گفتگو با آذر ماجدی در مورد کنفرانس بین المللی 8 مارس
ساختن یک جنبش بین المللی آزادی زن امری میسر و عملی است
یک دنیای بهتر: کنفرانسی بمناسبت صدمین سالگرد ٨ مارس در گوتنبرگ، سوئد برگزار شد. ویژگیهای این کنفرانس چه بود؟ چه فرقی با سایر مراسم این چنینی در چند سال گذشته داشت؟ آیا راضی بودید؟
آذر ماجدی:سازمان آزادی زن بمناسبت صدمین سالگرد 8 مارس یک کنفرانس بین المللی با تم دفاع از حقوق زن و سکولاریسم یا لائیسیته، مقابله با مذهب و اسلام سیاسی سازمان داد. این کنفرانس با استقبال گرمی روبرو شد و با موفقیت برگزار شد. پیش از کنفرانس، آگهی آن در بسیاری از وب سایت های بین المللی سکولاریست و مدافع حقوق زن درج شد. علاوه بر انگلیسی به فرانسه و لهستانی نیز ترجمه گردید. تعداد بسیاری علاقمند شرکت در آن شدند. این استقبال گرم خود بیانگر رشد جنبش ما در سطح بین المللی است. سازمان آزادی زن اکنون به یک سازمان شناخته شده و معتبر در سطح بین المللی بدل شده است.
لیست سخنرانان ما بسیار وسیع بود. نگرانی از کمبود وقت یکی از مسائل ما بود. سه تن از سخنرانانی که ابراز علاقه کرده بودند به دلائل مختلف نتوانستند در کنفرانس شرکت کنند. از جمله یکی از فعالین حقوق زن و سکولاریسم در الجزایر که متاسفانه بخاطر مشکل ویزا نتوانست به کنفرانس بیاید. یکی از ویژگیهای این کنفرانس ترکیب سخنرانان بود. فعالین پر سابقه جنبش حقوق زن، سکولاریسم و دفاع از آزادی و برابری با سوابق مختلف و از کشورهای متفاوت به کنفرانس آمده بودند و از زاویه فعالیت و تجربه خود در مورد تم کنفرانس سخن میگفتند. جالب اینجاست که همگی بر چند نکته اساسی تاکید داشتند: نقش سرکوبگر مذهب، جایگاه مهم سکولاریسم، لزوم مبارزه علیه خشونت هایی که توسط مذهب و سنن عقب مانده توجیه و تبلیغ میشود و لزوم مبارزه بین المللی علیه آن. این کنفرانس فضایی کاملا متفاوت با برخی مجامع دیگر داشت که در آن تحت نام نسبیت فرهنگی و مولتی کالچرالیسم یا مبارزه با راسیسم به توجیه این سنن عقب مانده، زن ستیزی و سرکوب مذهبی و دولتی مبادرت ورزیده میشود.
وجود یک جو همبستگی بالا و تمایل وافر برای سازماندهی کار مشترک در زمینه تم کنفرانس یکی از ویژگیهای دیگر این کنفرانس بود. بطوریکه پیش از آغاز کنفرانس طی نشستی سخنرانان به توافقاتی بر سر پلاتفرم کار مشترک رسیدند و قرار شد که بیانیه آن در اسرع وقت نوشته شود، به نظر سازمان های متبوع برسد و پس از آن اقدامات عملی برای راه اندازی و بسیج یک جنبش بین المللی سکولار مدافع حقوق زن و آزادیخواه طرح ریزی شود. به این معنا این یک کنفرانس بسیار پراتیک بود. سخنرانی ها همه منسجم و متمرکز بر تم کنفرانس و با فراخوانی برای عمل بود.
بعلاوه این کنفرانس دو هدف را دنبال میکرد. هدف دیگر آن همبستگی با زندانیان سیاسی در ایران، فعالین حقوق زن، کارگری و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و تلاش برای جلب همبستگی بین المللی بود. از این جهت نیز کنفرانس بسیار موفق بود. بویژه دو نمایش هنری بسیار زیبا و موفق در کنفرانس اجرا شد: مراسم شعر خوانی ایرج جنتی عطایی و رقص زیبای میترا بنام آزادی با استقبال بسیار گرمی روبرو شد.
