رفقای کارگر
اعتراض شما برای دریافت دستمزدهای معوقه و سایر مطالبات کارگری یک نقطه تحرک جدید در مبارزات کارگری در ایران است. پیروزی این اعتراضات میتواند نقش بسزایی در زندگی خود شما و همچنین پیشروی کل جنبش کارگری در این شرایط خطیر داشته باشد. سئوال اساسی این است که پیشروی و پیروزی این مبارزه در گرو کدام افق است؟
شما کارگران تا کنون مبارزات گسترده ای را در کسب حقوق و مطالبات خود به پیش برده اید. اما این مبارزات گسترده هنوز به موفقیت کامل در کسب حقوق پایه ای خود و جلوگیری قطعی از تعرض کارفرما و دولت دست پیدا نکرده است. کارفرما و مقامات این مجتمع تولیدی با وعده و وعید کارگران را سر میدوانند. هر بار عذر و بهانه و تهدید و فشار عوامل سرکوب رژیم مانع به سرانجام رسیدن قطعی مبارزات شما کارگران شده است. بعضا کارگران بخشی از حقوق خود را کارگران دریافت کرده اند، به اعتراض خود موقتا پایان داده اند، اما باز مساله تکرار شده است، باز، پرداخت دستمزد و مزایای کاری به تعویق افتاده است. سئوال این است که با این مساله که مرتب تکرار میشود چه باید کرد؟ پیدا کردن راه حلی اساسی برای این مساله و قرار دادن مبارزات کارگران بر این مسیر پیشروی باید به مشغله فکری و سیاسی شما فعالین رادیکال – سوسیالیست کارگران تبدیل شود. برای پیشروی باید از افق حاکم بر این مبارزه آغاز کرد.
۱-در درجه اول و بدون هیچ اما و اگر و قید و شرطی باید کارفرمایان را وادار به پرداخت کلیه حقوق و مزایای عقب افتاده و مطالبات کارگری کرد. کارگران هیچ عذر و بهانه ای را نباید بپذیرند. نداریم، جواب نیست. طفره رفتن است. عدم پرداخت دستمزد کارگران در شرایطی که کارگر محکوم به زندگی تحت بدترین شرایط اقتصادی است، یک جنایت علیه طبقه کارگر است. حکم به فلاکت و نابودی شیرازه زندگی بخشهایی از کارگران است. تمام نظام سرمایه داری بر این معامله بظاهر برابر کار و سرمایه استوار شده است که کارگر نیروی کار خود را برای ساعات معینی به سرمایه دار، یعنی صاحب وسائل تولید، میفروشد و کارفرما نیز در ازاء آن دستمزد نیروی کار خریداری شده را پرداخت میکند. در این معامله نابرابر کارگر با دریافت مزد تنها توان کار کردن و حضور مجدد در بازار کار را از نو بدست می آورد. در این معامله نابرابر کارگر هر روزه باید نیروی کار خود را بفروش برساند تا امکان بقاء و تامین حداقل معیشت خود را بدست آورد. اما در ایران اسلامزده همین اصل پایه ای نظام بردگی کار مزدی هم زیر پا گذاشته میشود. و بخشهای وسیعی از کارگران ناچار میشوند حتی برای دریافت دستمزدهای ناچیز و حقیر خود دست به اعتراض بزنند. تظاهرات سازمان بدهند. راهپیمایی کنند. با پلیس و ماموران انتظامی در گیر شوند. زندانی و دستگیری دهند و هزاران معضل دیگر. در واقع آنچه کارگر با آن در ایران مواجه است، اسارت در چنگال کارمزدی بعلاوه شرایط برده داری است. کارگران نباید به این شرایط برده وار در زندگی خود تن دهند. این زندگی شایسته هیچ بنی بشری نیست. آنچه در این معامله بظاهر برابر کار و سرمایه قرار دارد نشاندهنده نابرابری بنیادی نظام سرمایه داری است. نشاندهنده بربریت نظام سرمایه داری در ایران است. آزادی و رهایی کارگر بدون خلاصی از این وضعیت امکان پذیر نیست. تبدیل این افق به افق مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه یک وظیفه پایه ای شما فعالین است.
