویی به نیاز حیاتی طبقه کارگر در ایجاد تشکل توده ای کارگری و شانه خالی کردن از این وظیفه حیاتی است.
٤- یک وظیفه دائمی هر تشکل کارگرى تلاش برای متحد کردن و متحد نگهداشتن صفوف طبقه کارگر و  دفاع از منافع کارگران است. اما تجربیات تاکنونی این جریانات نشان دهنده دامن زدن به شکاف و تفرقه و سکتاریسم بیشتر در صفوف بخشهای معدودی از طبقه و فعالین کارگری ای است که این جمع ها و محافل را مجرایی برای دستیابی به تشکلهای توده ای کارگرى تصور کرده اند.
۵- اين نهادهای کارگری، هرچند با استقبال وسيعى در ميان کارگران روبرو نشده اند، اما به هر اندازه که نفوذ و اشاعه پيدا کرده اند، باعث آشفته فکرى کارگران شده و عملا به مانعى در راه دستیابی به سازمانيابى توده اى و علنی طبقه کارگر تبديل شده اند.
۶- عملکرد تاکنونی این نهادها ضمن نشان دادن کارنامه منفی آنها بیانگر ضرورت، اهمیت، کارآیی و مطلوبیت سنت سازماندهى شورائى و جنبش مجامع عمومی در سازماندهی اعتراضات و اعتصابات کارگری است. اکٽریت قریب به اتفاق اعتراضات موفق کارگری بر مجمع عمومی کارگران متکی بوده اند. پیشروی جنبش کارگری در دوران حاضر در گرو روی آوری بخشهای گسترده تری از رهبران عملی و فعالین رادیکال و سوسیالیست کارگری به این سنت کمونیستی مبارزه طبقه کارگر است.  
۷- تشکل توده ای کارگری تنها در محیط کار طبقه کارگر میتواند شکل بگیرد. مناسبترین پروسه ایجاد این تشکلها دامن زدن به جنبش ایجاد شوراهای کارگری و مجامع عمومی کارگری و تثبیت و روتین کردن آنست. شورا مجمع عمومى منظم کارگران است و ایجاد و سازمان دادن آن از لحاظ عملی مقدور است. مجمع عمومی شکل طبیعی سازمانیابی بسیاری از اعتراضات کارگری است، به قدرت مستقیم توده متجمع کارگران متکی است و دفاع از آن ساده است. پشتوانه عملی آن تاریخ تلاش کمونیستی طبقه کارگر و نه رفرمیسم و سوسیال دمکراسی است. مجامع عمومى با رشد و رادیکالیزاسیون توده های کارگر و تغيير تناسب قوا به سرعت به شوراهاى کارگرى تبديل ميشود و بر خلاف تشکلات سندیکالیستی و رفرمیستی نه تنها ظرفیت مبارزاتی خود را از دست نداده بلکه بیشتر باز می یابد.
٨- حلقه های پیشروی جنبش مجمع عمومی در شرایط کنونی عبارتند از: تحمیل مجمع عمومی به دولت و کارفرما٬ منظم کردن مجامع عمومی، مستقل از وجود اعتراض و اعتصاب در واحد تولیدی٬ تلاش آگاهانه برای مرتبط کردن مجامع عمومی کارگری در سطح منطقه ای و سراسر٬ و تبدیل مجمع عمومی به عنوان سخنگوی واقعی کارگران.
از این رو حزب اتحاد کمونیسم کارگری بار دیگر بر ایجاد تشکلهای توده ای و علنی کارگران در مبارزه علیه بورژوازی بر مبنای "قطعنامه تشکلهای توده ای کارگری: شورا، مجمع عمومی و سندیکا" تاکید میکند. يک شرط اساسى براى پيشروى، تعميق و پيروزى مبارزه طبقه کارگر که در سالهاى اخير در ابعاد گسترده و به نحو بيوقفه اى ادامه داشته است، رو آورى به سنت سازماندهى شورائى کارگران و گسترش جنبش مجامع عمومی کارگری است. حزب بار دیگر تمامی فعالین و رهبران عملى و بويژه کارگران رادیکال سوسیالیست را به دامن زدن و سازمان دادن جنبش مجامع عمومی کارگری فرامیخواند.

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
مصوب پلنوم چهارم به اتفاق آرا
ژانويه ٢٠٠٩ – بهمن ١٣٨٧