بيانيه حزب اتحاد کمونيسم کارگرى  در باره نقش و جایگاه منصور حکمت

کمونیسم منصور حکمت پرچم حزب ماست!

رهبران شاخص جدال طبقاتى در تاريخ همواره موضوع جدال اند.  منصور حکمت، نه فقط در مرکز جنبش کمونيستى طبقه کارگر، بلکه در ميان نيروهاى اپوزيسيون رژيم اسلامى٬ از شاخص ترين شخصيتهاى سياسى است که همواره مورد بحث بوده است. هر کس که ميخواهد با رژيم اسلامى بسازد بايد با منصور حکمت و سازش ناپذيرى انقلابى کمونیستی او تسویه حساب کند. هر کس که ميخواهد در طيف چپ خود را "سوسياليست، انقلابى و کارگرى" نام بگذارد بايد حسابش را با منصور حکمت صاف کند. هر کس که تا ديروز کارى ميکرد و امروز نميخواهد بکند خود را ناچار می بیند با منصور حکمت دربيافتد. هر کس که تا ديروز به چپ و سوسياليست بودن و همراهى با منصور حکمت افتخار ميکرد و امروز ميخواهد ناسيوناليست، قوم پرست، دمکرات، دگرانديش و پست مدرنيست باشد٬ اول سنگى به سوی منصور حکمت پرتاب ميکند. هر کس که ميخواهد ديدگاه هاى عتيق در چپ ايران را بازسازى کند و نميتواند از اعتبار و ميزان نفوذ کمونيسم کارگرى صرف نظر کند٬ پشت منصور حکمت سنگر ميگيرد. منصور حکمت٬ چه زمانى که زنده بود و چه پس از درگذشت اش٬ از معدود کسانى است که همراه با توجه وسيع به عقايد و ديدگاه هايش همزمان مورد تعرض و تحريف سياسى و حتى حمله شخصى بوده است. به همين اعتبار دفاع از منصور حکمت ادامه کشمکشى است که کمونيسم طبقه کارگر با جريانات متفرقه بورژوائى و جناح هاى مختلف آن داشته است.

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى تصريح ميکند؛

١- منصور حکمت برجسته ترين نظريه پرداز مارکسيست و رهبر انقلابى و کمونيست معاصر است. بدنبال شکست انقلاب اکتبر و مرگ لنين٬ منصور حکمت تنها کسى است که روشن ترين رگه مارکسيستى را نه فقط در ايران، بلکه در قلمرو جهانى نمايندگى کرده است. او صريح ترين٬ با اعتماد به نفس ترين و انقلابى ترين نماينده کمونيسم پراتيک است. او در مقاطع مهم تاريخى٬ که ويژگى عمومى آن عقب نشينى و سرخوردگى و انفراد و تسليم بود٬ يعنى در اوج سرکوب خونين "انقلاب ۵٧" و در اوج آنتى کمونيسم بين المللى در مقطع فروپاشى بلوک شرق٬ پرچم تشکيل حزب کمونيستى طبقه کارگر و پرچم حق با مارکس و طبقه کارگر است را برافراشت. منصور حکمت در يک مقياس تاريخى و از نظر فکرى و سياسى نماينده انسانيت طبقه کارگر، حقانيت مارکس و انقلابيگرى کمونيسم کارگرى است.

٢- منصور حکمت بعنوان يک تئوريسين مارکسيست سهم و مکان ويژه اى در دفاع از مارکسيسم داراست و درافزوده های عمیقی به تئورى مارکسيستى دارد. حجم آثار او در مقطع "انقلاب ٥٧" ايران٬ يعنى دورانى که چپ ايران تا مغز استخوان زير سلطه کمونيسمهاى بورژوائى اردوگاههاى شوروى، چين و پوپولیسم بود٬ از زير آوار بيرون کشيدن کمونيسم و مارکسيسم و تلاش براى ناظر کردن اين پرچم به حرکت سوسياليستى طبقه کارگر يک استثناء در تاريخ جامعه است. تلاش هاى فکرى و سياسى منصور حکمت و دفاع پرشورش از مارکس و لنين٬ چپ ايران را دگرگون کرد و تشکيل حزب کمونيست ايران تنها يک محصول سياسى آن بود. منصور حکمت به نماينده بلامنازع مارکسيسم در ايران بدل شد. در تداوم اين تلاش ها و در چهارچوب مباحث کمونيسم کارگرى درافزوده های تئوریک، سیاسی و پراتیک منصور حکمت بسیار تعیین کننده است. آثار متعدد و ماندگارى که از او بجا مانده است در موارد زيادى از متون مشابه مارکسيستى عميق تر است. اين افتخار بزرگ از آن اوست که موفق شد پرچم انقلابى و کارگرى مارکسیستی را بعنوان پرچمى سياسى، بسیار جذاب و قابل توجه در يک دوره بشدت تاريک در دنيا تبديل کند.

