سلام من سروش آزادی هستم. پدر و مادر من مثل پدر و مادر شما مسلمانند. همه کسانی که من می شناسم مسلمانند. ولی تصمیم گرفتم درست بیاندیشم. آیا شما هم جرات درست ...
من نمی دانم این چه رسمی است که هر که می خواهد ادای روشن فکر ها را در بیاورد شروع می کند به ردیف کردن ایسم ها. و طوری حرف می زند انگار همه مردم مادر زاد می دانند این ها چه هستند.آخر یکی نیست به این به اصطلاح منور فکران بگوید بابا آن کارگری که دستش پینه بسته نمی داند ماتریالیست دیالکتیک چیست! نه اینکه نتواند بفهمد. نه!اگر برایش مفهوم آن را توضیح دهی می فهمد. لیکن اگر گفتی ماتریالیست دیگر گوش نمی کند. چون معنای ماتریالیست را نمی داند و نمی خواهد بداند. از نظر او تو کافری هستی که داری به زبان کافری خودت حرف می زنی. این کارگر خسته که برایتان گفتم شاید اسم کمونیسم به گوشش خورده باشد(آن هم شاید) اما مطمئنا روحش هم خبر ندارد که کمونیسم از کارگر دفاع می کند و برای کارگر می جنگد. از نظر او کمونیسم یعنی کفر و کمونیست کسی است که از ایران فرار کرده و رفته پی الواتی خودش! شاید باورتان نشود از میان هفتاد نفری که درس اقتصاد عمومی را گرفته بودیم فقط من می دانستم سوسیالیسم یعنی چه! و اگر استاد نگفته بود هنوز هم آنها نمی دانستند. وقتی هفتاد نفر دانشجو ندانند چرا یک کارگر باید بداند؟! این چه انتظار گزافی است که از قشر رنج دیده کشور دارید؟! شما ایسم ایسم ها را ساده کنید مگر نه اینکه میخواهید انقلاب راه بیاندازید آن هم انقلاب کارگری!!! يه پيشنهاد دیگر هم داشتم اونم اين که کلاسهايي در مورد اصول اعتقادي اجتماعي و سياسي کمونيسم در ياهو مسنجر براي بچه هايي که تو ايرانن برگزار شه چون اينجا هيچ کس در مورد کمونيسم چيزي نمي دونه و اين طور فکر ميشه که کمو يعني خدا بنابر اين کمونيست يعني خدا نيست!(البته اينو شوخي کردم )
سروش عزيز٬
سنت سياسى ما موافق ساده صحبت کردن است. کلا کسانى که روى کار خود مسلط هستند ميتوانند مسائل پيچيده را به زبان ساده بيان کنند. هستند رفقائى که غامض هم مينويسند. اما بحثها هم متفاوت است. من هم فکر ميکنم کمونيسم بايد ساده باشد و جائى گفته ام که "کمونيسم ساده است٬ به سادگى روياها. اما تحقق آن از يک آرزو به يک واقعيت زنده و ملموس تلاش جمعى و فردى همه ما را طلب ميکند". اين همان ماترياليسم پراتيک مشهور مارکس به زبان ساده و مورد علاقه تو است. من در مورد سطح فکر کارگران مثل تو فکر نميکنم. کمونيسم ايده اى نيست که قرار است بقول تو روشنفکران آن را به کارگران ياد بدهند٬ کمونيسم همان مبارزه راديکال و روزمره کارگر است که وضع موجود را نميخواهد. کمونيسم يک بخش لاينفک جنبش کارگرى در همه جاى دنيا است. هر جا کارگر و سرمايه هست کمونيسم هم هست. شکل آن و درجه تشکل و سازمان آن ممکن است متفاوت باشد اما هميشه بخشى از کارگران هستند که نقدى ريشه اى به اين وضعيت دارند و خواهان تغييرات پايه اى در نظام موجود اند و خودشان را کمونيست ميدانند و مارکس ميخوانند. همينطور کارگران پيشرو کمونيستها را خوب ميشناسند و ميدانند که نسلى از آنها توسط همين حکومت قتل عام شدند. بسيارى از قربانيان رهبران و فعالين کارگرى بودند که در شوراها و تشکلهاى کارگرى فعاليت ميکردند. آنها فکر نميکنند بازماندگان اين جنبش که به خارج کشور آمدند براى "الواتى" رفتند. اين تصوير بسيار اشتباهى است. دليل اين تصوير عدم آشنائى به جنبش کارگرى است. ممکن است کمونيسم براى اقشار ميانى و روشنفکر بورژوا امرى شيک و تجملى باشد اما براى کارگر تلاش و مبارزه روزمره است. در مورد سازماندهى برنامه هاى آموزشى در مورد مسائل کمونيسم تصميماتى داريم که بموقع اطلاع ميدهيم. موفق باشيد .
رفیق شراره سلام
فرم تقاضای عضویت را پر کردم که به پیوست ارسال میکنم. در ضمن آیا عضویت در حککا مغایر با پذیرفته شدن در حاکک است؟ بعبارت دیگر آیا عضویت در هر دو حزب بصورت همزمان قابل قبول است؟ البته من برغم اینکه سالهاست که با منصور حکمت و حزب آشنا شده ام و آن را با تمام وجود دوست داشتم ولی تاکنون تقاضای عضویت درحککا را نکرده ام. لذا فقط محض اطلاع خواستم بدانم. اگر ممکن است راجع به علت جدایی رفیق دانش من را روشن کنید. زنده باد آزادی و برابری - عباس.ع
رفيق عباس عزيز٬
به حزب خودتان خوش آمديد. اميدواريم بتوانيم با هم فعاليتهاى درخورى را پيش ببريم. معمولا رسم نبوده که در حزب کمونيست کارگرى و احزاب ديگر رفقائى همزمان عضو باشند. در اين مورد هنوز حزب اتحاد کمونيسم کارگرى تصميم و قرارى ندارد. نکته اى را اينجا تاکيد کنم و آن اينست که برخلاف روال و سنت جارى و تاکنونى در ميان چپ و بخشهاى مختلف کمونيسم کارگرى٬ ما نه فراخوان جدا شدن از اين احزاب را داريم و نه سياست عضوگيريمان متکى به کندن عضو از آنهاست. ما ميخواهيم نيروهاى بسيار بيشترى را به جنبش کمونيسم کارگرى وصل کنيم. در عين حال که از ورود هر رفيقى به حزب اتحاد کمونيسم کارگرى استقبال ميکنيم و انتخاب سياسى فرد را برسميت ميشناسيم .
