جنگ احتمالی و سكوت معنی دار حزب كمونیست كارگری!
محمود احمدی

احتمال نظامی و جنگ و رو در رویی دو قطب تروریستی جهان معاصر با شکست آمریکا در عراق افزایش یافته است. دور جدیدی از تبلیغات جنگی در رسانه های غربی شروع شده است. بحٽ پیرامون توان هسته ای ایران و احتمال حمله نظامی امریكا و مراکزی که مورد حمله قرار خواهد گرفت با دقت بسیاری در صدر اخبار مدیاهای مختلف قرار گرفته است! در اكتبر دیك چینی٬ معاون ریاست جمهوری امریكا، طی اولتیماتومی اعلام كرد كه یا جمهوری اسلامی گسترش تاسیسات اتمی خود را متوقف خواهد كرد و یا باید به عواقب آَن تن دهد و منتظر پیامدهای آتی باشد! در اواخر ماه  اكتبر كاندولیزا رایس وزیر امور خارجه امریكا مجموعه ای از تحریمها را علیه ٣ بانك ملی٬ ملت ٬ صادرات اعلام  كرد.
یک مشاهده ساده نشاندهنده آن است که در گیری این دو قطب جنایتكار تروریستی و به خاک و خون كشیدن هزاران هزار مردم میتواند یك احتمال واقعی باشد! فاجعه ای كه در صورت اتفاق افتادن آن ابعادش از جامعه ایران فراتر خواهد رفت و نه تنها كل منطقه بلكه سیمای كنونی جهان را تغییرخواهد داد! اگر این دو قطب تروریستی در تقابل تاکنونی شان٬ فرودگاهها٬ متروها٬ برجها٬ موزه ها و حتی رستورانها و مدارس را به قتلگاه مردم تبدل كرده اند! اگرفاجعه در عراق و افغانستان و فلسطین٬ خشم٬ انزجار و نفرت بشریت متمدن را از دنیای وارونه كنونی بر می انگیزد! در صورت وقوع جنگ بین این دو قطب تروریستی٬ و با توجه به ظرفیتها و قابلیتهای جنایتكارانه اسلام سیاسی و تروریسم دولتی امریكا٬ ابعاد وحشتناك جنایات این دو اردوگاه تروریستی٬ زندگی را بر مردم دنیا در همه عرصه ها تنگ خواهد كرد! سیمای جهان معاصر را تغییر خواهد داد و زندگی مردم را سالیان سال به عقب خواهد برد!
اما جنبش كمونیسم كارگری٬ نمیتواند منتظر باشد كه ببیند آیا این واقعئیت هولناك به وقوع میبپیوندد یا نه! ما منتظر بمبارانها و موشك باران ها نخواهیم ماند! از هم اكنون باید دست به كار شد و جلوی وقوع این سناریوی خونین و سیاه را گرفت! باید بشریت مترقی را بر علیه تخاصمات این دو قطب تروریستی به میدان آَورد و سازمان داد. ما برای سرنگونی فوری و تمام عیار رژیم اسلامی مبارزه میکنیم. ما میکوشیم جلوگیری از جنگ را با سرنگونی رژیم اسلامی و شکست سیاستهای قلدرمآبانه آمریکا گره بزنیم. ما برای شکست قلدری نظامی آمریکا تلاش میکنیم. سیاست ما نمیتواند صرفا به یك طرف این تخاصم خونین معطوف باشد! هر نوع تخفیف به یك سوی این تقابل میتواند به معنای همسویی با قطب دیگر این جدال باشد! ما در دل هر شرایطی برای سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری فوری سوسیالیسم مبارزه میکنیم. سیاست ما بر علیه هر دو قطب تروریستی و متکی بر بسیج مردم اَزادیخواه برای رفاه و اَزادی و برابری و یك زندگی انسانی است.
