تحلیلی از پلنوم 27 حزب کمونیست کارگری*
آذر ماجدی


پلنوم 27 حزب کمونیست کارگری روز یکشنبه 4 فوریه به پایان رسید. برای من و بسیاری دیگر این یک پلنوم روتین نبود. پلنوم 26 و 27 دو پلنوم متعارف حزب کمونیست کارگری نبودند. بیش از هر پلنومی پس از مرگ منصور حکمت، این دو پلنوم یک جهت گیری و خط مغایر با کمونیسم کارگری را عیان میکرد. تاریخ قطعا در مورد این دو پلنوم قضاوت خواهد کرد. اما این صرفا نقش تاریخ نیست. انسان هایی که میکوشند تاریخ ساز باشند، در جهت دادن به تاریخ نقش داشته باشند و نام شان نه در تاریخ شکست خوردگان، بلکه در  تاریخ شکست نخوردگان ثبت شود نیز موظف اند تحیل و قضاوت خود را در مورد این وقایع مهم اعلام کنند. جامعه باید بداند که در حزب کمونیست کارگری چه گذشت و از این پس چه خواهد گذشت.
دیگرعضو دفتر سیاسی نیستم، از اولین دفترسیاسی حزب که بعد از کنگره اول، 13 سال پیش، تشکیل شد عضو دفتر سیاسی بوده ام. دیگر نیستم. چرا 29 نفر از اعضای کمیته مرکزی تصمیم گرفتند بنیانگذاران فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری، علی جوادی، سیاوش دانشور، نسرین رمضانعلی و هما ارجمند و من  را از دفترسیاسی کنار بگذارند؟ به این سوال باید پاسخ گفت. این یک تحول مهم و یک چرخش تعیین کننده در حزب کمونیست کارگری ایران است و باید تحلیل شود.

انتخابات: افسانه دموکراسی
گفته خواهد شد: "هر کس به هر کسی که بخواهد رای میدهد یا نمیدهد"، "این رای گیری کاملا مجاز و مشروع است." این استدلالات هم درست است هم اشتباه. اینها فقط نیمی از پاسخ است. ما بعنوان کمونیست های جدی و اجتماعی یاد گرفته ایم که پدیده ها را در صورت ظاهرشان نپذیریم، در آنها عمیق شویم و آنها را در سطح عمیق تری توضیح دهیم. "تصمیم گرفتم رای ندهم!" برای ما پاسخ قانع کننده ای نیست. چه فاکتورهایی در این تصمیم نقش داشتند؟ چه تحولات و تغییراتی اکثریت قریب باتفاق کمیته مرکزی حزب را بر آن داشت که 5 نفر از اعضای دفترسیاسی اش را کنار بگذارد؟ این پدیده را به جامعه چگونه توضیح خواهيد داد؟ انتخابات است و هر کس مجاز است به هر کسی رای دهد، پاسخ کافی و قانع کننده نیست. این یک پاسخ حقوقی برای اجتناب از پرداختن به اصل مساله است. این سوال باید پاسخ سیاسی بگیرد. به شما خواهند گفت: "درست، هر کس حق دارد به هر کس میخواهد رای دهد، ولی چه شد که این کس تصمیم گرفت کسانی را که از اولین دفترسیاسی حزب عضو دفترسیاسی بودند کنار گذارد؟" از شما خواهند پرسید: "چه شد که کلیه اعضای غیر فراکسیونی کمیته مرکزی، بغیر از دو نفر، رای به کنار گذاشتن رفقای بنیان گذار فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری دادند؟ به این مساله باید پاسخ داد. اين موضوع براى جامعه مثل پلنوم با دست زدن براى هر اظهار نظر مخالفين ما روبرو نميشود٬ جامعه موضوع را با شک و ترديد نگاه خواهد کرد.

