در شرایط اختناق و سرکوب چگونه می توان متشکل شد؟
نسرین رمضانعلی
سوالات بسیاری در مورد چگونگی تشکل برای ما ارسال شده است. نسرین رمضانعلی، دبیر کمیته سازمانده حزب در این شماره به این مساله می پردازد.
یک دنیای بهتر: بسیاری از ما می پرسند که شما بر تشکیل شوراها بسیار تاکید می کنید. اما در این شرایط اختناق و بگیر وببند، چگونه می توان شوراها را تشکیل داد؟ چگونه می توان مردم را در محلات سازماندهی کرد؟
نسرین رمضانعلی: این سوال و سوالات مشابه در مورد نحوه سازماندهی در این شرایط، مکررا از جانب دوستان و فعالین حزب و مردم به تنگ آمده از حکومت هار اسلامی مطرح می شود. چگونه می توانیم مجمع عمومی تشکیل بدهیم؟ چگونه شورا تشکیل بدهیم؟ چگونه شوراهای سرخها را در محلات سازمان بدهیم؟ چگونه می شود جمع ها و تشکلهای مشابه تشکیل داد؟ چگونه این تشکلات می توانند بدون اینکه ثبت شوند، بدون اینکه از ارشاد محل مجوز داشته باشند فعالیت داشته کنند؟ ما هر روز با چنین سوالاتی مواجه هستیم.
امروز تشکلهایی که مدتها بدنبال ثبت بودند و توانستند از هفت خان رستم بگذرند و به ثبت برسند؛ تشکلاتی که کج دار و مریض فعالیت می کردند، اکنون اعضایشان تحت فشار رژیم هستند، تهدید و دستگیر می شوند. آنوقت ما چطور می توانیم بدون مجوز تشکل بسازیم، در شوراها سازمان بیابیم و با مشکل امنیتی روبرو نشویم؟
روشن است که مساله امنیت و حفظ امنیت فعالین یک مساله با اهمیت است. چرا ما از مجامع عمومی، شوراهای محل کار و زیست صحبت می کنیم؟ آیا این نوع از تشکل یابی امنیت کسی را به خطر می اندازد؟ اتفاقا باید تاکید کرد که یک حسن این تشکلات برخورداری از سطح امنیت بالا تر آنها است. شورا و مجامع عمومی بطور علنی فراخوان می دهند و محل تجمع را علنی اعلام می کنند. از طریق پست نامه دعوت برای شرکت ارسال می کنند. خاصیت اصلی این نوع تشکل یابی، حضور اکثریت در آن و سهیم شدن در سرنوشت خود بمنظور به کرسی نشاندن خواستهایشان است. وقتی این نوع از تشکل با حضور قریب به اتفاق مردم محله، کارخانه، دانشگاه یا مدرسه صورت می گیرد، عملا دست و بال رژیم بسته می شود. جمهوری اسلامی چند نفر را می خواهد دستگیر کند؟ چند نفر را می خواهد به زندان بیندازد؟ و با تهدیدهای تلفمی می خواهد چند نفر را مرعوب بکند؟
این تشکلها باید حول خواستها شکل بگیرد. ما شاهد فقر روزافزون و تعرض به سطح معیشت مردم بطور عام و طبقه کارگر بطور خاص هستیم. فکر می کنم اساسی ترین خواست مردم برخورداری از یک زندگی انسانی و بهتر است. بنابراین می توان براحتی مردم یک محله را برای خواست آزادی، برابری و رفاه جمع کرد. راحت می شود در مقابل گرانی روزافزون مواد اولیه زندگی، بجای اینکه در صفها فقط به سران رژیم فحش بدهیم و بقیه تایید کنند، اقدامات جدی تری را در دستور خود قرار بدهیم. اخیرا من صحبتهایی شنیده ام با این مضمون که فرضا از این فروشگاه خرید نکنید متعلق به سپاه است؛ از آن فروشگاه خرید نکنید متعلق به ارتش است؛ یا متعلق به یک جناح دیگر رژیم است. مردم زندگی می کنند و باید مایحتاج زندگی خود را تهیه بکنند. با خرید نکردن از فروشگاه یا مغازه ای مشکل مردم حل نمی شود. با خرید نکردن فقر مردم کمتر نمی شود. اتفاقا باید همین محلها را به محل تجمعهای اعتراضی تبدیل کرد.
