زن ممنوع است

ایران فراجی

من زنم .من مادرم.من دخترم.همسرم.هم خواهرم...
زنی که طی دوران زندگی مورد ستم مردان قرار گرفته.زنی که هیچ وقت اختیاری از خود نداشته.زنی که حتی نمی تونسته برای جزئی ترین مسائل زندگیش خودش تصمیم بگیره .حتی نظر و طرز فکر و سلیقه هاش میبایست با مرد مطابقت داشته باشه.
مرد.منظور از مرد کیه؟ فرقی نمی کنه پدر.برادر.شوهر.و هر مردی که به نوعی در زندگیشه فقط کافی مرد باشه تا بتونه واسه زن و بجاش تصمیم بگیره.
زنی که وقتی چشم باز کرد و فهمید در اطرافش چی می گذره اولین کسی که مورد زورگویش قرار گرفت پدر بود. درسته توی جامعه و فرهنگ ما پدرِکه حرف اول رو میزنه .اونم یه مرد نه؟!
پدری که صبح تا شب هم و غمش اینه که نکنه دخترش دست از پا خطا کنه و آبروشُ بخطر نندازه.و اینها زمانی شکل میگیره که کم کم علائم رشد و بلوغ رو در دخترش می بینه و اونوقته که مثل سایه تعقیبش می کنه که نکنه کاری بر خلاف شئونات اسلامی(!)وخانواده انجام بده و وقتی می بینه شادی و نشاط و جوونی دختر داره کم کم شکوفا میشه و این علامت خطر و پیش خودش میگه:نه .دیگه وقتشه! وقت چی؟ وقت اینکه زندانی از یه زندان به زندان دیگه و از یه زندانبان به زندانبان دیگه تحویل داده بشه.درسته مرد دیگۀ که اسم همسرُیدک میکشه.با این کار پدر که تا حالا بار سنگینی رو شونه هاش بود و الان برداشته شده نفس راحتی میکشه و میگه من وظیفمو به نحو احسن انجام دادم و حالا این وظیفه مرد دیگه ای که این بازیُ ادامه بده.
اول این بازی به نظر دخترک جالب میاد.اولش فکر میکنه که این یه بازی جدید که این بار بدون عروسکش انجام میده .این بازی براش تازگی داره ولی بعد می بینه کم کم این زندگی هم روی واقعیشو نشوون میده.
کجا بودی؟با کی حرف زدی؟کجا می ری؟چرا لباست کوتاه؟چرا آرایش داری؟چرا می خندی؟ چرا؟چرا؟چرا؟
ازوقتی که خودم رو شناختم از زن بعنوان یه موجود مکروه اسم بردن هرگز تو هیچ کتابی از زن اسم برده نشده مگر اینکه یاد بده چطور میشه از کثافات زن بودن نجات پیدا کرد.وقتی پریود هستی کثیفی نجسی.
توی کتاب دینی:انواع غسل
توی کتاب حرفه:از بین بردن انواع لکه
توی کتاب زیست حتی اسکلتها هم مرد بودن.