در مورد رفيق دانش و جدا نشدن همراه اعضاى فراکسيون و عدم شرکت در تشکيل حزب جديد٬ اجازه دهيد توضيح را به خود ايشان واگذار کنيم. در صورت لزوم ما هم ميتوانيم نکات خودمان را طرح کنيم. اينجا من فقط اين نکته را ميتوانم عنوان کنم که خسرو دانش معتقد بود که در سير تکوين نظريات فراکسيون و حزب جديد نقش داشته است و لذا خواهان بودن اسمش پاى بيانيه اعلام موجوديت حزب بود. ما دو راه بيشتر براى اعلام موجوديت حزب اتحاد کمونيسم کارگرى نداشتيم؛ يا با اسامى اعضاى سابق کميته مرکزى و مشاورين کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى متشکل در فراکسيون و يا با امضا و اسامى کادرهاى حزب متشکل در فراکسيون. ياد آورى ميکنم که رفيق دانش تا امروز کادر حزب بودند. هر دو مورد را با شوراى کادرهاى فراکسيون در ميان گذاشتيم و طى دو جلسه همفکرى دو بار در باره آن حرف زديم و نهايتا راى گرفتيم. راى اکثريت کادرها به امضاى اعضاى کميته مرکزى و مشاورين در زير اطلاعيه اعلام موجوديت حزب جديد شد. رفيق دانش در عين احترام به اين تصميم خواهان اين بود که اسمش پاى بيانيه باشد و ما نميتوانستيم از ابتدا اين استثنا را قائل شويم. اين موضوع دليل نامه همان روز رفيق دانش و اعلام خط زدن اسمش از ليست جداشدگان از حزب کمونيست کارگرى بود. با اينحال و عليرغم اين که رفقا ميتوانند نظرات مختلفى داشته باشند٬ به نظر من حزب اتحاد کمونيسم کارگرى به رفيق دانش هم تعلق دارد. نظريات و ديدگاههاى رفيق دانش بيشتر به ما نزديک است تا به ديدگاههاى حزب کمونيست کارگرى. من شخصا خوشحال ميشوم رفيق دانش مجددا به حزبش ملحق و به فعاليتش ادامه دهد. در عين حال ما به انتخاب سياسى هر رفيقى احترام ميگذاريم .
یک انقلابی
مگر شما نمیگویید که مذهب امر خصوصی مردم است؟ پس چرا اینقدر بر روی مبارزه با مذهب تاکید میکنید؟ بنظر من بهتر این است که به مسایل اجتماعی دیگری بپردازید و به جای مبارزه برای مذهب زدایی همه ی تلاشتان بر این باشد که مذهب فقط از دستگاه حکومت کنار برود. زندگی مردم دیگر به خود آنها بستگی دارد .
حزب کمونیست کارگری در کل دارای یک پتانسیل بسیار زیاد است که میتواند در بین مردم داخل و خارج به عنوان قویترین و تاثیرگذارترین نیرو مطرح باشد اما راه زیاد در پیش است و این گونه برخوردها با مذهب وغفلت از جنبه های دیگر مبارزه به این حرکت لطمه وارد میکند. قصد من این نیست که بگویم اصول و مواضع را برای به قدرت رسیدن کنار بگذارید. بلکه میخواهم بگویم در این مساله درست رفتار نمیکنید. به عقیده ی من نه تنها امروز بلکه اگر حتی روزی در ایران هم قدرت در دست حزب بود نباید با مذهب اینگونه رفتار کند .
در آخر هم یک سوال داشتم: در برنامه ی حزب ( یک دنیای بهتر) آمده بود که مذهب امر خصوصی افراد است و فعالیت های اجتماعی افراد نباید بویی از مذهب برده باشد. حالا اگر کسی به مذهب و دین معتقد باشد اما در دیگر مسایل کاملا با حزب هم نظر باشد آیا میتواند به عضویت حزب درآید؟
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری٬ پيروز باد انقلاب٬ زنده باد کمونیسم
انقلابى عزيز٬
ما به اين دليل ميگوئيم مذهب امر خصوصى است٬ چون خيلى وقت است که مذهب دستش را دراز کرده و عملا و تحميلا به امرى اجتماعى تبديل شده است. يعنى مثل يک اختاپوس برسر مردم چنگ انداخته است. مبارزه ما با مذهب دو سطح دارد؛ اول دست مذهب از زندگى مردم کوتاه! يعنى مذهب برود در مسجد و خانقاه و خلوت خود مذهبيون و معتقدين به آن آنهم براى بزرگسالان و صرفا بعنوان يک امر خصوصى. جدائى مذهب از دولت و آموزش و پرورش و رسانه ها و غيره يک گوشه اين امر است. اما ما بعنوان کمونيست و ضد مذهب نيز ميخواهيم مذهب بطور واقعى از زندگى مردم کاملا بيرون رود. امروز دوره اى است که مذهب در سياست و زندگى اجتماعى در همه جاى جهان و بدرجات مختلف جا پيدا کرده است و صرفا گفتن اينکه از دولت جدا شود کافى نيست. بايد عقب نشينى هاى وسيعترى به مذهب تحميل شود تا دستکم چند نسل خيالشان از اين طاعون راحت شود. مذهب امروز صرفا يک مجموعه اعتقادات فردى نيست٬ يک جنبش سياسى و يک ماشين کشتار است. اين مذهب بايد وسيعا و بدون تحفيف شکست داده شود و تمامى سمبلها و پرچمها و آثارش عقب رانده شود. آيا اين ها با حق اختيار مذهب در تناقض است؟ خير٬ برنامه ما از آزادى مذهب و بى مذهبى سخن ميگويد. من بى مذهب حق دارم عليه مذهب هرچه دلم ميخواهد بگويم. روشنگرى کنم٬ وجود خدا را انکار کنم٬ با مذهب شوخى کنم٬ دکان مذهب را افشا کنم٬ سران و تابوهاى مذهبى را نقد کنم٬ و مذهبيون و فرقه ها حق فتوا و شلوغ کردن و ترور ندارند. اگر اينها آزاد نباشد٬ اصلا اجازه نميدهند شما دستت به قدرت برسد تا چه رسد به اينکه مذهب را از دولت جدا کنى. بلکه مذهب را از در بيرون ميبرند و از پنجره داخل مياورند. و بالاخره اينکه انقلابى عزيز٬ اگر تو کمونيست و ضد مذهب و سکولار و ماترياليستى چرا نگران نقد تند مذهب هستى؟ کسان زيادى هستند که اين نگرانى و نقد را به ما دارند اما از يک کمونيست اين امر بعيد است. انتظار اين بود که شما خودتان پيشرو نقد مذهب على العموم و اسلام على الخصوص ميشديد نه به کار ما ايراد بگيريد .
