سال جدید و عرصه های اصلی نبرد اجتماعی
علی جوادی
سال میلادی جدید در شرایط بسیار پر تلاطمی در جامعه ایران آغاز شد. اعدامهای گسترده٬ فقر و فلاکت گسترده! قطبی شدن صحنه سیاست در ایران، عرصه و گره گاههای اصلی نبرد اجتماعی برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و دستیابی به آزادی و برابری و رفاه همگان را در عین حال ترسیم کرده است: مبارزه علیه رژیم اسلامی اعدام٬ مبارزه علیه فقر و فلاکت گسترده. به مسائل متعددی در زمینه پیشبرد موفق این مبارزه باید اشاره کرد. از مبارزه علیه اعدام و ماشین اسلامی اعدام شروع میکنیم.
علیه اعدام٬ علیه حکومت اسلامی اعدام
١- اعدام و سرکوب سیاسی یک رکن حیاتی وجود رژیم اسلامی است. واقعیت این است که این رژیم بدون اعدام و سنگسار و سرکوب یک روز هم قابل دوام نیست. تصور رژیم اسلامی بدون اعدام و سرکوب یک تصور کودنانه و دوم خردادی و سبز است. بند ناف رژیم اسلامی را با اعدام و شکنجه قطع کرده اند. رژیم اسلامی با اعدام متولد شد و تا روز شیرین سرنگونی اش بمنظور بقاء دست به اعدام خواهد زد. از این رو مبارزه برای لغو اعدام و برچیدن بساط اعدام در ایران اسلام زده در عین حال مبارزه ای برای سرنگونی کلیت رژیم اسلامی و خلع ید از مذهب و اسلام سیاسی در ایران است.
۲- هر تلاش رژیم اسلامی برای اعدام را باید به شکست کشاند. هر چند که هدف رژیم از اعدام اساسا سیاسی است و مبارزه علیه اعدام نیز در بخش عمده خود بر این عرصه متمرکز شده است اما نباید اجازه داد که رژیم اسلامی دست به هیچ اعدامی بزند. اعدام مجرمین جنایی عرصه ای خاکستری است که رژیمهای سیاسی معمولا از این دریچه، اعدام را به عرصه های دیگر جامعه تسری میدهند. برچیدن مجازات اعدام مستلزم برچیدن اعدام در هر زمینه ای است. یک عرصه مهم مبارزه برای لغو مجازات اعدام٬ اعدام به بهانه "جاسوسی"٬ "همکاری با بیگانگان" و "افشای اسرار ملی و دولتی" است. هیچ عذر و بهانه ای را در این زمینه نباید بدون پاسخ گذاشت. جنبش کمونیسم کارگری باید بتواند سیاست عمومی خود در زمینه لغو مجازات بی قید و شرط اعدام را به سیاست عمومی مردم آزادیخواه و برابری طلب تبدیل کند.
۳- مبارزه علیه اعدام یک مبارزه سیاسی٬ انسانی و اجتماعی است. مبارزه ای سیاسی است. چرا که موجودیت رژیم اسلامی به اعدام و کشتار گره خورده است. هر مبارزه ای علیه اعدام بسرعت و بنا به ماهیت و عکس العمل رژیم اسلامی به یک مبارزه سیاسی تبدیل میشود. نتیجتا پیشبرد موفق این مبارزه نیازمند رهبری و سازماندهی مناسب خود است. این مبارزه ای بر سر موجودیت سیاه رژیم اسلامی است. نتیجتا رهبری این مبارزه باید در دست نیرویی باشد که هدفش بدون کم و کاست سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و برقراری نظامی آزاد و برابر و مرفه است. یک نظام آزاد سوسیالیستی. یک جمهوری سوسیالیستی. کمیته ها و نهادهای سیاسی علیه اعدام مسلما میتوانند نقش مفیدی در این مبارزه داشته باشند اما پیروزی در این مبارزه مستلزم رهبری حزبی و کمونیستی است. جنبش ما و حزب ما٬ حزب اتحاد کمونیسم کارگری٬ باید نقش کلیدی خود را در این مبارزه و عرصه حیاتی تقابل اجتماعی ایفاء کند.
