نامه ها، شماره 21
سیاوش دانشور

سلام علی آقا
سخنانت را همیشه دنبال میکنم. یک خبرنگار ایرانی هستم در تهران. به هر حال بخاطر اعتقاداتت دوستت دارم هر طور میتونم حمایتت کنم. اگر کاری در تهران داشتید در خدمتم. بهرام

بهرام عزیز،
با تشکر از لطف شما. خوشحالیم که به کمونیسم و اعتقادات کمونیستی علاقه دارید. شما حتما میتوانید در جوانب مختلفی با ما همکاری کنید. علی جوادی با شما تماس میگیرد. موفق و پیروز باشید.

آرمان از آبادان
طی نامه ای به شراره نوری از جمله از سازندگان ویدئو کلیپ نه به اعدام تشکر کرده و برای تکثیر و پخش آن تلاشهائی را در دستور گذاشته است. همینطور طی گزارشی اعلام کرده است که بمناسبت روز جهانی علیه اعدام همراه با دوستان در هشت گروه دو نفره در سطح شهر شعار نویسی علیه اعدام و در حمایت از کمپین 10 اکتبر کردند و حدود 300 تراکت را در همین زمینه روی دیوارها نصب کردند. و متاسف از اینکه شعارها چند ساعتی بیشتر روی دیوارها نمیمانند و توسط بسیجی ها پاک میشود.

آرمان عزیز،
دست شما و دوستان دیگر درد نکند و خسته نباشید. کمپین 10 اکتبر از معدود کمپینهائی بود که ابعادی گسترده در سطح اپوزیسیون ایران و مردم در داخل و خارج یافت. اقدامات شما و دیگر رفقای عزیز اگر چند ساعت هم در دید عموم قرار بگیرد کار خودش را کرده است. مسئله این است که مجموع این تلاش بزرگ و آموزنده و بادستاورد بود. باید روی تبلیغات حضوری و کتبی بیشتر کار کنید. برایت سلامتی و موفقیت آرزو میکنم و سلام من را به دوستان  دیگر برسانید.

شهریار افروزه عزیز،
فرم تقاضای عضویت شما دریافت شد. رفقای مسئول با شما ارتباط میگیرند. پیشاپیش ورودتان را به صفوف حزب اتحاد کمونیسم کارگری تبریک میگویم. امیدوارم در کنار هم بتوانیم برای تحقق اهداف کمونیستی و مشترکمان تلاش کنیم. در مورد سوال مشخصی که در مورد وضعیت تان کردید جداگانه پاسخ میدهیم. با آرزوی موفقیت و تندرستی شما.

شما و حزب توده
لطفا این سوال من را پاسخ دهید. تفاوت و شباهت شما با حزب توده چیست؟ اونها هم ظاهرا از کارگران دفاع میکنند. آیا حزب فعلی توده ایران شما را حمایت میکند؟ شهریار

