یک دنیای بهتر: گردهمایی بزرگ "سوسیال فوروم اروپا" در مالمو، سوئد توجه بسیاری را به خود جلب کرد. حضور حدود بیست هزار نفر در این شرایط در تقابل با وضعیت موجود قابل توجه است. شما در این گردهمایی چند سخنرانی و جلسه داشتید. قبل از هر چیز، این گردهمایی نشان از چه تحولاتی در سطح جهان است؟
آذر ماجدی: این پنجمین فروم اجتماعی اروپا است. "جهانی دیگر ممکن است" شعار این فروم است. هزاران انسانی که خواهان یک دنیای بهتر، عادلانه تر، آزاد تر و برابر تر هستند از اقصی نقاط جهان در این فروم شرکت می کنند. گرایش عمیق چپ و ضد سرمایه داری بر فضای فروم حاکم است. لذا فضای حاکم بر این فروم با فروم رسمی کاملا متفاوت است. من در فروم های پیشین شرکت نکرده ام، بنابراین نمیتوانم فضای این فروم را با فروم های پیشین مقایسه کنم. اما یک چیز روشن است: تمام فریاد های "کمونیسم مرد!" بورژوازی پس از سقوط شوروی و پایان جنگ سرد کاملا به گذشته تعلق دارد. مردم از شرایط ناعادلانه، از سرکوب و فقر و حمله به معیشت و آزادی های فردی و مدنی در اروپا و از گرسنگی و جنگ و ویرانی و کشتار در بخش دیگر جهان به تنگ آمده اند و خواهان دنیایی دیگر هستند. این فروم محل گردآمدن چنین انسان هایی است. کسانی که یا دنبال پاسخ می گردند و یا علاقمند هستند که پاسخ شان را با سایرین سهیم شوند.
باعث خشنودی است که هزاران انسان، علیرغم اختلاف نظرات، اما شریک در یک اصول انسانی و پایه ای گرد می آیند تا برای تغییر جهان راه یابی کنند. یک نکته جالب توجه این فروم برای من حضور وسیع نسل جوان بود. در کنفرانس خود من نیمی از جمعیت به این نسل تعلق داشت که باعث شادی بسیار است. بسیاری از آنها پس از سخنرانی برای بحث و اعلام علاقه برای تماس و خریدن انتشارات ما به ميز کتاب ما مراجعه می کردند. دنیا نیاز به تغییر دارد و چنین تجمعاتی مکان مناسبی برای اعلام راه حل است. پیام ما برای لزوم تشکیل قطب سوم با استقبال گرمی مواجه شد.
یک دنیای بهتر: چه تصویری از کل این گردهمایی دارید؟ جامعه ای منتظر پاسخ؟ مجموعه ای سرگردان؟ جمعیتی معترض اما بدون افق؟ رئوس خط و گرایشی که میتواند راهگشا باشد، بنظر شما کدام است؟
آذر ماجدی: جمعیتی منتظر پاسخ و آماده عمل این تجمع را بهتر تصویر میکند. اکثریت کسانی که در چنین مجمعی شرکت می کنند در زمره فعالین هستند و لذا حتی اگر بدون افق باشند، آمده اند تا افق و راه حل بیابند. باید بگویم که من خودم احساس هیجان و انرژی و قدرت بسیار بیشتری در این فروم داشتم. خود این احساس گواه فضای مثبت و با افق این فروم است.
در راهپیمایی روز شنبه 20 سپتامبر حدود ده هزار نفر با باندرول های خود در تظاهرات شرکت کردند. شعارهای علیه سرمایه داری کاملا مشخص و برجسته بود. صدای طبل و موزیک در تمام شهر طنین افکن بود. باندرولهایی با شعارهایی برای دنیای بهتر، برای صلح، علیه جنگ و بمب و علیه سرمایه داری بمدت چندین ساعت در شهر مالمو رژه رفتند. صورت های شاد و خندان و پرامید، هیجان و امید را در قلب ها زنده می کرد. جالب توجه است که دگر بار، اکثریت سرمایه داری را مسبب تمام این مشقات و مصیبت ها می دانستند. مساله اینجاست که بتوان به یک پاسخ مشترک برای مقابله با این هیولا رسید.