بنظر من ترکیب سخنرانی های سیاسی – اجتماعی و تحقیقاتی با هنر رقص و شعر یک آمیزه زیبا و بسیار موثر بود که عمق جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در جامعه ایران را به نمایش میگذاشت. این مساله بویژه برای کسانی که با ایران صرفا از طریق رسانه های بین المللی آشنا شده اند، بسیار جالب و آموزنده بود.
من شخصا بسیار خوشحال و راضی هستم. فکر میکنم که کنفرانس توانست پیام خود را وسیعا انعکاس دهد. همه شرکت کنندگان راضی بودند. با توجه به اینکه کنفرانس جمعه شب برگزار میشد و عموم شرکت کنندگان پس از یک روز طولانی کار به کنفرانس آمده بودند با علاقه بسیار برنامه را دنبال میکردند و عموما تا 11 و نیم شب در محل کنفرانس ماندند. این خود یک دلیل دیگر موفقیت آن بود. همانطور که در بالا اشاره کردم هدفمندی، فوکوس و جنبه پراتیک کنفرانس تفاوت اصلی این کنفرانس با مراسم 8 مارس یا کنفرانس های دیگر بود.
یک دنیای بهتر: غیر از نقد، افشاگری، و ارائه تحلیل چه راه ها و اقداماتی در دستور فعالین جنبش آزادی زن قرار گرفت؟ این کنفرانس آیا در این زمینه گامهایی برداشت؟
آذر ماجدی: همانطور که در بالا نیز اشاره کردم این کنفرانس بسیار هدفمند، متمرکز و پراتیک بود. تلاش برای ساختن یک جنبش بین المللی آزادی خواه و برابری طلب سکولار هدف ما بود که در این کنفرانس توانستیم قدم های اولیه آن را برداریم. کلیه سخنرانان با علاقه و هیجان بسیاری روی این جنبه از کار تمرکز و تعجیل داشتند. این اولین بار بود که در زمانی به این کوتاهی ما توانستیم تصمیمات بسیار مهم و اساسی بگیریم. این نشانه توافقات بسیار سخنرانان و آمادگی جامعه بین المللی برای چنین جنبشی است.
باید اینجا اشاره کنم که سال گذشته کنفرانسی با هدف مشابه در پاریس شکل گرفت که مجموعا طی دو روز نزدیک به 500 نفر در آن شرکت کردند و سخنرانان متعددی از عرصه های مختلف و از کشورهای مختلف در آن شرکت داشتند. این کنفرانس به تشکیل یک دفتر بین المللی انجامید ولی بعد از آن فعالیت چندانی نداشت. ما این ابتکار را در کنفرانس 8 مارس گامها بجلو بردیم. باید توجه داشت که انسان های شریف و آزادیخواهی که در این عرصه ها فعالیت میکنند همه بطور داوطلبانه و در وقت آزاد خود به این کار می پردازند. منابع مالی این جنبش هم بسیار ناچیز است. لذا کارها آنطور که باید و شاید سریع و منظم به پیش نمیرود. اما باید تلاش خود را انجام دهیم و این کار را خواهیم کرد.
از یازده سپتامبر 2001 من بسیار به این تز منصور حکمت اندیشیده ام که باید بشریت متمدن را در سطح بین المللی سازمان دهیم. او در رساله خود دنیا پس از 11 سپتامبر اذعان دارد که امر سازماندهی این جنبش کاری پیچیده و معضل اصلی است. من خود بسیار در این مساله تعمق کرده ام. در چند سال اخیر که فعالیت های بین المللی ام گسترش بسیاری یافته و در کنفرانس ها و مجامع بین المللی بسیاری شرکت کرده ام، نوشته هایم در وب سایت ها، نشریات و شبکه های بین المللی منتشر و به زبان های مختلف ترجمه شده و عموما با استقبال روبرو شده است، به این نتیجه رسیده ام که از این مساله باید آغاز کرد و امر سازماندهی بشریت متمدن را باید از این زاویه به پیش برد.
