ستون آخر
زنان "آف ساید" و جنبش ملی – اسلامی
آذر ماجدی
مدتی پیش فیلم "آف ساید" به کارگردانی جعفر پناهی را در سینما دیده بودم. فیلم جالب و سرگرم کننده ای است. یک پدیده جالب را در جامعه ایران به نمایش میگذارد. در اینجا قصد بررسی هنری فیلم آف ساید را ندارم. پدیده اجتماعی ای را که نشان میدهد برایم جالب است. یک راه نقب زدن به تحولات اجتماعی و فرهنگی هر دوره از طریق سینما و ادبیات آن دوره است، بویژه آنچه بعنوان "پاپ کالچر" شناخته میشود. بطور مثال یک راه شناخت تحولات دهه 60 و 70 میلادی، سینما و موزیک این دوره است.
آف ساید یکی از این اثرات است. یکی دو روز پیش بمناسبت مسابقات فوتبال المپیک، تلویزیون فیلم آف ساید را نشان میداد. دیدن دوباره آن محرکی شد برای نوشتن این خطوط. دیدن این فیلم در زمان المپیک که یک زن جوان ورزشکار محجبه سبز پوش در مراسم افتتاحیه پیشاپیش صف ورزشکاران ایران حرکت میکرد و همچنین در میان مشاجرات اخیر بر سر لایحه خانواده، تناقضات جالبی را عیان میکرد. کدام تصویر واقعی است؟ زنان سرتاپا در حجاب پوشیده، فعالین زنی که دو آتشه از اسلام دفاع میکنند یا دختران جوان جسوری که به عشق فوتبال علیرغم تمام فشارها و سرکوب ها خود را به آب و آتش میزنند تا وارد استادیوم "مردانه" شوند؟ کدامیک؟
قطعا هر سه تصویر گوشه ای و وجهی از واقعیت جامعه ایران است. به این معنا هر سه واقعی است. اما سوال اینجاست که کدامیک وجه قوی تر جامعه را بیان میکند؟ بنظر من آف ساید. توضیح میدهم. علیرغم تمام محدودیت هایی که در ایران بر تمام جامعه، از جمله فیلم و هنر وجود دارد، آف ساید موفق میشود تصویر متفاوتی از نسل جوان زنان ایران ارائه دهد. البته این تصویری است که دیگر برای ما آشنا است. این همان نسلی است که هر روزه با نیروهای انتظامی بر سر حجاب و لباس و آپارتاید جنسی در جنگ و گریز است. این همان نسلی است که رژیم اسلامی را کلافه کرده و مجبورش ساخته است یک زن محجبه را (نه در چادر سیاه و مقنعه، بلکه پوشیده شده در پرچم رژیم اسلامی) پیشاپیش صفوف تیم ورزشی اش در المپیک قرار دهد و از آخوندهای فسیل شده فحش و بد و بیراه بشنود. این همان نسلی است که فعالین زن ملی – اسلامی به رخ رژیم می کشند و هشدار میدهند که اگر کوتاه نیاید، مبارزه مسالمت آمیز آنها زیر دست و پای هجوم حق طلبانه این نسل له خواهد شد. زنان جوان "آف ساید" سمبل نسل زنان جوان، جسور و برابری طلب ایران اند.
به این فکر کردم که این زنان جوانی که خود را به شکل مردان در میاورند و با هزار کلک وارد استادیوم ورزشی صد هزار نفره میشوند، در مقابل این استدلال که "اسلام با تعدد زوجات مخالف است" یا اسلام با حقوق زن تناقضی ندارد، چه عکس العملی نشان میدهند؟ عصبانی میشوند یا قهقهه سر میدهند؟ احتمالا هر دو. مساله اینجاست که اگر پیش کسوتان ملی – اسلامی میتوانند با رژیم بر سر ضرورت اجازه زن اول برای اختیار زن دوم چانه بزنند، وجود این جنبش توده ای وسیع است که برای سنن عقب مانده پشیزی ارزش قائل نیست و در صدد یافتن راهی برای خلاصی کامل از این سنن دست و پاگیر است. خلاصی فرهنگی خواست نسل جوان است و نسل پیش کسوتان محافظه کار ملی – اسلامی این نسل را وجه مصامحه چانه زنی هایش با رژیم ارتجاعی، سرکوبگر و زن ستیز اسلامی قرار میدهند.
تصور میکنید که این زنان جوان جسور و آزادیخواه به کسانی که به نمایندگی از جانب شان دارند برسر تبصره های حقیر و توهین آمیز به انسانیت و برابری و زنان چانه میزنند، چگونه برخورد خواهند کرد؟ ممکن است اکنون که سازمانیابی رادیکال وجود علنی و وسیع ندارد، این نسل جوان به نهلیسم از یک طرف و سکوت قبل از طوفان از طرف دیگر دچار شوند، اما با یک سازمان یابی رادیکال برابری طلبانه، این نسل همچون سیلی خانمان برانداز ارکان رژیم اسلامی را به لرزه در میاورند و رژیم اسلامی را به همراه سنن و قوانین و سرکوب اسلامی جارو خواهند کرد. این واقعیت جامعه ایران است که ما طلیعه هایی از آن را اینجا و آنجا، در این فیلم و آن داستان، در این گروه موسیقی یا در آن فیلم یوتیوب و از آن مهمتر در کشمکش های هر روزه زنان با نیروی انتظامی مشاهده میکنیم. عمر مسامحه ملی – اسلامی، دو خردادی مدتها است که بسر آمده است. رادیکالیسم و بیان تمام تمایلات و مطالبات آزادیخواهانه زنان تنها راه به پیش است.*