سرمقاله
سی خرداد، بیست و دو خرداد
اعتراضات گسترده برای سرنگونی
آذر ماجدی

جامعه در تلاطم است. اعتراضات علیه اعدام، برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه بیکاری در گوشه و کنار به چشم می خورد. یک سال از خیزش عظیم مردم می گذرد. رژیم در هراس است، مردم در تکاپو. باید برای به زیر کشیدن این رژیم سیاه و جنایتکار دست بکار جمع آوری نیرو و تحکیم اتحاد و تشکل جنبش سرنگونی طلب مردم شویم.
سی خرداد در پیش است. بیست و هشت سال پیش رژیم اسلامی در این روز یکی از خونین ترین حملات ارتجاعی در تاریخ معاصر را علیه جامعه ایران سازمان داد. در این روز، رژیم اسلامی که به شکل روز افزونی با اعتراضات آزادیخواهانه، برابری طلبانه از جانب کارگران، زنان، کمونیست ها و مخالفین خویش مواجه شده بود، طی یک طرح کثیف و خونین جامعه را بخون کشید. هر روز صد ها انسان، صد ها جوان، نوجوان و کودک را تحت شکنجه های وحشیانه در سیاهچال های اسلامی قرار دارد و به قتل رساند. در این روز یک طرح کودتا گونه علیه دستاوردهای انقلاب 1357، علیه حق طلبی و عدالت جویی، علیه آزادی و برابری و رفاه توسط رژیم اسلامی ریخته شد و با قساوت و بیرحمی کم سابقه ای به اجراء در آمد.
سی خرداد 1360 آغاز یک قتل عام وحشیانه است. طی دهه 60 بیش از صد هزار نفر زندانی سیاسی  به قتل رسیدند. تعداد بسیار بیشتری تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفتند. کل جامعه به یک زندان بزرگ بدل شد. زنان را به زور شلاق و زندان به زیر حجاب سیاه بردند، آپارتاید جنسی را در جامعه حاکم کردند، سنگسار و دست و پا بریدن را به یک رویداد معمول در جامعه بدل کردند، به کردستان لشکر کشی کردند، حجاب سیاه اختناق را بر کل جامعه کشیدند. سی خرداد آغاز یک انتقام خونین از مردمی بود که بخود جرئت داده بودند علیه فقر، اختناق، نابرابری، تبعیض، دزدی و فساد طبقات حاکم انقلاب کنند.
سی خرداد، نقطه اتصال دو جناح رژیم
سی خرداد نقطه سیاه و خونین مشترک کلیه جناح های رژیم، تمام دست اندرکاران سابق و کنونی رژیم اسلامی است. این تاریخ مشترک "افتخارات جنایتکارانه" جناح هار حاکم و اصلاح طلبان حکومتی است. میر حسین موسوی "سبز" در این دوره سیاه از کار بدستان اصلی رژیم بود. نخست وزیر نظام بود. بهزاد نبوی معاون نخست وزیر و سردمدارد لمپنیسم اسلامی علیه آزادیخواهی و کمونیسم است. اکبر گنجی از عوامل اصلی زندان و شکنجه و حاکمیت رژیم اسلامی است. از لات های بی سر و پای اسلامی است که زنان بی حجاب را مورد اذیت و آزار قرار می داد و بر پیشانی شان پونز می کوباند. محسن سازگارا از بنیان گذاران سپاه پاسداران و از مهره های اصلی سرکوب خونین دهه 60 است. جلایی پور از چهره های شامخ این جنایتکاران است، تنها یکی از جنایات او اعدام 59 نفر در یک نوبت در شهر مهاباد است. بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوای حمله خونین به کردستان است. فرمانده ای که اعلام کرد تا "غائله کردستان را سرکوب نکند، چکمه از پا در نخواهد آورد." سروش، طراح و مجری انقلاب فرهنگی کثیف اسلامی است. احمدی نژاد تیر خلاص زن نظام در زندان های اسلامی در این دوره است. خامنه ای و رفسنجانی که از روز اول و همیشه در راس امور بوده اند. خاتمی و کروبی از سردمداران و نزدیکان خمینی اند.
اینها همه دست در دست هم دست در خون هزاران هزار انسان دارند. همه با هم و شانه به شانه هم جامعه میلیونی ایران را در قعر اختناق، فقر و خرافه فرو بردند. همه با هم "انقلاب فرهنگی" خونین اسلامی شان را علیه روشنگری، آزادیخواهی و کمونیسم سازمان دادند و دانشگاه ها را به خون کشیدند. همه با هم آپارتاید جنسی را در جامعه پیاده کردند و با شعار "یا روسری یا توسری" به زنان حمله ور شدند؛ کارگران بیکار را که برای کار و نان اعتراض میکردند به خون کشیدند؛ شوراها و مجامع عمومی کارگری را با شعار "شورا، پورا مالیده!" متلاشی کردند؛ و کوشیدند هر نوع بروز آزادیخواهی، برابری طلبی، روشنگری و ترقیخواهی را از صفحه جامعه پاک کنند.
