اعترافات زیر شکنجه و شرق زدگی!
شکنجه گیت آذرین-مقدم
آذر ماجدی
"اعترافات زیر شکنجه در دادگاه فاقد اعتبار است." این را یک حقوقدان آمریکایی در رابطه با محاکمه متهمین "گوانتانومو بی" به گزارشگر تلویزیون الجزیره انگلیسی اعلام کرد. در کشورهای غربی اعترافاتی که زیر شکنجه و با زور از متهم گرفته شده در دادگاه فاقد اعتبار است. برنامه یک دنیای بهتر، برنامه حزب ما، نوشته منصور حکمت، با دقت و در جزئیات درباره حقوق متهمین صحبت کرده است. برای ما کمونیست های کارگری احترام به حقوق متهمین، حفظ حرمت انسان ها، حتی زمانی که متهم به ارتکاب جرمی هستند حکم الفبای زندگی را دارد. اما این مصاحبه مرا یاد اسکاندال جریان آذرین – مقدم انداخت.
اخیرا یک مقاله بی نام و نشان بر مبنای شایعاتی که در جامعه پیچیده و آنچه که به اعترافات زیر شکنجه برخی از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب معروف شده است، به نقد جنبش دانشجویی منتسب به آزادیخواه و برابری طلب و سیاست های حزب حکمتیست پرداخته است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری این روش را نقد و محکوم کرد و بیانیه ای را تدوین نمود که در آن از اپوزیسیون خواسته شده خود را به یک سری موازین متعهد کنند تا دیگر شاهد چنین سقوطی در میان اپوزیسیون نباشیم. بخاطر ارجاعاتی که به نوشته های ایرج آذرین در این نوشته شرم آور شده بود و وبلاگی که در آن انتشار یافته بود، نتیجه گرفته شد که نویسنده مقاله اگر ایرج آذرین نیست، به خط او نزدیک است.
سپس ایرج آذرین با طلبکاری بسیاری که ویژه نوشته های ایشان است، اعلام کرد که از خط مقاله دفاع میکند و این نشانه اجتماعی شدن خط ایشان است که یک انسان بی نام و نشان (یعنی کسی که خود به زشتی کارش آگاه بوده و شرم کرده نامش را زیر مقاله بنویسد.) این چنین مواضع ایشان را منعکس کرده است! (گفته بودند آرزو بر جوانان عیب نیست، اما بر ریش سفیدان چه باید گفت؟) سازمان کومه له بی سر و صدا پس از این انتقاد ها مقاله را از روی سایت خود برداشت. به روی خویش هم نیاورد که توضیحی بدهد. این جریانات آنچنان اجتماعی اند که بدون نگرانی مواضع خود را تغییر میدهند و به روی شان هم نمی آورند. (سیاست "تو دیدی ندیدی"، سیاست شناخته شده سازمان های چپ سنتی است. ضروری نیست به جامعه توضیح بدهند. جامعه اصلا خبردار هم نمیشود.) پس از آن رضا مقدم در سایت کارگر امروز از روش این باصطلاح طرفدار ایرج آذرین دفاع کرد و پا را حتی فراتر گذاشت.
جریان آذرین – مقدم برآشفته از نقد ما و رو شدن افتضاح شان، که منجر به برداشتن این نوشته از روی سایت اخبار روز، با یادداشتی از سردبیر که به اشتباه خود اذعان کرده بود، منجر شد، اختیار از کف داده به سنگ پرانی به کمونیسم کارگری و منصور حکمت مشغول شدند. گویی دارند کینه های شخصی - سیاسی تاریخی را بیرون میریزند. این عمل شاید تاثیر تراپیوتیک برای نویسندگان داشته باشد، اما در عالم سیاست، آبرو و اعتباری برای آنها باقی نخواهد گذاشت. کسانی که با لجاجت از کار زشت و پلیسی خود دفاع میکنند و برای رد گم کردن به معتبر ترین مارکسیست معاصر بد و بیراه میگویند، فقط چاهی را که در آن افتاده اند گود تر میکنند. در باتلاق افتضاح شکنجه گیت خود ساخته مدفون میشوند.