یک دنیای بهتر: سازمان آزادی زن حضور فعالی در این گردهمایی داشت. به گوشه ای از این تلاشها بپردازید. چه هدفی داشتید، چگونه پیش بردید؟ چه دستاوردهایی داشتید؟
آذر ماجدی: ما رفته بودیم تا قبل از هر چیز ضرورت تشکیل قطب سوم را در تقابل با دو قطب تروریستی در این فروم طرح کنیم. جلب حمایت برای مبارزات زنان و مردم ایران علیه رژیم اسلامی و اسلام سیاسی یک هدف دیگر ما بود. این پیام های ما در فروم با استقبال گرمی روبرو شد. ما در کل فروم نقش و حضور کاملا فعال و برجسته ای داشتیم. با تشکیل سمینار و شرکت در پانل و مباحث مختلف، با ارائه ادبیات و توزیع بیش از 4000 اعلامیه و فروش ده ها جلد کتاب "نه به جنگ تروریست ها، آلترناتیو سوم سخن میگوید" که حاوی نوشته های منصور حکمت درباره دنیا پس از یازده سپتامبر و قطعنامه های حزب در مورد خطر جنگ علیه ایران و مقابله با تروریسم است و همچنین کتاب اسلام سیاسی و حقوق زنان نوشته خود من توانستیم نظراتمان را وسیعا طرح کنیم و توجه بسیاری به این نظرات جلب نمائیم. ما ضمنا توانستیم با سازمان های مدافع حقوق زن، برابری طلب، آزادیخواه و چپ بسیاری آشنا شویم و برای فعالیت های آتی هم رزمان و رفقای جدیدی پیدا کنیم. بنظر من سازمان آزادی زن توانست نقش بسیار فعال و موثری در این فروم داشته باشد. ما توانستیم شکل گیری و سازماندهی قطب سوم را چندین قدم به پیش ببریم. علاقمندان را به مطالعه گزارش سازمان آزادی زن از این فروم دعوت می کنم.
یک دنیای بهتر: محور سخنرانی شما در اجلاس اولتان چه بود؟ چرا این تم را انتخاب کردید؟ واکنشها و عکس العمل ها چه بود؟
آذر ماجدی: تیتر سخنرانی من "اسلام سیاسی، حقوق زنان و کشمکش جهانی بود." من در این سخنرانی تلاش کردم قبل از هر چیز اسلام سیاسی را بعنوان یک جنبش سیاه و تروریست معرفی کنم و تاریخچه شکل گیری آن و موقعیت کنونیش را بشناسانم. سپس به جنگ تروریست ها اشاره کردم و این واقعیت که چگونه این جنگ موجب تقویت اسلام سیاسی در سطح منطقه و بین المللی شده است. چگونه اسلام سیاسی به رهبری رژیم اسلامی توانسته است، با برافراشتن پرچم ضد امپریالیستی، از خود یک سیمای "ایدئولوژی رهایی بخش" ارائه دهد. سپس به مساله حجاب و موقعیت زنان تحت اسلام و همچنین جنبش آزادی زن در ایران اشاره کردم. تاکید بر ضرورت و مبرمیت سازماندهی قطب سوم در قبال دو قطب تروریستی، دفاع از جنبش زنان و مردم ایران علیه رژیم اسلامی و تلاش برای حل عادلانه مساله فلسطین بخش پایانی سخنرانی من را تشکیل می داد.
بنظر من اسلام سیاسی و مساله کشمکش جهانی که در قالب جنگ تروریست ها پیش می رود، مربوط ترین و مهمترین مساله روز است. باید برای آن راه حل یافت. منصور حکمت اساس این راه حل را تبیین کرده است. ما باید برویم و دست بکار سازماندهی آن شویم. این آن معضلی است که اکنون در مقابل ما قرار دارد. استقبال بسیار گرمی از این سخنرانی و فراخوان تشکیل قطب سوم شد. هم در این سخنرانی و هم در هر موقعیت دیگری که ما در این مورد سخن گفتیم با استقبال گرم حاضرین روبرو شدیم. پس از پایان سخنرانی تعداد بسیاری برای بحث و گفتگو و تقاضای تماس و خریدن دو کتاب فوق به ما رجوع کردند که واقعا امید بخش بود.
