ﺁقای سعید صالحی نیا، مسٸول امور بهداشتی حزب اکس مسلم!
سعید مدانلو
نه تنها من بلکه تا ﺁنجایی که من اطلاع دارم احدی در حزب ما علاقه چندانی به اینکه در مورد یک موضوع سیاسی با شما بحث و جدل کند نداشته است. ﺁنچه باعث شد که حزب اتحاد کمونیسم کارگری به ″نقد لنین″ تان برخورد کند از بابت حساسیتی است که در مورد کمونیسم کارگری منصورحکمت در ﺁن وجود دارد. اجازۀ قالب زدن هرﺁنچه به ﺁن ربطی ندارد را به ﺁن نمیدهد. مهم نیست که چه کسی باشد. هرکسی باشد به فراخورحالش به او پاسخ میدهد. شما نیز به فراخورحال خودتان پاسخ گرفتید. این قاعده کار ما در این حزب است.
شما میتوانید برای خودتان یک نحلۀ فکری بنام ″کمونیسم لنین زدایی شده″ تاسیس کنید و بحثتان را پیش ببرید. لابد عده ای پیدا می شوند که با شما موافق یا مخالف باشند و کارتان پیش برود. تصویر مهیبی که شما از لنین می دهید به کمونیسم کارگری که منصور حکمت بانی ﺁن است دخلی ندارد. تشریف ببرید به مردم بگویید چیزی را که منصور حکمت هرگز نگفت و هیچ وقت در کمونیسم کارگری باب نبود و به ﺁن ربطی ندارد را من دارم به شما میگویم. اگر حرفتان درست باشد لابد طرفداران بیشتری را جذب میکنید. هم لنین را نقد کنید و همین از این بابت کمونیسم کارگری و منصور حکمت را.
شما این کار را نمی کنید. خارج از اینکه نظرات شما در مورد لنین درست باشد یا نا درست، کاری که شما می کنید در عرف سیاسی چپ اسمش شارلاتانیسم است. شما اگر به شارلاتانیسم سیاسی متوسل نمی شدید محمود احمدی هم علاقه ای نمیداشت ﺁن سوالها را در مقابلتان قرار دهد. شما اولین کسی نیستید که لنین را نقد میکند و ﺁخرینش هم نخواهی بود. خوشبختانه ما تا اینجا هرکدام از نقدکنندگان لنین را دیدیم اینقدر برای خودشان ارزش قاٸل شده بودند که بنام خودشان و در ارتقاﺀ اهداف سیاسی خودشان هرﺁنچه که بود می کوشیدند، نه برای ″ارتقاﺀ کمونیسم کارگری″ یا در ″دفاع و ارتقاﺀ″ منصور حکمت.
لازم میدانم که این توضیح مختصر را برای سایر خوانندگان این نوشته داده باشم که از نقطه نظر کمونیسم منصور حکمت، علیرغم شکست نهایی انقلاب اکتبر، ذره ای از اعتبار سیاسی لنین به مثابه یک کمونیست انقلابی دخالت گر و پراتیک کاسته نمی شود. نام لنین با سازماندهی انقلاب کارگری و کسب قدرت سیاسی گره خورده است. نزد انقلابیون کمونیست که برای سرنگونی سرمایه داری و برپایی حکومت کارگری مبارزه می کنند، لنین جایگاهی مهم و شایسته داراست. خصیصۀ بارزکارکرد شیوۀ کمونیستی لنین مبتنی برباج ندادن به بورژوازی حاکم و کلیه نحله های مختلف سیاسی بورژوایی در اپوزیسیون ﺁن است. لنین و کمونیسم کارگری هردو در این مبنا مشترکند. منتها کمونیسم کارگری منصور حکمت با همان نظر ارتدکسی به مارکسیزم عرصه های وسیعتری را در مقابلش می گشاید و پوشش میدهد تا از کاستی ها و نقایصی که گریبانگیر بلشویسم و انقلاب اکتبر شد رنج نبرد و از پا در نیاید. کمونیسم کارگری اتفاقاً به شکست انقلاب اکتبر و فروپاشی شوروی به مثابۀ یک تجربه درس ﺁموز نظرمیکند.
ﺁقای صالح نیا! انگار منصور حکمت در مورد لنین تقلب کرده بود و یا از کسی خجالت می کشید یا ترسی در وجودش بود که مثل شما راجع به او حرف بزند و شما تازگیها این موضوع را کشف و همه را سورپرایز کردید. لنین اگر امروز بود بابت تمام سیاستها و مواضع راست اتخاذ شده توسط رهبری حزبتان، چهارتا از ﺁن ″حرفهای ﺁبدار″ی که به کاٸوتسکی میزد نثار حزب شما هم میکرد.