۲-مبلغین و مدافعین سرمایه و کارفرما اینگونه وانمود میکنند که این صنایع دچار رکود اقتصادی هستند، قابلیت رقابت و سود آوری در رقابت با کالای تولید شده وارداتی را ندارند. علت عدم پرداخت دستمزد و مزایای کارگران را موقعیت بحرانی این رشته تولیدی میدانند. این بهانه ها بعضا میتواند بیان موقعیت سرمایه در این بخش از صنایع تولیدی باشد. وجود "بحران اقتصادی" تغییری در نفس حقانیت و ضرورت مبارزه کارگر ایجاد نمیکند. مگر هیچ بخشی از سرمایه می پذیرد که کارگران به علت "بحران اقتصادی" قیمت اقلام و کالاهای مورد نیاز زندگی خود را نپردازند؟ مگر صاحبان سرمایه و کالاها از کارگران میپذیرند که اجاره مسکن خود را نپردازند؟ و یا هزینه آب و برق و پوشاک و آذوقه خود را بعلت "بحران اقتصادی" نپردازند؟ چرا کارگران باید بار "بحران اقتصادی" سرمایه را بر دوش بکشند؟ این بهانه ها پوچ و بی پایه است! مساله این است که کارگر، هنگامی که سرمایه دار سودش افزایش می یابد، لزوما دستمزدش افزایش پیدا نمیکند. افزایش دستمزد تنها حاصل تلاش و مبارزه مستقیم و متحدانه کارگر است. اما هر زمان که سود سرمایه افت کرده است، ما شاهد تلاش برای "شریک" کردن این افت سود سرمایه با کارگران هستیم. زمانیکه سود سرمایه تنزل میکند. سرمایه در میزان سودش ضرر میکند، اما تلاش کارفرما برای "شریک" کردن کارگر در بار بحران اقتصادی به معنای این است که کارگر در هستی و شرایط زندگیش ضرر میکند. "بحران اقتصادی" یک جزء اجتناب ناپذیر نظام سرمایه داری است. این بحران ها از یک تناقض پایه ای در بطن نظام سرمایه داری مایه میگیرند. بخشهایی از سرمایه همواره در مواجهه با "بحران اقتصادی" تلاش میکنند با تشدید استٽمار، کاهش سهم کارگر از ٽروت جامعه، کاهش دستمزد، نپرداختن دستمزد و کاهش خدمات اجتماعی، بار بحران را بر دوش کارگر بیندازند. نباید پذیرفت. نباید اجازه داد. کارگران رادیکال و سوسیالیست باید پرچمدار این نه و نپذیرفتن باشند. اگر قادر به اداره جامعه نیستند، باید از سر راه کارگر برای سازماندهی جامعه به کناری بروند!
۳-برخی نیروهای ملی – اسلامی و سندیکالیست و مدافعان خجول سرمایه میگویند صنعت تولید قند و نیشکر در ایران با مشکلات پایه ای رقابت در سطح جهانی با کالاهای مشابه مواجه است. مشکل را در سیاست تعرفه و ازدیاد واردات دولت میدانند. میگویند قیمت هر کیلو شکر تولید شده در ایران معادل ۸۰۰ تومان و قیمت یک کیلو شکر وارداتی برابر با ۵۰۰ تومان است. "ازدیاد واردات" را مسبب این وضعیت میدانند. عدم قابلیت این صنعت تولیدی در رقابت با کالاهای وارداتی را عامل عدم پرداخت دستمزده ها و مزایای کارگران قلمداد میکنند. متعاقبا راه حل کارگر را نیز در حمایت از سیاستهای گمرگی و محدود کردن واردات کالا و بالابردن تعرفه های گمرکی در این رشته میدانند.
رفقای کارگر سیاست حمایت از "تولیدات داخلی" در قبال "تولیدات وارداتی" یک سیاست کارگری نیست. سیاست دفاع از کارگر مصالح عمومی کارگر و جامعه نیست. سیاست دفاع از بخشی از سرمایه در قبال بخش دیگری از سرمایه است. سیاستی است که زندگی کارگر را به بهبود موقعیت سرمایه "خودی" گره میزند. این سیاست در عین حال کارگر را در مقابل مردم و شهروندان و مصرف کنندگان علی العموم قرار میدهد. چرا شهروند عادی جامعه به خاطر اینکه بخشی از سرمایه قادر به رقابت اقتصادی با کالای وارداتی نیست باید هزینه بیشتری برای کالاهای مورد نیاز خود بپردازند؟ چرا باید اجازه داد که دولت سرمایه با افزایش تعرفه های گمرکی سهم بیشتری از دسترنج کارگر و مردم زحمتکش را از آن خود کند؟ بعلاوه چقدر و تا کی باید تعرفه های گمرکی را افزایش داد؟ افزایش تعرفه گمرگی در عین حال به معنای افزایش هزینه زندگی مردم زحمتکش است. سیاست بالا بردن تعرفه های گمرگی یک سیاست بورژوایی در عرصه رقابت سرمایه ها است. کارگران نباید چنین پرچمی را به افق مبارزاتی خود تبدیل کنند. کسی که برای رفاه جامعه مبارزه میکند نمیتواند در عین حال خواهان افزایش قیمت اقلام مورد نیاز زندگی همگان باشد.
