یادداشت سردبیر شماره ١٨۵
شورش علیه فقر
در جزیره ثبات سرمایه
ده ها نفر در اعتراضات خیابانی در تونس کشته شدند
آذر ماجدی
از اواسط ماه دسامبر مردم به تنگ آمده تونس علیه فقر، فساد حکومتی و خشونت پلیسی به خیابان ها ریخته اند. تونس کشوری است که ایدئولوگ های بورژوازی جهانی بعنوان جزیره ثبات و آرامش سرمایه گذاران خارجی و توریسم بین المللی توصیف کرده اند، فوروم اقتصادی جهان 2010-2011 آنرا بعنوان موفق ترین اقتصاد در آفریقا و صندوق بین المللی پول آنرا بخاطر مقاومت موفقیت آمیزش در دوران بحران اقتصادی جهانی مورد تحسین قرار داده است. آمارهای دولتی نرخ رشد اقتصادی در سال 2010 را بالای سه درصد اعلام کرده است.
البته روشن است که این نرخ رشد و توصیفات نهادهای سرمایه داری بین المللی به قیمت استثمار خشن کارگران، ایجاد یک ارتش ذخیره کار 14 درصدی، و تامین یک نیروی کار سرکوب شده و خاموش شده فراهم آمده است. بدلیل همین شرایط سیاسی – اجتماعی مختنق و سرکوب شده است که تونس به لقب "جزیره ثبات و آرامش" در آفریقای شمالی نائل آمده است. دیکتاتوری خشن حکومت "زین العابدین بن علی" که بیست و سه سال است با پنجه آهنین بر تونس حکم می راند و هر گونه آزادی بیان، تشکل و اعتراض را شدیدا سرکوب می کند، طی حیات ننگین اش هیچگاه با چنین شورش و اعتراض اجتماعی روبرو نشده بود. برای اولین بار در بیست و سه سال گذشته، مردم معترض عکس های این دیکتاتور را به آتش کشیدند.
پلیس وحشیانه به این اعتراضات یورش برده است. در آخر هفته اخیر تعداد زیادی در اعتراضات کشته شدند. دولت تعداد کشته شدگان را بیست ویک نفر اعلام کرده است. رسانه های بین المللی اعلام کرده اند که اسامی 35 نفر از کشته شدگان را در اختیار دارند. اتحادیه های کارگری از بیش از 50 نفر کشته گزارش می دهند و مردم ارقام را چندین برابر این تعداد گزارش می دهند. بیشترین تعداد کشته از منطقه "کاسرین" نزدیک شهر "سیبی بوزید" است؛ محلی که اولین اعتراضات شکل گرفت.
اعتراضات حدود سه هفته پیش با جرقه آتش خودکشی یک جوان بیکار و زحمتکش شعله ور شد. در 24 دسامبر "محمد بوعزیزی" یک جوان 26 ساله لیسانسه بیکار که برای تامین معاش خانواده اش، بعنوان تنها نان آور خانواده، به شهری بزرگ نقل مکان کرده و یک دکه سبزی و میوه بدون اجازه شهرداری براه انداخته بود، با حمله پلیس مواجه می شود. پلیس دکه سبزی و میوه، تنها ممر درآمد ناچیز او و خانواده اش را ویران می کند و خود او را مورد ضرب و شتم و توهین شدید قرار می دهد. محمد بوعزیزی ناامید و مستاصل به شهر کوچک خود باز می گردد و در وسط میدان اصلی شهر، با ریختن گازوئیل خود را به آتش می کشد. محمد به بیمارستان منتقل می شود و روز 4 ژانویه از شدت سوختگی جان می بازد.
خودکشی محمد موجی از اعتراض در همبستگی و اعتراض به حکومت، به فقر و فلاکت، فساد و سرکوب براه انداخت. اتحادیه های کارگری نیز اکنون به دانش آموزان و دانشجویان، فعالین سیاسی و بیکاران پیوسته اند. پلیس با خشونت به معترضین و تظاهرات کنندگان حمله کرده است. با باتوم به جان آنها افتاده، گاز اشک آور بسوی آنها پرتاب کرده و با پرتاب گلوله ده ها نفر را کشته و عده ای را مجروح کرده است.
دولت سانسور سنگینی را بر پخش اخبار اعمال کرده است. رسانه های رسمی اخبار اعتراضات و حملات پلیس را کاملا سانسور کرده اند. رئیس جمهور اما مجبور شده که طی سه هفته دو بار در تلویزیون ظاهر شود و ضمن وعده و وعید برای ایجاد سیصد هزار کار برای جوانان تحصیلکرده طی دو سال آینده، مانند تمام دیکتاتورهای دیگر، این اعتراضات را به "عوامل بیگانه" نسبت دهد. تهدید کرده که با شدت به اخلالگران برخورد خواهد شد. اما به یمن تکنولوژی جدید، مانند خیزش مردم در ایران، جوانان فیلم های تظاهرات و سرکوب را که با تلفن موبایل گرفته اند از طریق اینترنت به جهان مخابره کرده اند. به این ترتیب اخبار اعتراضات وسیع و توده ای و سرکوب خشن دولت در تمام رسانه های بین المللی منعکس شده است.سپس پلیس دست به دستگیری های گسترده شبانه زده است. تعداد بسیاری، از جمله وبلاگ نویسان دستگیر و زندانی شده و مورد شکنجه های شدید قرار گرفته اند.