خرداد 60، خرداد 88
یک سال پیش مردم به بهانه مضحکه انتخابات به خیابان ها ریختند و علیه رژیم اسلامی فریاد کشیدند. میلیون ها نفر در خیابان ها راهپیمایی کردند و خواهان آزادی شدند. و هنوز نیز علیرغم حملات وحشیانه رژیم، زندان های مخوف، تجاوز، شکنجه های قرون وسطایی و اعدام، مردم از پای ننشسته اند. اعتراضات خاموش نشده است. مردم از هر فرصت و موقعیتی برای نشان دادن خشم و اعتراض خویش استفاده می کنند. تمام روزهای مقدس رژیم اسلامی را به روز ضد اسلامی بدل کرده اند. مقدسات این رژیم را به سخره کشیده اند. عکس های خامنه ای و خمینی را به آتش کشیده اند. قران سوزانده اند. با صدای رسا بارها و بارها فریاد زده اند: "موسوی بهانه است، کل نظام نشانه است!" "جمهوری اسلامی نمی خوایم، نمی خوایم!"  "خامنه ای بدونه، بزودی سرنگونه!"
نیروهای سرکوب زندانی می کنند، مردم در مقابل زندان ها تجمع و اعتراض می کنند. اعدام می کنند، مردم دست به اعتراض می زنند. رژیم دیگر کلافه شده و مستاصلانه به همه چیز و همه کس حمله می کند. جنبش کارگری به تحرک افتاده است. اول ماه مه امسال یک روز برجسته اعتراضی علیه این رژیم جهل و جنایت بود. اعتراضات کارگری علیه بیکاری و فقر یک بعد مبارزات مردمی است. رژیم می کوشد که با افزایش فشار بر مردم، با تحمیل فقر و اختناق شدید تر، آنها را عقب بنشاند. حذف سوبسیدها زندگی مردم را با مخاطرات جدی روبرو ساخته است. حمله به زنان و جوانان به اسم "عفت اسلامی" یک ترفند ارتجاعی دیگر برای عقب نشاندن مردم و اعمال اختناق بر کل جامعه است. علیرغم تمام این تمهیدات، جامعه از زیر میجوشد و میخروشد.
هر دو جناح رژیم اسلامی دارند خود را برای 22 خرداد آماده می کنند. طی سال گذشته مردم از هر فرصتی برای بیان اعتراض و نفرت خود استفاده کرده اند. در واقع خیزش اخیر به بهانه مضحکه انتخابات آغاز شد. مردم کوشیدند که از روزنه ای که باز شده بود بهره جویند و شکاف را عمیق تر کنند. این روند همچنان ادامه داشته است. روزهای مقدس رژیم همگی به این ترتیب به روز اعتراض عمومی مردم بدل شده است. لذا هر دو جناح رژیم انتظار دارند که در روز 22 خرداد مردم دست به اعتراض زنند. هر جناحی به تناسب شرایط خویش دارد برای این روز و مقابله با مردم خود را آماده می کند.
سران سبز اسلامی، موسوی و کروبی، اعلام تظاهرات کرده اند. می دانند که فقط تا زمانی دارای موضوعیت سیاسی خواهند بود که یک ژست نیمچه اعتراضی بخود بگیرند. از نظر آنها، تنها راه مطیع کردن مردم اینست که آنها سعی کنند جلوی مردم قرار گیرند. بگویند اعتراض مسالمت آمیز می کنند و از مردم بخواهند که "مسالمت جویانه" راهپیمایی کنند، سکوت کنند، شعارهای "ساختار شکنانه" ندهند، دست به خشونت نزنند. (این یکی دیگر از همه مسخره تر است.) اینها می دانند که روز 22 خرداد جامعه به تکان و تحرک خواهد افتاد، پس برای کنترل آن، اعلام تظاهرات کرده اند.
اما مساله اینجاست که مردم علیه کلیت رژیم و برای سرنگونی به میدان می آیند. مردم از این رژیم بیزارند، در کمین آن نشسته اند. میخواهند آن را به زیر کشند و نابودش سازند. این خواست عمیق و پایه ای مردم است. در این روز نیز مردم باید با همین خواست دست به اعتراض گسترده و متشکل بزنند. سرنگونی رژیم اسلامی، و ایجاد جامعه ای آزاد، برابر و مرفه خواست واقعی و پایه ای مردم است. این خواست تنها از طریق یک انقلاب کارگری و استقرار یک جمهوری سوسیالیستی بر ویرانه های رژیم اسلامی قابل تحقق است. روز 22 خرداد را به روز "نه" به کلیت رژیم اسلامی، به روز به زیر کشیدن رژیم بدل کنیم.