در مورد سوال تان و عضويت يک فرد مذهبى و معتقد به خدا٬ من نظرم اينست که يک حزب اجتماعى اگر تا اين درجه مقبوليت داشته باشد که فرد فرضى شما بگويد زنده باد يک دنياى بهتر کمونيسم کارگرى٬ اما من خدائى در جائى براى خودم دارم٬ من معضلى با اين اعتقاد شخصى او ندارم. کمونيسم تلاشى اجتماعى براى تغييراتى اجتماعى در مقياس وسيع است. کمونيسم صرفا جنبشى براى تغيير عقايد و فراخوانى به تغيير عقايد نيست. اگر ما زمينه اجتماعى رو آورى به مذهب و خدا را منتفى کنيم٬ اگر از خود بيگانگى انسان رفع شود و انسان محور همه چيز قرار گيرد٬ آنوقت همين افراد فرضى اعتياد به مذهب و خدا را ساده تر ترک ميکنند. موفق باشيد .
مهدى سميرى
رفيق عزيز با تبريک و آرزوى موفقيت براى شما و همگى رفقا. اميدوارم هرچه زودتر نظم سوسياليستى بر ايران حکمفرما و مردم از وضع موجود نجات يابند و همچنان اتحاد واقعى بين کمونيستها ايجاد و اختلافات حل و فصل شوند. چرا که هدف مشترک ما نجات جهان از سرمايه دارى و آزادى و برابرى همه انسانهاست. با آرزوى موفقيت روز افزونتان. مهدى سميرى دبير واحد شورين آلمان .
رفيق مهدى گرامى
با تشکر و آرزوى متقابل. بايد همه ما بدانيم که منافع جنبش کمونيسم کارگرى و به اين اعتبار منافع کل جنبش طبقاتى ارجح تر است. احزاب کمونيستى احزابى جدا از طبقه نيستند و منافعى جدا از طبقه کارگر ندارند. به اميد آنروز که رويه و فرهنگ فرقه اى تماما در جنبش ما رخت بربندد. اين کار و تلاش همه ما را طلب ميکند. براى شما و حزب کمونيست کارگرى آرزوى موفقيت ميکنيم .
فرخ
سلام. متاسفانه در این روزها ارتباط حضوریم با بچه ها به دلیل بازگشت به شهرهایشان قطع شده ولی ضمیمه ای را که برایم فرستاده بودید برایشان فرستادم. منتظر راهنمایی های بعدی شما هستم. زنده باد اتحاد کمونیسم کارگری ایران .
فرخ عزيز٬
خسته نباشيد. دستتان را بگرمى ميفشارم. دوستان را بگرمى سلام برسانيد .
آرمان عزيز از آبادان
با سلام. دو گزارش شما دريافت شد و از يکى از آنها در شماره قبل استفاده کرديم. خسته نباشيد .
سيامک مرادى عزيز٬
دو مطلب شما دريافت شد و در همين شماره منتشر شد. خسته نباشيد .
نگين
سلام و خسته نباشید. سوالی داشتم٬ مگه شما نمیگفتید که ما رهبری جمعی میخواهیم پس چرا در حالیکه حزبتون رو تشکیل دادید بازم که رهبرتون تک شده؟
نگين عزيز
على جوادى دبير کميته مرکزى است. هر کميته تشکيلاتى دبير ميخواهد. اين موضوه مستقل از رهبرى جمعى يا فردى است. رهبرى حزب ما جمعى است. دفتر سياسى نهاد اجرائى و سياسى حزب در فاصله دو پلنوم است که کل کميته مرکزى و کادرها را در فونکسيونهاى مختلف سازماندهى کرده است. دبير کميته مرکزى ما اختيارات ويژه و حق وتو ندارد .
سروش خان
توضيحاتي راجع به خودتون توى اين صفحه بذارين لطفا كه كار بازديدكنندگان اين وبلاگ راحت تر بشه .
سروش خان عزيز٬
حتما اينکار را ميکنيم. از توصيه دوستانه شما ممنون هستيم .
بنيامين مهسا
با درود به شما. اگر ممکن باشد ما را نيز در ليست خبرنامه اتحاديه تان قرار دهيد .
بنيامين عزيز٬
ما اتحاديه نيستيم٬ حزب سياسى هستيم و نشريه يک ديناى بهتر يکى از نشريات ماست که هفتگى منتشر ميشود. حتما شما را در ليست دريافت کنندگان نشريه قرار ميدهيم. خوشحال ميشويم نظر شما را در مورد مطالب مندرج در نشريه بدانيم .
کمونيست
علی جوادی جان. شما که انجمن مارکس را به کورش مدرسی هدیه می کنی لطفا به صفحه اول سایتت نگاه کن چی نوشتی؟ حكمتیسم و آنتی حكمتیستها! اين كنفرانس در استکهلم در تاريخ شنبه ۲۹ اکتبر٬ برگزار شد. تم اين سمينار بررسى مبانی كمونیسم منصور حكمت و نقطه نظرات جریان آنتی حكمتیست منشعب از حزب كمونیست كارگری بود
.