سطح دستمزد در تونس بسیار پایین است، این یکی از عواملی است که تونس را در رده "یک اقتصاد موفق" و مورد تحسین نهادهای سرمایه داری جهانی قرار داده است. یک نیروی کار تحصیلکرده با دستمزدهای بسیار ناچیز و یک جامعه سرکوب شده و مختنق بهشتی برای سرمایه گذاری خارجی بوجود آورده است. این رمز "رقابت موفق" سرمایه داری تونس است.
اما دیگر کارد به استخوان مردم رسیده است. دستمزدهای ناچیز، قیمت های بالا، فقر و فلاکت گسترده که هر روز تعمیق می شود، حکومت پلیسی و سرکوب شدید، فساد عیان حکومتی، بویژه خانواده رئیس جمهور، مردم را به خیابان ها کشانده است. این شورش اجتماعی یک جرقه لازم داشت، که خودکشی تراژیک و دردناک محمد بوعزیزی، آنرا فراهم آورد. اتحادیه های کارگری اعلام کرده اند که دست به یک اعتصاب عمومی در اواخر این هفته خواهند زد. پلیس محدودیت های بسیاری بر رفت و آمد مردم اعمال کرده است، از جمله قدغن کردن عبور و مرور در شب.
در هفته پیش بدنبال اعتراضات وسیع و خونین در تونس، در الجزیره، پایتخت الجزایر نیز تظاهرات وسیعی علیه بالا رفتن قیمت ارزاق اصلی مانند آرد، روغن و شکر صورت گرفت. اعتراضات در محله فقیر نشین شهر روز چهارشنبه آغاز شد و همچنان تا دیروز سه شنبه ادامه داشته است. پلیس به معترضین تیراندازی کرده است و مردم نیز با به آتش کشیدن ساختمان های دولتی و پرتاب سنگ با پلیس درگیر شده اند. دولت تعداد کشته شدگان را سه نفر اعلام کرده است. اما کاملا روشن است که به آمارهای دولتی هیچگونه اعتمادی نیست و قاعدتا تعداد کشته شدگان و مجروحین بسیار بالا تر است.
اعتراضات توده ای در تونس و بدنبال آن در الجزایر بشدت دولت های غربی و منطقه ای را نگران کرده است. اعتراضات توده ای به عواقب بحران سرمایه داری جهانی بر زندگی مردم، به اروپا محدود نمانده است. در کشورهایی که زیر چکمه دیکتاتوری منکوب شده اند، در کشورهایی که زندان و شکنجه و سرکوب هر نوع آزادی یک امر شناخته شده است و بعنوان یک پدیده "نرمال" تلقی می شود، مردم مستاصل و فقر زده به خیابان ها آمده اند و خواهان یک زندگی بهتر، خواهان آزادی، برابری و رفاه هستند.
گفته می شود که بدنبال شورش های توده ای در تونس و الجزایر، دولت مراکش که در همسایگی این دو کشور است و از نظر موقعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تشابهات زیادی با دو کشور دیگر دارد، بسیار نگران و هراسان است. شورش های خیابانی و تداوم آنها علیرغم سرکوب شدید و خشن دولت به فقر و فلاکت و اختناق پلیسی در دو کشور آفریقایی که از "ثبات سیاسی" برخوردار است، عکس العملل اتحادیه اروپا و آمریکا را موجب شده است. نمایندگان آنها ضمن اعلام نگرانی از شرایط از دولت خواسته اند که در سرکوب از خود خودداری نشان دهد. واقعا که چقدرمسخره و خصلت نما است.
نظام سرمایه داری در دنیا وارد بحرانی عمیق شده است. اعتراض و شورش توده های کارگر و زحمتکش در اروپا و کشورهای دیکتاتوری زده شعله ور شده است. این یک فرصت طلایی برای به زیر کشیدن سرمایه داری و لغو مالکیت خصوصی و کار مزدی می تواند باشد. تنها راه مقابله با فقر و فلاکت، با اختناق و سرکوب، سرنگونی حکومت های دیکتاتوری سرمایه در این کشورها و واژگونی سرمایه داری است. تنها راه مقابله با فقر و نابرابری و بی عدالتی، تنها راه دستیابی به یک دنیای بهتر، یک جامعه آزاد و برابر و مرفه برای همگان، یک جمهوری سوسیالیستی است.
تلاش برای پر کردن خلاء بی سازمانی و بی تشکلی یکی از اولین و مبرمترین مسائلی است که فعالین سوسیالیست و کمونیست در این کشورها باید با آن مقابله کنند. ایجاد تشکلات توده ای مردم، ایجاد شوراهای کارگری و مردم در محلات یک قدم مهم در این جهت است. سازمانیابی جنبش کمونیسم کارگری در این جوامع و ایجاد یک حزب قوی کمونیستی کارگری یک اقدام حیاتی و ضروری دیگر است.