در نقد "توده سرنگونی جنبش سرنگونی نیست"
نوشته فواد آقابگزاده
سعید مدانلو
مطمئناً فواد آقابگزاده قرار نیست با نوشته اش کسی را بخنداند∙ او اتفاقاً خیلی جدی صحبت میکند∙
ایشان میخواهد بگوید " جنبش سرنگونی " وجود ندارد و برای اثباتش رفته است " توده سرنگونی" را ابداع کرده است∙ علیرغم همه داستانی که سر هم میکند و بی جهت برای دیگران لُغُز میخواند٬ تنها میخواهد بما بگوید٬ یک جنبش سرنگونی طلب وجود دارد که به اندازه تمام قد و قواره مردم جامعه بزرگ است ولی این جبنش سازماندهی شده نیست و مادامی که اینطوراست کاری نمیتوان صورت داد و سرنگونی در کار نخواهد بود∙ خُب عزیز جان٬ حتماً لازم است برای گفتن مطلبی به این سادگی اینهمه بلا سرش بیاوری و اینهمه ایراد از این و آن بگیری؟!
اتفاقاً خودشان بهترین مشخصات را برای وجود یک جنبش سرنگونی و سازمان نیافته ارائه داده اند∙ ملاحظه کنید چه میفرمایند : " سران رژیم خوب می دانند که هرگونه گشایش فضا و آزادی یعنی مرگ رژیم شان" ∙ بفرمایید٬ سران رژیم میدانند که یک جنبش بزرگ سرنگونی طلب دورحکومتشان را گرفته که هرگونه گشایش فضای سیاسی برایش خطر مرگ دارد∙ منتها آقابگزاده نمیداند این را! همۀ حرف آنکه میگوید این جنبش سرنگونی نیاز به سازمانیافتگی دارد تا سرنگون کند حرفش با حرف آقابگزاده یکی است∙ دیگر این همه داستان " حسین کرد شبستری" برای چیست؟! " توده سرنگونی" یعنی چی ؟! " توده سرنگونی " نداریم∙ توده ها یا سرنگونی طلبند یا نیستند یا بخشی از توده ها سرنگونی طلبند و بخشی نیستند∙ توده های سرنگونی طلب هم میتوانند به جنبشهای مختلف سرنگونی طلب تعلق داشته باشند∙
چه دلیلی دارد که ایشان با گفتن "توده سرنگونی طلب " خیال خود و بقیه را راحت نمی کند؟! وجود توده سرنگونی طلب یعنی حضور جنبش سرنگونی∙ جنبش سرنگونی نباشد٬ که هرگونه گشایش فضا و آزادی باعث مرگ رژیم نمیشود∙ توده اگر سرنگونی طلب نباشد با دست یافتن به هرگونه گشایش فضا و آزادی که سرنگونی طلب نمیشود∙ هرچه که از حکومت متنفر باشد منتظر رفرم میماند∙ رفرم هم که همیشه از بالاست∙ ایشان البته نمیخواهد بما بگوید که مرگ رژیم با رفرم حادث میشود! مردمی که به قول آقابگزاده " از رژیم جنایتکار اسلامی متنفرند و می خواهند سر به تن جمهوری اسلامی نباشد" لابد اگر فرصتی دست بدهد سر از تن جمهوری اسلامی خواهند کند∙ پس این مردم خصلتاً سرنگونی طلبد∙ همانطور که عرض کردم وجود مردم سرنگونی طلب یعنی حضور جنبش سرنگونی طلب∙ جنبش سرنگونی بدون سازماندهی میتواند شکل بگیرد∙ جنبشهای سرنگونی در نزد توده ها عموماً بصورت سازمان نایافته پدیدار میشوند∙
جنبش دانشجویی خودش به همراه سازمانیابی و رشد و پلاریزه شدن جنبش توده ها٬ پلاریزه میشود∙ عناصر پلاریزه شده جنبش دانشجویی به همراه سایر عناصر پیشرو و فعاله هر جنبشی به عناصر پیشرو و فعاله آن جنبش تبدیل میشوند∙
مینویسند: " ببینید٬ جنبشی که به سرنگونی خوش بین نباشد جنبش سرنگونی نیست∙ جنبش سرنگونی طلب باید به خود اعتماد داشته باشد و به اینکه میتواند رژیم را سرنگون کند∙ ∙ ∙ ∙ "
ایشان ادامه میدهد که نوع " خوش بینی " مورد نظر ایشان از نوع " خوش بینی هپروتی و نشئه وار بعضی از جریانات به اصطلاح سیاسی نیست!
خوش بینی در جنبش سرنگونی همزمان با رشد سازمانیافتگی گسترش می یابد∙ هرچه جنبش سرنگونی سازمانیافته ترباشد٬ به سرنگونی خوش بین تراست∙ خوش بینی و سازمانیافتگی هرکدام جدای از یکدیگر در جنبش شکل نمیگیرند∙
آقابگزاده حرفهای عجیب کم نمیزند∙ مثل " اتفاقاً تفاوت جنبش با توده ها در همین است"
تفاوت جنبش با توده ها؟! لابد جنبش در جایی است که توده ها از آن خبر ندارند! اگر منظور جنبش توده هاست؟ دیگر تفاوت جنبش با توده ها چه ترمنالوژی ایست؟! نکند جنبش از جای دیگری بلند میشود راه میافتد میرود داخل توده ها و حرکتشان میدهد؟!
اولین مشخصه جنبش سرنگونی ایشان این است: " ١- پلاریزاسیون سیاسی عناصر پیشرو و فعاله جامعه ( همیشه یک اقلیت کوچک است که در فعل و انفعالات جامعه نقش بازی میکند )" پایینتر توضیح میدهند که " خط و افق و پرچم در حالی پیدا میشود که آن اقلیتی که عناصر پیشرو و فعاله جامعه ٬ پلاریزه شده باشد∙ وقتی که این پلاریزاسیون صورت گرفت آنوقت جنبشها و پرچم ها مشخص خواهند شد٬ کدام جنبش سرنگونی را میخواهد یا نمیخواهد مشخص خواهد شد∙ در آنصورت جنبش قوام٬ سازمان و رهبری پیدا خواهد کرد∙ و ∙ ∙ ∙ "
عناصر سیاسی پیشرو فعاله جامعه که خوشبختانه از نظر ایشان وجود دارند٬ هر کدامشان لابد میروند دنبال سازمان دادن و تهیه ابزار سازماندهی جنبش خودشان∙ در امتداد گسترش فعالیت و رشدِ سازمانیابی و گسترش جبنشها توسط عناصر پیشرو و فعاله آن جنبشهاست که جنبشها پلاریزه میشوند و در اثنای همین پروسه است که عناصر سیاسی و فعاله هر جنبشی خودشان رشد کمی و کیفی می یابند∙ اول اقلیت پیشرو پلاریزه بشود و جنبش سرنگونی را قوام بدهد٬ نوعی ایلیتیسم بی بو و خاصیت " چپ راستکی " است که نتیجه اش چیزی بجزانتظار و پاسیفیسم نمی تواند باشد∙
نکاتی اینچنین در نوشته آقابگزاده بیشتر از این است∙ من به همین اندازه بسنده میکنم∙
آدرس نوشته فواد آقابگزاده " توده سرنگونی جنبش سرنگونی نیست " www.azadi-b.com
سوم اکتبر ٢٠٠٧
|