این مبارزه ای انسانی است. مبارزه علیه اعدام در عین حال مبارزه ای برای حق حیات و زندگی در جامعه است. هیچ دولت و دستگاهی نباید حق داشته باشد احدی را در جامعه اعدام کند. اعدام انتقام است. قتل عمد دولتی است. یک جنایت از پیش سازمانیافته و دولتی است. هیچ سیستم قضایی نباید بر مبنای اعدام و انتقام بنا شود. مبارزه ما علیه اعدام دارای یک جنبه قوی انسانی است. حق حیات و زندگی در راس حقوق مدنی و شهروندی است که ما برای آن مبارزه میکنیم. ما برای یک جامعه انسانی مبارزه میکنیم. این جامعه و چنین شرایطی تنها با برچیدن مناسبات استثمارگرایانه سرمایه داری و استقرار حکومت کارگری میتواند برپا شود.
این مبارزه ای اجتماعی است. مبارزه ای است که آستانه گسست با گذشته و عقب ماندگی و تحجر و اسلام و انتقام را در خود خلاصه و فشرده میکند. مبارزه بر سر آینده و زندگی انسانی است. این مبارزه ای است که در لبه تحولات سیاسی متمدنانه جامعه قرار دارد. این مختصات را باید به ویژگی های مبارزه علیه اعدام در جامعه تبدیل کرد.
۴- جنبش علیه اعدام و ماشین حکومتی اعدام یک رکن مهم و تعیین کننده مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی است. سازماندهی و رهبری این جنبش به مبارزه همه جانبه برای سرنگونی رژیم اسلامی گره خورده است. این عرصه ای است که میتواند جامعه را در مقابله با رژیم اسلامی بسیج و بار دیگر به میدان نبرد سرنوشت ساز و قطعی بکشاند.
۵- نمونه مبارزه مردم آزادیخواه در سنندج در این زمینه راهگشا است. رژیم اسلامی عملا ناچار به عقب نشینی در این عرصه شد و حکم اعدام حبیب الله لطیفی را به عقب انداخت. این پیشروی هر چند هنوز منجر به لغو قطعی حکم اعدام حبیب لطیفی نشده است، اما نفس این پیروزی٬ هر چند موقت٬ برای پیشروی های بعدی حیاتی و تعیین کننده است. اقدام مردم در سنندج راه را نشان داده است. باید کوشید این مبارزه را سراسری کرد.
۶- مبارزه برای لغو مجازات اعدام و درهم شکستن بساط اعدام رژیم اسلامی عرصه ای است که جنبش کمونیسم کارگری برای کسب رهبری و قرار گرفتن در راس سازماندهی و هدایت آن بیش از هر نیروی دیگری در جامعه توان و قابلیت هدایت و رهبری و سازماندهی دارد. اهداف و افق روشن٬ سیاست روشن و رادیکال و انسانی ماتریال اولیه کسب موقعیت رهبری در چنین زمینه ای است. مساله اما در نهایت به مساله سازماندهی در محل و تاکتیکهای روشن و عملی گره میخورد. این عرصه ای است که باید رهبران عملی و محلی و همچنین رهبران سراسری خود را پیدا کند.
علیه فقر و فلاکت
١- حذف سوبسیدهای دولتی یک تعرض گسترده و همه جانبه اقتصادی به معیشت مردم در جامعه است. این تعرض دامنه فقر و فلاکت در جامعه را بمراتب افزایش خواهد داد. بالا رفتن قیمت مواد سوختی و برخی کالاهای اولیه تاثیر همه جانبه ای بر کلیه اقلام مورد نیاز زندگی داشته و خواهد داشت. سیر صعودی افزایش قیمت کالاها در جامعه ای که حداقل نیمی از آن زیر خط فقر زندگی میکند٬ یک مساله حیاتی است.