رابطه حزب سیاسی - اجتماعی با مردم
هر حزب جدی اجتماعی باید برای چنین تعویض هایی به جامعه توضیح دهد. فقط جریانات حاشیه ای و فرقه ای هستند که رهبران قدیمی خود را بدون هیچ توضیحی کنار میگذارند. چرا که تغییرات در ساختار و سیاست ها و رهبریشان ذره ای در جامعه تاثیر ندارد. همانگونه که پیش از این رهبران شان نام و نشان نداشتند، چهره و هویت نداشتند، سیاست هایشان به اسم سازمان شان اعلام میشد، و هیچکس مسئولیت هیچ موضع گیری را تقبل نمیکرد، میتوان جملگی اعضای رهبری را کنار گذاشت و افراد کاملا جدید را به رهبری انتخاب کرد و این به مساله هیچکس جز همان افراد تبدیل نشود.
حزب کمونیست کارگری اما راه درازی پیموده و از آن شرایط فاصله گرفته است. حزب کمونیست کارگری بر علنیت، به معنای شفافیت، پای فشرده است. حزب کمونیست کارگری بدنبال تلاش ها و تئوری حزبیت منصور حکمت به سوی تبدیل شدن به یک جریان اجتماعی قدم های مهمی برداشته است. مبحث حزب و جامعه و حزب و شخصیت ها بویژه یک بعد کاملا متفاوت و نوینی به فعالیت حزبی کمونیسم کارگری بخشیده است. چهره هایی از رهبری این حزب به رهبران سرشناس و محبوب مردم بدل شده اند. این تحقق بخشی از هدف منصور حکمت بود که با بحث حزب و جامعه دنبال میکرد.
متاسفانه ما امروز شاهدیم که رفیق حمید تقوایی با ابداع بحث "منیت" به جنگ این مبحث مهم در تئوری حزبیت و استراتژی قدرت گیری کمونیسم کارگری رفته است. در واقع تز "منیت" برای حمله به فراکسیون "اتحاد کمونیسم کارگری" ابداع شده است. از آنجا که بنیان گذاران فراکسیون از چهره های سرشناس کمونیسم کارگری هستند، برای خنثی کردن این وزنه و بمنظور تبدیل این نقطه قدرت فراکسیون به نقطه ضعف آن، تز "منیت" ابداع شده است. این تز صرفا مصرف داخلی دارد. اینگونه مباحث که ابتدا به ساکن، بدون اتکاء به هیچ تئوری عمیق و مارکسیستی و برای مصلحت روز ابداع میشوند برای جامعه و جنبش کمونیسم کارگری معنایی ندارند. تز "منیت" بهمراه ترم "ضدحزبی" بکار گرفته شده تا زمینه های اجرای سناریوی کنار گذاشتن رفقای فراکسیون از دفتر سياسى را مهیا کند. انتخابات دفترسیاسی صرفا یک پرده از نمایش کنار گذاشتن در حزب کمونیست کارگری است و در این پلنوم در شکلی کامل و شکیل و قابل تشخیص برای هر ناظری بدل شده است. اگر پیش از این اشکال پوشیده تر و فردی تری بکار گرفته میشد و با هیاهو میشد آنرا به شکل دیگری جلوه داد، کنار گذاشتن جمعی از دفترسیاسی یک پدیده ساده نیست که بتوان راحت از کنار آن گذاشت. جامعه توضیح میطلبد. حتما رهبری حزب توضیح خود را خواهد داد. ما نیز موظفیم که تحلیل خود را ارائه دهیم.

