شکل گیری جنبش رادیکال آزادی زن سکولاریست
کنفرانس رم یک دستاورد مهم!
گفتگو با آذر ماجدی
یک دنیای بهتر: شما اخیرا در کنفرانس فمینیست های سکولار اروپا در رم شرکت داشتید، کمی راجع به ترکیب نیروها و اهداف سیاسی مجموعه نیروهای درگیر در این کنفرانس بگوئید .
آذر ماجدی : قبل از هر چیز باید بگویم که این یک کنفرانس بسیار مهم و جالب بود. بیش از 100 نفر فعال جنبش حقوق زن سکولار از کشورهای مختلف اروپا و همچنین از اردن، لبنان، فلسطین و سوریه گرد هم آمده بودند تا بر ضرورت و مبرمیت سکولاریزه کردن جامعه و دفاع از حقوق زنان و ساختن یک جامعه بهتر و انسانی تر تاکید گذارند و جنبشی متحد در راستای این هدف بسازند.
بنابراین تمام نیروهای شرکت کننده هم سکولار میلیتانت بودند و هم مدافع برابری زنان. این نقطه اشتراک کلیه نیروها بود. ضمنا اکثریت وسیع شرکت کنندگان وابسته به نیروهای چپ بودند. این را کاملا از سخنرانی ها، صحبت ها چه در کنفرانس و چه در حاشیه کنفرانس میشد تشخیص داد. پیش نویس مانیفستی که برای ارائه به کنفرانس تهیه شده بود و بحث هایی که حول آن در گرفت نیز گواه بر حاکمیت گرایش چپ سازمان دهندگان و شرکت کنندگان بود. دخیل کردن مطالبات اقتصادی بنفع مردم، علیه راسیسم، در دفاع از حقوق مهاجرین و پناهندگان بیانگر یک جریان انسان دوست، برابری طلب و با آگاهی بالای اجتماعی بود. برخی از شرکت کنندگان وابسته به احزاب کمونیست کشورشان بودند، برخی از اعضای سابق احزاب چپ و کمونیستی بودند که بخاطر برخورد های مردسالارانه حزب متبوع شان از آنها استعفاء داده بودند. اما روشن بود که دنبال یک حزب چپ آلترناتیو میگشتند. گرایش علیه جنگ و سیاست های میلیتاریستی و امپریالیستی آمریکا کاملا حاکم بود.
این فاکتورها بنظر من بسیار مهم است. جمع شدن کلیه این نیروها زیر یک سقف با توافق و اشتراک نظر بسیار بالا و همبستگی و فضای رفیقانه و صمیمی حاکم، بنظر من این کنفرانس را به یک واقعه تاریخی نه فقط برای جنبش آزادی زن و جنبش سکولاریستی، بلکه همچنین برای جنبش چپ بدل میکند. باید با این جنبش از نزدیک فعالیت کرد و آن را گسترش داد. باید آن را به یک جنبش بین المللی بدل کرد و برای جلب حمایت و شرکت وسیع انسان های آزادیخواه، برابری طلب و انسان دوست دنیا در آن کوشید. این جریان بنظر من نطفه آن بشریت متمدنی است که منصور حکمت در "دنیا پس از یازده سپتامبر" به آن اشاره میکند. این بشریت نه تنها بیدار شده است، بلکه دارد خود را سازمان میدهد. اکثریت خاموش بعضا دلسرد، ناامید و مستاصل شده است. مبارزه علیه جنگ عراق و بی نتیجه ماندن آن، عده بسیاری را به ناامیدی و خاموشی کشانده است. اما فعالین این جنبش مشغول سازماندهی و گردآوری نیرو هستند.