واقعیت این است که عدم قابلیت رقابت سرمایه در این رشته از تولیدات نه بخاطر سطح دستمزد کارگر بلکه بخاطر پائین بودن سطح تکنولوژی و عدم سرمایه گذاری و نوسازی در این رشته های تولیدی است. از طرف دیگر بهبود تکنیک و افزایش بار آوری کار در نظام سرمایه داری الزاما به معنای بالا رفتن سهم کارگر و زندگی بهتر نیست بلکه در عمل و در بسیاری موارد به معنای جایگزینی کارگر با ماشین است که نتیجه اش چیزی جز کاهش نیروی کار و گسترش بیکاری در جامعه نیست. بعلاوه هر روزه بخشهایی از سرمایه در رقابت با سایر بخشهای سرمایه دچار رکود و بحران و ورشکستگی میشوند و در عرصه رقابت با سایر تولید کنندگان از میدان به در میشوند. اما این مناسبات اقتصادی را کارگران بوجود نیاورده اند که مسئولیت عواقب عملکرد آن را نیز بپذیرند؟ مگر رقابت سرمایه ها محصول تلاش کارگر است؟ ورشکستگی بخشهایی از سرمایه بخشی از یک نتیجه جبری روند انباشت سرمایه است. شرط وجود سرمایه داری رقابتی و جزء ذاتی کارکرد سرمایه داری و جریان انباشت سرمایه در جامعه است. چگونه است که این مدافعین سرمایه "خودی" به یکباره ناتوان از رقابت با بخشهایی دیگری سرمایه به یاد "معضلات رقابت" و نتایج ناشی از رقابت اقتصادی سرمایه ها متوسل میشود؟ کجاست آن تبلیغات کر کننده که "رقابت" بخشی از "ذات" بشر است؟ کجاست آن تبلیغات عوامفریبانه که "رقابت" باعٽ سلامت جامعه و پالایش اقتصادی در جامعه است؟ کجاست آن تبلیغاتی که "رقابت" را شرط پیشرفت بشریت و کلید سعادت انسانها قلمداد میکرد؟ علت وجودی معضلاتی که کارگر با آن مواجه است، رقابت سرمایه ها نیست. نفس وجود سرمایه و کارکرد نظام سرمایه داری است.
رفقای کارگر مسائلی که شما با آن مواجه هستید، پیچیده و چند بعدی اند. رشته تولیدیی که شما به کار در آن مشغول هستید، آینده اقتصادی برای سرمایه ندارد. کالاهای تولید شده در مجتمع شما قابل "رقابت" با تولیدات "وارادتی" نیست. رو به زوال است. سئوال این است که استراتژی شما برای پیروزی این مبارزه کارگری کدامست؟
کارفرما با حمایت دولت تلاش میکند که از پرداخت دستمزدها طفره رود. پرداخت آنها را به عقب بیندازد. در کنار این اقدام کارفرما، دولت اسلامی میکوشد اعتراض شما را در هم بشکند. تهدید کند. دستگیر کند و مانع گسترش این اعتراض شود. ما تردیدی نداریم که با توجه به سنت مبارزاتی خود شما میتوانید در مقابل این وجه تاکتیک کارفرما و دولت سرمایه مقابله کنید. تاکید ما بر مولفه هایی است که ضامن پیشبرد پیروزمند این مبارزات در این دور و دور آتی شود.
۱-محوری ترین مساله افق و سیاست پایه ای ناظر بر این اعتراض است. کدام افق و سیاست مقدرات این اعتراض را تعیین خواهد کرد؟ آیا گرایش و سیاست سندیکالیستی و تمایلات ملی – اسلامی در این اعتراض دست بالا پیدا خواهند کرد یا گرایش رادیکال و سوسیالیستی بر این اعتراضات غلبه خواهد داشت؟ جدال بر سر افق حاکم بر این اعتراضات مساله ای تعیین کننده و سرنوشت ساز است. آیا کارگران مشکل را در سرمایه و مناسبات اقتصادی ناشی از این نظام میدانند یا اینکه اعتراضشان به "بی لیاقتی" کارفرما در اداره این مجتمع تولیدی است؟ آیا کارگران معضل را نفس حاکمیت مناسبات سرمایه داری میدانند یا بر سر نوع مالکیت بر این مجتمع به جدال بر میخیزند؟ تلاش برای نابودی نظام سرمایه داری یا تلاش برای اصلاح سرمایه داری کدام افق سیاسی سرنوشت این مبارزه را رقم خواهد زد؟
۲-مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه یک مبارزه مجزا در جامعه نیست. بخشی از مبارزه طبقه کارگر در شرایط کنونی است. بخشی از مبارزه تمامی کارگرانی است که با شرایط مشابهی مواجه هستند. سرنوشت مبارزات هفت تپه در یک مقیاس عمومی تر و سراسری تری رقم میخورد. سرمایه و دولتش با نیروهای انتظامی و تمام قدرت سرکوب و ارعاب خود به میدان آمده اند. کارگران نیز باید اردوی خود را به میدان بکشند. تمام کارگرانی که دستمزدهایشان ماههاست پرداخت نشده است، تمام کارگران رشته های وابسته به صنعت نیشکر هفت تپه باید بلاواسطه به این جبهه نبرد طبقاتی کشیده شوند. کارگران صنایع مشابه و وابسته، کارگران شهرهای مجاور و مردم زحمتکش شوش و سایر شهرهای مجاور در پیشبرد مستقیم این مبارزه سهیم اند. جبهه کارگری باید با تمام قدرتش در این مبارزه به میدان کشیده شود. خانواده کارگری یک رکن تعیین کننده دیگر این مبارزات است. خانواده کارگری واحد پایه تشکل و قدرت کارگری است. به میدان این کشیدن این نیرو بخشی از وظایف فعالین و رهبران رادیکال – سوسیالیست کارگری است.
