رژیم اسلامی حداقل دستمزد واقعی کارگران را کاهش داد !
علی جوادی
ماموران رژیم اسلامی در اقدامی هماهنگ با نمایندگان سرمایه حداقل دستمزد واقعی کارگران را کاهش دادند. در شرایطی که نرخ تورم در سال گذشته بسیار بیشتر از بیست درصد است، افزایش بیست درصدی حداقل دستمزد و تغییر آن از ۱۸۳ هزار تومان به ۲۱۹ هزار تومان عملا به معنای کاهش دستمزد واقعی و قدرت خرید کارگران در جامعه است .
در حالی که اجاره یک خانه دو اتاقه در شهرهای کوچک تر در ایران بیش از ۲۰۰ هزار تومان است، حداقل دستمزد کارگران حتی کفاف مسکن آنها را نمیدهد. در حالی که خط فقر اسلامی را برخی از ارگانهای خود رژیم معادل ۶۰۰ هزار تومان تعیین کرده اند، اعلام حداقل دستمزد معادل ۲۱۹ هزار تومان یعنی محکومیت طبقه کارگر به فقر و فلاکت گسترده و زندگی محقرانه و زیر خط فقر .
در شرایطی که هزینه زندگی یک خانوار ۵ نفره در ایران بیش از یک میلیون تومان است، تعیین حداقل دستمزد برابر با ۲۱۹ هزار تومان یعنی محکوم کردن کارگران به دو شیفت کار در روز، اگر کاری وجود داشته باشد. یعنی محکوم کردن فرزندان کارگران به کار زودرس و در نوجوانی. یعنی محرومیت فرزندان کارگران از درس و آموزش و فراغت و شادی. یعنی محکومیت خانواده کارگری به تن فروشی برای بقاء و زندگی. یعنی تشدید افسردگی و اعتیاد در صفوف کارگران .
این یک تعرض آشکار و گسترده به معیشت و زندگی کارگران است. تعرضی به طول عمر کارگران است. تلاشی برای نابودی بخشهای مختلف و ضعیف تر طبقه کارگر است. این جانیان میدانند که معنای این اقدام یعنی کوتاه شدن طول عمر بسیاری از کارگران. میدانند که این سیاستشان یعنی پیری و از کار افتادگی زودرس. میخواهند با نابودی بخشی از کارگران، نیروی کارگری در جامعه را "نوسازی" و جوان کنند. این اقدام را باید در کنار سایر جنایت طبقه حاکم علیه کارگر در جامعه سرمایه داری قرار داد .
آنچه امروز در ایران جاری است گوشه ای از عملکرد عمومی سرمایه علیه کارگر و جامعه است. این حکومت اسلام و سرمایه است. مساله بر سر سازماندهی یک مبارزه جدی برای افزایش دستمزد است. مبارزه برای افزایش دستمزد یک عرصه تعین کننده در جامعه است. پیشبرد این مبارزه در درجه اول منوط به تعیین معیارها و شاخص های پیشبرد این مبارزه است .
برای تعیین دستمزد به چند مساله باید توجه داشت. مبنای تعیین حداقل دستمزد چه باید باشد؟ چه کسی باید حداقل دستمزد را تعیین کند؟ خریدار یا فروشنده نیروی کار؟ شرایط مطلوب برای تعیین حداقل دستمزد از زاویه طبقه کارگر کدام است؟
۱ - اولین مبنای تعیین دستمزد نگرش عمومی نسبت به این مساله است. آیا کارگر انسان است یا یک ماشین تولید جاندار؟ کدامیک؟ در نگاه سرمایه، کارگر زنده است تا کار کند، محصولات جدید تولید کند و سود بیافریند. اما برای طبقه ما تعیین حداقل دستمزد نه بر مبنای نیازهای سود آوری سرمایه و انباشت سرمایه بلکه بر مبنای تامین معاش و نیازمندیهای یک زندگی انسانی در جامعه قرن بیست و یکم باید تعیین شود. ما انسانیم. کارگر انسان است. کارگر همان نیازهایی را دارد که سرمایه دار دارد. فرزندش، خودش، خانواده اش، نیازمند تفریح و استراحت و مسکن و درمان و فراغت و پوشاک و آذوقه مناسب اند. ما دو استاندارد در زندگی انسان ها در جامعه را نمی پذیریم. فرزندان ما شایسته همان زندگی ای هستند که فرزندان سرمایه داران از آن برخوردارند. محیط کار ما باید از همان ایمنی برخوردار باشد که محیط کار کارفرما برخوردار است. چرا باید قبول کنیم زمانیکه درمورد حداقل دستمزد صحبت میکنیم باید از پیش پذیرفته باشیم که کارگر بخش محروم و فقیر و بی بهره جامعه است؟ چرا؟ چه کسی گفته است؟ چه کسی حکم داده است سهم طبقه ما محرومیت است؟ چرا سرمایه دار نباید بخش محروم جامعه باشد؟ اصلا چرا محرومی باید وجود داشته باشد؟ در مبارزه برای تعیین دستمزد فعالین کارگری در درجه اول باید این نگرش ضد انسانی سرمایه به کار و نیازمندی هایش را زیر نقد کوبنده خود قرار دهند. نباید به کم قناعت کرد. نباید به حداقل بسنده کرد. نباید اجازه داد حداقل دستمزد بر مبنای خط فقر و محرومیت رقم زده شود .