کمونيست عزيز٬
آيا به زعم شما حل و فصل نکاتى که در جنبش ما زخم بوجود آورده است به معنى نفى انتقادات سياسى به همديگر است؟ ظاهرا اين توقع در حزب شما بالا بوده است و نقد ما به سياستهاى حزب کمونيست کارگرى از نظر دوستانى مساوى با نقد هر اظهار نظر سياسى در گذشته است. آيا نميتوان نظر سياسى داشت و روابط و مناسبات درخور شان کمونيسم کارگرى هم داشت؟ به هر حال اين نظر رفيق جوادى است و خودش لابد در اين زمينه تصميم ميگيرد. ما فکر نميکنيم در دو جريان خط "ضد حکمت" وجود دارد اما اينکه سياستهاى جارى و مشخص شان با خط مشى کمونيسم منصور حکمت ميخواند يا نه را بايد به بحث و استدلال مشخص سپرد
.
سارا
باز هم ضربه به حکمت باز هم انشقاق واقعأ اين بيمارى کودکانه را نميخواهد تمام کنيد؟ چند تيکه را ميخواهيد جدا کنيد تا حکمت را بى اعتبار کنيد. تاسف براى شما کم است احتمالأ بايد کلمه ديگر پيدا کرد. دوستان من خودم را پيرو حکمت ميدانم اما اميدى به شما نيست. پروسه جدائيتان رقت انگيز بود. آقاى تقوايى هم بايد طور ديگرى برخورد ميکرد. اما اينها بحث تقسيم گناه نيست. شما کارتان کميک بود. اميدى به شما نيست. کسى به شما اعتماد نميکند. دوستتان دارم مثل انسان اما کمونيست نيستيد. ربطي به حکمت هم نداريد
.
سارا عزيز
اظهار نظر شما خيلى جانبدار و غير منصفانه است. لطفا و اگر چناچه در مقام داور ميخواهيد ظاهر شويد زحمت کشيده آنچه را که اتفاق افتاده دقيق بررسى کنيد و حکمتان را صادر کنيد. اينکه به ما اميدى نداريد و يا ما را کمونيست نميدانيد و الفاظ ديگر٬ ابدا اشکال ندارد. اين نظر شماست و البته اين خطى است که کم و بيش در هر دو حزب دارد جارى ميشود. اما شما و دوستان مثل شما بايد متوجه باشند که آينده ما و هر جريان کمونيستى را نه با اميد و نااميدى امثال شما تعيين ميشود و نه تبليغات سکتاريستى. آينده ما را پراتيک کمونيستى ما تعيين ميکند. پراتيک روى زمين سفت و در جبهه هاى نبرد طبقاتى. شما که به حکمت ربط داريد و من در آن ترديد ندارم٬ بايد اين الفباى کمونيسم منصور حکمت را بلد باشيد. اميدواريم در اين جنبش شما و ديگر رفقا چند ده مترى جلوتر باشيد. ما برخلاف برخى ها ابدا با اين موضوع مشکلى نداريم .
آرش
فرم را كجا بفرستيم و چگونه مي توانيم با شماهمكاري كنيم ؟
آرش عزيز٬
جداگانه به شما پاسخ داده شده است. به حزب خودتان خوش آمديد
.
کامران مزين
کار کودکانه ای کردید. این حزب شما به هیچ راه نخواهد رفت. فقط صفوف حزب را مدتی شکستید. متاسفم
.
کامران مزين عزيز٬
پاسخ کامل اين تبليغات و نکته شما را در نامه اى پيرامون اطلاعيه حزب در همين شماره داده ايم. لطفا همان را بجاى جواب بخوانيد. رهبرى حزب و دستکم يک خط قوى در آن مايل بود و تلاش کرد که ما برويم. ما رفتيم. اميدوارم حالا احساس خوبى داشته باشند و خوشحال باشند و اميدوارم که بدون وجود کسانى که عمرى اين حزب را شب و روز ساختند موفق تر باشند. اما ما دلمان براى همه کمونيستهاى کارگرى در يک سازمان واحد و منسجم تنگ شده است. باور کنيد! و بالاخره اينکه سرنوشت حزب ما را به حزب ما و رهبرى و کادرهايش واگذار کنيد و شما و دوستان ديگر لطف کرده کارهاى بزرگ منشانه در خدمت منافع جنبش کمونيسم کارگرى صورت دهيد. يک شرط اول اينکار فاصله گرفتن از اين تبليغات فرمايشى و آرزوى شکست کردن براى کمونيستها است. موفق باشيد
.
مداد قرمز
سلام. تاسيس حزب اتحاد کمونيسم کارگرى را تبريک ميگم. بزودى همراه بچه ها به اين حزب ميپيوندم. زنده باد کمونيسم کارگرى! زنده باد رهبرى جمعى
!
مداد قرمز عزيز و دوستان
به حزب خودتان خوش آمديد. کمونيسم کارگرى نياز دارد که در کوچه و خيابان و مدرسه و دانشگاه هر شهر رهروان و فعالينش را داشته باشد و همراه با آنان در يک تشکيلات متحد و سرحال جامعه را بسيج کند و هر روز قدرتمند تر شود. زنده شما نسل جوان و پر شور مدافع کمونيسم کارگرى که بايد اين پرچم را در آينده در دست داشته باشيد
.
