اعتراضات در دانشگاهها، تحریم اقتصادی، جنگ و صفبندیهای سیاسی

مصاحبه پروین کابلی سردبیر آزادی زن با  علی جوادی از شورای مرکزی آزادی زن در رابطه با اعتراضات اخیر دانشجویان در دانشگاه پلی تکنیک ، جنگ و تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا و خطر احتمال جنگ در ایران !

پروین کابلی  : علی جوادی با تشکر از اینکه در این گفتگو شرکت کردید. اعتراضات اخیر دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک در شرایط بسیار حساسی در ایران اتفاق می افتد. از یک طرف خطر حمله نظامی به ایران و از طرف دیگر افزایش اعدامها  و ترور شخصیت های کارگری. ارزیابی شما از این اعتراض چیست؟

علی جوادی:اعتراض دانشجویان پلی تکنیک و حمایت سایر دانشجویان از این اعتراض یک نقطه مبارزاتی درخشان در شرایط کنونی است. ظاهر قضیه این است که دانشجویان به احکام سنگین صادر شده به ۳ تن از دانشجویان اعتراض کردند. اما حقیقت را نمیتوان در این سطح از واقعیت بررسی و  مشاهده کرد. دانشجویان به احکام صادره شده توسط رژیم اعتراض کردند اما این اعتراض درعین حال مهر و نشان اعتراض جامعه به رژیم اسلامی را بر چهره خود دارد. جامعه ای که حکم به سرنگونی رژیم اسلامی داده است. جامعه ای که علیرغم اعدام و سرکوب گسترده رژیم اسلامی، تسلیم نشده است. جامعه ای که علیرغم تهدید حمله نظامی و جنگ، مقاومت میکند، مبارزه میکند، و تلاش میکند راه خود را برای پیشروی و تغییر شرایط پیدا کند. این جنبه با اهمیت اعتراض دانشجویان در این شرایط است. دانشجویان در این اعتراض جامعه را نمایندگی کردند. اعتراض را نمایندگی کردند. این اعتراض در مقایسه با اعتراض دانشجویان در دانشگاه تهران در زمان حضور احمدی نژاد، رادیکال تر، همه جانبه تر و بیان اعتراض جامعه بود. محدود به مسائل ویژه دانشجویان نبود. خواستهای جامعه در این اعتراض برجسته بود. حضور چپ در این اعتراضات چشمگیر بود. پرچم آزادی و برابری و سوسیالیسم در این اعتراضات از هر گوشه ای به چشم میخورد. بنظر من از دریچه اعتراضات دانشجویان در پلی تکنیک میتوان گوشه ای از تقلای جامعه را مشاهده کرد و نگاهی به اعماق انداخت.  

پروین کابلی: آیا امکان حمله امریکا به ایران وجود دارد و اگر این جنگ در بگیرد آیا باید منتظر وضعیت مثل عراق در ایران باشیم؟

علی جوادی:بنظر من خطر حمله نظامی آمریکا و متعاقبا جنگ میان دو قطب تروریستی جهان معاصر افزایش یافته است. احتمال حمله نظامی افزایش یافته است، اما حمله نظامی قطعی نیست. افزایش دامنه تحریمهای اقتصادی بیانگر گوشه ای از تشدید تخاصمات این دو قطب ارتجاعی است. علاوه بر این آنچه احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران را افزایش میدهد، مساله شکست آمریکا در عراق است. حتی بسیاری از استراتژیستهای نظامی آمریکا متفق القولند که برنده جنگ آمریکا در عراق، جمهوری اسلامی است. جبران این "شکست" از جانب امپریالیسم آمریکا که موقعیت ابر قدرتی خود را در سطح جهان در فردای جنگ سرد مدیون توان نظامی و قلدری و زورگویی عنان گسیخته خود است، تنها میتواند منجر به افزایش حمله نظامی به ایران شود. ماشین نظامی آمریکا نیازمند صحنه عملیات نظامی دیگری است تا این شکست را جبران کند. قربانیان این جنگ مردم عادی در ایران و منطقه و جهان هستند. بشریت است. انسانیت است. تمدن است.

