تصویب بیانیه حزب حکمتیست توسط دفتر سیاسی با واکنشهای متفاوتی در صفوف کمونیسم کارگری مواجه شده است. این واکنشها را چگونه می بینید؟ حزب کمونیست کارگری این اقدام را "مسابقه راست روی" و اقدامی "شکست طلبانه" نامگذاری کرده است. پاسخ هیات دایر چیست؟
آذر ماجدی: این اقدام حزب ما در مجموع با استقبال جنبش کمونیسم کارگری روبرو شد. فضای سکتاریستی و نفرتی که در جنبش کمونیسم کارگری حاکم شده باعث ناامیدی و دلسردی بسیاری شده است. انشعاب در حزب کمونیست کارگری باعث تاسف فراوان شد. لذا این حرکت ما که عملا ضربه محکم دیگری به سکتاریسم درون جنبش کمونیسم کارگری وارد کرد، با استقبال جنبش کمونیسم کارگری مواجه شد.
بعلاوه، این یک بیانیه درست و اصولی است و تعهد به آن در میان احزاب اپوزیسیون میتواند در ارتقاء سطح تمدن و فرهنگ درون اپوزیسیون بسیار موثر باشد. این واقعیت که با تصویب این بیانیه توسط حزب ما نیروی مبلغ و مروج این بیانیه قوی تر و وسیع تر میشود، در میان کسانی که علیه رژیم اسلامی می جنگند و از جنگ نیز نگران اند، تاثیر دلگرم کننده ای دارد. این بیانیه و تعهد به آن درجه بالایی از احساس مسئولیت را نشان میدهد.
برخورد ح ک ک قابل پیش بینی بود. انتظار داشتیم که توصیفاتی از این دست نثار ما کنند. روش شان چنین است. سکتاریسم آنچنان بر این حزب حاکم شده است که جز نفرت پراکنی علیه نیروهای دیگر کمونیست کارگری قادر به انجام کار دیگری نیستند. معلوم نیست چرا امضای چنین منشوری و تعهد به این مفاد راست روی و شکست طلبانه است. هیچگونه منطقی، بجز سکتاریسم و نفرت، بر تحلیل ها و اظهاریه هایشان حاکم نیست. جالب اینجاست که این منشور از اسناد این حزب هم هست. پیش از انشعاب در پاییز 2002 دفتر سیاسی وقت سند مشابه ای را به اتفاق آراء به تصویب رساند. لذا انتظار میرفت که ح ک ک هم به این سند رای دهد. باید از رهبری این حزب پرسید، آیا دیگر این سند را قبول ندارند؟ اگر اینطور است موظف اند به مردم این مساله را اعلام کنند.
بحٽ سناریوی سیاه در پس حمله نظامی احتمالی آمریکا مطرح شده است. ارزیابی هیات دایر از وقوع چنین سناریویی چیست؟ زمینه های شکل گیری این وضعیت را در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی چگونه می بیند؟ راه حل های عمومی کمونیسم کارگری کدام است؟
آذر ماجدی: وقوع سناریوی سیاه یک احتمال است. برخی جریانات سیاسی با تمسخر امکان وقوع سناریوی سیاه در ایران را منتفی میدانند. میگویند ایران با عراق و افغانستان فرق دارد. این مشاهده ای درست است. همانگونه که عراق با یوگسلاوی متفاوت بود، یا با سومالی و سودان. این جوامع همه شرایطی متفاوت داشتند. اما همگی دچار وضعیت سناریوی سیاهی شدند. آنچه سناریوی سیاه را محتمل میکند اوضاع بین المللی، و شرایط داخلی یک جامعه است. تا آنجا که به شرایط بین المللى مربوط میشود، اوضاع از ده سال پیش که این بحث مطرح شد بهم ریخته تر است. جنگ تروریست ها شرایط را برای از هم پاشیده شدن جوامع، بویژه در آفریقا و بخشی که تحت اسلام قرار دارد، مهیا تر کرده است. اما بگذارید ابتدا از زبان منصور حکمت، کسی که برای اولین بار به مردم و اپوزیسیون ایران وقوع چنین شرایطی را هشدار داد، بخوانیم که منظور از سناریوی سیاه چیست: "من سناريوى سياه را به وضعيتى اطلاق ميکنم که در آن صحبت نه بر سر تحول جامعه، بلکه بر سر تخريب چهارچوب مدنى جامعه برخلاف ميل و اراده مردم و در متن عجز و استيصال عمومى است... . اين اوضاع در ايران هم ميتواند رخ دهد."