سرباز سرخ٬ مدادقرمز
رفقا به نظر من خطر جنگ ایران را واقعاَ تهدید می کند. آمریکا دارای دولتی است که هیچ ترسی از استفاده بمب اتم ندارد. ضمنا این دولت موضع خاصی هم ندارد. یک روز می گوید جنگ به عنوان آلترناتیو مبارزه با جمهوری اسلامی نه ولی فردا می گوید آره و شاید هم آنرا متحقق سازد امریکا در طول تاریخ بارها این حرف را ثابت کرده و می کند. پس بیائید در یک جبهه سوم بر علیه دو قطب تروریستی دنیا یعنی امپریالیسم امریکا و اسلام سیاسی مبارزه کنیم. اینکه احتمال حمله امریکا به ایران وجود دارد برای منی که سرباز هستم درون نیروهای مسلح به چشم دیده می شود. هرگاه یک کارشناس سیاسی خود را به پادگان می آورند و سربازان سوال احتمال جنگ را می پرسند٬ سریعاْ جواب می دهند که اگر هم جنگ بشود ما توان مبارزه با آن را داریم و خود را برای این امر آماده کرده ایم. نمونه دیگر آماده باش های پی در پی می باشد که نمونه بارز آن ایام عید بود که از ترس جنگ کلیه توپهای هوایی ضد هوایی دپو شده را در بیابان ها و مواضع اضطراری مستقر کرده بودند. امروز یکی از مواردی که جنبش چپ ایران بر سر آن می توانند متحد شود همین نوع مبارزه بر علیه جنگ می باشد. سایت جبهه سوم قطبی در مقابل قطب تروریستی دولت آمریکا و جنبش تروریستی اسلامی .
http://www.sarbaz-sorkh.blogfa.com/
رفيق هميشه سرخ خسته نباشى
کار ما اين نيست که درجه احتمالات را بررسى کنيم و براين اساس سياستمان را تعريف کنيم. آيا واقعا خطر جنگ منتفى شده است؟ نه در سياست و بحرانهاى مشخص با هيچ قطعيتى نميتوان اين را گفت. آيا روند مذاکرات روندى پايدار است؟ تجربه دوره اخير نشان ميدهد که اين موش و گربه بازى تلاشى براى وقت خريدن و بده بستان سياسى و امتيازگيرى است. در تمام دوره اى که رفقاى مختلف جنبش ما و احزاب سياسى ديگر و تحليل گران اپوزيسيون از خطر جنگ و فوريت آن سخن ميگفتند٬ من نظر ديگرى داشتم که در مقالات مختلفى آن را مستدل کردم. امروز هم همين نظر را دارم. نوسانات دور مذاکره و ديپلماسى زياد تعيين کننده نيستند. آيا آمريکا ظرفيت توحش را ندارد؟ چرا دارد. آيا اسلام سياسى ظرفيت يک قتل عام اتمى را ندارد؟ چرا دارد. آيا اين جنگى برسر نابودى يکى از طرفين است؟ خير نيست. اين کشمکشى است برسر تحميل تعادلى جديد به اسلام سياسى در متن تعريف مجدد معادلات دنياى بعد از جنگ سرد و ترتيبات سياسى و اقتصادى و ادارى منطقه و سهم هر کدام از آن. آيا اين جدال ممکن نيست به جنگ منجر شود؟ چرا تاکنون دستکم در دو جا به جنگ منجر شده است. تا به ايران مربوط است و در آينده قابل پيش بينى خطر جنگ تماما منتفى نشده اما پشت در هم نيست. در هر حال٬ و مستقل از افت و خير جنگ تروريستها٬ ما بايد صورت مسئله سياست را عوض کنيم. و اين يعنى دامن زدن به حضور مردم ايران در صحنه سياسى بعنوان يک فاکتور سوم و تعيين تکليف جمهورى اسلامى. يعنى سازماندهى جنگ واقعى عليه هر دو ارتجاع بجاى قربانى شدن در منگنه جنگ و صلح دو ارتجاع. اين کمونيستى ترين سياست است. هميشه سرخ باشى .
حبيب بکتاش
دوستان سلام. شما با اتهامات جنگ سردى از قيبل پاپوش دوزى٬ توطئه و کودتا به جنگ حزب کمونيست کارگرى آمديد و نشريه تان جدا شده و حزب اتحاد کمونيسم کارگرى را درست کرديد. اتحادى که شما از آن تحت عنوان اتحاد صفوف کمونيسم کارگرى صحبت ميکنيد در نهايت چيزى جز اتحاد با حجاريان و حسن نصراله نيست. پرچم اين اتحاد قبلا در دستان لرزان کوروش مدرسى برافراشته شده است. پرچمى که با "مردم از سوسياليسم رم ميکنند"٬ "راست دست بالا دارد"٬ "نافرمانى مدنى"٬ و "دولت موقت" شروع شد و با دفاع از حسن نصراله و حماس ادامه يافت و اکنون در کنار اسلام سياسى برعليه کمپين "اکس- مسلم" شمشير ميزند. آنچه که رقت آور است اين است که حتى کورش مدرسى هم براى شما ناز و عشوه ميايد. شما حالا از آنجا رانده و از اينجا مانده ايد. اتحاد شما اتحاد ناميمون شکست خوردگان بر عليه حزب کمونيست کارگرى است. اين اتحاد قبل از تشکيل از هم پاشيده و شکست خورده است. سير تحولات اجتماعى هر روز بيشتر از پيش به چپ ميچرخد و حزب خود را قدرتمند تر به صحنه مى آورد. صحيح و سالم باشيد. حبيب بکتاش
آقاى حبيب بکتاش
نامه هاى شما و نوع شما نمونه اى از يک بيمارى سياسى در جنبش ماست که ما قويا تلاش ميکنيم با آن مبارزه کنيم. ما عليرغم هر اختلاف نظر با سياست اين يا آن بخش حزبى و رفقاى کمونيسم کارگرى از حرمت آنها در مقابل دروغ و افترا دفاع ميکنيم. خوشحالم که نوع شما و منش سياسى تان دامن کل اين جنبش را نگرفته است. اين درست است که ما ديگر عضو حزب کمونيست کارگرى نيستيم اما از شما تقاضا داريم با آبروى اين حزب و دستاودهاى آن بازى نکنيد. به نظر من حزب کمونيست کارگرى چند دوست مانند شما داشته باشد به دشمن احتياجى ندارد
.
پيمان نادرى
سلام على جان. متاسفانه خيلى خراب کرديد. من جات بودم ميرفتم نويسنده ميشدم. تئوريتان هم بد نيست. احساس ميکنم اين حزب جديد شما به محفل شبيه است تا حزب
.