شهریار عزیز،
تفاوت ما با این حزب از زمین تا آسمان است. ما جریانی کمونیستی کارگری و مارکسیست هستیم که برای سرنگونی سرمایه داری و استقرار فوری سوسیالیسم در ایران مبارزه میکنیم. کوچکترین تعلقی به اردوگاه های شبه سوسیالیستی در جهان و یا دیدگاهها و تاریخ و سنت سیاسی این جریانات نداشتیم و اساسا در نقد کل این کمونیسم های غیر کارگری و غیر مارکسی شکل گرفتیم. ما جریانی متعلق به سنت و جنبش اجتماعی سوسیالیسم کارگری هستیم که تاریخی جهانی خودش را دارد و در ایران با پرچم نقد مارکسیستی و ضد کاپیتالیستی سرمایه داری و فوریت سوسیالیسم شناخته میشود. سنتی که با منصور حکمت در ایران شکل سیاسی و حزبی گرفت و از زاویه اعتراض اجتماعی محصول جنبش شورائی و کارگری انقلاب 57 است.  حزب توده جریانی غیر انقلابی و متعلق به سنت ناسیونال رفرمیستی ایران است که تاریخا دنبال اصلاح سرمایه داری بوده است. حزب توده جریان هوادار شوروی در ایران بود که اهداف این بلوک را در ایران دنبال میکرد و سیاستش نه امحا و نفی سرمایه داری در ایران بلکه تبدیل کردن دولت ایران به متحد کمپ و اردوگاه شوروی در رقابت با آمریکا در دوره جنگ سرد بود. حزب توده در انقلاب 57 کنار خمینی و جمهوری اسلامی قرار گرفت و در همکاری مستقیم سیاسی و اطلاعاتی علیه مخالفین رژیم عمل کرد. این جمهوری اسلامی بود که امثال حزب توده را در درون خود راه نداد و آنها را به اپوزیسیون پرتاب کرد. با اینحال این جریان در دفاع از جناحی از حکومت سیاست منسجمی داشت و سیاست این جریان در دوره خاتمی هم دفاع از حکومت و جناح "اصلاح طلب" بود. امروز هم همین خط را دنبال میکند و نقدش نه به اساس ارتجاع اسلامی بلکه به "اقتدارگرائی و انحصارطلبی" ولی فقیه است. حزب توده حتی برخورد بسیاری از ملی مذهبی ها و دو خردادیهای سابق را "تند" ارزیابی میکند و در دفاع از رژیم نوسان نمیکند. در حال حاضر هم طرفداران این خط بخشا شال و کلاه کردند که در "انتخابات" رژیم شرکت کنند. مردم ایران در همان انقلاب 57 هم توده ای را کمونیست خطاب نمیکردند و "توده ای یا کمونیست" اولین سوالی بود که از هر چپی میپرسیدند. بسیاری از کمونیستها و انقلابیونی که توسط گروههای اطلاعاتی رژیم بدام افتادند بخشا با همکاری و رهنمود جریاناتی مانند حزب توده و فدائی اکثریت و چپهای اسلام و آخوند زده دستگیر و نهایتا اعدام شدند. حزب توده عملا و در کنار رژیم در سرکوب انقلابیون و کمونیستها و مخالفین جمهوری اسلامی نقش ایفا کرد. دفاع صوری اینها از کارگر نباید کسی را به اشتباه بیاندازد. اینها در جنبش کارگری مدافع شوراهای اسلامی کار – یعنی سازمانهای پلیسی رزیم در میان کارگران - و در بهترین حالت طرفدار سندیکاهای کارگری طرفدار قانون اساسی رژیم در مقابل خط رادیکال و شورائی کارگران هستند. سیاستی که اینها به کارگران تجویز میکنند سیاست عجز و لابه به درگاه بخشی از حکومت در مقابل بخشی دیگر است. حزب توده یک جریان ضد حکومتی و ضد سرمایه داری نیست. بلکه یک جریان طرفدار جناحی از حکومت و مدافع سیاستهای ناسیونالیستی است. حزب توده حتی به سیاق نیروهای طرفدار شوروی سابق همان ضد امپریالیسم سطحی و ناسیونالیستی را نمایندگی نمیکرد و بیشتر جریانی ضد آمریکائی بود. کمونیسم کارگری برخلاف کل تاریخ و سنت جهانی و داخلی این خط، جریانی انترناسیونالیست و ضد نظم کاپیتالیستی، جریانی ضد سرمایه و انسانگرا است که برقراری سوسیالیسم را امری مبرم و ممکن و ضروری میداند. ما شباهتی به حزب توده نداریم و حزب توده کوچکترین شباهتی به ما ندارد. حزب توده یکی از دشمنان بد دهن کمونیسم کارگری است. برخورد این جریان با ما از نوع برخورد دو خردادیهای حکومت است.

شوان سرخ
این نامه یکی از فعالین شهر در قبال برخورد محمد آسنگران به استعفای ایشان از حزب کمونیست کارگری و پیوستن به حزب اتحاد کمونیسم کارگری است که اینجا منتشر میکنیم؛