ببینید من با موارد زیادی روبرو شدم که مردم فقر خود را پنهان می کنند. انگار همسایه کنار دستی شان متمول تر است و او خجالت می کشد همسایه اش بفهمد که هر روز با چه بدبختی یک لقمه نان تهیه می کند. اتفاقا یکی از کارهایی که سریعا باید در دستور بگذاریم، پخش اخبار وضعیت فقر و فلاکتی است که همه با آن دست و پنجه نرم می کنیم. همین مساله باعث می شود سریعتر و راحتتر بتوانیم دور هم جمع شویم. باید دردهایمان را با همسایه، همکار، فامیل، دوست و آشنا تقسیم کنیم و دردهای آنها را بشنویم. با اینکار همبستگی و نزدیکی گسترده تر و عمیقی تری میان ما پدید می آید. متوجه می شویم که همه مان یک موقعیت داریم و به این نتیجه می رسیم که باید در مقابل این تعرض متشکل شویم. قرض کردن و در به در دنبال قرض الحسنه گشتن، مراجعه به این و آن برای قرض تا امروز را بگذرانیم، زندگی نمی شود.
من تردید ندارم اگر فعالین بجای ایجاد تشکلهای حاشیه ای و تشکلهای باصطلاح "از ما بهتران" در محل کار و زندگی خویش تلاش بکنند، خیلی سریعتر و اتفاقا با کمترین مشکل امنیتی موفق می شوند تشکل سازمان دهند و به خواستهای برحقشان دست یابند. ببینید فقط در یکی دو سال اخیر چند نفر در مقابل مجلس و دم دستگاه دولتی خود را آتش زدند تا اینگونه صدای خود را به گوش مثلا حضرات برسانند، آیا پاسخی گرفتند؟ آیا همان "جانبازی" که پارسال دم مجلس خودش را سوزاند، امروز خانواده اش را این حضرات تامین می کنند، یا اینکه خانواده اش باید در خیابان گدائی کنند و همسرش لباس مردم را بشوید تا بتواند نان بچه هایش را تامین کند؟
بهترین و ساده ترین راه نشان دادن قدرت مردم است. قدرت مردم در اتحاد، همبستگی، تجمع و تشکل شان است. تنها مردم متشکل و متحد می توانند رژیم هار اسلامی را عقب بنشانند. بهترین روش مقابله با توطئه های رژیم سرکوب اسلامی، تجمع در مجمع عمومی و شوراهای واقعی است. با شرکت در مجامع عمومی می توانیم دردهایمان را با هم طبقه ای هایمان شریک شویم و از دردهای آنها با خبر شویم. مردم با شرکت در مجمع عمومی و شورا سرنوشت خود را بدست خواهند گرفت و اجازه نخواهند داد که رژیم اسلامی تحت عناوین مختلف صفوف متحد انسانهایی که یک بار دنیا آمده اند و می خواهند زندگی بکنند درهم بشکند.
ما در جریان اعتراضات و در جریان اعتصابات شاهد هستیم چگونه مردم در کنار هم قرار میگیرند؛ در چنین شرایطی امنیت دیگر برایشان مسئله نیست؛ احساس قدرت می کنند؛ می دانند کسی جرئت نخواهد کرد به آنها دست درازی بکند. ایجاد مجامع عمومی و شوراها نه تنها امنیت فعالین را حفظ می کند بلکه بهترین امکان تامین خواستهای برحقشان است. متشکل شدن در این ظرف بما توان تحرک و مانور می دهد.
یکی از شگردهای جمهوری اسلامی برای بقا، ایجاد فضای رعب و وحشت است. در چنین تشکلی وقتی من و همسایه ام کنار هم قرار می گیریم و اعلام می کنیم که همسرانمان بیکار هستند؛ نون نداریم بخوریم؛ نمی توانیم این فیش را که چند برابر گرانتر شده پرداخت کنیم، می توانیم با هم تصمیم بگیریم که فیش را پرداخت نکنیم. اگر آنوقت رژیم خواست همسایه من را دستگیر کند، من بعنوان همسرنوشت، بعنوان همراه نخواهم گذاشت او را دستگیر بکند. علنا اعلام می کنیم اگر هر یک از اعضای شورا با خطر دستگیری و زندان روبرو بشود ما همه حاضر خواهیم شد و به مزدوران مجال ورود به محله را نخواهیم داد تا کسی را دستگیر بکنند.