این واقعیت که سازمان دهندگان کنفرانس توانستند با امکانات بسیار ناچیز طی مدت کوتاهی بیش از 100 فعال را از گوشه و کنار دنیا در یک محل جمع کنند بنظر من گواه قدرت و پتانسیل این جنبش است. بویژه باید توجه داشت که این افراد همه با مشکلات مالی روبرو هستند. پرداخت هزینه سفر و اقامت در رم برای بسیاری سخت و مشکل ساز بود، با این وجود سختی ها را به تن خریده بودند و با انرژی و اشتیاق فراوان در کنفرانس شرکت کرده بودند. اگر این مشکلات را از سر راه برداریم و امکانات بیشتری را برای این جنبش بدست آوریم براحتی میتوان 1000 نفر را زیر یک سقف جمع کرد. ضمنا باید توجه داشت که بخاطر رادیکال و چپ بودن این جنبش رسانه ها آن را انعکاس نمیدهند. خیلی روشن بود و همه میدانستند که بخاطر نفوذ واتیکان در ایتالیا تلویزیون های ایتالیا از کنفرانس گزارش تهیه نکردند. چند نشریه و روزنامه فرانسوی برای تهیه گزارش در کنفرانس حضور داشتند.
موانع مادی و عینی بسیاری در مقابل این جنبش وجود دارد. اما اشتیاق و تعهد آن بسیار بالا است. سازمان آزادی زن بعنوان یکی از نیروهای فعال و دخیل در این جنبش فعالیت خواهد کرد. ما خواهیم کوشید که در افق دادن به آن دخالت داشته باشیم. صحبت های من در کنفرانس با استقبال بسیار زیاد و گرمی مواجه شد. خود همین نشان میدهد که چگونه مباحث و سیاست های کمونیسم کارگری میتواند برای این جنبش راهگشا باشد.
یک دنیای بهتر: این کنفرانس یکی از مجموعه کنفرانس هایی است که شما در ماههای اخیر در آن شرکت داشتید. در بررسی این فعالیتها چه روندی را مشاهده میکنید؟ این تلاشها کدام روندهای سیاسی در اروپا را نشان میدهند؟
آذر ماجدی: من اخیرا در دو دسته کنفرانس شرکت کرده ام. سکولاریسم یا لائیسیته و دفاع از حقوق زن و اومانیسم در کلیه آنها مشترک بوده است. اما یک دسته توسط فعالین کمپینی، باگرایش چپ و با تاکید بر سازماندهی کمپینی و ساختن جنبش برای یک فعالیت سیاسی تمرکز داشته اند، نظیر کنفرانس اخیر در رم. دسته دیگر تمرکزش بر سکولاریسم است و بیشتر جنبه آکادمیک دارد، دو کنفرانس در شهر اوتریکت در هلند و در لندن، انگلستان در زمره این دسته اخیر بود.
این فعالیت ها علیرغم اختلافاتشان بیانگر رشد جنبش سکولاریستی است. در مقابله با رشد وسیع جنبش های مذهبی در دو دهه اخیر و دست بالا پیدا کردن نهاد های مذهبی در دولت نه تنها در کشورهای باصطلاح جهان سوم، بلکه در قلب اروپا، بویژه کشورهای سابق بلوک شرق، جنبش سکولاریستی به تکاپو افتاده است و دارد سعی میکند خود را سازمان دهد. ارتجاع مذهبی که بر دنیا حاکم شده است، همه را به هراس انداخته است. اما باید توجه داشت که سکولاریسم دو گرایش راست و چپ را در خود نمایندگی میکند. 5-6 سال پیش این تفاوت چندان بارز نبود. اما اکنون کاملا روشن و عیان است. بویژه در مبارزه علیه اسلام سیاسی و جنبش اسلامیستی ما با دو گرایش کاملا بارز راست و چپ روبرو هستیم. یک گرایش که توسط دولت آمریکا و اسرائیل هدایت و حمایت میشود. گرایش دیگر علیه هر دو، هم اسلام سیاسی و هم سیاست های آمریکا و اسرائیل می ایستد.