اما باید پرسید که چرا در دفاع از یک حرکت زشت پلیسی، کاری که حتی حقوقدان آمریکایی برای متهمین حمله تروریستی 11 سپتامبر نیز جایز نمیداند، این جریان که چند سال پیش در دفاع از دو خرداد از حزب کمونیست کارگری جدا شد، به منصور حکمت سنگ پرانی میکند؟ منصور حکمت که متاسفانه دیگر قادر نیست این حرکت قبیح را نقد کند. دیگر در میان ما نیست تا یک اثر بیاد ماندنی دیگر چون "دریغ از یک جو شعور" بنویسد و جهان سومی بودن آنها را بیادشان بیاورد. تا فرهنگ نازل جهان سومی و شرق زدگی حاکم در جنبش چپ را به باد نقد بیرحمانه بگیرد. چرا اینها به منصور حکمت حمله میکنند؟
پاسخ اصلا پیچیده نیست. منصور حکمت نه تنها مارکسیسم را از زیر آوار تعابیر بورژوایی و خرده بورژوایی بیرون کشید، نه تنها درافزوده های بسیار با ارزشی به مارکسیسم داشت، نه تنها چپ سنتی را از نظر تئوریک و پراتیک نقد کرد، نه تنها کمونیسم را بر پایه های اجتماعی و طبقاتی خود قرار داد و صف کمونیسم کارگری را در متن اجتماعی و طبقاتی از چپ جدا کرد، فرهنگ عقب مانده و شرق زده این چپ را نیز به نقد کشید. برنامه یک دنیای بهتر سمبل این نقد است. (باید از ایرج آذرین و رضا مقدم پرسید، شما که خود در کنگره اول حزب کمونیست کارگری به این برنامه رای دادید، آیا از یاد برده اید که زمانی خود را به این فرهنگ بالای انسانی و تمدن کمونیستی متعهد کرده بودید؟ بر شما چه گذشته است؟ این سقوط از چه ناشی میشود؟) ادبیات و پراتیک منصور حکمت فعالیت را برای این دسته مشکل کرده است. تا زمانی که او در قید حیات بود، اینها در گوشه ای فعالیت میکردند و جرئت نداشتند علنی و رسمی او و سیاست هایش را نقد کنند. اکنون چند سال پس از مرگ او و مسائلی که در بخش تحزب یافته جنبش کمونیسم کارگری بوجود آمده، اینها از پستوهای محافل خود بیرون آمده اند و دارند از او و تاریخ انتقام میگیرند.
این سقوط و ابتذال محصول این شرایط است. این واقعیت که چپ ملی – اسلامی شرق زده با باد در غبغب با اتکاء به اعترافات زیر شکنجه، باصطلاح به نقد جنبش دانشجویی می نشیند و مسائلی را به زندانیان دانشجو منتسب میکند که خود میداند تحت دیکتاتوری خونین اسلامی حکم اعدام دارد، نشانه جرئت یافتن چپ ملی – اسلامی برای عرض اندام است. این نوع چپ است که عقب ماندگی های جهان سومی، شرق زدگی و پوپولیستی از سر و رویش میریزد. این چپ ملی – اسلامی شرق زده است که بدون هیچ شرمی به پرونده های سازمان اطلاعات و شکنجه اسلامی رجوع میکند و بر مبنای آن "نقد سیاسی" مینویسد. از نوع کاری که 10 سال پیش نشریه نیمروز در تلاش برای بی اعتبار کردن منصور حکمت و کمونیسم کارگری انجام داد.
اینها تصور میکنند که جنبش کمونیسم کارگری تضعیف شده است. این تصور آنچنان ذوق زده شان کرده است که هر نوع پرنسیپ انسانی را فراموش کرده اند. و به خیال خود برای نابود کردن کمونیسم کارگری حمله ور شده اند. بر این تصور اند که کمونیسم کارگری را میتوان شکست داد و حاشیه ای کرد. میتوان منصور حکمت را از صحنه سیاست مارکسیستی و کمونیستی زدود، سر از پای نمی شناسند و با همه قوا و با تمام عقب ماندگی ته نشین شده شان به جلوی صحنه آمده اند. با هم در این زمین لیز و خطرناک سبقت گذاشته اند. این حملات هم از سر اختلافات جدی جنبشی و تئوریک است، هم بعضا از سر رقابت های شخصی و تاریخی. در فقدان منصور حکمت این انسان های کوچک، این دون کیشوت های ویرچوال راهی برای باز کردن عقده های فروخفته تاریخی خود یافته اند.
خوشبختانه نگذاشتیم که در این سراب خود چندان غرق شوند. نشان دادیم که ممکن است منصور حکمت دیگر نباشد، اما جنبش کمونیسم کارگری قوی و گسترده است. نشان دادیم که ما از فرهنگ و تمدن غنی و انسانی کمونیسم کارگری قاطعانه دفاع خواهیم کرد. در مقابل این شرق زدگی و عقب ماندگی جهان سومی خواهیم ایستاد و پرچم انسانی مارکسیسم، کمونیسم کارگری و منصور حکمت را برافراشته نگاه خواهیم داشت. "انسان های کوچک، رویدادهای بزرگ" یکی دیگر از آثار کوتاه و زیبای منصور حکمت است. او این نوشته را در مورد احزاب ناسیونالیست کرد عراق نوشت. اما تا چه حد خصائل سیاسی و فرهنگی این جنبش ها بهم شبیه است. این تیتر را باید در مقابل اینها نیز گذاشت. بیخود وقت خود را تلف نکنید. با حمله به کمونیسم کارگری و منصور حکمت چیزی نصیب تان نخواهد شد. فقط فرهنگ نازل سیاسی خود، دوری تان از مارکسیسم و کمونیسم و تهی بودن آمال فرقه ای تان از هر نوع انسانیت را به معرض نمایش و قضاوت میگذارید.