این جنگ مانند هر جنگی دو سو دارد. و در هر دو سوی جنگ، نیروهای حاکم به استقبال این موقعیت جنگی میروند. از یکطرف هیات حاکمه نئوکانسرواتیو آمریکا بمنظو تحکیم و حفظ هژمونی خودش در جهان و منطقه خواهان این فضای جنگی است. و از طرف دیگر رژیم اسلامی در پی منافع اسلامیستی خود و تضمین بقاء حاکمیت اسلامی در ایران و منطقه موقعیت جنگی را حلقه ای در تحیکم حاکمیت سیاه خود میداند. این جنگی ارتجاعی است. تروریستی است. مخرب و نابود کننده است. کودنانه است اگر تصور شود که این جنگ عامل "مٽبتی" در تحولات حاضر خواهد بود.

پرسیده اید آیا با منتظر وضعیتی مانند عراق باشیم. بدون تردید اگر فاکتور مقابله با جنگ، جنبش سرنگونی و به میدان آمدن بشریت متمدن در مقابله با این ماجراجویی امپریالیستی و اسلامیستی را از صحنه حذف کنیم، آینده تکرار گذشته خواهد بود. در این صورت سناریوی سیاه و از هم پاشیده شدن شیرازه جامعه میتواند یکی از این تصاویر آتی باشد. اما سرنوشت جامعه از پیش رقم نخورده است و محتوم نیست. تردیدی نیست که فضای جنگی بیشترین امکانات را به رژیم اسلامی در ایران میدهد. امکان تعرض گسترده و خونین و تصفیه حساب قطعی را برای رژیم فراهم میکند. اما مساله اینجاست که جامعه ایران در بسیاری از ابعاد از جامعه عراق متفاوت است. جنبشهای اجتماعی متفاوت و جنبش سرنگونی طلبی قوی ای در صحنه سیاست جامعه فعالند. این جنبشها تاکنون قدرت مقاومت بالایی از خود در مواجهه با شرایط سخت و دهشتناک نشان داده اند بعلاوه ما مسلما نظاره گر این وقایع نخواهیم بود. ما بازیگر صحنه جدالهای بزرگ هستیم. آینده در یک کلام حاصل تلاش و قدرت سازماندهی و بسیج سیاسی ما است. اگر ما قادر شویم اعتراض جامعه را نمایندگی و سازماندهی کنیم. چنانچه ما قادر شویم نیروی بشریت متمدن را در مقابله با هر دو قطب این جنگ تروریستی به میدان آوریم، میتوانیم ورق را برگردانیم. جنگ جامعه را در موقعیت سرنوشت سازی قرار خواهد داد. ما باید با تمام قوا برای این شرایط آماده شویم. من علیرغم تمام سختی ها و مشقاتی که در بالای سر جامعه قرار داده اند، عمیقا معتقدم که آینده جامعه را آمریکا و رژیم اسلامی نمیسازند. کارگر در صحنه است. انسانیت در میدان است. بشریت راضی به این وضعیت نیست. با تمام قوا باید تلاش کرد. سازماندهی، سازماندهی، سازماندهی، کلید برگردان ورق در شرایط کنونی است.

پروین کابلی: جنبش های مختلفی در صحنه سیاسی ایران فعال هستند. مانند جنبش کارگری و جنبش دانشجویی و زنان . در یک شرایط جنگی چه بر سر این جنبش ها خواهد آمد و چه موقعیتی پیدا خواهند کرد؟

علی جوادی:ما بر خلاف برخی "چپ های رادیکال" و یا نیروهای ضد اجتماعی بر این باور مالیخویایی نیستیم که جنگ میتواند عاملی مٽبت در پیشبرد مبارزات مردم در شرایط کنونی باشد. این تصور ضد اجتماعی را شاید بیشتر در نزد نیروهایی مانند مجاهدین و برخی جریانات ناسیونالیست قومپرست و عظمت طلب پیدا کنید. این نیروها بر این باور کودنانه هستند که جنگ پایه های رژیم اسلامی را سست و لرزان میکند و شرایط برای سرنگونی تسهیل میشود. به همین سادگی. و به همین درجه ضدیت با مردم و زندگی و سرنوشت شان.