بطور مثال آیان هرسی علی، چهره سرشناس منقد اسلام که نماینده پارلمان هلند بود و اکنون با انستیتوی آمریکن انترپرایز فعالیت میکند یک نمونه بارز سکولاریسم راست است. فعالیت های آیان، بخصوص از این رو که در پارلمان هلند بود سر و صدای زیادی کرد. حضور آیان با 10 بادی گارد در کنفرانس ها و مجامع توجه رسانه ها را حتی بیشتر به او معطوف میکرد. اما پیوست او به راست ترین "تینک تنک" بین المللی، سازمانی که سیاست های دولت بوش و میلیتاریسم و تروریسم دولتی را تئوریزه میکند فعالیت های او را نزد مردمی که از سیاست های میلیتاریستی و تروریستی آمریکا و اسرائیل بیزار اند، بی اعتبار میکند. در مبارزه علیه اسلام سیاسی و برای سکولاریزه کردن جوامع تحت اسلام، فعالیت های این چنینی نه تنها کمک کننده نیست، بلکه نقش مخرب دارد. چهره دیگر از این نوع وفا سلطان، روانشناس سوریایی الاصل آمریکایی است. در ابتدا وی سر و صدای زیادی کرد و تحسین بسیاری را در میان مخالفین اسلام سیاسی، اسلام و مذهب برانگیخت. اما او به عیان با دولت آمریکا فعالیت میکند. اخیرا وی در کنفرانسی شرکت داشت که توسط دستگاه ضد تروریسم دولت آمریکا سازمان یافته بود و کارشناسان سازمان سیا و ضد تروریسم دولت آمریکا در آن شرکت داشتند. اینها به چهره های ضد اسلام آمریکایی بدل شده اند. فعالیت اینها بنظر من برای جنبش ما مضر است. ما باید بتوانیم یک خط روشن میان خود و این دسته فعالین ترسیم کنیم.
در کنفرانس های لندن و اوتریکت میشد نمایندگان هر دو گرایش را دید، یا کسانی را که تمایزی بین این دو گرایش قائل نیستند و اهمیتی نیز به آن نمیدهند، عمدتا بعلت آکادمیک بودن شان. من در هر دو این کنفرانس ها کوشیدم توجه کنفرانس را به این مساله جلب کنم. به این واقعیت که اگر بخواهیم بطور واقعی با اسلام سیاسى بجنگیم و آن را حاشیه ای کنیم باید با سیاست های میلیتاریستی و امپریالیستی آمریکا، بریتانیا و اسرائیل نیز مقابله کنیم. به این نکته اشاره کردم که اسلام توانسته است یک چهره دروغین رهایی بخش از خود ارائه دهد و مردم در خلاء وجود یک نیروی مترقی و انسانی میان دو شیطان یکی را انتخاب کرده اند. به این نکته نیز اشاره کردم که اکنون حجاب بیشتر یک اعلام موضع سیاسی است تا مذهبی. این مباحث با استقبال روبرو شد. بحث های بسیاری بخصوص در حاشیه کنفرانس در مورد آن انجام گرفت. عده ای پس از شنیدن این مباحث کتاب من، "حقوق زن در مقابل اسلام سیاسی" را خریداری کردند.
برخی از نمایندگان "سی اف آی" سازمانی که این کنفرانس ها را سازمان داده بود، با علاقه میخواستند در این مورد بیشتر بشنوند و بدانند. از این رو شرکت در این نوع مجامع و شرکت در مباحث در این عرصه در سطح بین المللی بسیار مهم و موثر است. به این ترتیب میتوان توجه آن عده ای که صرفا بعلت تمایلات سکولاریستی، ضد اسلامی و فمینیستی به این عرصه جلب میشوند را به مخاطراتی که در عرصه فعالیت وجود دارد جلب کرد. و آنها را به گرایش چپ معطوف نمود. در همین مدت کوتاه من تجربه خوبی در این زمینه داشته ام. گوش ها باز است. هراس از هجوم جنبش های مذهبی، از تروریسم، از بی امنیتی و از ارتجاعی که بر دنیا حاکم شده است انسان های بسیاری را بیدار کرده است. باید در این شرایط فعال بود و آگاهی داد.