فراکسیون منشاء کنار گذاشتن!
فکر میکنم که پاسخ روشن و بلافاصله همه به این سوال اینست: این رفقا به این علت کنار گذاشته شدند که فراکسیون تشکیل دادند. این به یک معنا پاسخ مساله هست، اما آیا باید به همین پاسخ قناعت کرد؟ بنظر من خیر. "خوب فراکسیون درست کردند، مخالفین فراکسیون به آنها رای ندادند!" برای یک انسان جدی سیاسی کافی نیست. بلافاصله باید پرسیده شود، مگر فراکسیون چه اهداف پایه ای را زیر سوال برده بود؟ مگر اهدافش با اهداف حزب که در برنامه، اصول سازمانی و توسط بینانگذار، تئوریسین و لیدر حزب و جنبش کمونیسم کارگری عنوان شده بود، چه تفاوت هایی داشت؟ اگر منصور حکمت هنوز لیدر حزب بود، کسی بخاطر ابراز این نظرات از دفترسیاسی کنار گذاشته میشد؟ مهم نیست که نظرات چه کسی به نظرات منصور حکمت نزدیک تر است، آیا اگر منصور حکمت هنوز لیدر حزب کمونیست کارگری بود، کسی بخاطر ابراز این نظرات، یا ارائه پلاتفرم فراکسیون که تلاشی و تاکیدی بر سریع تر و متمرکزتر حرکت کردن به سمت قدرت و تحقق سوسیالیسم است، از دفتر سیاسی کنار گذاشته میشد؟ خیر. این پاسخ محکم همه به این سوال است. پس در حزب چه اتفاقی افتاده است؟ آیا این همان حزبی است که من بمدت 13 سال عضو دفترسیاسی و رهبری آن بودم؟ راستش میترسم با این سوال با صراحت و بی پرده روبرو شوم. قلبم میگیرد. نمیخواهم هنوز به این سوال پاسخ دهم. میخواهم هنوز تلاش کنم، میخواهم هنوز برای حفظ آن بجنگم، میخواهم صبر کنم، هنوز تردید کنم. هنوز فرصت دهم، هنوز .....