طبیعی است. کار و فعالیت در شرایط جنگی بسیار مشکل تر از فعالیت در شرایط غیر جنگی است. جنگ یک نیروی مخرب است. ارتجاع اسلامیستی به بهانه جنگ مسلما خواهد کوشید بیشترین تعرض را به این جنبشهای اجتماعی سازمان دهد. رژیم اسلامی با بهره برداری از شرایط جنگ ایران و عراق یک جنبش عظیم اجتماعی را به شکست کشاند. کودنانه خواهند کوشید گذشته را تکرار کنند. چوبه های دار و جوخه های ترور و آدمکشی که هم اکنون پا برجاست صرفا بیانگر گوشه ای از تصویر آینده ای است که در سر دارند. از سوی دیگر بمباران و حملات نظامی گسترده جامعه را دچار شوک خواهد کرد. مشکلات اقتصادی، تخریب اقتصادی جامعه از عواملی است که فشار بسیاری به جنبشهای اعتراضی اعمال خواهد کرد.

یک وظیفه ویژه این جنبشها مقابله با تعرض رژیم اسلامی در شرایط احتمالی جنگی و جلوگیری از اجرای سناریوی خونین رژیم اسلامی خواهد بود. اگر آینده ای متصور باشد، باید با خنٽی کردن و برگرداندن این وضعیت ممکن شود. ما برای سرنگونی رژیم انقلابی رژیم اسلامی و شکست سیاست ارتجاع امپریالیستی مبارزه میکنیم. آینده، آزادی، برابری، رفاه و سعادت بشریت به این تلاش عظیم گره خورده است.

پروین کابلی: شما یک تصور از جنگ میدهید که به نظر من واقعی است اما کامل نیست. در این تصویر شما از تغییر و تحولاتی که در جامعه در میان مردم منظورم است صحبت زیادی نمیکنید. جنگ تا حدود زیادی مردم را پشت رژیم بسیج میکند. اینکه یک نیروی بیگانه حمله کرده و باید ایران را نجات داد نیروئی است که میتواند حتی بسیاری از نیروهای اپوزیسیون را پشت رژیم جمهوری اسلامی به صف کند. در این مورد چه میگوئید؟

علی جوادی: مسلما رژیم اسلامی، برخی از نیروهای ملی – اسلامی و یا حتی بخشهایی از نیروهای اپوزیسیون ناسیونالیست محافظه کار در چنین مواضعی قرار خواهند گرفت. تلاش خواهند در مقابله با "دشمن خارجی" با رژیم اسلامی "همسو" شوند. جنگ بدون تردید صفبندیهای سیاسی جامعه را دستخوش تغییرات جدی ای خواهد کرد. هم اکنون داریوش همایون از حزب مشروطه چنین مواضعی اتخاذ کرده است. اعلام کرده است که در صورت وقوع جنگ در همسویی با رژیم اسلامی قرار خواهد گرفت.

اما این یک بخش از تصویر است. بنظر من مردم، توده مردم از جنگ بیزارند. اما الزاما در کنار و در پشت رژیم بسیج نخواهند شد. رژیم اسلامی را عامل تداوم و گسترش جنگ احتمالی میدانند. رژیم اسلامی منفورتر از آن است که قادر شود یک بسیج ناسیونالیستی و "میهنی" گسترده را در صورت وقوع جنگ سازمان دهد. شاید بخشهایی در مقابله با جنگ احتمالی در همسویی با رژیم اسلامی قرار گیرند. مسلما نیروهایی مانند توده ای ها و اکٽریتی ها و امٽالهم تلاش خواهند کرد به کمک رژیم در این اوضاع خطیر بشتابند. اینها رسالتشان حمایت از موجودیت رژیم اسلامی در شرایط خطیر است. این واقعیت را نمیتوان انکار کرد. اما بنظرم اردوی مقابله با رژیم آدمکشان جنگ طلب بمراتب قوی تر از اردوی مدافعان رژیم اسلامی و توجیه گران جنگ و "دفاع طلبی" و "میهن دوستی" خواهد بود. بعلاوه به هر درجه که شعله های جنگ بالا رود، به همان درجه هم مردم به نقش و جایگاه و مطلوبیت جنگ در اهداف سیاسی رژیم اسلامی و آمریکا واقف خواهند شد.

بعلاوه اردوی کمونیسم کارگری را باید در مرکز این تصویر قرار داد. ما در راس اردوی ضد جنگ با تمام قوا تلاش خواهیم کرد امر سرنگونی رژیم اسلامی جنگ طلب و پایان دادن به جنگ و آزادی مردم را دنبال کنیم. پایان دادن به جنگ در ایران تنها با تشدید مبارزات مردم برای سرنگونی رژیم جنگ طلب ممکن است.