یک مساله دیگر، وجه برجسته آکادمیستی بخشی از این فعالیت ها است. این فعالیت ها بسیار الیتیستی است و در سطح جامعه آن چنان منعکس نمیشود. یک تلاش دیگر من در این دو کنفرانس اخیر تلاش برای توجه شرکت کنندگان به اهمیت سازماندهی توده ای و جنبشی در عرصه سکولاریسم بود. این فراخوان نیز با گرمی بسیار روبرو شد. در مجموع من نسبت به این فعالیت ها بسیار خوش بین هستم. ما بعنوان کمونیسم کارگری افق بسیار روشنی داریم. دسترسی به یک گنجینه مهم از ادبیات مارکسیستی که سیاست های روشن و عملی را تبین کرده است بما ظرفیت بسیاری برای فعالیت و رهبری این جنبش ها میدهد. باید ظرفیت خود را بکار بیاندازیم. گوش ها برای حرف های روشن و راهگشای ما باز است. من این را بسیار تجربه کرده ام. بسیار اتفاق افتاده است که نقل قول هایی در این زمینه ها از منصور حکمت آورده ام و شرکت کنندگان هورا کشیده اند و با کف زدن ها "براو" گفته اند. این قدرت عظیم و بیکران کمونیسم کارگری منصور حکمت است. باید آن را پراتیک کنیم. باید رادیکالیسم کمونیسم کارگری را توده ای کنیم. کاملا امکان پذیر است. ما میتوانیم این کار را انجام دهیم.
یک دنیای بهتر: شما عضو رهبری حزب اتحاد کمونیسم کارگری هستید. با کمونیسم شما در این مجامع چگونه برخورد میشود؟ عکس العملهای متفاوت چه بودند؟
آذر ماجدی: برخورد ها بسیار مثبت است. راستش برای خود من هم این مساله جالب توجه بود. بخاطر پروپاگاند های آنتی کمونیستی، انتظار داشتم که برخورد ها سردتر یا مردد باشد. اما درست برعکس متوجه شدم که برخوردها بسیار گرم و مثبت است. در هر دو دسته تجمع با چنین برخوردی مواجه شدم. دنیا تغییر کرده است. تبلیغات جنگ سردی کاملا ته نشین شده است. افتضاحاتی که پس از سقوط دیوار برلین در بلوک شرق سابق رخ داده است، فقر وسیع، اختناق و سرکوب، رشد مذهب، ناسیونالیسم، راسیسم و بعضا فاشیسم همه را تکان داده است. سیاست های تروریستی و سرکوبگرانه آمریکا و غرب نیز هر وجدان آگاهی را بدرد آورده است. در این شرایط تبلیغات جنگ سردی جای چندانی ندارد. بنظر من فضا کاملا برای یک تعرض تبلیغاتی – سازماندهی کمونیستی مهیا است. باید این شرایط را درک کرد و وارد معرکه شد.
بطور مثال ده بیست سال پیش بحث با فمینیست ها در مورد سوسیالیسم، کاپیتالیسم و کمونیسم بسیار سخت بود. بلافاصله جبهه میگرفتند و به سختی به مباحث گوش میدادند. در رم شرایط کاملا متفاوت بود. علیرغم نقد شدیدشان به چپ بخاطر عدم نقد جنبش های مذهبی و آوانس دادن به مذهب و اسلام سیاسی، زمانی که من در یک بحث کوتاه علت تداوم موقعیت پایین تر زن را سرمایه داری اعلام کردم، یک توافق عمومی را مشاهده کردم. زمانی که اعلام کردم عضو رهبری حزب اتحاد کمونیسم کارگری هستم، توجه به بحث هایم حتی بیشتر شد. از تحلیل کوتاهی که از دلایل برخود چپ به مذهب و جنبش های مذهبی و اسلام سیاسی ارائه دادم، استقبال زیادی شد و بسیاری گفتند که بنظرشان تحلیل بسیار خوب و واقع بینانه ای است.
عده ای در حاشیه کنفرانس از من خواستند که ادبیات حزب را برایشان بفرستم. از منصور حکمت و نظراتش با عده ای صحبت کردم و مشتاق بودند که مباحث او را مطالعه کنند. به تعدادی که در جستجوی یک جریان چپ بقول خودشان فمینیست بودند (یعنی حزبی که به مساله زن حساس است و برخورد مردسالارانه ندارد) پیشنهاد کردم که به حزب ما بپیوندند، گفتند ادبیات تان را برایمان بفرست تا مطالعه کنیم. این برخوردها بسیار جالب بود. همان کسانی که بعد از سقوط دیوار برلین اسم خود را از کمونیست به دموکرات و فمینیست تغییر داده بودند و از احزاب چپ رفته رفته استعفاء داده بودند، اکنون دوباره دنبال یک حزب چپ میگشتند. زمانی که اعلام میکردم که این چپ سنتی است که چنین برخوردی به جنبش آزادی زن یا جنبش های اجتماعی دیگر دارد و کمونیسم کارگری این نگرش را زیر و رو کرده است با علاقه گوش فرا میدادند. نزد آنها، خود من، نگرش ام و فعالیت هایم گواهی بر این مدعا بود.
