قطعنامه مصوب کنگره اول حزب اتحاد کمونیسم کارگری
حزب اتحاد کمونیسم کارگری و قدرت سیاسی

١- جامعه ایران دوران پر تحول و تلاطمی را از سر میگذراند. خیزش توده های مردم در سال ۸۸ تنها حلقه ای از تحولات سیاسی آتی٬ خیزشها٬ اعتصابات٬ اعتراضات شهری٬ قیامها و انقلابی است که میتواند از دل جنبش توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی عروج کند. این نبردها سرنوشت حکومت اسلامی و تکلیف نظام سیاسی - اقتصادی آتی ایران را مشخص خواهد کرد. حکومت اسلامی که تاکنون بزور سرنیزه و اعدام و تحمیل فقر و فلاکت گسترده قادر به بقاء خود شده است٬ بمثابه یک حکومت استبدادی٬ اسلامی٬ ضد زن٬ استثمارگر٬ و عقب مانده مورد تعرض توده های وسیع مردم و مشخصا نسل جوان قرار داشته و سرنگونی اش در دستور روز جامعه قرار دارد. یک نتیجه بلافصل این تحولات سرنگونی رژیم اسلامی و جارو شدن بساط استبداد مذهبی٬ اسلام و زن ستیزی از جامعه ایران است.
 
٢- بن بست حکومت اسلامی٬ بحران لاعلاج اقتصادی و سیاسی٬ و خطر دائمی سرنگونی و انقلاب کارگری به شکافهای درون جناحهای رژیم اسلامی ابعاد ویژه و متفاوتی بخشیده است. حکومت اسلامی اکنون شکننده تر از هر زمان با شدت بیشتری سیاست قداره بندی اسلامی و تشدید اختناق و فلاکت اقتصادی را در دستور کار خود قرار داده است. اما این سیاستها از پیش شکست خورده و عامل انزجار بیشتر مردم و نه ابزار ارعاب آنهاست. از طرف دیگر پروژه تعدیل و اصلاح حکومت اسلامی و کنترل و مهار اعتراضات مردم در چهارچوب قانون اساسی در قالب جنبش سبز هم عملا شکست خورده و به کناری زده شده است. اصلاح طلبان حکومتی اکنون عملا از مراکز اصلی قدرت سیاسی کنار زده شده اند. یک نتیجه این تحولات این است که صورت مساله اصلی سیاست در ایران یعنی نخواستن مردم و نتوانستن حکومت با شدت هر چه بیشتری در سطح جامعه مطرح خواهد شد. این رویدادها به کشمکش جنبشهای اصلی جامعه بر متن تقابل طبقات اصلی جامعه حدت بیشتری می بخشد. نتیجتا جنبش اعتراضی بخشهای مختلف جامعه٬ جنبش کارگران٬ زنان٬ جوانان و دانشجویان در اشکال مستقل تری بروز پیدا خواهند کرد. از سوی دیگر رابطه این اعتراضات مشخصا با آرمان و سیاستهای جنبش کمونیسم کارگری در تحق آزادی٬ برابری٬ رفاه و برقراری یک جامعه سکولار و سوسیالیستی نزدیکتر میشود.
 
٣- حزب اتحاد کمونیسم کارگری بمثابه نوک کوه یخ جنبش عظیم کمونیسم کارگری برای سرنگونی همه جانبه رژیم اسلامی و تصرف قدرت سیاسی در ایران و استقرار فوری حکومتی آزاد٬ برابر و مرفه برای همگان٬ یعنی یک جمهوری سوسیالیستی٬ تلاش میکند. ما میکوشیم در صف مقدم جنبش سرنگونی رژیم اسلامی قرار گرفته و حکومت اسلامی را در پس یک انقلاب عظیم کارگری و با کمترین مشقت سرنگون کنیم. این مطلوبترین سناریوی تحولات است٬ اما تنها سناریو نیست. تحولات آتی ایران میتواند سیر پیچیده و کشداری بخود بگیرد. رژیم اسلامی میتواند در پس خیزش و قیامهای توده ای مردم فروبپاشد بدون آنکه الزاما سرنوشت قدرت سیاسی و تکلیف نهایی نظام سیاسی و اقتصادی آتی در ایران فیصله یافته باشد.
 