یک دنیای بهتر: گرایش فمینیستی حضور ملموسی در این تجمعات دارد. چه تقابلاتی در این چهارچوب داشتید. نظرات کدامها بودند؟ پاسخ شما چه بود؟
آذر ماجدی: بنظر من فقط جنبش چپ نیست که در این دو دهه تغییر کرده است. جنبش فمینیستی نیز تحولات مهمی را از سر گذرانده است. من همیشه وقتی با این سوال روبرو می شوم که آیا فمینیست هستم یا نه، پاسخ میدهم هم بله و هم خیر. بستگی به تعریف ما از فمینیسم دارد. خوشبختانه یک بخش جنبش فمینیستی که اکنون بسیار فعال شده است و سازمان آزادی زن ارتباط و فعالیت نزدیکی با آنها دارد، ربطی به آن تصور حاکم از فمینیسم ندارد. فمینیسمی که مرد را مسبب موقعیت زن می داند و با مردان دشمنی می ورزد. فمینیسمی که نزدش مرد مقصر است مگر آنکه عکس آن ثابت شود.
برجسته ترین جریان فمینیستی در این فروم سازمان ابتکار فمینیستی اروپا است که در ماه مه یک کنفرانس موفق در شهر رم سازمان داده بود. "یک دنیای بهتر" در همین رابطه با من مصاحبه ای داشت. در این سازمان یک عده اکتیویست چپ، سکولار و آزادیخواه و برابری طلب گرد آمده اند. آنها همان میزان برای حقوق زنان دل می سوزانند که برای حقوق مهاجرین و پناهندگان؛ همان میزان علیه مردسالاری هستند که علیه راسیسم و استثمار. بسیاری از آنها مارکسیست هستند اما از حاکمیت ایده های مردسالارانه در احزاب چپ سنتی خسته شده اند. بنظر من این عده بطور نمونه در حزب ما کاملا راحت خواهند بود. این جریان بویژه ایده قطب سوم را با آغوش باز پذیرفت.
در پانلی که روز آخر فروم در مورد امنیت اروپا تشکیل شد بحثی میان من و یک فمینیست قدیمی- سنتی سوسیال دموکرات به اسم "مای بریت تئورین" درگرفت. بخش عمده زمان بحث به این مساله اختصاص یافت. این خانم از تعیین سهمیه برای شرکت نمایندگان زن در مذاکرات بر سر صلح و معاهدات نظامی و غیره دفاع می کرد. زیرا بر این تصور بود که هر چه تعداد زنان در این مجامع بیشتر شود، جهان صلح آمیز تر خواهد بود. من با این نظر مخالفت کردم. اعلام کردم که دیدگاه و نظرات سیاسی یک انسان و نه جنسیت او تعیین کننده است. مثال مارگارت تاچر که دیگر اکنون به یک کلیشه بدل شده است را مطرح کردم. سپس به هیلاری کلینتون اشاره کردم و این سوال را در مقابل جمع گذاشتم که آیا اگر او به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب می شد، ما با صلح در جهان مواجه میشدیم. تقریبا کلیه شرکت کنندگان با نظر من موافق بودند. بحث دترمینیسم بیولوژی از جهات مختلف مورد بحث قرار گرفت.
من ضمنا به این تناقض در تئوری دترمینیسم بیولوژی اشاره کردم که اگر ما معتقد باشیم زنان به صرف مادر شدن انسان های بهتری هستند، چرا پس فمینیسم با تقسیم کار بر حسب جنسیت و سپردن وظایف مادری و کار خانگی به زنان مخالفت می ورزد. در مقابل این بحث من، مای بریت تئورین گفت منظورش مادر شدن نیست، بلکه تجربه ستم کشی است. پاسخ من به این بحث ایشان نیز چنین بود: تجربه ستم کشی بطور خود بخودی انسان تحت ستم را به انسان بهتر و انسان دوست تری بدل نمی کند. مساله باز بر سر نگرش و جهان بینی است. آنگاه به مورد کردستان عراق اشاره کردم که چگونه در سال 1991 در زمان جنگ خلیج احزاب ناسیونالیست اعراب را از روی پشت بام ها به پایین پرتاب می کردند. مورد دیگر مساله یهودیان است. این واقعیت که تکیه بر تراژدی هولاکاست که طی آن 4 میلیون یهودی به فجیع ترین شکلی جان سپردند، به یک کشتار تراژیک دیگر انجامید. بر مبنای هولاکاست دولت اسرائیل به کشتار فلسطینی ها دست زده است. این مباحث با استقبال بسیاری روبرو شد. همین واقعیت که صحبت های من این چنین با استقبال روبرو می شد بنظر من خود گواه تغییر فضا در میان جنبش فمینیستی است. ده سال پیش فمینیسم این چنین گوش هایش برای اینگونه بحث ها باز نبود. جای خوشحالی بسیار است.