جنگ یک رویداد گذرا نیست. بر صف بندی های سیاسی جامعه و جنبشهای اجتماعی مهر خود را خواهد كوبید. در شرایط جنگی نیروهای سیاسی و احزاب اجتماعی مجبورند كه با شتاب بیشتری مواضع سیاسی خود را به جامعه اعلام كنند. جنگ جایی برای سكوت٬ نداشتن موضع و سر در گمی برای نیروهای سیاسی باقی نخواهد گذاشت. احزاب و نیروهای سیاسی در كنار دو قطب در گیر و یا بر علیه دو قطب به حركت در می آَیند. جنگ جهانی اول٬ باعث شكاف وسیع در صفوف سوسیال دموكراسی شد و بخشی از آَن را بدنبال دفاع از بورژوازی خودی كشید. جنگ ایران و عراق٬ تاثیر خود را بر جنبشهای اجتماعی و احزاب سیاسی گذاشت. ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی٬ در دفاع از میهن اسلامی در كنار رژیم اسلامی قرار گرفت. سازمانهای فداییان اكثریت٬ اقلیت٬ پیكار٬ رزمندگان یا در كنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند و یا بطور کمیکی سیاست جنگ را به جنگ داخلی را تبدیل كنیم٬ پیشه كردند. جنگ اول امریكا با عراق٬ ناسیونالیسم كرد را به بهانه گرفتن قدرت سیاسی در كنار امریكا قرار داد و قیامی را سازمان دادند که عواقب خونبارش را دیدیم.
با تشدید احتمال خطر حمله نظامی امریكا به ایران٬ اکٽریت نیروهای سیاسی و حتی شخصیتهای منفرد سیاسی تاکنون اعلام موضع کرده اند. برخی از نیروهای ناسیونالیستی به بهانه "تمامیت ارضی" به اعلام پشتیبانی از نظام اسلامی پرداختند و دفاع از "مام میهن" را به یاد همگان آَوردند. برخی دیگر از ناسیونالیستها٬ جنگ را مائده ای زمینی دانستند كه با كمك امریكا میتوان از شر جمهوری نكبت اسلام ٬ خلاص شد. اما در این میان سکوت حزب کمونیست کارگری معنی دار است. در این شرایط، حککا در باره این فاجعه انسانی مهر سكوت بر لب زده است! دلیل سكوت در این شرایط چیست؟ علت بی تحركی و پاسیویسم سیاسی این حزب در مورد حمله احتمالی نظامی امریكا به ایران در چیست؟ اَیا سكوت حزب كمونیست كارگری در مورد تحریم جدید اقتصادی امریكا بر علیه بانكهای ایران درست در زمانی که تحریمها شدت میگیرد به معنای تایید اَن است؟ دلایل این سكوت معنی دار را در این شرایط زمانی میتوان بر مبنای دو فاکتور زیر توضیح داد:

١ـ این جریان جنگ را باعٽ گسترش مبارزات مردم و جاری شدن اعتراضات میداند؟ تحلیل های اخیر این جریان تماما در این جهت است. جنگ را باعٽ بی ٽباتی رژیم اسلامی، باعٽ تضعیف شدن رژیم و عاملی مٽبت در جهت سرنگونی آن میداند. منطقشان این است اگر رژیم تضعیف شود، ساده تر میتوان رژیم اسلامی را سرنگون کرد. حال اگر این تضعیف رژیم به معنی تخریب زندگی مردم باشد، ظاهرا چندان مهم نیست! این نگرش بازتاب این سیاست دست راستی است که از قرار مردم باید برای خلاصی از شر رژیم اسلامی تن به چنین هزینه ای بدهند. اتفاقی نیست كه در بالاترین نشست رهبری این حزب٬ در پلنوم اخیرشان٬ كوچكترین اشاره ای به تحریم اقتصادی٬ خطر جنگ٬ پی آَمدهای آَن و استراتژی این حزب برای سازماندهی مردم در صورت بروز و بمنظور مقابله با آن نیست! تصادفی نیست كه نشریات٬ سایتها٬ و ارگانهای این حزب بدل به توپخانه تولی فحش و ناسزا بر