امر آزادی زن و سکولاریسم با استقبال بسیاری روبرو میشود. اکنون چپ سکولار ضمنا به این مساله آگاه است که جنبش راست سکولار از مبارزات ما علیه اسلام سیاسی دارد به نفع سیاست های جنگ طلبانه دولت بوش و دولت اسرائیل استفاده میکند. روشن کردن مرز میان جنبش سکولاریست چپ و راست، در نتیجه بسیار مهم است. امر سازماندهی بشریت متمدن علیه هر دو قطب تروریسم، این تلاش و پیام من در کلیه سخنرانی ها و نوشته هایم بوده است. استقبالی که از این پیام شده مرا بسیار امیدوار کرده است. از نظر من ما داریم جنبش آزادی زن را در پیشاپیش جنبش بشریت متمدن برای یک دنیای بهتر، آزادتر، برابرتر و امن تر به پیش می بریم. این هدف من است و احساس میکنم که فعالین در عرصه بین المللی با آن احساس توافق میکنند. ما توانستیم در این کنفرانس این امر را چندین گام به جلو ببریم.
بزودی بیانیه و پلاتفرم این جنبش را منتشر خواهیم کرد و در ظرف چند ماه آینده طی یک کنفرانس بین المللی آغاز به کار این جنبش را رسما اعلام خواهیم کرد و میکوشیم که در سراسر جهان آن را رشد و گسترش دهیم. این جنبش اهمیت بسیاری دارد و باید روی آن متمرکز شویم.
یک دنیای بهتر:به نظر شما چگونه میتوان جنبش آزادی زن را جهانی کرد؟ چگونه میتوان یک آلترناتیو اجتماعی و رادیکال را سازماندهی کرد؟ حلقه های اصلی کدامند؟
آذر ماجدی:از اواسط دهه 90 میلادی شاهد شکل گیری و اوج گیری یک جنبش نوین حقوق زن در سطح بین المللی هستیم. این جنبش از بسیاری نظرات با جنبش دهه 60 و 70 متفاوت است، اما ویژگی آن گسترش اش به تمام جهان است. پس از یک دوره مبارزه با نسبیت فرهنگی و مولتی کالچرالیسم، این مقولات بسیار ارتجاعی و راسیستی ما توانسته ایم یک جنبش مهم را زیر پرچم سکولاریسم سازمان دهیم. این بار پیشتاز این جنبش، جنبش آزادی زن در ایران و عراق اند. در هر مجمع سکولاریست و مدافع حقوق زن که شرکت میکنید، تعدادی از فعالین این دو جنبش را می بینید که در میان سخنرانان اصلی اند. اگر جنبش دهه 60 و 70 از اروپا و آمریکا آغاز شد، این دور پیشتازان جنبش آزادی زن بین المللی، فعالین جنبش آزادی زن ایران و عراق هستند.
ما در حاشیه ای کردن تز نسبیت فرهنگی نقش بسیار مهمی ایفاء کردیم. در کنار زدن مولتی کالچرالیسم نقش ما انکار ناپذیر است. در مبارزه نوین برای سکولاریسم ما در راس جنبش قرار داریم. این واقعیت را فقط ما نمیگوییم، جنبش بین المللی به آن اذعان دارد. یکی از ارکان اساسی این پیشتازی جنبش کمونیسم کارگری و پیشتازی آن بوده است. اکنون در سطح جهان به راحتی از آپارتاید جنسی میگویند و مینویسند. این ترم را اولین بار بیست سال پیش جنبش ما طرح کرد. مبارزه سخت و طولانی را پشت سر گذاشته ایم ولی بتدریج داریم حاصل آن را درو میکنیم.
این ها همه تلاش هایی در راستای شکل دادن به یک جنبش آزادی زن بین المللی است. سال گذشته در کنفرانس بین المللی سکولار در پاریس، فعالین حقوق زن از لهستان، الجزایر، فرانسه و غیره با ما کاملا احساس توافق و نزدیکی داشتند. در کنفرانس 8 مارس این تنوع بیشتر و این همبستگی و نزدیکی بسیار عمیق تر بود. داریم به این سمت با قدم های مستحکم حرکت میکنیم.