مبحث دیگر بر سر دموکراسی بود. در یکی از پانل ها بر سر نقش مذهب و حقوق زن، یکی از پانلیست ها دموکراسی را مترادف آزادی، برابری و فمینیسم قرار داد. او گفت اگر دموکراسی و یک انسان یک رای حاکم باشد فمینیسم حاکم است. من با بحث او مخالفت کردم. به این اشاره کردم که دموکراسی فقط بمعنای دولت اکثریت و برخورداری از حق رای است و هیچ چیز در مورد محتوای سیاسی یا نظری یک دموکراسی معین نمی گوید. از او پرسیدم اگر در یک جامعه معین دموکراسی به پایین تر بودن زن و نابرابری حقوقی او رای دهد، شما چه می گویید؟ مباحث جالبی درگرفت. و شرکت کنندگان از چنین مباحثی استقبال می کردند.
یک دنیای بهتر: یک ویژگی چنین کنفرانسهایی مباحٽ حاشیه ای آن هستند. چه مباحٽی در این چهارچوب توجه برانگیز بود؟
آذر ماجدی: صحبت ها و بحث های ما در حاشیه عمدتا در مورد دو قطب تروریستی و مباحث ناشی از آن بود. یکی از مباحث در مورد چپ ضد امپریالیست بود که چگونه بر مبنای تز "دشمن دشمن من دوست من است" به حمایت از اسلامیست ها و رژیم اسلامی پرداخته اند. این مساله که چگونه ما وظیفه داریم با این تز نادرست و عوامفریبی که بر مبنای آن سازمان می یابد مبارزه کنیم. چگونه باید بکوشیم نسل جوانی که از سر بیزاری از امپریالیسم آمریکا و تروریسم دولتی آمریکا و اسرائیل به حمایت از اسلامیست ها و حتی حجاب بر سر کردن گرویده است از زیر دست و پای اسلامیست ها نجات دهیم. قطب سوم و لزوم تشکیل آن کماکان بحث داغی بود.
صحبت در مورد فلسطین یکی از مباحث داغ دیگر بود. یک خانم فیلم ساز فلسطینی در فروم و در جمع ما حضور داشت. او یک فیلم بسیار زیبا و تکان دهنده در مورد قتل ناموسی در فلسطین ساخته بود که در فروم به نمایش درآمد و بحث گرمی نیز در سینما پس از نمایش آن درگرفت. بحث در مورد این فیلم و فلسطین در صحبت های حاشیه ای، بر سر میز ناهار و شام یکی از آموزنده ترین بخش ها برای من بود. من دیدن این فیلم را به همه توصیه می کنم. ما این فیلم را در کنفرانس 8 مارس 2009 سازمان آزادی زن در لندن به نمایش خواهیم گذاشت. دوستان را از هم اکنون به این کنفرانس دعوت می کنم.
یک اتفاق جالب ملاقات حدود ده جوان که پدر و مادرشان از کردستان عراق و ایران هستند، در یک رستوران پس از سمینار بود. وقتی پشت میز نشستیم متوجه شدیم این جوانان به ما نگاه می کنند. به سمت آنها برگشتم. سلام کردند و گفتند که در سمینار من بودند. خیلی تعریف کردند. نظرشان را پرسیدم و یک بحث طولانی میان ما درگرفت. گفتند که علیرغم برخی اختلاف نظرات از سخنرانی من بسیار راضی بودند و بسیار آموختند.
مباحث بسیار جالب و عمیقی در مورد جنایت ناموسی و تجاوز به زنان در جنگ ها و زندان برای شکستن شخصیت و روحیه مردان داشتیم. برای توضیح تمام ابعاد این فروم به یک سفرنامه احتیاج است!
یک دنیای بهتر: چه جمع بندی و نقطه نظراتی برای آینده باید مد نظر داشت؟ نگاهها به کجا باید خیره شود؟
آذر ماجدی: ما باید نقش حتی فعال تری در چنین مجامعی ایفاء کنیم. کمونیسم کارگری پاسخ بسیاری از مسائل را دارد. اکنون گوش ها باز است. ما باید فعالانه از هر تریبونی برای اعلام این نظرات و شناساندن منصور حکمت استفاده کنیم. کمونیسم کارگری منصور حکمت راهگشا است. پاسخ بسیاری از سوالات و معضلات را به سادگی و با عمق بسیار مطرح می کند. باید او را ترجمه و چاپ کنیم و آثارش را به مردم معرفی کنیم. باید پرچم کمونیسم کارگری را در تمام مجامع بین المللی به اهتزاز درآوریم. این پاسخ است. *