اینجا نقش شوراهای سرخهای جوانان در محلات و بدست گرفتن کنترل محلات طرح می شود. چگونه می شود فضا را آنچنان بر مزدوارن تنگ کرد که جرئت ورود به محلات و دستگیری کسی را نداشته باشند؟ رژیم هیچوقت جرئت نکرده وقتی مردم جمع هستند کسی را بگیرد. اتفاقا در این شرایط مزدوران سعی می کنند با لبخند ملیحی حتی با مردم ابراز همدردی بکنند. می گویند مردم گرسنه را درک می کنند و آنها مامور و معذوراند. وقتی این تشکلها ایجاد شود، وقتی محلات را جوانان کنترل کنند، وقتی از این طریق خبررسانی شود و به ایجاد کمیته های مختلف در دل همین مجامع عمومی دست زده شود، رژیم عقب نشینی می کند و تلاش می کند از راههای دیگر دست به پراکنده کردن این تشکلات و مردم بزند. باید تجربه کرد و شاید بهتر است بگویم باید بیشتر در مورد تجاربمان صحبت کنیم و این تجارب را از زاویای مختلف بررسی کنیم.
چطوری می شود در محلات سازماندهی کرد؟ من فکر می کنم براساس خواستهایمان می توانیم دور هم جمع شویم. بطور مثال برق و آب گران شده و بخش زیادی از مردم بیکار هستند. تحریمهای اقتصادی ارمغانش برای مردم ایران گرانی بیش از پیش و بیکاری وسیعتر بوده است. مساله حذف سوبسیدها موجب گرانی بی سابقه ای شده است. بدون استثناء همه چیز چند ده برابر گران شده است. مردم قدرت خریدشان پایین است آنقدر که دیگر بحث بر سر شورش گرسنگان نه از جانب مردم بلکه از جانب خود رژیم مطرح می شود.
سران رژیم از ترس سرنگونی به جان هم افتاده اند. پس باید از این موقعیت و شکافهایی که بین جناح ها وجود دارد استفاده کرد. رژیم جنایتکار اسلامی از گرسنگی دادن به مردم بعنوان سلاحی برای بقای خود استفاده می کند. چنان مردم را درگیر فقر و بیکاری کرده است که شب روز دنبال لقمه نانی باشند.
لازم نیست امروز وقتی مردم یک محله دور هم جمع می شوند شعار مرگ بر جمهوری اسلامی یذ دهند. در ادامه مبارزه شان، نهایتا به این مرحله خواهد رسید. مردم تکلیفشان را با حکومت یکسره کرد. اما امروز باید حول خواستهای برحقشان جمع شوند و دخالتگر در سرنوشت خود باشند.
ایجاد مجامع عمومی و شوراهای سرخ ها باید امر هر روزه فعالین رادیکال سوسیالیست، فعالین جنبش آزادی برابری و رفاه باشد. مجامع عمومی را حول مبارزه علیه فقر باید بر پا کرد. مجامع عمومی و شوراها تنها ابزار ما برای مقابله با سرمایه دارن و حکومت هار اسلامی است. به هر درجه ای که ما متشکل تر شویم، به همان میزان صفوف دشمن را متزلزل تر می کنیم. اخیرا شاهد بوده ایم که نیروهای انتظامی در محلات جرئت تحرک زیادی ندارند. در جریان اعتراضات، اینها از نیروهای کماندو و از اوباشی که جیب هایشان را پر از پول کرده اند، استفاده کرده اند.
مدتی است که شاهد هستیم درون نیروهای انتظامی شکاف افتاده است. بخشی از این نیرو نمی خواهند سرکوب بکنند؛ نمی خواهند دستشان را به خون مردم آغشته بکنند. خیلی از اینها سعی می کنند در تفتیش خانه ها و دستگیری ها حضور نداشته باشند. اوباش و گله های حزب الله که برای بقای حکومتشان دست به هر جنایتی می زنند از موقعیت واقعا ضعیفی برخوردار هستند. ایجاد شوراها در محلات و محیط کار و در محیط آموزش ما را در مقابل دشمن تقویت و مستحکم می سازد.
ما اگر زندگی شایسته در شان انسان اوایل قرن 21 می خواهیم، باید به قدرت خود متکی باشیم. ما اگر می خواهیم از حقوق برابر برخوردار باشیم، باید متکی به تشکلهای توده ای خود باشیم. اگر دشمن توپ، و تانک و تفنگ دارد، ما تنها یک سلاح داریم، اتحاد، تشکل و همبستگی مان. باید در تشکلهای واقعی خود، در مجامع عمومی و شوراهای خود متشکل شویم. قدرت ما در اتحادمان است. بهترین و قویترین راه تامین اتحاد مان، تشکل در شوراها و مجامع عمومی است.