یک دنیای بهتر: شما چه اهدافی را در این کنفرانس دنبال میکردید؟ به کدام نتایجی دست یافتید؟
آذر ماجدی: من همانگونه که در بالا اشاره کردم این جنبش را نطفه آن بشریت متمدن میدانم که منصور حکمت به آن اشاره کرده است. من کلا اهمیت بسیاری برای جنبش های اجتماعی قائلم. بنظر من این درافزوده منصور حکمت بسیار مهم و در پیروزی کمونیسم تعیین کننده است: اینکه بعنوان کمونیست تلاش کنیم که بر این جنبش ها تاثیر بگذاریم و بکوشیم مهر کمونیسم کارگری را بر آنها بکوبیم. هر چه این جنبش های قوی تر و سازمانیافته تر باشد، توازن قدرت سیاسی بیشتر بنفع کمونیسم و طبقه کارگر خواهد بود.
برای من برابری زن و مرد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. جنبش آزادی زن در ایران میتواند در پیشاپیش یک حرکت انقلابی برای تغییر قرار گیرد. در اروپا نیز میتوان یک چنین پتانسیلی را مشاهده کرد. باید این جنبش را با تمام قوا تقویت کرد. لائیسیته یا سکولاریسم نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. بنظر من لائیسیته یکی از ارکان مهم یک دنیای آزاد و برابر و انسانی است. در شرایط کنونی این جنش جایگاه مهمی در میان تحرکات سیاسی – اجتماعی دارد. ما باید در راس این جنبش قرار گیریم.
به تمام این دلایل من تلاش میکنم فعالانه در این جنبش ها شرکت کنم. سازمان آزادی زن اکنون به یک سازمان بسیار سرشناس و معتبر در سطح بین المللی بدل شده است. در تمام این مجامع از ما با احترام بسیاری استقبال میکنند. به حرف هایمان گوش میدهند. خواهان ارتباط با ما هستند. در همین کنفرانس رم من تعدادی از کتاب حقوق زن در مقابل اسلام سیاسی را همراه داشتم، کلیه آنها در همان روز اول فروش رفت. آخرین شماره نشریه آزادی زن به انگلیسی، به سردبیری مریم کوشا، را که برای برگزار کنندگان ارسال کرده بودم، خود شان چاپ کردند و در عرض چند ساعت همه آنها را از روی میز برداشتند.
دو قطعنامه پیشنهادی از جانب سازمان آزادی زن و یک قطعنامه پیشنهادی توسط من و با حمایت ماریا هاگبری از فعالین چپ جنبش حقوق زن و علیه قتل ناموسی در سوئد، به اتفاق آراء و در میان استقبال گرم به تصویب کنفرانس رسید. یک قطعنامه در محکومیت جمهوری اسلامی در سرکوب زنان بخاطر حجاب و دستگیری فعالین حقوق زن و در حمایت جنبش زنان در ایران، یکی دیگر از دولت های اروپایی مطالبه میکرد که به هر زنی که از تهدید و یا خشونت جنسی فرار میکند، بلافاصله پناهندگی اعطاء شود. و سومی در محکومیت آپارتاید جنسی بعنوان نظامی که نصف بشریت را سرکوب میکند نگاشته شده بود و مطالبه میکرد که آپارتاید جنسی همچون آپارتاید نژادی در سطح بین المللی محکوم شود.
در مجموع من کاملا از شرکت در این کنفرانس راضی هستم. بنظرم توانستیم در این جنبش تاثیر بگذاریم. توانستیم همبستگی و ارتباط محکمی با آن برقرار کنیم، اعتمادشان را جلب کنیم. اکنون سازمان آزادی زن یکی از بخش های موثر این جنبش است. در همان جا برای شرکت در کنفرانس ها یا سخنرانی های مختلفی دعوت مان کردند و خواهان دریافت نشریات مان شدند. حاصل این دو سه روز فعالیت بسیار خوب و رضایت بخش بود.