٣- از زاويه دستاوردهاى تشکيلاتى٬ منصور حکمت منشاء و رکن اساسى فکرى، سياسى و عملی تشکيل سازمان "اتحاد مبارزان کمونيست"٬ "حزب کمونيست ايران"٬ "حزب کمونيست کارگرى" و "حزب کمونيست کارگرى عراق" است. وی همچنین مبتکر و طراح پروژه هائى مانند "فدراسيون سراسری پناهندگان ایرانى"٬ "اول کودکان"٬ "کنوانسيون خط نو" و بسيارى از پروژه هاى حزبى و غير حزبى ديگر بوده است. از نظر سنتهاى کار سياسى و تشکيلاتى، او نماينده چهارچوب هاى اجتماعى و غير فرقه اى فعالیت کمونیستی است. منصور حکمت تصويرى اجتماعى از جنبش کمونيستى طبقه کارگر ارائه داد و با روشها و سنتهاى کار فرقه اى و حاشيه اى که طى دهه هاى متمادى هويت چپ شده بود٬ تعیین تکلیف کرد.  یکی از دستاوردهای مهم وی تبديل کمونيسم به يک جنبش سياسى است که روزمره در جدال قدرت شرکت دارد. منصور حکمت در زمان حياتش بيوقفه تلاش کرد که نه فقط از مارکس و کمونيسم با تمام قدرت دفاع کند، بلکه کمونيسم را از تصوير سنتى و خاکسترى موجود خلاص سازد و بعنوان يک سنت سياسى، مطرح، جذاب، مدرن و انسانى در مقابل جامعه قرار دهد. در نتیجه کار و تلاش او انقلابى زير و رو کننده در سيماى فکرى و سياسى، سنت ها و سبک کار چپ موجود بوجود آمد. منصور حکمت ارکان اساسى و هويتى يک کمونيسم کارگرى مارکسى، سياسى و خلاف جريان را ترسیم کرد. براى او طى کردن اين مسير و تبیين استراتژى پيروزى کمونيسم در ايران تنها راه احياء کمونيسم در مقياسى جهانى بود.

۴- به اين اعتبار منصور حکمت دشمنان طبقاتى بيشمارى داشت. او قادر شد پرونده کمونيسم بورژوائى را در قلمروهاى فکرى، سياسى، تئوريک و سبک کارى در جامعه ايران ببندد و کمونيسم مارکسى و کارگرى را مجددا به يک جنبش سياسى معتبر بدل کند. منصور حکمت قادر شد يکبار ديگر بعد از لنين و بلشويکها در جنگ اول، مرز روشنى با ناسيوناليسم و روایات مختلف نگرش ناسيوناليستى و پوپوليستى حاکم بر چپ ترسيم کند و در قلمرو سياسى ناسيوناليسم مرتجع و ضد کمونيست را سرجايش بنشاند. حمله به منصور حکمت٬ تحريف او٬ داستان تراشى "قهرمانان پوشالى" که تمام جمال و جبروت شان را در "جنگ با منصور حکمت" تبیين ميکنند و تلاش دارند در بازار آنتى کمونيسم کارگرى سهمى بگيرند٬ همه براين واقعيات تاريخى، مکتوب و مدون و تلاش بيوقفه و دورانساز او متکى است.