پيمان عزيز٬
تشکر از لطفتان. کار ما نويسندگى نيست. اين دنيا نويسنده بى آزار کم ندارد که در بستر رسمى سياست جائى نشسته اند و کارشان هم "بد نيست". ما کمونيستيم و کمونيستها براى پيشبرد امر اجتماعى شان به حزب نياز دارند. اگر در خانه شان جائى برايشان نگذاشتند و ناچار به ترک شان کردند٬ ناچارند مجددا بازسازى کنند و راهشان را ادامه دهند. در مورد اينکه حزب ما شبيه محفل است تا حزب٬ بايد به مناسبات حزبى و پراتيک اين حزب توجه کرد و اظهار نظر کرد. البته هر کسى آزاد است هرچه بگويد. مهم اينست جامعه و طبقه به اين پديده چگونه برخورد ميکند. موفق باشيد
.
جلال اسفنديارى
با سلام. تا کشف حقايق دنياى بهتر من با شمايم. موفق باشيد
.
جلال عزيز٬
درود برشما. ما به رزمندگان و پيشروان دنياى بهتر به وسعت اين دنيا نياز داريم. موفق باشيد
.
سهند بهرام
تشکيل حزب رهبر سازمانده٬ حزب سنت سياسى منصور حکمت٬ حزب متحد کننده صفوف کمونيسم کارگرى٬ حزب پرورش دادن کادرهاى کمونيست٬ حزب تامين کننده ملزومات پيروزى کمونيسم در ايران٬ يعنى حزب اتحاد کمونيسم کارگرى را به کل صفوف کمونيست کارگرى تبريگ ميگويم. اين حزب ما کمونيستهاى کارگرى است و آن را ميسازيم. درود بر حزب اتحاد کمونيسم کارگرى. درود بر منصور حکمت
.
سهند عزيز٬
درود بر شما و عزم راسختان. بايد دست در دست هم٬ همراه با صدها و هزاران کمونيست پرشور و انقلابى٬ سنگ بناى اين حزب سياسى مارکسيستى را بگذاريم. ما وظايف بسيار سنگينى داريم و بايد با شايستگى از عهده آنها برآئيم
.
پيام محمدى
سلام. چطور ميشه عضو شد؟ با تشکر. اى ميل من
...
پيام عزيز٬
فرم عضويت برايتان ارسال شد. موفق باشيد
.
سعيد رسول اسلامى
سلام خانم نورى عزيز. مطلب اتحاد کمونيسم کارگرى در باره دختران و پسران باعث تعجب من شد... هميشه سعى من بر اين بوده از نگاه تحقيق به همه چيز بنگرم... چه دين و چه جامعه و چه مکتب... از اينرو اولين چيزى که بنظر اينجانب ضرورى است اعتقاد به "اخلاق" است... سياسى بودن و قدم زدن در خيابانهاى سياست اخلاق سياسى ميخواهد. و آنچه ما را هر روز در رسيدن به هدف دور ميکند "بى اخلاقى سياسى" است. و ميدانيم که اولين پارامتر اخلاق در سياست "احترام به مخالف" است. ميدانيم که در جمهورى اسلامى بسيارى از اين اخلاق رعايت نميشود...اما رسم آزادگى اين است که اگر کسى تو را دشنام داد و به تو احترام نگذاشت شما همچون او رفتار نکنى... که دراين صورت چه تفاوتى ميان اين دو است؟ به نظر نيز کمونيسم کارگرى قدم در حيطه بى اخلاقى گذاشته چرا که در بيانيه هاى آن بشدت مغرضانه عمل ميکند... البته بگم که اين نقد نه نقد به کليت اين جمعيت که نقدى مورديست... اميدوارم از طريق اين ارتباط بتوانيم براى ساختن ايرانى آباد تلاش کنيم... شاد باشيد
.
آقاى سعيد اسلامى
بيانيه حزب در باره جوانان در مورد خواسته ها و نيازهاى انسانى نسل جوان صحبت ميکند و اينکه جمهورى اسلامى يک رژيم ضد انسان و ضد تمايلات نسل جوان است. به نظر ميرسد شما نميتوانيد اين موضوع و سرکوبهاى روزمره رژيم را انکار کنيد چون قابل انکار نيست. اما اينها را به "عدم رعايت و عدم احترام به مخالف" توجيه ميکنيد! خط شما اينست که اگر طرق مقابل سرکوب ميکند شما مقابله نکنيد. پس چطور امامان شما به قول تاريخ و احاديث خودتان از صبح تا شب با شمشير گردن "کفار" را ميزدند؟ چرا به نسل جديد رسيديد مسيح شديد آنهم نه مسيحيت دوره انگيزاسيون بلکه مسيحيت پاستوريزه براى گردن گذاشتن مردم به قدرت فائقه!؟ من منطق و صغرا و کبرى اسلامى شما را خوب ميشناسم. به اخلاق اسلامى مورد نظر شما که سهل است٬ به اخلاق طبقات حاکم يک ذره ارزش قائل نيستيم و يک هدف مبارزه کمونيستى را مبارزه با اين اخلاقيات ارتجاعى ميدانم. من کمونيست معتقدم هر فاشيست و ضد زن و ضد بشر و ضد جامعه از هيتلر تا خمينى و بن لادن و خامنه اى و سروش و ديگران ميتوانند در جامعه حرف بزنند٬ حزب بزنند٬ روزنامه منتشر کنند٬ اما حق ندارند مزاحم مردم شوند و حقوق و آزاديهاى مردم را بنا به اعتقادات ارتجاعى شان تهديد کنند. من کمونيست حق ابراز نظر و نقد هر تابو و قدرت و دين و مقدساتى را براى همه قائلم٬ اما به هيچ خرافه و ناحق و بى عدالتى احترام نميگذارم. ميبينيد که احترام به مخالف در ميان ما کمونيستها هزار برابر شما مسلمانان و حکومت اسلامى است. حکومتى که شما با عدم رعايت حق مخالف تلطيفش ميکنيد٬ بهترين رفقاى من را کشته است٬ بهترين کمونيستهاى آن جامعه را قتل عام کرده است٬ بهترين آزاديخواهان و هر مخالفى را از دم تيغ گذرانده است٬ اين حکومت وحشت و جنايت سازمانيافته است. "عدم رعايت حق مخالف" يک رندى آخوندى در قبال يکى از