ماجرا چیست؟ 5 نفر از اعضای دفترسیاسی که با برخی نظرات رهبری فعلی حزب و با عملکرد و روش ها و سبک کار این رهبری احساس اختلاف میکردند، فراکسیونی با هدف و نام "اتحاد کمونیسم کارگری" تشکیل دادند. بیانیه و پلاتفرم خود را منتشر کردند. از طرف رهبری حاکم حزب اعلام شد که شما اختلافاتتان با نظرات رسمی حزب برای اینکه فراکسیون باشید کافی نیست، پس برسمیت نمی شناسیمتان. اما مجازاتتان برای اینکه جرئت کرده اید خط رهبری حزب را به زیر سوال ببرید، کنار گذاشتن از دفتر سیاسی است. جالب نیست؟ از یک طرف ارزیابی میشود که نظرات و پلاتفرم ارائه شده توسط فراکسیون آنچنان به نظرات رسمی حزب نزدیک است که نمیتوان آن را بعنوان یک فراکسیون برسمیت شناخت! اما حرکتشان آن چنان "ضد حزبی" است که نه تنها باید از دفتر سیاسی کنارشان گذاشت، بلکه در کنگره باید برای کمیته مرکزی هم به آنها رای نداد. (این سناریوی رهبری حاکم است که از زمان تشکیل فراکسیون در حزب تبلیغ شده و مرحله اول آن در پلنوم 27 اجرا شد.)
در همین پلنوم در سخنرانيها رفقایی به اخراج اعضای فراکسیون از حزب اشاره کردند، رفقایی مجازات های دیگر تشکیلاتی را مطرح کردند، رفیق حمید پس از تصویب قطعنامه در مورد موازین فراکسیون گفت که این قطعنامه "عطف به ماسبق نمیشود"، در بیرون سالن عده ای اعتراض کردند و گفتند این نظر شخصی رفیق حمید است. حداقل میتوان گفت که دو گرایش در رهبری فعلی حزب وجود دارد. یک گرایش خواهان اخراج اعضای فراکسیون از حزب است، گرایش دیگر خواهان ایزوله کردن تاحدی که اعضای فراکسیون به تب راضی شوند و خود حزب را ترک کنند.
ولی بنظر من هر دو گرایش نقطه عزیمت شان کنار گذاشتن است. تئوری حزبیت شان را اخیرا صیقل داده اند تا شرایط را برای اینگونه سياستها مهیا کنند. اما این روند بشکل پوشیده تری مدتی است که در حزب جریان دارد. من به این مقوله در نوشته ای خطاب به کمیته مرکزی قبل از پلنوم 26 اشاره کردم. این نوشته بهانه ای شد تا رفیق تقوایی و سایر بخش رهبری حاکم در پلنوم 26 هیاهویی براه اندازند و عملا پلنوم 26 را به آشوب بکشند. سه ماه بعد پلنوم 27 سازمانیافته ترین شکل کنار گذاشتن سیاسی - تشکیلاتی را پیاده کرد.
ممکن است پرسیده شود، آیا هر کس به شما رای ندهد شما شلوغ میکنید؟ آیا کمیته مرکزی حق ندارد به شما رای ندهد؟ همانگونه که در بالا اشاره کردم، توسل به مقوله "دموکراسی" یا حق، تلاش در ندادن پاسخ است. روشن است که هر کس مجاز است به هر کس که میخواهد رای بدهد یا ندهد. اما در یک حزب سیاسی رای یک حرکت سیاسی است. حرکات و چرخش های سیاسی درون یک حزب سیاسی باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. این سطحی نگری است که بخواهیم با توسل به مقوله "دموکراسی" از پاسخ سیاسی به مساله پرهیز کنیم. بخصوص که این یک عمل هماهنگ بوده است.
در پلنوم 18 پیش از انشعاب در انتخابات دفترسیاسی دو تن از اعضای نه چندان قدیمی دفترسیاسی رای نیاوردند، چند تن نیز رایشان کمتر از سابق شد، منجمله خود رفیق حمید تقوایی 4 رای کمتر از سابق آورد. پلنوم در نتیجه این انتخابات شوکه شد. گفته شد که این خارج از سنت تاکنونی کمونیسم کارگری و منصور حکمت است. گفته شد که این رای شکنی سازمان یافته بوده است. مردود شمرده شد. دو فراکسیون اعلام نشده در این پلنوم در مقابل هم ایستادند. رفیق حمید حمله تندی به این حرکت کرد. آن را شدیدا مردود شمرد و محکوم کرد. رفقایی که آن چنان با شور و حرارت به طرف مقابل حمله بردند، چرا در آن زمان به "دموکراسی" و هر کس مجاز است به هر کس میخواهد رای دهد متوسل نشدند؟ یک بام و دو هوا که نمیشود؟ آيا امروز و بعد از پلنوم ۲۷ ارزيابى شما از پلنوم ۱۸ تغيير کرده است؟ آيا هنوز به نقد خود در پلنوم ۱۸ معتقديد و اگر پاسخ مثبت است٬ واقعه پلنوم ۲۷ را چگونه توضيح ميدهيد؟

نقد مبنای کنار زدن!
در یک حزب کمونیستی چه دلایلی باعث میشود که یک عضو پیشین یا قدیمی رهبری را کنار بگذاریم؟ آیا اصولا این حرکت موجه و مشروع است؟ دلایل سیاسی میتواند اینها باشد: 
1- بازنشستگی یا از کار افتادگی،
2- انصراف از کمونیسم،
3- تجدید نظر پایه ای در برنامه و اهداف کمونیسم کارگری،
هیچکدام از این 3 بند در مورد رفقای بنیان گذار فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری صدق نمیکند. فراکسیون تشکیل شده است تا امر کمونیسم کارگری را هر چه سریع تر و با قاطعیت دنبال کند، تشکیل شده است تا امر قدرت گیری کمونیسم کارگری را تسهیل و مهیا کند. حتی کسانی که رای به کنار زدن آنها دادند نیز لااقل بطور علنی هیچکدام از دلایل بالا را نخواهند پذیرفت. چرا کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری تصمیم گرفته است حزب را از توانایی ها، قابلیت ها، تجارب، بویژه تجربه فعالیت طولانی مدت از نزدیک با منصور حکمت و از دانش تئوریک این رفقا محروم کند؟ این سوالات و تلاش در پاسخ به آنها یک جهت گیری را نشان  میدهد: ارگانهاى رهبرى تنها جاى موافقين خط رسمى است! 