۵- به همين اعتبار درگذشت نابهنگام او توازن سياسى را نه فقط در ميان چپ، بلکه در اپوزيسيون ايران بهم ريخت. منصور حکمت قطبى بود که سياست در ايران از او تاثير مي پذيرفت. منصور حکمت در سطح چپ ايران ستونى بود که به چپ امکان می داد در مقابل راست سر بلند کند. فقدان او تاثيرات تعيين کننده ای دراين شرایط گذاشت و انشقاق در حزبى که او ساخته بود و دستاورد دو دهه تلاش کمونيسم مارکسى نوين معاصر بود٬ راه را بر ميدان دارى جريانات حاشيه اى و تعرض به منصور حکمت گشود. حمله به منصور حکمت عميقا سياسى و طبقاتى است. ادامه جدال تمام نشده ناسيوناليسم و جنبشهاى غير کارگرى و غير مارکسيستى با کمونيسم طبقه کارگر است. آنهائى که در زمان حيات او به کنج عزلت خزيده بودند و توان عينى هماوردى فکرى و سياسى با کمونيسم طبقه کارگر را نداشتند٬ بدنبال درگذشت وی و بويژه بدنبال انشعاب در حزب او بيرون آمدند. تاريخ مجعول "قهرمانى" هاى ناقهرمانان در اين دوره نگارش شد و کمپين ضد کمونيستى حمله به منصور حکمت و حتى حمله به حرمت زندگى شخصى او تنها در اين دوران و در متن دنياى مملو از ارتجاع و بى پرنسيپى و حاشيه شدن انسانيت ممکن شد .

۶- حزب اتحاد کمونيسم کارگرى بر پايه دفاع از منصور حکمت و برافراشتن پرچم سياسى و  کمونیستی کارگرى او بنا شده است. منصور حکمت پرچم سياسى حزب ماست. اين حزب خود را موظف به دفاع مستمر از منصور حکمت ميداند. اين حزب خود را موظف به پراتيک سنت کمونيستى و کارگرى و مارکسى منصور حکمت ميداند. این هويت اعلام شده آنست. اين حزب در مقابل هر تعرض به منصور حکمت از هر سو و در هر قالبى قاطعانه مى ايستد. اين حزب اجازه تحريف منصور حکمت را٬ چه از جانب جريانات رسما ضد کمونيست و چه از جانب کسانى که با نام "کمونيسم کارگرى" تلاش دارند سياستهاى راست و پوپوليستى خود را توجيه کنند٬ نخواهد داد. دفاع از منصور حکمت براى ما دفاع از کمونيسم کارگرى است. دفاع از منصور حکمت براى ما امرى صرفا شخصى، عاطفى و يا کليشه اى و "ايدئولوژيک" نيست٬ امرى سياسى، اجتماعى و طبقاتى است. منصور حکمت يک سنت متمايز در کمونيسم معاصر است. سنتى که به روشن ترين وجهى ادامه ماترياليسم پراتيک مارکس و لنين است و تاريخ جدالهاى سياسى و فکرى پيروز و پر افتخار را پشتوانه خود دارد. منصور حکمت و کمونيسم کارگرى او تنها افقى است که در صورت ناظر کردن آن به اعتراض ضد سرمايه دارى طبقه کارگر ميتوان افق پيروزى کمونيسم در ايران را گشود. پيروزى کمونيسم در ايران در گرو پيشروى اين سنت متمايز اجتماعى در تقابل با سنتهاى متفرقه غير کارگرى و بقاياى کمونيسمهاى اردوگاهى است. دفاع از منصور حکمت به اين اعتبار تداوم جدال ما در قلمروهاى متعدد جدال طبقاتى  با جريانات بورژوائى است.

٧- حزب اتحاد کمونيسم کارگرى بر تداوم دفاع قاطع و روشن و مستدل و سياسى از منصور حکمت و بر برافراشتن قدرتمند تر اين پرچم در متن اعتراض سياسى و طبقاتى تاکيد ميکند. حزب بر معرفى وسيعتر منصور حکمت و انتشار آثار او٬ بويژه در اوضاع کنونى جهان که کمونيسم و مارکسيسم بار ديگر مورد توجه طبقه کارگر است٬ تاکيد ميکند. فقدان پرچم و سنت کمونيستى کارگرى بناگزير اعتراض واقعى کارگران را پشت جريانات چپ بورژوائى و رفرميستى و آنارشيستى بسيج خواهد کرد. حزب٬ کارگران کمونيست٬ مارکسيستها و طرفداران کمونيسم کارگرى را به پيوستن به صفوف حزب منصور حکمت فرا ميخواند.   

مصوب پلنوم چهارم به اتفاق آرا
ژانويه ٢٠٠٩ – بهمن ١٣٨٧

***