توضیحی مختصر درباره برخورد شما با استعفای من!!!
پیرو برخورد و اظهارنظر شما مبنی بر استعفای من و برخورد تحقیر آمیز جنابعالی در قبال فردی كه تا دیروز همرزم و یار خودتان می پنداشتید برای هر انسان منصفی جای تعجب است. نمی دانم با كدام معیار و با استناد به كدامین مدرك مستدل شما من را متهم به بی ارتباطی، نبود كاری ارگانیك و سایر دلائل كه همگی از جانب شما محق است و گویا بنده اشتباها با شما و جریانتان آشنا شده ام. در گذشته از حجم كارها و فعالیت های من كاملا  اطلاع دارید مگر اینكه در حال حاضر حافظه تصویری و وجدان فردی تان دچار اختلالاتی از نوع فراموشی زود رس شده باشد. دوست عزیز انكار واقعیات بدیهی واقعا كار هركسی نیست. بهتر آن بود كه در گذشته قبل از اینكه كاری از من میخواستید به شرایط عضویت و محسنات آن در نزد شما اشاره ای هرچند كوچك هم می كردید. و حالا كه در گذرگاه آزمایش صداقت و فعالیت، چنین بی هویت و بی مدارك شناسایی از جانب شما شده ام چاره ای جز تشریح و توضیح مسائلی كه شما از آن كاملا مطلع هستید، اما باید آن را  دوباره گوشزد كنم، را ندارم... و برای ورود به دنیای خود شیفته تان این همه مدرك و سند انكار نشدنی را یكباره اینچنین به هیچ نمی گرفتید. نه اشتباه نكنید، نمی خواهم چیزی یا كاری را به شما اثبات كنم اگر اندكی به صداقت تان رجوع كنید فكر كنم به اندازه كافی پیشینه من، كارهایم و دلائل آن  كارها و فعالیتها برایتان واضح باشد و نیازی به تكرار آن از طرف من نباشد و بعد از چند سال این چنین غیر رفیقانه تمامی سابقه مبارزاتی ام  را انكار نمی كردید. اما در پایان می خواهم كه متذكر شوم شمایی كه مدعی این هستید كه حركتی سیاسی را انجام می دهید در قضاوت تان درباره مساله ای مانند گذشته من اینگونه رفتار می نمائید دیگر از افرادی كه مدعی سیاست نیستند و در سوی دیگر معادله سیاست ایستاده اند چه انتظاری میتوان داشت؟ لازم به ذكر است كه برداشت من از این برخورد شما چیزی نیست جز اینكه شما از انتخاب كنونی من آزرده خاطر هستید و به همین دلیل ساده سعی در تخطئه گذشته ام با خودتان را دارید. به هر حال گذشت زمان صحت و سقم تحلیل ها و قضاوت ها و باید و نبایدها را نشان خواهد داد. اما توصیه رفیقانه ای كه به شما دارم این است كه هیچگاه و به هیچ قیمتی واقعیت زندگی انسانها و نقششان در میدان مبارزه را قربانی مصلحت ها و منافع حقیر كنونی نكنید. وگرنه چنین قضاوتها و برداشت ها و شانه خالی كردن هایی از این دست (قضاوت شما درباره استعفای من) روزانه در میدان زندگی مصرفی در جامعه ما در تعامل خسته كننده مناسبات انسانهای موجود كنونی از جانب سیستم حاكمه هزاران بار بازتولید می شود. اما درست در همین جا است كه تفاوت های من با شما آغاز می شود و برای اجتناب از برخوردهای بعدی شما با افراد و نیروهای مخلص و تازه نفس دیگر امیدوارم برخورد غیر مسئولانه ای از نوع برخورد شما با من را انجام ندهید. به همین جمله قصار از زنده یاد منوچهر آتشی اكتفا میكنم كه: ماه را نشانت دادم انگشتم را دیدی!!!

رفیق شوان سرخ عزیز،
توصیه ما این است که کارتان را بکنید و توجهی به این مسائل نداشته باشید. انتخاب سیاسی انسانها را باید همواره محترم شمرد و استدلال و رفتار کمونیستی را در مقابل تعصب و برخوردهای غیر مسئولانه قرار داد. جامعه و مردم شعور دارند. نباید مردم را دستکم گرفت. نباید پاسخ هر رفتاری را داد. کسانی که رابطه و تحلیل شان تابعی از دوری و نزدیکی افراد با آنهاست، نمیتوانند روش برخورد و اصول پابرجائی داشته باشند. کار ما بنیادی و اساسی است و باید از جنجالهای سبک بدور باشد. برایتان آرزوی موفقیت میکنم.

آقای دانشور
اخیرا نشریات و مقالات شما را میخوانم. بحثهایتان واقعی تر است. من کمونیست نیستم. ناسیونالیست هم نیستم. ولی فکر نمیکنید شما با ناسیونالیسم دشمنی دارید؟ بدورد. هوشنگ تهرانی

آقای هوشنگ تهرانی عزیز،
خوشحالم که نشریه حزب را میخوانید و وارد دیالوگ میشوید. ما استقبال میکنیم. حق با شماست. ما با ناسیونالیسم دشمنی داریم. نه دشمنی که میخواهد انسانهای حامل عقاید ناسیونالیستی را از روی زمین بردارد، بلکه دشمنی با یک ایدئولوژی و جنبش و تفکر و اصول عقب مانده و ضد بشری که تاریخا منشا تخاصم و جنگ و خودمحوری بوده و طبقات حاکم برای کوبیدن مردم کارکن از این طوق بردگی استفاده کرده اند. ما بعنوان کمونیست انسان محور هستیم و هویتی بجر هویت برابر انسانی را قبول نداریم. بعنوان جنبش کمونیستی که برای تحقق سرنگونی سرمایه داری توسط یک انقلاب کارگری تلاش میکنیم، هدفمان نه ایجاد حکومت فقط کارگران بلکه آزادی و برابری همگان و الغا مناسبات بردگی طبقاتی است. به این اعتبار عقاید و جنبشهای طبقات دارا و از جمله جنبش و تفکر ناسیونالیستی در مقابل اهداف و آرمان اجتماعی و طبقاتی ما قرار دارد. راستش مستقل از کمونیسم هم، ناسیونالیسم یک نگرش عقب مانده و محدودنگر به جهان و جامعه بشری است و شایسته دفاع نیست. از شما دعوت میکنم به صف ما کمونیستها و انترناسیونالیستها بپیوندید و از هویت آزاد انسانی دفاع کنید.*