یک دنیای بهتر:معضلات اصلی رو در روی جنبش آزادی زن را کدامها می دانید؟ تجربه چند دهه فعالیت در این عرصه چه درسی برای شما داشته است؟
آذر ماجدی: اگر بخواهم در مورد درس های این چند دهه صحبت کنم احتیاج به چندین کتاب است. ما دوره بسیار پیچیده ای را پشت سر گذاشته ایم. انقلاب شکست خورده 1357 در ایران، به روی کار آمدن یک رژیم خونین اسلامی، رشد جنبش اسلام سیاسی به کمک غرب و سپس واقعه 11 سپتامبر و جنگ تروریست ها، سقوط شوروی و سرمایه داری دولتی که به نام سوسیالیسم حکومت میکرد، برگشت کرور کرور کمونیست های سابق و دخیل بستن شان به حرم دموکراسی، رشد دوباره جنبش چپ، اینها همه به جنبش آزادی زن و سرنوشت آن مربوط است. درس ها بسیار است.
بویژه برای من بعنوان کسی که از زمان نوجوانی بعنوان یک مارکسیست و کمونیست و یک مدافع حقوق زن فعالیت میکردم، افت و خیرها، گیج سری های بسیاری را پشت سر گذاشته ام. مدتها اسیر کلیشه ها بودم و زمانی که از کلیشه ها رها شدم، توانستم شیوه فعالیت متمرکز و پاسخگو را بیابم. در این میان کمونیسم کارگری منصور حکمت برای من بسیار راهگشا بوده است. با این کمونیسم بود که من از بسیاری از کلیشه های چپ سنتی خلاصی یافتم. توانستم یک مبارزه اجتماعی و سیاسی برای رهایی بشر از استثمار و ستم سرمایه و مبارزه زن برای آزادی و برابری را با هم به پیش برم و نه تنها هیچگونه تنافضی در میان این دو جنبش نبینم، بلکه ارتباط آنها را بعنوان دو جنبش قائم به ذات و شدیدا مرتبط درک کنم. تنها کسی که این واقعیت را درک کند میتواند این عبارت معروف منصور حکمت: "انقلاب آتی ایران میتواند یک انقلاب زنانه باشد" را نیز درک کند. نقش جنبش آزادی زن چه در ایران و چه در صحنه بین المللی هر روز بیش از پیش حقانیت این عبارت را نشان میدهد.
معضل اصلی بنظر من اکنون مساله سازماندهی است. این معضل همیشگی ما بوده و هنوز هم هست. باید بتوانیم این معضل را حل کنیم. چه در ایران و چه در عرصه بین المللی باندازه کافی، تئوری و تز برای فعالیت داریم. به اندازه کافی ادبیاتی که حقانیت ما را ثابت میکند داریم. به اندازه کافی فعالیت گسترده و خستگی ناپذیر در کوله بار خود داریم. آنچه کم داریم یک نقشه عمل و پراتیسین های قابل برای سازماندهی است. این باید به معضل و مساله اصلی ما بدل شود. اگر بر این امر خم شویم و موفق شویم، یک تحول عظیم در جامعه بوقوع خواهد پیوست. جنبش آزادی زن پتانسیل بسیاری برای ایجاد تغییر دارا است. به اعتبار شرایط خاص اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی، این جنبش جایگاه بسیار بالایی در میان جنبش های اجتماعی دارد. این مساله را باید درک کرد. سازماندهی فعالیت های متنوع این جنبش و تلاش برای جلب رهبران عملی آن زیر چتر رادیکالیسم آزادیخواهی و برابری طلبی باید نقطه محوری فعالیت ما باشد.
در عرصه بین المللی نیز باید بکوشیم جنبش مدافع حقوق زن سکولار را بسیج کنیم و تحت یک پلاتفرم آزادیخواه و برابری طلب گرد آوریم. مبارزه با دو قطب تروریسم باید همواره قطب نمای این جنبش باشد. باید هشیار باشیم تا به دام پروژه های راست سکولاریستی نیافتیم، آنگونه که رفقای سابق مان، متاسفانه، افتاده اند. اکنون دو جناح کاملا مشخص راست و چپ در جنبش سکولاریست موجود است. اگر چند سال پیش مرزها مغشوش بود و چپ ها نسبت به این اصل بی توجه بودند، اکنون این وضعیت تغییر کرده است. ما باید این تحول را تشخیص دهیم و برای توسعه بیشتر آن بکوشیم. مبارزه با دوقطب تروریسم قطب نمای بسیار خوبی برای تشخیص این مساله است.*
مصاحبه های دیگر از یک دنیای بهتر