یک دنیای بهتر: گرایش دیگری هم بر سر مسائل اسلام و "سکولاریسم" در غرب در چهارچوب "اکس مسلم" فعال است. تفاوت این دو حرکت را در چه می بینید؟
آذر ماجدی: من بیشتر و بیشتر دارم متقاعد میشوم که این یک حرکت کاملا راست و در خدمت تروریسم دولتی است. در ابتدای تشکیل این جریان من به آن نقد داشتم. بویژه نام اکس مسلم بنظرم بسیار مخرب و نادرست بود. اما اکنون که مدتی از تشکیل و فعالیت آن میگذرد، دیگرهیچ تردیدی برایم نمانده است که این جریان کاملا به یک جریان راست تبدیل شده است. این سازمان دقیقا محصول همان گرایش سکولاریستی و ضد اسلامی راستی است که در بالا به آن اشاره کردم. یکی از محصولات جنبی سیاست های دولت آمریکا و اسرائیل است.
من واقعا متاسفم که مشاهده میکنم حزب کمونیست کارگری، که روزی سمبل افتخار و غرور کمونیستی، آزادیخواهی، برابری طلبی و انسان دوستی و رادیکالیسم بود تبدیل به سازمان اکس مسلم شده است. ابتدا از طرف عده ای این امید مطرح میشد که این سازمان شاید بتواند مشوق عده ای مسلمانی باشد که میترسند علنا از اسلام روی برگردانند، این روند اتفاق نیافتاد. آنچه برعکس ما شاهدش بودیم، تبدیل بخش مهمی از رهبری حککا و کمیته های تشکیلاتی آن به اکس مسلم و دنبالچه های جریان اکس مسلم بود. واقعا جای شرم دارد که یک عده کمونیستی که یک عمر بعنوان کمونیست و آته ئیست شناخته میشدند و فعالیت میکردند، به یکباره اکس مسلم شده اند. از ریاکاری عیانی که در این نامگذاری وجود دارد که بگذریم، این حرکت یک بازگشت مهم از کمونیسم است.
اکنون فقط رهبری و کادرهای حککا هستند که این جریان را اداره میکنند، و در آن فعال هستند. زمانی که در کنفرانس سکولاریستی – اومانیستی در هلند شرکت داشتم، عده ای از شرکت کنندگان در کنفرانس به جریان اکس مسلم اشاره کردند، و اعلام تاسف کردند که جریانی که ابتدا در آنها امید ببار آورده بود، آنچنان افتضاح سیاسی – اجتماعی ای بالا آورده است که بکلی ملغی شده است. (منظور در هلند است.)
بنظر من اکس مسلم در کنار سکولاریسم راست قرار گرفته است، مانند آیان هرسی علی و وفا سلطان که به آن اشاره کردم. اگر یک مسلمان ناآگاه که به آگاهی میرسد و مذهب را کنار میگذارد میتواند به اکس مسلم بودن خود افتخار کند، یک عده کمونیست بعد از بیست سی سال مبارزه کمونیستی و آته ئیستی باید از اکس مسلم نامیدن خود شرم کنند.
بویژه وقتی دو کنفرانس کلن متعلق به اکس مسلم با کنفرانس رم متعلق به جنبش سکولاریست – فمینیست را با یکدیگر مقایسه کنید، بیشتر به ماهیت راست و آلت دست بودن اکس مسلم پی میبرید. یکی از مفاد در دستور کنفرانس کلن، سخنرانی در مورد ماهیت آنتی سمیتیستی و ضد اسرائیلی اسلام بود. اگر در این کنفرانس یک نفر نیز درباره سرکوب و کشتار و تحقیر تاریخی فلسطینی ها توسط دولت اسرائیل صحبت میکرد، این بند قابل قبول بود. اما در میان دستور جلسات دیگر همین بند جایگاه اکس مسلم را در قطب بندی های بین المللی نشان میدهد. دم خروس کاملا بیرون زده شد.