جنايتکارترين حکومتهاى دوره معاصر است. اما شما ميتوانيد در حکومت سوسياليستى کارگران – اگر شاکى خصوصى نداشته باشيد و بعنوان شهروند- از همه حقوق مستقل از عقايدتان برخوردار باشيد. ولى من يک لحظه در مبارزه براى نفى دين و مذهب و خرافه در جامعه ترديد نميکنم. همانطور که شما حق داريد داستان آدم و حوا و خر دجال را بگوئيد٬ من هم بعنوان ماترياليست و کمونيست عليه مذهب و مشخصا اسلام حرف ميزنم و تلاش ميکنم جامعه از شر مذهب و خرافه راحت شود و اين عين آزادى بيان من و رعايت حقوق من و رعايت حقوق مخالف است. لطفا شما براى ما کلاس اخلاق نگذاريد چون ما اين اخلاقيات را ميخواهيم همراه با مناديشان بزير بکشيم. اخلاق هم پديده اى تاريخى و دورانى است و اگر بحث برسر انتخاب است٬ من در مقابل اخلاق اسلامى و سياسى شما فرياد ميزنم که من اخلاق ندارم! همانطور که فرياد ميزنم من ضد اسلام هستم٬ من ضد دين و خرافه و ضد مذهب هستم! من انسان ام و انسان آزاد نياز به مذهب و خرافه ندارد. اين اخلاق و دين و مذهب مبارک شما باد. حکومت اسلامى با هر زور و تهديد و کشتارى نتوانست جامعه را اسلامى کند و نسل جوان امروز هم تا آخرين پستو و کشوهاى مقدسات اسلامى پيشروى کرده است. اين سيل جارى شده است. جمع نميشود. دير است. به خودتان زحمت ندهيد. بجاى درس اخلاق و سياست تساهل جناب خاتمى حرف روشن سياسى تان را بزنيد
.
حميد
با سلام و عرض ادب٬ ضمن تبریک بدلیل تاسیس حزب اتحاد کمونیسم کارگری و آرزوی موفقیت و پیروزی روز افزون برای شما .
دکتر گرامی٬ امروز دیدم که سایت اتحاد کمونیست کارگری در حال راه اندازی است. گر چه در زمینه راه اندازی سایت تخصص ندارم٬ اما بعنوان یک فرد در ایران که با مشکلات اینترنت در ایران تا حدی آشنا هستم لازم دانستم توضیحی خدمت شما بدهم. حتما بلافاصله بعد از راه اندازی این سایت های اتحاد - آنها نیز فیلتر خواهد شد. مگر آنکه مانند برخی از احزاب و یا سایتهای خبری دیگر یک سرور کوچک مجزا(اختصاصی ) داشته باشيد که بجای http:// از https:// که دیگر در ایران همه آزادانه میتوانند از آن بهرمند شوند. بعنوان نمونه سایت ایران فردا و ایران بی بی بی : https://irane-farda.com
va
https://iranbbb.org
همیشه بدون نیاز به فیلتر شکن و مشکلی قابل رویت است و دولت هم نمیتواند آنرا فیلتر کند (البته اگر برای شما مقدور و میسر باشد) از طرفی دیگر اگر برای شما ممکن هست - صفحه ای برای کمپین هایی که قرار است برگزار شود٬ البته فرا سیاسی و جناحی و صرفا برای دفاع از حقوق بشر بتوانید در یک محل جمع آوری کنید و آن صفحه را بعنوان مرجعی برای کمپین ها تبدیل کنید. فکر میکنم برای جمع اوری امضا و معرفی به دیگران در داخل کشور خیلی میتوان روی آن فعالیت کرد. البته فقط یک پیشنهاد بود و تصمیم گیرنده شما هستید. با احترام و آرزوی موفقیت – حمید
حميد عزيز٬
با تشکر از محبت شما و پيشنهادتان. حتما اين موضوع را پيگيرى ميکنيم. ما هم تشکيل حزب را به شما و آزاديخواهان و برابرى طلبان تبريک ميگوئيم
.
پاسح دو نامه از آذر ماجدى
آذر عزیز، من از فعالین حزب در داخل هستم. باید بگویم احترام عمیقی برای شخص شما قائلم، هر چند که شاید با شما هم نظر نباشم. سیاوش دانشور نشریه برای یک دنیای بهتر را برایم میفرستد. مراقب خودتان باشید، وجود نازنین شما احتیاج به استراحت و تجدید قوا هم دارد. دست شما را از راه دور میبوسم، این نشانه عشق و احترام عمیق من به شماست .
پاینده باشید٬ فواد
فواد عزیز،
از نامه گرم و پر محبت تان ممنونم. باعث خوشحالی است. این نشانه پختگی و عمق است که علیرغم اختلاف نظر بتوان احساس علاقه و احترام مشترک را حفظ کرد. این نامه بویژه در فضای این چند ماه اخیر همچون نسیم تازه ای بود. باز هم متشکرم. امیدوارم نظرات ما را کماکان دنبال کنید. و همچنین امیدوارم که بتوانیم هم نظری بیشتری با هم پیدا کنیم. در مبارزه برای پیروزی کمونیسم کارگری و ساختن یک دنیای بهتر با هم و در کنار هم هستیم. امیدوارم که به پروژه و امر اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید. زنده باد کمونیسم کارگری٬ آذر ماجدی
علی طاهری
رفقا آذر و سیاوش من یک سوال دارم. نادر (منصور حکمت) در جائی میگوید ما میخواهیم احتیاجات مردم را از بازار دربیاوریم. این معنایش چیست؟ یعنی در جامعه سوسیالیستی جای عرضه وجود ندارد؟ منظور ناعادلانه بودن توزیع است؟ معنایش چیست؟ مرسی. علی طاهری
علی عزیز،
این یک سوال مهم و اساسی است و باید در آن تعمق کرد و پیامد های عملی آن را تبیین کرد. روشن است که من در این پاسخ فقط میتوانم تعبیر خودم از گفته نادر را بنویسم و نه آنچه که دقیقا نظر او بوده است .
