آیا بنظر شما از زمان عملیات تروریستی در لندن، بریتانیایی ها نسبت به خطرات سیاست های مولتی کالچرالیستی آگاه شده اند؟
آذر ماجدی: مشکل است که در مورد افکار عمومی حاکم در بریتانیا نظر قطعی داد. این رسانه ها هستند که افکار عمومی را می سازند و شکل میدهند. ولی تا آنجا که به عرصه سیاست مربوط میشود، باید بگویم که خیر. دولت کماکان سیاست سازش و مذاکره با رهبران خودگمارده "مسلمان" را دنبال میکند. مشورت با این مردان مسلمان بمنظور "فتح قلب محیط های مسلمان نشین" سیاست کلیدی دولت است.
متاسفانه یک فضای عدم اعتماد میان باصطلاح محیط های مسلمان نشین و جامعه وسیعتر شکل گرفته و عمیق تر میشود. این محیط ها و بخشی از جامعه که مسلمان خوانده میشود احساس میکنند که مورد تبعیض قرار دارند. مهر خورده اند. ایزوله شده اند. این نتیجه منفی و نامطلوب تنش موجود است. نزد برخی هرمسلمانی، یا هر کس که بنظر مسلمان برسد و یا اهل مناطقی باشد که با اسلام تداعی میشود، مشکوک به تروریست بودن است. این شیوه برخورد جدایی و اصطکاکی که در جامعه وجود دارد را تشدید میکند.
چپ ها، معمولا با نیت خوب و انسانی، بمنظور مبارزه با راسیسم و این تصویر کلیشه ای از محیط های مسلمان به دفاع از جنبش های اسلامی، حجاب، آپارتاید جنسی و کلیه ارزش های اسلامی که عمیقا ارتجاعی و زن ستیز اند، درمیافتند. این بسیار اشتباه است. در واقع این راسیسم است. استاندارد دوگانه است. این مساله که گویی حجاب، آپارتاید جنسی و تبعیض علیه زنان برای عده ای خوب است و برای عده ای دیگر بد. مساله اینجاست که ما باید پیش از هرچیز میان "مسلمان عادی" و جنبش اسلامی تقکیک قائل شویم. دوم اینکه ما باید حق نقد اسلام و هر مذهب و ایدئولوژی یا عقیده ای را برسمیت بشناسیم. منتهی بخشی از چپ میان این مقولات تفکیک قائل نمیشود و رهبران خود گمارده اسلامی را بعنوان نمایندگان "مسلمانان" برسمیت میشناسد. جنبش اسلامی نماینده مردم "مسلمان" نیست. نماینده درد و مشقت فلسطینی ها یا مردم عراق و لبنان نیست. بر این نکته باید تاکید کرد.
بنظر من ما به یک بحث سالم و باز احتیاج داریم. ما باید بتوانیم اسلام و جنبش اسلامی را نقد کنیم و در عین حال علیه راسیسم مبارزه کنیم و از حقوق فردی و مدنی دفاع کنیم. از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بسیاری از حقوق و آرادیهای مدنی تحت نام امنیت از بین رفته است. ما باید این موج را برگردانیم.
آیا اس دبلیو پی، جریان تروتسکیست بریتانیایی، از جریانات فاندامانتالیست اسلامی فاصله گرفته یا هنور مثل فوروم اروپایی در لندن با آنها نزدیک است؟
آذر ماجدی: باید اعتراف کنم که این جریان را دنبال نمیکنم. اما تا آنجا که اطلاع دارم سیاست شان در این رابطه تغییری نکرده است. اینها هنوز از این جریان ارتجاعی و تروریست حمایت ميکنند.