۳-مجامع عمومی کارگری باید با فعالیت آگاهانه و هدفمند شما بطور روتین تشکیل شود. تشکیل روتین مجامع عمومی نقطه قدرت شما برای متحد کردن و متحد نگهداشتن کارگران است. مجامع عمومی تنها ظرف فراگیر توده ای مبارزات کارگران است. اعتراض کارگران هفت تپه باید بر قدرت مجامع عمومی سازمانیافته متکی شود. جنبش مجمع عمومی را به عنوان یک حرکت آگاهانه و هدفمند و وسیع در میان کارگران به پیش ببرید. مجامع عمومی خود را به طور روتین تشکیل دهید. تمام بخشهای کارگری باید در این مبارزه شریک شوند، در تصمیم گیریها شریک و در دفاع از تصمیمات مشترکا عمل کنند. مجامع عمومی کارگری رکن اساسی تضمین حفظ قدرت و روحیه مبارزاتی کارگری است. چگونگی پیشبرد این مبارزه، تعیین شرایط و زمان توقف اعتصاب، تماما باید متکی بر تصمیم مجامع عمومی کارگری باشد.
۴-بیکاری یک واقعیت تلخ زندگی کارگر در نظام سرمایه داری است. وجود صف گسترده ای از کارگران بیکار که حتی امکان فروش نیروی کار خود را ندارند یک نتیجه عملکرد نظام سرمایه داری است. بیکاری نتیجه این یا آن سیاست غلط سرمایه نیست، بخشی از کارکرد روتین نظام سرمایه داری است. بیکاری خطری است که همواره بالای سر بخشهایی از طبقه کارگر قرار دارد. این امکان وجود دارد که بخشی از کارگران هفت تپه نیز دچار سیاست بیکار سازی و اخراج شوند. آیا شما از اکنون آماده اید که به مقابله با این سیاست برخیزید؟ چه سیاستی برای مقابله با مساله امنیت شغلی در دستور دارید؟ در چنین شرایطی شما باید پرچم یا کار با دستمزدهای مناسب یا بیمه بیکاری مکفی برای تمام کارگران آماده به کار را در دست بگیرید.
رفقای کارگر مبارزات شما باید پیروز شود. شما باید تمامی دستمزدها و پاداشهای خود را از حلقوم کارفرما و دولتش بیرون بکشید. هم اکنون کارفرما و دولت در مقابل شما عقب نشسته است. دچار شکاف و نگران از گسترش این اعتراض وادار به عقب نشینی خواهند شد. این پیروزی را باید اعلام کرد. این پیروزی را باید تکمیل کرد. این پیروزی را باید جشن گرفت. طبقه کارگر نیازمند برجسته کردن پیروزیهای خود در این شرایط سخت است. یک پیشروی کارگری زمینه ساز پیشروی بخشهای مختلف کارگر در اعتراضشان خواهد شد.
اما پیروزی در این دور از مبارزات پایان کار نیست. واقعیت این است مسائلی که تاکنون با آن مواجه بوده اید، کماکان ادامه داده خواهد یافت. برای دور بعدی در این مبارزه باید آماده شد. از هم اکنون باید به تدارک و استقبال دور جدیدی از مبارزه رفت. نقش شما برای تعیین چگونگی پیشرفت و افق حاکم بر این مبارزات تعیین کننده است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری دست تک تک شما رفقای کارگر را میفشارد. ما پرچم مبارزه شما را در کنار شما برافراشته نگاه خواهیم داشت.