منصور حکمت در چند سال اخیر عمرش بطور ویژه ای بر امر استراتژی قدرت گیری کمونیسم و ملزومات حفظ قدرت توسط کمونیست ها تمرکز کرده بود. بسیاری از مباحث پایه ای و جاودانه اش در زمینه استراتژی قدرت گیری کمونیسم که در جنبش چپ مباحث بسیاری را برانگیخت، و پس از مرگ او در حزب کمونیست کارگری تعابیر مختلفی را موجب شد در همین دوره تبیین شده است. بحث حزب و قدرت سیاسی، حزب و جامعه، حزب سیاسی مدرن و مباحث سلبی – اثباتی از این زمره است .
برای منصور حکمت صرفا مساله قدرت گیری مطرح نبود، حفظ قدرت نیز کلیدی بود. در کنگره سوم، بویژه در سخنرانی اوضاع سیاسی و موقعیت ویژه حزب کمونیست کارگری، منصور حکمت به ملزومات سیاسی حفظ قدرت اشاره میکند. این سوال را مطرح میکند: آیا در صورت قدرت گیری ما آمریکا و غرب میگذارند این نظام سر پا بماند؟ این یک سوال اساسی و مهم و مطرح برای همه است. منصور حکمت به سیاست درهای باز اشاره میکند، به اینکه درها را باز میگذاریم و از همه دعوت میکنیم تا به ایران بیایند و با چشم خود جامعه را نظارت کنند. ببینند که چه آزادی وسیعی در جامعه وجود دارد. مجازات اعدام حتی برای جنایتکاران رژیم اسلامی نیز لغو شده است، زن و مرد با هم برابرند، تبعیض نژادی و ملی وجود ندارد. منصور حکمت تنها راه جلوگیری از خون پاشیدن به انقلاب توسط آمریکا و غرب را سیاست باز گذاشتن درها و برقراری آزادی و برابری کامل میداند، نه تقویت قوای نظامی یا اتمی. فعالیت های حزب پیش از قدرت گیری در خارج کشور و بسط و گسترش نفوذ حزب و جلب همبستگی جنبش های آزادیخواهانه، کارگری و حقوق انسانی نیز یکی از ابزارهای دیگر ممانعت از هجوم نظامی آمریکا است .
اما در عرصه اقتصادی چی؟ با سیاست فوق میتوانیم مانع خون پاشیدن به انقلاب شویم، اما چگونه مانع فقر پاشیدن به انقلاب میشویم؟ این سوالی حیاتی تر و دشوار تر است. مگر انقلاب اکتبر در پیاده کردن وظائف اقتصادی اش نبود که شکست خورد؟ پاسخ ما چیست؟ چگونه جامعه و نظام سوسیالیستی را میسازیم و ضمنا اجازه نمیدهیم که بورژوازی با اجرای سیاست های مختلف خصمانه، از جمله تحریم اقتصادی، مردم را اسیر فقر کند؟
منصور حکمت در یک جلسه دفتر سیاسی و در چند صحبت حاشیه ای برخی از تفکرات اش را در این زمینه اعلام کرد. این مباحث تدوین نشده است. صحبت هایی است که من بخاطر دارم. یادم است که در جلسه دفتر سیاسی که این مبحث را مطرح کرد من دچار هیجان بسیاری شدم. برایم مباحثی کاملا نوین و راه گشا بود. متاسفانه فرصت نکرد که این مباحث را تدوین کند. وی گفت که اگر بورژوازی بتواند در ابتدای انقلاب به جامعه فقر بپاشد، به احتمال زیاد انقلاب را شکست میدهد. باید ما بتوانیم مانع این تلاش شویم. اگر بتوانیم ده سال مقاومت کنیم و جامعه را بجلو ببریم، با شرایط تثبیت شده تر و ساده تری برای پیاده کردن سوسیالیسم روبرو خواهیم بود. اما چگونه؟
منصور حکمت اعلام کرد که ما نباید مانع سرمایه گذاری خارجی شویم، بلکه باید کاری کنیم که نیازمندی های مردم یک به یک از بازار خارج شود. یعنی نیازهای مردم را تامین کنیم، بدون آنکه سرمایه گذاری را متوقف یا منجمد کنیم. او ادامه داد که ما میتوانیم بخصوص با برخورداری از منابع غنی در کشور از جمله نفت، به زندگی مردم سوبسید بدهیم و اجازه دهیم که سرمایه داران از نرخ سودی که لازمه سرمایه گذاری در ایران است برخوردار شوند. بطور مثال به سرمایه گذاران میگوییم دستمزد کارگران را به دولت بدهید، دولت نیازمندی های مردم را تامین میکند: مسکن، ترانسپورت، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و غیره را از بازار خارج میکنیم و مجانا در اختیار همه مردم میگذاریم. رفته رفته تعداد کالاهایی که از بازار خارج میشوند را گسترش میدهیم. به این ترتیب برای مردم و جامعه یک رفاه قابل قبول را تامین میکنیم، بدون آنکه مانع سرمایه گذاری شویم. این یک دوره انتقالی است. جامعه به این منابع و سرمایه ها نیاز دارد. پس از یک دوره فرضا ده ساله میتوانیم بطور کامل ملزومات اقتصاد سوسیالیستی را فراهم کنیم .
روشن است که این پاسخی سوسیالیستی نیست و ما آنرا بعنوان سوسیالیسم به مردم معرفی نمیکنیم. در سوسیالیسم کار مزدی و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و مبادله لغو میشود. پول از حیض انتفاع میافتد. این یک سیاست و برنامه انتقالی به سوسیالیسم است. رفتن به سوی سوسیالیسم ضمن تامین رفاه مردم در این دنیای خصمانه. تامین نیازمندی های مردم مجانا بدون آنکه هنوز رابطه کار و سرمایه از میان رفته باشد. این رئوس نظراتی بود که توسط منصور حکمت ابراز شد. همانگونه که گفتم هیچگاه به شکل یک طرح مدون در نیامد