نظر شما نسبت به پروژه "مسجد بزرگ" کن لوینگستون، شهردار لندن، چیست؟
آذر ماجدی: من کاملا با این پروژه مخالفم. ما مسجد بیشتر لازم نداریم. فی الحال مسجد زیاد هم داریم. آنچه نیاز داریم مدارس بهتر و بیشتر در محیط های مسلمان نشین است. سیستم آموزشی بهتر و بودجه بیشتر برای آن. به تسهیلات ورزشی، فرهنگی، هنری و تفریحی بهتر و بیشتر برای کودکان و جوانان این محیط ها لازم داریم که عمدتا در میان بخش های محروم جامعه اند. بودجه بسیار بیشتری برای امور اجتماعی باید به این محیط ها اختصاص داده شود. این مساجد محل شستشوی مغزی، ایجاد نفرت و زن ستیزی و ارزش های عقب مانده اند. بعضا محل سربازگیری برای جریانات تروریستی و آموزش تروریسم اند، بطور مثال مسجد "فینزبری." معمولا نوجوانان و جوانان محیط های محروم به این اماکن کشیده میشوند و قربانی شستشوی مغزی و نفرت پراکنی میشوند. ضمنا باید توجه داشته باشیم که دولت های اسلامی، از جمله رژیم اسلامی ایران و عربستان سعودی پشت چنین پروژه هایی هستند و خود این مساله گویای اهدافی است که ساختن چنین مساجدی دنبال میکند.
شما دشمن آیت الله ها هستید. موضع شما در مورد تهدیدات جنگی "کوچنر" وزیر امور خارجه فرانسه چیست؟
آذر ماجدی: کاملا درست است، من دشمن پر و را قرص رژیم اسلامی هستم. این یک رژیم خشن، سرکوبگر و جنایتکار است. تاکنون بیش از صد هزار نفر را اعدام کرده است. یک رژیم تا پوست و استخوان زن ستیز است که مردم را شدیدا سرکوب میکند. من از آن روزی که این رژیم سر کار آمد علیه آن جنگیده ام.
من با حمله نظامی به ایران شدیدا مخالفم. حمله به ایران یک فاجعه بزرگ انسانی و محیط زیستی نه تنها در ایران بلکه در کل منطقه خواهد بود. این مردم ایران و منطقه هستند که قربانی این جنگ خواهند شد. بنظر من این جنگ تروریست ها است، جنگ دو قطب تروریستی، تروریسم دولتی در مقابل تروریسم اسلامی است که در آتش جنگ میدمند. چنین جنگی هیچ حاصل مثبتی برای بشریت، برای صلح و برای مردم ایران و منطقه نخواهد داشت.
این جنگ رژیم اسلامی را تقویت خواهد کرد، همانگونه که جنگ عراق اسلامیست ها و رژیم اسلامی را تقویت کرد، همانگونه که جنگ لبنان حزب الله و اسلام سیاسی را تقویت کرد. بمحض اینکه خطر جنگ جدی شود، رژیم اسلامی محدودیت های باز هم بیشتری بر مردم اعمال خواهد کرد. وحشیانه هر نوع نشانه نارضایتی و اعتراضی را سرکوب خواهد کرد و اعدام ها را حتی افزایش خواهد داد.
جنگ یک فاجعه محیط زیستی نیز هست. حمله به تاسیسات هسته ای یک جهنم هسته ای در منطقه بوجود میاورد. من قاطعانه با جنگ مخالفم و باید تلاش کنیم آن را متوقف نماییم. این جنگ یک شرایط نابسامان و یک سناریوی سیاه در ایران بوجود خواهد آورد که محل رشد هر چه گسترده تر تروریسم خواهد بود. به افغانستان، عراق و لبنان نگاه کنید. حمله به ایران، اگر شرایط بدتری بوجود نیاورد به همان سیاهی خواهد بود.
ما باید شرایط ملتهب سیاسی در ایران را در نظر داشته باشیم. مردم ایران در مقابل رژیم اسلامی مقاومت میکنند. جنبش های اعتراضی مهمی در ایران وجود دارد: جنبش کارگری، آزادی زن و جنبش جوانان برای خلاصی فرهنگی. یک جنبش سکولاریستی قوی در ایران موجود است. جنگ تاثیرات مخرب عمیقی بر این جنبش ها خواهد داشت. شعار ما باید: "نه به جنگ، نه به رژیم اسلامی!" باشد. جنبش چپ و پیشرو بین المللی باید ار این جنبش های اعتراضی در ایران حمایت کند.
ما باید سیاست های جنگ طلبانه آمریکا را افشا کنیم. باید اضافه کنم که نابودی تسهیلات هسته ای رژیم اسلامی بهانه آمریکا برای حمله به ایران است، همانگونه که نابودی سلاح های کشتار جمعی یک دروغ بزرگ و بهانه ای برای حمله به عراق بود. آمریکا در جنگ عراق شکست خورده است. برنده این جنگ عملا رژیم اسلامی بوده است. آمریکا برای کسب موقعیت قلدر و ابر قدرت جهان که قادر است دست به هر کاری بزند و به هر کشوری حمله کند، به این جنگ نیاز دارد. میخواهد ثابت کند که هنور قدرت و قلدر اصلی جهان است.