۲- رژیم اسلامی از این تهاجم اقتصادی اهداف سیاسی روشنی را دنبال میکند. تحمیل فقر و فلاکت گسترده یک رکن تعرض سیاسی رژیم به مردمی است که خواهان سرنگونی رژیم اسلامی اند. گرسنگی دادن به مردم گوشه ای از سیاست تعرض همه جانبه رژیم اسلامی برای در هم شکستن اراده و توان مردم است. نه مردم به هیچگونه تعادلی با حکومت اسلامی میتوانند تن دهند و نه رژیم اسلامی میتواند نقطه تعادل حاضر را زمینه ای برای بقاء خود در آینده بداند. وضعیت موجود از هر دو طرف برای تغییر تحت فشار است.
۲- سالانه بیش از یک میلیون جوان وارد بازار کار میشوند. اما برای بیش از نیمی از این جوانان کاری نیست٬ بیمه بیکاری هم نیست٬ امید و آینده ای هم در رژیم اسلامی برایشان متصور نیست. بیکاری هر ساله رو به افزایش است. بعلاوه، بن بست اقتصادی رژیم اسلامی علی العموم و همچنین تشدید تحریم های اقتصادی تاثیرات بسزایی بر ظرفیت تولیدی و اشتغال در جامعه ایجاد کرده است. بیکار سازیها و اخراج های همه جانبه به فقر و فلاکت ابعاد فزاینده ای داده است. مبارزه علیه بیکاری٬ مبارزه برای بیمه بیکاری مکفی یک رکن مبارزه علیه فقر و فلاکت در جامعه است.
۳- هیچگونه چشم انداز بهبودی برای موقعیت اقتصادی رژیم اسلامی در جامعه متصور نیست. هیچ الگوی اقتصادی ای قادر به نجات رژیم اسلامی نیست. تصور اینکه رژیم اسلامی در صدد است با حذف سوبسیدهای دولتی زمینه های سرمایه گذاری خارجی را فراهم کند و بتواند از این مجرا به جزء ارگانیکی از اقتصاد سرمایه بین المللی تبدیل شود٬ یک کج فهمی اساسی از معضلات اقتصادی و سیاسی رژیم اسلامی است. واقعیت این است که سیاستهای اقتصادی کشورهای سرمایه داری متعارف برای رژیم اسلامی راهگشا نیست. معضل رژیم اسلامی سیاسی است. ریشه بن بست اقتصادی آن هم سیاسی است.
۴- نیروهای جنبش های ملی-اسلامی و ناسیونالیسم پرو غربی نه تنها راه حلی برای مقابله با این وضعیت ندارند بلکه رژیمهای مشابه این جریانات در کشورهای مختلف خود موجد و مسبب چنین شرایطی هستند. جوهر سیاستهای اقتصادی این جریانات تفاوت ماهوی با سیاستهای اقتصادی رژیم اسلامی ندارد. نه خواهان تعدیل اقتصادی اند٬ نه خواهان بالابردن خدمات و رفاه اجتماعی. فقر و فلاکت در ایران راه حل سرمایه داری ندارد. نمیتوان هم ظرفیت استثمار و انباشت سرمایه را بالا برد و هم به کارگر و توده مردم زحمتکش رفاه اجتماعی داد. انباشت سرمایه و رفاه اجتماعی در جامعه ایران قابل جمع نیستند.
۵- جنبش کمونیسم کارگری در مبارزه علیه فقر و فلاکت از موقعیت سیاسی ویژه ای برخوردار است. تنها نیرویی است که خواهان استقرار فوری سوسیالیسم و رفاه همگانی در جامعه است. هم خواهان تحمیل اصلاحات اقتصادی فوری در جامعه است و هم خواهان تغییرات بنیادی و زیربنایی.
مبارزه علیه اعدام و مبارزه علیه فقر و فلاکت گسترده دو عرصه اصلی نبرد اجتماعی در شرایط کنونی است. در ادامه به جوانب عملی و تاکتیکی این مبارزه پرداخته خواهد شد.