از زمانی که منصور حکمت چنین هشداری را مطرح کرد تاکنون چه تفاوت هایی در جامعه بوجود آمده است که وقوع سناریوی سیاه را در ایران، از نظر این جریانات منتفی کرده است؟ گسترش چشمگیر جنبش سرنگونی و به میدان آمدن جنبش های اعتراضی اجتماعی. این یک فاکتور مثبت به نفع جلوگیری از این سناریو است. اما عواملی که به آنها عوامل سناریو سیاهی اطلاق کردیم کماکان در صحنه اند. رژیم اسلامی که خود یک عامل مهم در وقوع چنین سناریویی است و اکنون در جنگ دو قطب تروریستی در شکل گیری این سناریو در کشورهای عراق و افغانستان و حتی در سودان و سومالی نقش عمده ای ایفاء میکند. دسته جات مسلح اسلامی که هر یک ساز خود را میزند و در صورت فروپاشی رژیم اسلامی، در صورتی که یک مقاومت قوی در مقابل آنها سازمان داده نشود، جامعه را تا پرتگاه سقوط به قعر یک سناریوی سیاه خواهند برد. مجاهد، سازمان مسلحی که از یک پایگاه اجتماعی- طبقاتی محروم است و همچون یک جریان مزدور به آستان بوسی هر نیرویی که امکان سرنگونی رژیم اسلامی و قدرت گیری وی را افزایش دهد، خواهد رفت. هم اکنون مجاهد یکی از آن جریاناتی است که آمریکا را برای حمله نظامی به ایران تشویق میکند. جریانات قوم پرست که منتظر حمله نظامی برای پهن کردن بساط شان در گوشه ای هستند و جریانات عظمت طلب که گوش بر زمین خوابانده اند تا یک نیروی قومپرست از استقلال سخن بگوید و آنها چکمه بپا کنند و برای خواباندن غائله بر تانک بنشینند، در شرایط اغتشاش و از هم پاشیدگی جامعه به جان مردم و یکدیگر خواهند افتاد. اینها نیروهای سناریو سیاهی اند. این عوامل همه بر سر جای خود هستند و در شرایط یک حمله نظامی و بمباران شدید، کوبیدن تاسیسات هسته اى و آواره شدن میلیونی مردم از مخاطرات جنگ و فاجعه محیط زیستی، صد چندان فعال خواهند شد.
بنابراین این واقعیت که شرایط ایران از نظر سیاسی و اجتماعی با عراق متفاوت است، وقوع سناریوی سیاه را کاملا مرتفع نمیکند. جامعه ایران یک جامعه معترض است. جنبش های اجتماعی در حال مبارزه و اعتراض اند. جنبش سرنگونی گسترده است. اینها همه نکاتی مثبت اند. اما شرایط جنگی، شرایطی کاملا متفاوت است. بمباران وسیع، بخصوص بمباران تاسیسات اتمی چنان از هم پاشیدگی بدنبال خواهد داشت که درصورتی که مردم متشکل و سازمانیافته نباشند، میتوانند به سهولت مقهور شرایط شوند. در چنین شرایطی نیرو های سیاه دست بالا را پیدا میکنند.
آن جریان سیاسی ای که احتمال وقوع چنین شرایطی را متذکر میشود، قصد ترساندن مردم و خانه نشین کردن آنها را ندارد. (آنگونه که رهبری ح ک ک ادعا میکند.) همانگونه که منصور حکمت یک دهه پیش تاکید کرد: "برسميت شناختن اين خطر، يعنى احتمال واقعى وقوع اين سناريوى سياه در ايران، بنظر من يک شاخص جدى بودن نيروهاى سياسى و محک صلاحيت رهبران آنهاست... .کمونيستى که وظايف تاريخى و محک هاى تاريخى حرکت خويش را نشناسد بنظر من کمونيست درستى نيست... .سوالى که جلوى ما است اينست که آيا ميتوانيم مسئوليت خويش را در چنين اوضاعى بشناسيم و بر عهده بگيريم. اين مسئوليت ميتواند تلاش براى منتفى کردن اين دورنما باشد، يا در صورت وقوع، خاتمه دادن سريع به آن."
حزب اتحاد کمونیسم کارگری میگوید: بله چنین احتمالی وجود دارد. و این وظیفه ما، بعنوان یک جریان کمونیست جدی و مسئول است که این مخاطره را به مردم گوشزد کنیم و برای مقابله با آن آماده شویم. بکوشیم که از وقوع آن جلوگیری کنیم و در صورت وقوع آمادگی مقابله و پایان دادن به آن را دارا باشیم. آماده سازی مردم و طبقه کارگر و هوشیار ساختن آنها برای تشخیص و مقابله با جریانات ارتجاعی مذهبی و قومپرست و ماجراجو یکی از وظایف مهم ما در این دوره است. بعلاوه ما باید بتوانیم امکان مقابله سیاسی و نظامی برای چنین شرایطی را دارا باشیم. لذا یک امر مهم سازماندهی مردم و طبقه کارگر است. دوست دارم این پاسخ را با نقل قول دیگری از منصور حکمت پایان ببرم:
"بحث بر سر کمونيسم و مسئوليت اجتماعى است. تنها کمونيسمى که بتواند در چنين مقاطعى به اين نوع مسائل پاسخگو باشد، ميتواند صلاحيت تاريخى خود را به ميليونها انسان اثبات کند و افق اجتماعى خويش، جامعه مطلوب خويش و معيارها و ارزشهاى خويش را به افق و ارزشهاى توده وسيع مردم کارگر و زحمتکش بدل کند. اگر فرض کنيم اين دورنما محتمل باشد و هشدار ما يک هشدار واقعى باشد، آنوقت آن حزب و جريانى که نسبت به آن بى تفاوت و غافل بماند، بيمصرف و نامربوط ميشود . "