سرمقاله
تظاهرات خاموش، حذف سوبسید دو سیاست رژیم
سرنگونی، پاسخ مردم
آذر ماجدی

هشت حزب و جریان مختلف اصلاح طلب حکومتی به رهبری موسوی – کروبی اعلام کرده اند که یک راهپیمایی توام با سکوت، بدون شعار، بدون سخنران و قطعنامه در روز 22 خرداد سازمان خواهند داد. گفته اند که نماینده هایی را به وزارت کشور معرفی کرده اند تا اگر لازم است افسار محکم تری را برای خاموش کردن اعتراض مردم تدارک ببینند.
حکمت راهپیمایی این جریانات در 22 خرداد چیست؟ بویژه یک تظاهرات خاموش، با لب های بسته و سرهای فرو افتاده؟ فایده این راهپیمایی بدون شعار، بدون کلام، بدون قطعنامه و خواست چیست؟ فایده و حکمت این تاکتیک را باید در چهارچوب مصون داشتن رژیم اسلامی از حملات اعتراضی مردم سرنگونی طلب، از حملات "ساختار شکنانه" دید. حکمت این تاکتیک در جوهر واقعی اختلاف دو جناح نهفته است. تمام هم و غم این جناح با کلام یا صامت، حفظ نظام و افسار زدن به جنبش سرنگونی طلبانه مردم است.
ما بارها اعلام کرده ایم که دعوای دو جناح بر سر "بهترین راه حفظ و بقای رژیم اسلامی است." یکی در هراس از هجوم مردم، از ترس خشم انقلابی مردم میخواهد کمی رژیم اسلامی را اصلاح کند، کمی بزک کند. دیگری در این هراس سهیم است، اما راه مقابله با آنرا سرکوب خشن مردم می داند. هدف هر دو یکی است. در روش با هم اختلاف دارند. این جوهر اصلی جدال دو جناح است. سهیم شدن در قدرت و برابری در چاپیدن و دزدی نیز وجه ثانویه این دعوا است.
یک سال پیش مردم میلیونی به خیابان ها آمدند تا به رژیم اسلامی اعتراض کنند، تا "نه" خود را به این رژیم اعلام کنند. عکس خمینی و خامنه ای را آتش زدند. قران سوزاندند. علیرغم شدیدترین سرکوب، میدان را خالی نکرده اند. قهرمانانه ایستادگی کرده اند. حال پس از یک سال که مردم ارکان رژیم اسلامی را نشانه رفته اند. فریاد کشیده اند: "جمهوری اسلامی نمیخوایم، نمیخوایم!" رهبران سبز اسلامی اعلام کرده اند که میخواهند همان نمایش سکوت سال گذشته را تکرار کنند.
اصلاح طلبان حکومتی به اعلام تظاهرات و گرفتن ژست "حضور در صحنه" نیازمندند. موضوعیت سیاسی و وجودی اینها چه برای مردم و چه برای جناح هار حاکم در حائل قرار گرفتن میان مردم و رژیم است. اینها خاصیت ابزاری دارند. مردم از اینها استفاده می کنند تا شکاف درون رژیم را تعمیق کنند. اینها را حائل قرار می دهند تا شدت ضربه های خشن سرکوب را کاهش دهند. "موسوی" برای مردم "بهانه است." اینها موقعیت مفلوکی پیدا کرده اند. حقارت از سر و رویشان می بارد. جناح هار حاکم دیگر حتی از اینها بعنوان ابزاری برای کند کردن رادیکالیسم مردم و کانالیزه کردن مبارزات آنها در مجاری اصلاحات ناچیز نیز استفاده نمی کند. فهمیده است که این راه دیگر بی تاثیر است. اینها مجبورند اعلام تظاهرات کنند، تا بگویند ما هنوز هستیم و همچنین به تلاش مذبوحانه دیگری برای افسار زدن به جنبش اعتراضی مردم دست زنند.
مردم خواهان سرنگونی نظام اسلامی اند. مردم از فقر و فلاکت، اختناق و سرکوب، تبعیض و نابرابری، حجاب و آپارتاید جنسی جانشان به لب رسیده است. مردم میخواهند این نظام را با تمام این کثافاتش به زیر کشند. مردم خواهان آزادی، برابر و رفاه اند. باید در این روز به هر دو جناح رژیم نشان داد که جمهوری اسلامی رفتنی است. مردم آنرا به زیر خواهند کشید. مردم لب فرو نخواهند بست، و در مقابل رژیم اسلامی سر فرود نخواهند آورد.
حذف سوبسید بنزین
اعلام شده است که از اول ماه آتی سوبسید بنزین حذف خواهد شد. فی الحال بیش از نیمی از مردم ایران به اعتراف رسمی خود رژیم، زیر خط فقر زندگی می کنند. و باید در نظر داشت که خط فقر اسلامی، یعنی گرسنگی و خیابان خوابی. هر روز صد ها کارگر به ارتش عظیم بیکاران می پیوندند. دستمزد کارگران چند ماه، چند ماه پرداخت نمی شود. گرانی بیداد می کند. بهداشت و آموزش و پرورش برای بخش عظیمی از مردم وجود خارجی ندارد. در چنین فقر و فلاکتی، رژیم اسلامی دارد سوبسید ها را نیز قطع می کند. این یعنی تحمیل گرسنگی مطلق به میلیون ها نفر انسان.
جمهوری اسلامی با تحمیل فقر و فلاکت، سرکوب خشن، زندان، شکنجه، اعدام و تهاجم به جامعه برای رعایت شعائر اسلامی، دارد می کوشد جامعه را در محاق بکشد. باید در مقابل این سیاست ها ایستاد. اعتراض عمومی، متحد و متشکل تنها راه خلاصی از این فقر و فلاکت و سرکوب و اختناق است. باید متشکل شد. شوراهای محل کار و زیست را باید ساخت. در شوراهای سرخ ها متشکل شد. نیروی خود را باید گرد آوریم و این رژیم را با تمام کثافت و جنایتش به زیر کشیم. انقلاب کارگری و استقرار یک جمهوری سوسیالیستی تنها راه مقابله با فقر و فلاکت و ایجاد یک دنیای بهتر، یک جامعه آزاد، برابر و مرفه برای همگان است.