پروین کابلی: شما از یک جریان و صف رادیکال در مرکز این جنگ صبحت میکنید. این صف که به باور شما صف و یا آنطور که شما میگوید اردوی کمونیسم کارگری است. این اردو و صف چه خواهد کرد. آیا شما بر این باور هستید که بتوانید در چنین بلبشوئی بتوانید نیروهای خودتان را جمع کنید و به هردو طرف جنگ یعنی جمهوری اسلامی از یک طرف و آمریکا از طرف دیگر نه بگوید. این کار را چگونه خواهید کرد و چه سیاستی را در پیش خواهید کرد. شعار شما چیست و استراتژی علیه جنگ شما چه خواهد بود؟

علی جوادی: اشاره من به نیرویی بود که در "راس" اعتراضات مردم آزادیخواه در مقابله با جنگ بود. اردوی کمونیسم کارگری در پیشاپیش اعتراض مردم در این تقابل قرار خواهد داشت. اما صفی که درمقابل جنگ دو قطب تروریستی خواهد ایستاد، گسترده تر و وسیع تر از اردوی کمونیسم کارگری است. مردمی که از جنگ بیزارند، مردمی که از اسلام و حکومت اسلامی بیزارند، مردمی که نمیخواهند شاهد قلدری و زورگویی امپریالیستی آمریکا باشند، مردمی نوعدوست و عدالتخواه هستند، تمامی این مردم بالقوه بخشی از این اردوی عظیم بشریت متمدن در مقابله با جنگ جهانی تروریستها هستند. این نیرو را برای آینده بشریت باید به میدان کشید. کار سخت و دشواری پیشاروی ماست. اما در این مبارزه باید موفق شد. راه دیگری در مقابل ما نیست. باید این فضای جنگ طلبی و نابود کننده را تغییر داد. بخاطر آینده انسانیت باید به این کشمکش را خنٽی کرد.

ببینید رژیم اسلامی میکوشد به بهانه جنگ تعرضی گسترده ای را علیه مردم سازمان دهد. هدف این سرکوب در درجه اول فعالین و سازماندهندگان کارگری و اعتراض اجتماعی خواهد بود. این یک وجه تعرض رژیم است. از طرف دیگر رژیم خواهد کوشید فضای سیاسی جامعه را در حمایت خودش بسیج کند. بسیج فالانژیستی و ناسیونالیستی از ارکان تهاجم رژیم خواهد بود. باید برای مقابله با هر عرصه از تعرض از رژیم اسلامی آماده شد.

استراتژی عمومی ما در شرایط جنگی تغییری نخواهد کرد. ما برای آزادی، برابری و رفاه مبارزه میکنیم. سرنگونی رژیم جنگ طلب، رژیم فقر و فلاکت شرط اول تحقق چنین اهدافی است. مبارزه علیه جنگ در ایران از کانال مبارزه علیه رژیم اسلامی میگذرد. سرنگونی رژیم اسلامی یک حلقه اصلی در تقابل با جنگ ارتجاعی تروریستها است.

جوهر شعارهای عمومی ما همان است که در شرایط غیر جنگی مطرح کرده ایم. اما باید نسخه جدیدی از این شعارها را در قبال جنگ هم ارائه داد. بعلاوه باید شعارها و پلاتفرم جدیدی در مقابله با این شرایط تهیه کرد. شعار مرگ بر این جنگ تروریستی، مرگ بر این حکومت جنگ طلب، ما جنگ نمیخواهیم، آزادی و برابری و رفاه میخواهیم، ختم جنگ فوری، جنگ را با سرنگونی رژیم اسلامی تمام کنیم،  این شعارها و بسیاری شعارهای این چنینی مجموعه ای هستند که در این شرایط ویژگی ما را بیان میکنند.

از طرف دیگر ما باید در مقابل تحرک تمام نیروهای مخرب و ضد اجتماع که در این شرایط سر بلند میکنند، با تمام قوا ایستادگی کنیم، چه نیروهای قوم پرست و ناسیونالیستهای جنگ طلب و چه نیروهای اسلامیست و تروریست. بعلاوه جنگ زمینه ای برای تحرک دستجات تروریست و باند سیاهی و مافیایی است. یک وظیفه ویژه ما در این شرایط ایزوله کردن و جارو کردن این جریانات از صحنه تحولات جامعه است.