زنی که بعدها مادر شد و وای بحال زمانی که مادر دخترکی بشه.دخترک بیچاره!
اگه میدونست تو چه دنیای پا گذاشته آیا بازم میومد .هر چند نمیشه باعث بدنیا امدنشُ خودش دونست!
دختری که آیندۀ بهتراز مادر نخواهد داشت وشایدبدتر و باز مرد خوونه میشه همون پدر دلسوز(!) که دلسایه به سایه تعقیبش می کنه و برای انجام وظیفه راسخ پدری از هیچ آزار و اذیت واهانت و بی حرمتی  کوتاهی نمی کنه.
حالااین مرد این پدر این برادراین عضو برتر جامعه اسلامی (!) ما.کاری نیست که بخودشون اجازه ندن انجام بدن.هیچ سنگی جلوی پاشون نیست.
زنی که مرد فقط به عنوان یه شئی بهش نگاه می کنه که هر وقت بش نیاز داره به سراغش میره.زنی که از نظر مردوسیله ای برای فروکش کردن هوسهای جنسیش.
واقعا چرا؟ چرا اینطوره؟ چرا بین زن ومرد این همه فاصله هست؟ اصلا چرا زنی و مردی؟! مگر ما غیر از بعضی تفاوتهای بیولوژی فرق دیگه ای هم با هم داریم؟!
چون اسلام گفته؟چون پیغمبرش گفته؟ من متنفرم از این اسلام که آزادی بر حق یه انسان اینجوری ازش می گیره .
البته لازم به ذکرِ که تمام مردهای جامعۀ اسلامی این خصوصیات را ندارند.مردهای بودند و هستند که برای برابری و آزادی زن تلاشهای زیادی کردند و می کنند ولی متأسفانه این گروه در اقلیت هستند.
حتما بارها وبارها از گوشه وکنار دنیا خبرهای به گوشتون رسیده که:پدری دخترش را سوزاند.برادری خواهرش را به ضرب چاقو از بین برد.پسرهای فامیل دختری را فقط بجرم عاشق شدن کشتند.واقعاچرا باید اینطور باشه؟! چرا وقتی زن هستی حق عاشق شدن نداری؟! چرا نباید از ته دل به خوشیها و قشنگیهای زندگی بخندی چون شاید صدای شادی تورو نامحرم بشنوه! چرا و چراهای دیگه. این بخاطر این نیست که در قرآن همان سخن خداست(!)این ممنوعیاتها برای زن گذاشته شده؟!
مردان را بر زنان حق تسلط و نگهبانی است.به واسطه آن برتری که خدا(!)بعضی را بربعضی  مقرر داشته است.و هم بواسطه آن که مردان باید از مال خود به زنان نفقعه بدهند.پس زنان شایسته و مطیع آنهایند که درغیبت حافظ حقوق شوهرانشان باشند و آنچه را خدا به حفظ آن امر فرموده نگه دارند و زمانی که از مخالفت آنان بیمناکند ابتدا آنها را موعظه کنید اگر مطیع نشدند از خوابگاه آنهادوری کنید.باز مطیع نشدند به زدن آنها را تنبیه کنید.چنانچه اطاعت کردند دیگر هیچگونه ستم بر آنها روا ندارید.همانا خدا بزرگوار و عظیم الشان است.(سوره نساء آیه 34).
همینطور که می بینید زن جز اطاعت کردن از دستورات مرد راه دیگه ای نداره و اگه غیر از این باشه به دستور خدای بزرگوار و عظیم الشان(!)که در قرآنش آمده به وسیله مردان مجازات میشه و عجیب که با اینحال بزرگوار و مهربانِ!
و باز در یه جای دیگه آمده که...
اگر در میان شما دو مرد مبادرت به عمل زشتی کردند هردو را مجازات کنید.اگر توبه کردند آنها را به حال خود واگذارید.(سوره نساء آیه16).
همینطور که می بینید ظاهرا خدا ی اگر وجود داشته باشه مردِ چون همه دستوراتش بر علیه زنهاست.اگر زنی خلاف جنسی ازش سر بزنه مجازاتش مرگِ ولی این گناه اگر از طرف مرد باشه قبل بخششِ هست.
واقعا این اسلم و حکمِ خداست؟!
من می خواهم زن باشم. با تمام زنانگیم.می خوام باشم.می خوام منُ ببینند ولی به چشم یه انسان به چشم کسی که هست .وجود داره.احساس داره.عشق ُ می شناسه.محبتُ درک می کنه.می تونه عاشق بشه .میتوونه دوست داشته بشه و دوست داشته باشه .
ما صبوری کردیم، صبوری کردیم . توی تمام این سال ها که دادگاه های ده دقیقه ای دوست مان و جوانانمان را از مان گرفت و داغ ننگش ماند تا آخر دنیا روی پیشانی این کشور و این حکومت . توی تمام این سال ها که شب های موشک باران ، خواب را گرفت از چشم های مان و داغش را گذاشت بر دل مادر هایی که چشم شان ماند به در که خبری ، نشانی ، پلاکی و کلمه ای بشود قبر فرزند شان . توی تمام این سال ها که جرم مان تنها لذت از نت ها بود . جرم مان تنها یک شب رقص و خوشی بود و همین . صبوری کردیم ...
بیاید این فرهنگ کهنه رو دور بریزیم.بیاید ما بشیم.

19-06-2007