۴- سرانجام تحولات سیاسی آتی محصول تلاقی سه جنبش اصلی جامعه٬ جنبش کمونیسم کارگری٬ ناسیونالیسم پرو غربی٬ و جنبش ناسیونال - اسلامی است. در این جدال هم اپوزیسیون بورژوایی و هم جنبش کمونیسم کارگری شانس عینی پیروزی دارند. اما جنبش کمونیسم کارگری علیرغم کمبودها و ضعفهای کنونی بنا به موقعیت عینی گرایش سوسیالیستی طبقه کارگر و جنبشهای اعتراضی زنان و جوانان که میتوانند بزیر پرچم آزادی و برابری و رفاه همگان بسیج شوند تنها جنبشی است که متضمن خواستهای واقعی و عمیق توده های مردم بوده و از این امکان برخوردار است که بتواند یک حکومت پایدار و متضمن خواستهای دیرینه مردم را در ایران شکل دهد. این جنبشی است که نه تنها میتواند حضور مستقل طبقه کارگر با پرچم سوسیالیستی در تحولات آتی جامعه را تضمین کند بلکه در موقعیتی است که میتواند توده های مردم را در سرنگونی رژیم اسلامی با کم ترین مشقت رهبری و هدایت کند.
 
۵- سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی مستلزم شکل گیری رهبری کمونیستی در راس جنبش سرنگونی طلبی توده های مردم است. بدین منظور یک رکن تلاش ما نقد همه جانبه افق٬ سیاست و آرمانهای دو جنبش اصلی دیگر جامعه یعنی جنبش ناسیونالیسم پرو غربی و جنبش ناسیونال اسلامی و کنار زدن نقطه سازشهایی است که نیروهای متنوع این جنبشها در مقابل اعتراضات مردم قرار میدهند. از طرف دیگر تلاش برای سازماندهی حزبی و توده ای کارگران و سازماندهی جنبشهای اعتراضی زنان و جوانان و دانشجویان یک وظیفه حیاتی ما است. در این چهارچوب حزب اتحاد کمونیسم کارگری بر برپایی شوراهای کارگری متکی بر مجامع عمومی روتین و منظم و همچنین شوراهای سرخ جوانان در محلات تاکید میکند. شکل گیری رهبری کمونیستی در عین حال منوط به قرار گرفتن شخصیتها و رهبران جسور کمونیست و حزبی در راس جنبشهای اعتراضی آزادیخواهانه و برابری طلبانه جامعه است .

۶- حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای پیشروی و پیروزی باید به ضعفها و کاستی های متعددی فائق آید. مرگ نابهنگام منصور حکمت و جدایی ها در صفوف این جنبش ضربات متعددی را بر پیکر ما وارد کرده است. حزب اتحاد کمونیسم کارگری باید بر این شرایط غلبه کند٬ باید خوش بینی و امید به پیروزی کمونیسم کارگری را در یک پروسه اجتماعی و حقیقی در جامعه بازسازی و اعاده کند. بدین منظور حزب باید٬ الف) نیروهایی را که به اسم کمونیسم کارگری عملا سیاستها و اهداف جنبشهای غیر کمونیستی و غیر کارگری را تبلیغ و پراتیک میکنند٬ بطور همه جانبه نقد کند٬ ب) به نیروی بلامنازع سازمانی این جنبش٬ به تحزب گرایش سوسیالیستی و رادیکال طبقه کارگر و جامعه و به حزب سیاسی کارگران و نماینده قیام کارگری آتی٬ ج) به پرچمدار چپ افراطی اجتماعی٬ پرچمدار مارکسیسم٬ مذهب ستیزی و مقابله با فرودستی زن در جامعه٬ تبدیل شود.
 
۷ - حزب اتحاد کمونیسم کارگری در تببین استراتژی سازمانی خود برای سرنگونی رژیم اسلامی بر حلقه های زیر: الف) حضور قدرتمند در جدال بر سر قدرت سیاسی٬ ب) سازماندهی و رهبری اعتراضات جاری و رادیکال کارگری٬ ج) گسترش همه جانبه سازماندهی حزبی و توده ای کارگری٬ د) تلاش برای کسب هژمونی سیاسی در جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم، ه) تبدیل شدن به یک حزب بزرگ توده ای با نیروی مسلح، و) سازماندهی قیام و جنگ توده ای برای سرنگونی رژیم اسلامی٬ تاکید میکند.
 
٨- حزب اتحاد کمونیسم کارگری فعالین رادیکال سوسیالیست کارگری٬ رهبران عملی کارگری و فعالین کمونیست را بمنظور رهبری مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و سازماندهی یک انقلاب عظیم کارگری به صفوف خود فرا میخواند.

این قطعنامه به اتفاق آراء تصویب شد .