این رفقا فکر میکنند که تاکتیک خیلی درخشانی زده اند. با راه انداختن اکس مسلم به رسانه ها دست یافته اند. به احتمال زیاد به امکانات دیگری نیز دست یافته اند. اما به چه قیمت؟ به قیمت پشت کردن به اصول کمونیسم کارگری. دقیقا همان اتفاقی که منصور حکمت در کنگره دوم به آن اشاره میکرد سر حککا آمده است. جریانات چپی که وقتی میخواهند اجتماعی شوند، رادیکالیسم خود را کنار میگذارند و حداکثر تا حد یک جریان سوسیال دموکرات نزول میکنند. این اتفاق برای حککا افتاده است. (اشاره به سوسیال دموکراسی بعنوان یک نمونه آمده است.) این حزب نه تنها در این عرصه و در خارج به این چنین راست روی درغلطیده است، در ایران هم همین گرایش را شاهدیم. دفاع از جریانات کارگری زرد بطور نمونه به یکی از سیاست های این حزب بدل شده است.
یک دنیای بهتر: هر تجمع سیاسی فعالین معمولا شناختهای متعددی بهمراه دارد. این کنفرانس چه ویژگی هایی برای شما داشت؟
آذر ماجدی: در لابلای پاسخ ها به این مساله اشاره کردم. این کنفرانس پیش از هر چیز به من نشان داد که در ارزیابی خود نسبت به این جنبش خطا نکرده بودم. این واقعیت که جنبش سکولاریستی آزادی زن میتواند یک اهرم مهم سازماندهی و پیشبرد بشریت متمدن باشد. میتواند قالبی برای سازمانیابی این بشریت باشد. این کنفرانس به من نشان داد که خودآگاهی اجتماعی- سیاسی بسیار بالایی در این جنبش موجود است و نسبت به اهداف و سازمانیابی خود بسیار آگاه است. مساله دوم استقبال گرمشان از کمونیسم علیرغم نقد جدی شان به جریانات چپ حاکم بود. این نیز امید بسیاری به من داد. نشان داد که دنیا تغییر کرده است و فریاد های "کمونیسم مرد" کاملا در دور دست گم و خاموش شده است. کمونیسم زنده است و پویا است. این را میتوان تشخیص داد و باید برای فعال تر کردن آن و سازماندهی آن به حرکت آمد. این کنفرانس امید و انرژی صد چندانی برای فعالیت به من داد.
یک دنیای بهتر: گام بعدی چیست؟
آذر ماجدی: گسترش فعالیت در این عرصه. ایجاد پیوندهای بسیار نزدیک تر و محکم تر با این جنبش. شرکت فعال در مباحثات آنها. سازمان آزادی زن اکنون یک بخش مهم این جنبش است. ما باید این موقعیت خود را تحکیم کنیم. من را بعنوان یکی از اصلاح کنندگان مانیفست کنفرانس تعیین کرده اند. در این عرصه پیشنهادات متعددی به کنفرانس دادم که باید تا اجلاس بعدی آن را پیگیری کنیم. بسیاری از سازمان های شرکت کننده خواسته اند که ادبیات مان را در اختیارشان بگذاریم. ارسال ادبیات انگلیسی یا فرانسه مان به آنها و تلاش برای ترجمه بخش دیگری از ادبیاتمان یکی از فعالیت های مهم دیگر است.
من به کنفرانس پیشنهاد کردم که کنفرانس بعدی را در 8 مارس 2009 برگزار کنیم. و بکوشیم 1000 فعال را دور هم گرد آوریم. از این پیشنهاد استقبال شد و قرار شد که در این مورد با یکدیگر تبادل نظر بیشتر داشته باشیم و از هم اکنون فعالیت فشرده و متمرکز را شروع کنیم. کار بسیار است. پتانسیل بسیاری در جامعه موجود است. باید آستین ها را بالا زد و با تمرکز و تلاش صد چندان در این عرصه دست بکار شد. کمونیسم کارگری میتواند مهر خود را بطور جدی بر این جنبش بکوبد و تاثیرات جدی در دنیا بگذارد.*