شما در پوشش ″دفاع از کمونیسم کارگری و ارتقاﺀ ﺁن″ لنین را هم هرچه بیشتر در ﺁن حزب تق و لق میکنید. علیرغم جواب ″پاک واسترلیزه شده ای″ که از این بابت به شما میدهند، شما کاری را میکنید که سیاستهای راست رهبری حزبتان به ﺁن نیاز مبرم دارد. نظر اعلامیه انتشار یافته از جانب حزب ما دقیقاً به این موضوع معطوف است. ″نقد لنین″ِ شما چیزی به جز مکمل سیاستهای رهبری حزبتان نیست. لنین و منصور حکمت هردو ﺁنجا زیرپاگذاشته شدند. از این نظر همان ″مسٸولیت امور بهداشتی حزب اکس مسلم″ که از قرار به شما سپرده شده به اتان برازنده است.
از نظر رهبری حزب شما دوران لنین و منصور حکمت به سر ﺁمده و هم اکنون دوران رهبری حمید تقوایی و سیاستهای متخذه از جانب رهبری ﺁن حزب است. البته که باید برای او ″احترام″ قاٸل بود و هر از گاهی به مثابۀ ″کلمات قصار″ نوشته ای از او را در نشریات حزب خود درج و یا جمله ای را از او نقل قول ﺁورد.
ﺁقای صالحی نیا! شما اصلاً نمیدانستید و حتی برای شما مهم نبود که بدانید و برای رهبری حزبتان هم این مهم نبود که بدانید اختلاف سیاسی فراکسیون و رهبری حزب برسر چیست. ﺁنها به یک ﺁژیتاتور تازه نفس و قبراق در صف اول ″جدل ﺁنلاین″ نیاز مبرم داشتند که شما کشته مردۀ اینچنین فرصتی بودید و از این جهت در و تخته به هم جور ﺁمدند. هرچند که به مثابه یک جاه طلب عجول که میخواهد ره صد ساله را یک شبه برود مشکلاتی هم برایشان فراهم ﺁوردید. حالا نمیدانند با شما چه کنند.
گاهی اوقات هزینۀ ای که به حزبشان تحمیل میکنید بسیار بیشتر از فاٸده ایست که ″مسٸولیت مهم امور بهداشتی″ تان میتواند برایشان داشته باشد. ناگزیر می شوند از زمان ″هفده سالگی″ تان که عضو ″کمیته″ بودید واز قرار″عوامل ضد انقلاب″ ( منظور لابد ساواکیها هستند!) را لو میدادید ″دفاع″ کنند و طبق معمول بروند سراغ ″نوید بشارت″. عضویت شما در حزب توده و یا سازمان جوانان ﺁن هرگز مسٸله ای برای ما نبود. منتها اعتراف تان به ″لو دادن عوامل ضد انقلاب″ در کمیسیونی که در حزب به این منظور تشکیل شد ثبت است. این دیگر کیس شما را به جای دیگری میبرد. حالا دیگر روابط نزدیک و رفاقت جون جونی تان با محمدعلی عمویی مسٸول روابط عمومی حزب توده که به ما می گفتید معنی دیگری پیدا میکند.
حالا برویم سراغ پاسخی که تحت عنوان ″از فرهنگ اسطوره ای بیرون بیایید رفیق سعید″ برای من مرقوم داشتید.
هرکودک دبستانی که تازه انشاﺀ نوشتن یاد گرفته باشد، درک میکند که منظور من از ﺁن نوشته تاکید بر واقعیت تاریخی بود که پشت اسطوره مدوسا وجود دارد. شما فکر نمیکنید همان تیتر نوشته تان هم یک شارلاتان بازی ایست؟ دقیقاً بگویید به استناد کدام حرف، کدام جمله، کدام پاراگراف، کدام مضمون در نوشته من کشف کردید که من درک اسطوره ای دارم؟ اینهمه داستان راجع به اسطورۀ مذهبی و غیر مذهبی، "هالیوود با فیلمهای اسطوره ای مردم را پای گیشه میاورد،" "در کشورهای مسلمان اسطوره" چنین و چنان است، "درکهای اسطوره ای ابزارهای توجیه زندگی عقب افتاده بوده اند" و بقیۀ توضیحات اضافه و بی ربط دیگر، به کجای نوشتۀ من مربوط است؟ اصلاً خواستید بفهمید که من چه نوشتم؟ اصلاً برایتان مهم بود که من چه نوشتم؟ اصلاً روی فهم و شعورخواننده نوشته اتان به اندازه یک سرسوزن حساب میکنید؟
ﺁنوقت با این شارلاتان بازی و مغلطه کاری ﺁشکار اصرارهم دارید که ما با شما راجع به لنین وارد بحث و جدل سیاسی بشویم؟
ﺁقای صالحی نیا! شما در پایان نوشته اتان مرقوم داشتید که من یک انسان شریف و کمونیست هستم و قلبم برای سوسیالیسم می تپد. من حتی این حرفتان را هم جدی نمیگیرم. برای من مهم نیست که از نظر شما من ﺁدم خوب یا بدی هستم. منتها من فکر میکنم شما یک فرصت طلبِ جاه طلب، شارلاتان و مغلطه کار هستید و برای رسیدن به مقاصدتان به هر دری میزنید. ما اجازۀ ﺁلوده شدن کمونیسم کارگری به شارلاتانیسم سیاسی را نمیدهیم. لطفاً بروید پی کارتان.
بیست و پنجم ژانویه ٢٠١١