نظر شما نسبت به واقعه وزاژ در فرانسه چیست؟ (در صورتی که در جریان نباشید، واقعه را توضیح میدهم. خانمی به اسم فانی تروچه لو، صاحب یک مهمانسرا در شرق فرانسه است. روزی یک خانم اتاقی رزرو میکند و چکی برای مهمانسرا میفرستد. دو خانم با حجاب به مهمانسرا میایند. صاحب مهمانسرا از این خانم ها میخواهد که حجاب شان را در محل عمومی بردارند. این دو خانم مهمانسرا را ترک میکنند و چک شان را هم پس میگیرند. سپس با یک روزنامه مساله را در میان میگذارند. قضیه به دادگاه کشیده میشود و صاحب مهمانسرا به جرم راسیسم محاکمه میشود دادگاه صاحب مهمانسرا را محکوم به ۴ ماه حبس تعلیقی و ۸۰۰۰ یورو جریمه میکند.)
بسیاری از مردم با صاحب مهمانسرا هم نظرند. آیا شما فکر میکنید که ممنوعیت حجاب بطور کلی راه حل مناسبی برای حمله حجاب در اروپا است؟
آذر ماجدی: این یک مساله پیچیده است. من باید ابتدا اعلام کنم که من شدیدا با حجاب مخالفم. بنظر من حجاب ابزار به بردگی کشیدن زنان و سمبل بردگی آنها است. بعلاوه امروزه حجاب بیرق جنبش اسلامی شده است. بسیاری از زنان چه در غرب و چه در خاورمیانه و آفریقای شمالی بعنوان یک اعتراض سیاسی به سیاست های میلیتاریستی و تهاجم های امپریالیستی آمریکا حجاب بر سر گذاشته اند. آنها به جنگ عراق، حمایت کامل آمریکا و غرب از سیاست های اسرائیل در قبال فلسطین و حمله به لبنان اعتراض دارند. این اعتراض به شکل حمایت از نیروهای اسلامی بروز یافته است.
من علیه حجاب جنگیده ام و تلاش کرده ام که ماهیت آن را افشا کنم. بعلاوه من خواهان ممنوعیت حجاب برای دختران زیر سن قانونی هستم. هیچ بچه ای نباید مجبور به پوشیدن حجاب باشد. بچه مذهب ندارد. این مذهب پدر و مادر است که بر بچه تحمیل میشود. حجاب رشد آزادانه فیزیکی، روحی و فکری کودک را محدود میکند و باید ممنوع شود. من همچنین موافق ممنوعیت برقع در هرگونه شرایطی هستم. اما معتقد نیستم که حجاب برای بزرگسالان بطور کلی باید ممنوع شود. در غیر این صورت حق فردی شهروندان در رابطه با آزادی پوشش و آزادی مذهب مور د تعرض قرار میگیرد. من با قانونی که در فرانسه به تصویب رسیده موافقم. یعنی پوشیدن حجاب در موسسات دولتی و مدارس ممنوع شود. من مقاله نسبتا مفصلی در مورد حجاب نوشته ام که ترجمه فرانسه آن در نشریه Respublica بچاپ رسیده است. در این مقاله مفصلا دلائلم را توضیح داده ام.
بنظر من ممنوعیت حجاب بطور کلی نتایج منفی ببار خواهد آورد. این مساله یک عکس العمل تند ایجاد خواهد کرد که سازنده نخواهد بود. ما باید یک کمپین وسیع علیه حجاب براه اندازیم. ضمنا باید به این بعد هم توجه داشته باشیم که در شرایط حاضر جنبش اسلامی توانسته است تصویر نیرو یا ایدئولوژی رهائی بخش از خود ارائه دهد، از این رو بخشی از زنان "آزادانه" حجاب را انتخاب کرده اند. ما باید با جنبش اسلامی و پرچم آن، حجاب، از زاویه ایدئولوژیک و سیاسی نیز مبارزه کنیم. باید ماهیت هر دو قطب تروریستی را افشاء کنیم.
متن انگلیسی این مصاحبه در ایرانین دات کام بچاپ رسیده است. http://www.iranian.com/main/2007/criticism-vs-racism