علیه سایر بخشهای تحزب یافته كمونیسم كارگری و هتك حرمت از شخصیتهای این جنبش شده است و كوچكترین اثری از نقد اپوزیسیون بوروژازی در تبلیغات این جریان مشاهده نمیشود! اتفاقی نیست كه در نشریه انترناسیونال در باره انتخابات سوئیس مطلب می نویسند اما قلمهایشان در مورد احتمال از هم پاشیدن شیرازه جامعه٬ غلاف شده است! این از خصوصیات جریانات حاشیه ای است که در حاشیه جامعه فعالیت میكند و در گیر شدن دراین میدان نبردهای بزرگ میواند صفوفشان را دچار تنشهای جدی كند! اما حتی جریانات حاشیه ای نیز در مورد جنگ اعلام موضع كرده اند. موضع گیری ارتجاعی مجاهدین از این جمله است. شاید تفاوت اینجاست که این جریان هنوز کاملا به چنین مواضع راستی در نغلطیده است. اما حاشیه حوادٽ بزرگ بودن نمیتواند توضیح  كاملی برای سكوت این حزب باشد و باید به دلائل دیگری نیز رجوع كرد! مساله را در این سطح باید کماکان در تاٽیر جنگ بر جمهوری اسلامی مشاهده کرد.            

٢ـ  كمپ سوم در سیاستهای دوران اخیر این حزب٬ بخصوص بعد از جدائئ ما از این حزب هر چه بیشتر كم رنگ شده است و در تخاصمات میان دوقطب تروریسم بین الملللی ما شاهد جایگزین شدن آن با سیاست تخفیف به قطب تروریسم دولتی هستیم. این چرخش به راست بیان وجه دیگری از سیاست این حزب در این دوره است! تصادفی نیست كه از فرط مبارزه با اسلام سیاسی٬ كارتهای هویت فعلی كمونیستی شان را در جیبشان پنهان میكنند و كارتهای پوسیده قدیم اسلامی شان را به جماعت نشان میدهند و اكس مسلم میشوند! تصادفی نیست كه در مورد مسئله فلسطین٬ به سرکوبگری روزمره اسرائیل و كمپ تروریسم دولتی امریكا تخفیف میدهند و حل مسئله فلسطین را منوط به تعیین تكلیف با اسلام سیاسی میکنند. تصادفی نیست كه در مورد تحریم اقتصادی كمپ تروریسم دولتی امریكا بر علیه مردم درایران مهر سكوت بر لب میزنند و به سیاستمداران خاموش بدل میشوند! تصادفی نیست كه در جریان سفر اخیر احمدی نژاد، این دلقك رژیم اسلامی به سازمان ملل٬ از موضع سی  ـ ان  ـ ان٬ واشنگتن پست و نیویوریك تایمز به افشاگری از رژیم اسلامی می پردازند! و تصادفی نیست كه در این موقعیت كه بهترین زمینه برای بحركت در اَوردن و سازمان دادن بشریت مترقی بر علیه این تخاصم وحشتناك این دو قطب تروریستی است، اعلام موضع نكرده اند.
جنگ قربانیان زیادی خواهد داشت. مردم عادی، مردم زحمتکش از قربانیان عادی جنگ خواهند بود. اما قربانیان جنگ فقط مردم عادی نیستند. جریانات سیاسی هم میتوانند در زمره قربانیان باشند. حزب کمونیست کارگری اگر در این سراشیبی ترمز نکند، میتواند یک قربانی جنگ شود.                                                                                
جهان میتواند وارد یك مرحله دیگری از فاجعه انسانی شود كه ابعاد اَن به وحشیگری اسلام سیاسی و تروریسم دولتی امریكاست. این فاجعه محتوم نیست! بشریت متمدن و مترقی٬ اَزادیخواهان و انسان دوستان میتوانند كه ورق را به نفع انسانیت برگردانند. بسیج و سازمان دادن این نیروی عظیم در جلوگیری  از جنگ تروریستها٬ كار ماست. به این مبارزه بپیوندید!
mahahmadi@yahoo.com