گزارشات پناهندگى
تهيه و تنظيم؛ نسرين رمضانعلى

شرایط پناهجویان در پاکستان
پاکستان کشور هم مرز و نزدیک به ایران است تعداد زیادی از ایرانیان که تصمیم به فرار از کشور می گیرند پاکستان را انتخاب می کنند. تا با هزینه ای کمتر بتوانند به یکی از کشورهای پناهند پذیر انتقال یابند.  مشکلات متعدد راهها قاچاق و کلاهبراری قاچاقچیان تنها بخشی کوچکی از معضلات فراریان از ایران است. پناهجویانی که صدها موانع را بجان خردیده و به اسلام اباد رسیدند انتظار دارند نمایندگی سازمان ملل کیسهای انها را قبول کند و بعد از بررسی پرونده انتقال یابند. اما پناهجویان سالیان متمادی در انتظار هستند. ورود به پاکستان و معرفی خود به پلیس پاکستان و پروسه ای که طی می شود غیره قابل تحمل است. پناهجویان از کمترین امکانات برخوردار نیستند. جامعه پاکستان را نگاه کنید؛ فقر و بدبختی از سر کول شهر می بارد. باج گیری پلیس و ادارت ان پایانی ندارد و اینده ای ناروشن پیش روی پناهجویان است . پناهجویان  در پاکستان در سالهای گذشته تلاشهای زیادی نمودند که صدای خود را به سازمان ملل برسانند نوشتن نامه به این سازمان و صدهها سازمان مدافع حقوق پناهندگی از جمله اقداماتی بوده است که پناهجویان انجام داده اند. اما هیچ کدام از این نامه ها پاسخی نگرفته است. محل و دفتر سازمان ملل در اسلام اباد جائی نیست که هر پناهجو بداند و تقریبا می شود گفت خود فعالین امنیستی و سازمان ملل بطور مخفیانه زندگی می کنند. بارها فعالین بخصوص امنیستی توسط گروهای اسلامی و تروریستی تهدید شده اند.
اما سوال پناهجویان ایرانی این است؛ چرا انتقال ما به کشور ثالث توسط سازمان ملل صورت نمی گیرد؟ ایا از وضعیت و اوضاع پاکستان بی خبر هستند. ایا ایران بعنوان یک کشور تروریستی برسمیت شناخته نشده است؟ ایا چنددین بیانیه در مورد نقض اشکار حقوق بشر در ایران بتصویب نرسیده است؟ با این وجود کیسهای پناهجویان برای مسئولین در پاکستان تنها داستانی ساختگی است و پناهجویان بطور متوسط بین 7 تا 10 سال است که در بدترین شرایط زندگی می کنند. پناهجویان ایرانی برای گذران زندگی خود مجبور هستند به بدترین شرایط کاری تن بدهند، با کمترین دستمزد پناهجویانی که شاید یک وعده غذا در روز بخورند شاید بتوانند پولی پس انداز کنند و بتوانند توسط قاچاقچی از این کشور خارج شوند. بارها پولهای پناهجویان که با تحمل گرسنگی و سختی فراوانی جمع شده توسط قاچاقچیان مصادره شده است . و پناهجوان درمانده تر از پیش باید شرایط غیره قابل تحمل را تحمل کنند. کودکان پناهجویان محروم از مدرسه و تحصیل هستند و مواردی حتی این کودکان بجای مدرسه و درس باید کار کنند به امید روزی که به اروپا برسند.
این گفتگوی گوتاهی است با خانواده ایرانی که بیش از 7 سال است در انتظار زندگی می کنند.

ترکیه و دیپورت پناهجویان
پلیس ترکیه بعد از ظهر روز یکشنبه 26 .06.2007 یک خانواده متقاضی پناهندگی را به ایران دیپورت کرد. زنی پناهجو با دو فرزند که 7 سال پیش برای نجات جان خود و دو فرزندش از ایران گریخته بود روز یک شنبه در کمال شقاوت مسئولین یوان توسط پلیس ترکیه به ایران دیپورت شدند.
اناهیتا وقتی ازدواج می کند با یک دنیا امید و آرزو به زندگی و اینده ازدواج می کند. روزهای اول شیرین زندگی مشترک با همسرش دیری نمی گذرد که با تحقیر و توهین و اذیت وآزار ادامه می یابد. اناهیتا دو فرزند دارد 6 ساله و یک ساله او که بارها توسط همسرش مورد اذیت قرار گرفته راهی بجز فرار از زندگی نکبت باری که به او تحمیل شده است را نمی یابد با دو کودک خود فرار می کند . درست 7 سال پیش کیس خود را مبنی بر اذیت و آزاد روح و جانش توسط همسر به یو ان تحویل می دهد. هیچ کدام از اثار این اذیت و ازار برای یو ان و نمایندگان حقوق بشر در ترکیه دلیلی برای قبولی او نمی شود. سنگسار و اعدام زنان امار خودکشی ها و خود سوزیها برای نمایندگان مثلا حقوق بشر در ترکیه دلیلی نمی شود که به اناهیتا و دو فرزندش پناهندگی بدهند. اناهیتا و فرزندانش بعد از 7 سال زندگی پر از مشقت و تحقیر توسط این نمیاندگان حقوق بشر دیپورت می شود. تاکنون کسانی که در ترکیه طی این سالیان اناهیتا را حمایت کردند از وی خبری در دست ندارند ایا به ایران رسیده است؟ ایا دستگیر شده است؟  چه کسی مسئول است در مقابل اناهیتا ها و کودکانشان؟

بلغارستان
بلغارستان راه فرار پناهجویان به یکی از کشورهای امن اروپائى است. پلیس بلغارستان سریع پناهجویانی که غیره قانونی وارد کشور شدند حتی اجازه تقاضای پناهندگی را نداده و از همان مرز مجددا دیپورت می کند. اخیرا طبق خبری  که داده شد بیش از 140 نفر از پناهجویان که از کشورهای مختلف بودند دستگیر و سپس دیپورت شدند. تعدادی از این پناهجویان توانستند از دست پلیس فرار کنند و خود را به ترکیه برسانند و تعدادی تحویل پلیس کشور محل تولد داده شدند. زندگی پناهجویان ایرانی در بلغارستان بشدت اسف بار است بخصوص تعدادی از زنان پناهجو برای امرار معاش مجبور به تن فروشی می شوند.