۲ - مساله حیاتی دیگر این است که چه کسی باید در مقام تعیین حداقل دستمزد باشد؟ کارگر یا کارفرما؟ فروشنده نیروی کار یا خریدار نیروی کار؟ طرح مساله به این صورت وارونه بودن این جوهر معامله نابرابر میان کار و سرمایه را نشان میدهد. کدام خریداری در نظام سرمایه داری قیمت کالاهای مورد نیاز خود را تعیین میکند؟ آیا مستاجر اجاره مسکن مورد نیاز خود را تعیین میکند؟ چگونه است که در تمام قلمروهای اقتصادی که قوانین نظام کار مزدی حاکم است "صاحب" کالا تعیین کننده قیمت "کالای" خود است، اما کارگر نمیتواند قیمت کالای خود یعنی نیروی کار خود را تعیین کند؟ این زورگویی و قلدری ذاتی نظام سرمایه داری را نباید پذیرفت. صالح ترین کسانیکه میتوانند و باید حداقل دستمزد را تعیین کنند نمایندگان منتخب کارگران هستند؟ تنها و تنها نمایندگان منتخب کارگران میتوانند و باید میزان دستمزد را تعیین کنند. و این ما را به مساله تشکل و نمایندگان کارگران میرساند. در حال حاضر طبقه کارگر فاقد حق قانونی برای تشکیل تشکلات توده ای خود است. سرکوب سیستماتیک تلاشهای کارگر در این عرصه یک رکن پایه ای هویت ضد کارگری نظام اسلامی و سرمایه داری در ایران است. رژیم اسلامی میکوشد تا تشکلات اسلامی و دست ساز خودش را، انجمن های اسلامی، خانه کارگر و شوراهای اسلامی، به کارگران حقنه کند و این ارگانها هم خود را در مقام چنین نقش مضحکی قرار میدهند. در حقیقت افشاء و طرد این زائده ها و ارگانهای ضد کارگری یک اقدام تعیین کننده در پروسه شکل دادن به تشکلات واقعی کارگری است. اما کارگران میتوانند این خلاء را با تشکیل مجامع عمومی خود بسرعت جبران کنند. سازمان دادن مجامع عمومی کارگری، پرداختن به مساله تعیین حداقل دستمزد، انتخاب نمایندگان واقعی کارگران در مجامع عمومی کارگری، یک تلاش جدی در این راستا است .
۳ -اما بالاخره چه رقمی را باید کارگران اعلام کنند؟ در سالهای گذشته بخشهایی از کارگران، کارگران برق و فلز کرمانشاه، رقم ۶۰۰ هزار تومان را اعلام کرده اند. در برخی از محافل کارگری امسال صحبت از یک میلیون تومان است. در تعیین این ارقام معمولا دو فاکتور در نظر گرفته میشود. یکی حداقل تعیین دستمزد در یک شرایط "ایده ال" است و دیگری آنچه ممکن و قابل حصول است. معمولا ارقام اعلام شده بین این دو حد در تغییر است. چه باید کرد؟
باید از آنچه سهم و حق کارگر است آغاز کرد. حداقل دستمزد باید به نیازهای یک زندگی انسانی پاسخ گو باشد نه به آنچه "ممکن" است. در تعیین این حداقل دستمزد باید توقعات انسانی از زندگی را مبنا قرار داد نه بی حقوقی و فقر و فلاکتی که سرمایه و دولت آدمکش اسلامی به طبقه کارگر تحمیل کرده است. اما آنچه قابل دریافت و حصول است در اساس محصول قدرت و توان طبقه کارگر در هر شرایطی است. دستمزد تعیین شده در هر دوره محصول مبارزه و کشمکش است. محصول توازن قوای میان کارگر و کارفرما و قدرت عمل سیاسی و اعتراضی کارگر در جامعه است. اگر تلاش اعتراضی در این وضعیت برای تعیین دستمزد سازمان داده نشود، میزان دستمزد را نیز نمایندگان سه گانه کارفرما و دولت و تشکل های دست ساز دولت تعیین خواهند کرد. این وضعیت میتواند با تلاش آگاهانه فعالان و رهبران رادیکال و سوسیالیست کارگری تغییر کند. کارگر نیازمند تشکل و اهرم دخالتگری خود در این جدال است. نیروی اصلی این جنبش کارگر شاغل و بیکار است. اتحاد کارگر شاغل و بیکار شرط پیشروی این جنبش است. مجمع عمومی کارگران ظرف سازمانی و پایه ای چنین جنبشی است. از هم اکنون باید دست به کار شد .
نوشته های دیگر از علی جوادی