پروین کابلی: تعدادی از نیروی های اپوزیسیون در کنار رژیم قرار خواهند گرفت. در این هیچ شکی نیست. ولی همگی نه . فکر میکنید در چنین شرایطی با کدام از نیروهای اپوزیسیون میتوانید همکاری کنید. اصلا آیا امکان همکاری در بین اپوزیسیون در یک جبهه ی گسترده وجود دارد. منظورم فقط آنطور که شما میگوئید  اردوی کمونیسم کارگری نیست؟

علی جوادی: مساله ما قبل از هر اتحاد عمل و همکاری به میدان کشیدن آن نیروی عظیم بشریت متمدن در مقابله با این جنگ است. واقعیت است بدون تکان عظیمی از جانب این نیرو باید شاهد شکل گیری فاجعه ای دهشتناک باشیم. از این رو بخش اساسی تلاش ما برای سازماندهی و مقاومت این مردم خواهد بود. و این امری "ایرانی" نیست. بلکه مساله ای جهانی است. باید تمام قوای موجود در تقابل با جنگ را به میدان کشید.

به نظر من مردم در مقابله با جنگ به میدان خواهند آمد. ما باید تلاش کنیم که این مردم بدون کوچکترین شائبه ای به میدان بیایند. مساله اساسی برای ما این است که چه خط مشی بر این مقاومت و مقابله با جنگ بر جنبش اعتراضی مردم حاکم خواهد شد. آیا اردوی کمونیسم و آزادیخواهی قادر خواهد شد در مقام نیروی هدایت کننده و سازمانده جنبش علیه جنگ قرار گیرد؟ آیا جریانات ملی – اسلامی و یا ناسیونالیستی در موقعیت رهبری کننده و افق دهنده به جنبش مقاومت علیه جنگ قرار خواهند گرفت؟ کدامیک؟ این یک مساله جدی ماست. و در این جدال سرنوشت جامعه رقم خواهد خورد. اگر ملی – اسلامیها قادر شوند در راس مقاومت مردم قرار گیرند، در عین حال پایه های رژیم اسلامی را از زیر ضربات مردم خارج خواهند کرد.

چند فاکتور در این شرایط برجسته میشود. جنگ میتواند شیرازه جامعه را در هم بشکند. باید برای جلوگری از چنین تخریبی آماده شد. نباید اجازه داد که زندگی مردم بازیچه دست اوباش اسلامی و میلتیاریستهای بمب افکن و سگان شکاریشان در جبهه قوم پرستان شود. از اینرو باید تلاش کرد تا بیشترین بسیج سیاسی را در مقابله با این دورنما شکل داد. این یعنی توافقی پایه ای میان نیروهایی که به اصالت انتخاب آزادانه مردم، برابری انسانها و تمدن سیاسی پایبندند. مخالف جنگ هستند. و خواهان سرنگونی رژیم اسلامی هستند. 

اما از ائتلاف و جبهه پرسیده بودید. من مخالف اصولی در این زمینه ندارم. مشروط بر آنکه هیچگونه تخفیفی در اهداف و سیاستهای اصولی ما پیش شرط چنین توافقاتی نباشد. ببینید مساله ما این است که ما خط خودمان را داریم. جنبش خودمان را داریم. در درجه اول برای پیشبرد آن تلاش میکنیم و در ضمن مایلیم که بیشترین نیروهای سیاسی به گرد مسائل پایه ای مورد نظر ما جمع شوند. مسلما جامعه در مقابل جنگ و تخریب و نابودی و تعرض رژیم و بمباران ایستادگی خواهد کرد. مساله این است که کدام خط سیاسی بر این جنبش مقاومت حاکم خواهد بود. ما میکوشیم که رهبری مبارزات و اعتراضات و انزجار مردم از جنگ را نمایندگی کنیم. اجازه ندهیم که ملی اسلامی ها و مدافین نیمه جان رژیم اسلامی افق خود را بر این اعتراضات حاکم کنند. ما خواهیم کوشید نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی را گره بزنیم. در حزب ما پیرامون این مسائل از هم اکنون بحٽ و گفتگوی بسیاری در جریان است.

پروین کابلی: شما میگوئید که در" مخالف اصولی با جبهه و ائتلاف ندارید. مشروط بر آنگه تخفیفی در اهداف و سیاستهای اصولی ما پیش شرط چنین توافقاتی نباشد. خوب همین را نیروهای دیگر هم میگویند. چرا آنها باید پیرامون خط شما جمع شوند؟

علی جوادی: ما جریانی نیستیم که بخاطر دستیابی به "توافق" و "جبهه سازی" پا روی اصول خود بگذاریم. این سنت جنبش ما نیست. همانطور که در قسمت قبل اشاره کردم مساله ما در درجه اول ایجاد بیشترین انسجام و هماهنگی در صفوف جنبش خودمان است. مساله دیگر تلاش برای کسب هژمونی جنبش و سیاستهای جنبش مان در جنبش مقاومت مردم در برابر جنگ احتمالی و سرنگونی طلبی است. حتما این جریانات به دور ما "جمع" نخواهند شد. این "جمع نشدن" ناشی از بد اخلاقی ما نیست. ناشی از تفاوت اجتماعی و جنبشی ماست. ببینید جنگ تصویر و سیمای سیاسی جامعه را دگرگون خواهد کرد. مکان و موقعیت اجتماعی احزاب و جریانات سیاسی را تغییر خواهد داد. جنگ مانند یک زلزله سیاسی عمل خواهد کرد. ما آن نیرویی هستیم که در مقابل هر دو سوی این جنگ ایستاده ایم. ما برای سرنگونی رژیم اسلامی و امر آزادی جامعه مبارزه میکنیم. زمین زیر پای ما سفت و محکم است. بار دیگر دوست دارم تاکید کنم که مساله ما کسب رهبری جنبش مقاومت توده ای مردم علیه جنگ و جنبش سرنگونی رژیم اسلامی است.

پروین کابلی: به عنوان آخرین سوال ، در سایت روشنگری اخیرا دیدم که  شیرین عبادی اخیر به دولت فرانسه اخطار کرده و گفته است که  حمله به ایران دولت ایران را تقویت میکند.  در این مورد چه میگوئید و فکر میکنید در صورت یک حمله نظامی به ایران با جریان اطلاح طلب چه اتفاقی خواهد افتاد.

علی جوادی: زمانیکه خانم شیرین عبادی اشاره میکنند که جنگ دولت را تقویت میکند، این بیان ایشان را باید در چهارچوب نزاع دو جناح رژیم اسلامی قرار داد. منظورش تقویت دولت احمدی نژاد و جناح راست است. حقیقتی است. اما میگویند "نیمی از حقیقت یک دروغ بزرگ است". شیرین عبادی تنها بخشی از حقیقت را میگوید. حمله نظامی مسلما شرایط را به نفع رژیم اسلامی در تعرض به مردم تغییر خواهد داد. اما این تغییر محتوم نیست. مساله این است که مردم در این شرایط چگونه عمل خواهند کرد. کمونیسم کارگری چگونه نقش خودش را ایفا خواهد کرد. البته ایشان این نکته را هم اضافه کرده است که در صورت حمله نظامی، مردم خواهند جنگید. منظورشان در همسویی با رژیم اسلامی و نه در مقابله با جنگ و بمنظور سرنگونی رژیم اسلامی است.

دو گرایش موجودیت و سرنوشت سیاسی گرایش ملی اسلامی و یا به قول شما "جریان اصلاح طلب" را شکل خواهد داد. این گرایش از یک طرف تحت تاٽیر بخش حکومتی "اصلاح طلبان" قرار خواهد گرفت. این اردو تلاش خواهد که بمٽابه نیروی مخالف جنگ و "ناجی" نجات جمهوری اسلامی از خطر جنگ ظاهر شود. این گرایش تاٽیرات بسزایی در کلیت جنبش ملی - اسلامی خواهد داشت. در این بخش، دوم خردادیهای حکومتی و رفسنجانی قرار دارند. از طرف دیگر نیروهای متعدد جنبش ملی اسلامی تلاش خواهند که بمٽابه نیرویی ضد جنگ در راس "اعتراضات" جامعه قرار گیرند و لشگر شکست خورده خود را جمع و جور کنند. این رکن فعالیت این نیروها فشار بر جنبش سرنگونی طلبی توده های مردم است. تلاش خواهند کرد این جنبش را از اهداف اصلی خودش دور کنند. دیواری میان تقابل با جنگ و جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی ایجاد کنند. ماحصل تلاش این نیروها از آنجائیکه فاقد آلترنایتو مستقل حکومتی هستند، تماما به جیب بخش حکومتی "اصلاح طلبان" خواهد رفت. نقد و افشای جوهر حرکت این جریانات یک وظیفه جنبش کمونیسم کارگری است. 

با تشکر از شرکت شما در این مصاحبه