پلنوم دگردیسی!
ذکر نکات دیگری از خصلت این پلنوم به نظر من این حرکت را بهتر توضیح میدهد. این پلنوم که بنیان گذاران فراکسیون را از دفتر سیاسی کنار گذاشت، ضمنا به نفی مبحث سلبی – اثباتی که توسط منصور حکمت در سمیناری در حاشیه کنگره 3 مطرح شد نیز رسمیت بخشید. در این پلنوم تزی تصویب شد که کاملا مغایر با مباحث سلبی – اثباتی منصور حکمت است. دوستانی که معتقد بودند ما در کنگره 3 منجمد شده ایم و رهبری فعلی  حزب از کنگره 3 عبور کرده است و منصور حکمت را بسط داده است، در روز روشن به گذشته مورد نقد رجعت کردند و مبحث سلبی – اثباتی را به کناری گذاشتند. تزهای حمید تقوایی برای تصرف قدرت سیاسی که توسط پلنوم به تصویب رسید، تبلیغ روزمره شعار "جمهوری سوسیالیستی" در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را بعنوان مهمترین وظیفه تبلیغی حزب معرفی کرد. از آنجا که در گورستان خاوران سرود انترناسیونال خوانده اند، و در مراسم یادبود پوینده، شعار سوسیالیستی از جانب یکی از چهره های ملی – اسلامی چپ مطرح شده است، رفیق تقوایی به این نتیجه رسیده که اوضاع تغییر کرده و باید این شعار در راس شعارهای تبلیغی و روزمره ما قرار گیرد. در پاسخ به نقد رفقای فراکسیون از این تز، مصطفی صابر این شعار را توده ای و سلبی ترین شعار روز نامید!

حزب کمونیست کارگری همواره شعارهای پایه ای و آلترناتیو خود را تبلیغ کرده است. این شعارها را از مصالح روز نیز نتیجه نگرفته است. زنده باد سوسیالیسم یکی از شعارهای پایه ای ماست و ما همواره آن را تبلیغ کرده ایم. همواره شعار پایه ای خود "آزادی، برابری، حکومت کارگری" را تبلیغ میکنیم و جمهوری سوسیالیستی بیان سیاسی حکومت کارگری است که ما از پلنوم 10 حزب آن را تبلیغ کرده ایم. مساله بر سر تبلیغ جمهوری سوسیالیستی نیست، در این صورت ضرورتی نبود این مساله در تزهای کسب قدرت سیاسی و در پلاتفرم کسب قدرت سیاسی طرح شود. این در زمره شعارهای پایه ای ماست. مساله بر سر جنبش سرنگونی است.

در جنبش سرنگونی ما با شعارهای سلبی خود میتوانیم هژمونی کسب کنیم، میتوانیم رهبری آن را بدست بگیریم. رفیق حمید با این ادعا که  سوسیالیسم به یک شعار توده ای بدل شده، به این نتیجه رسیده است که شعار "زنده باد جمهوری سوسیالیستی" به شعار فوری و روزمره ما در جنبش سرنگونی بدل شود. این نقطه افتراق و اختلاف است. این رجعت به مباحثی است که پیش از این در حزب توسط منصور حکمت مورد نقد قرار گرفته است. این تکرار مجادلات مربوط به مبحث جمهوری سوسیالیستی با استدلالات جدید است. طرح این شعار ممکن است ظاهر بسیار رادیکالی داشته باشد و در نتیجه پیشروی بنظر برسد، اما عملا استراتژی قدرت گیری کمونیسم کارگری را به عقب میبرد و کمونیسم کارگری را از بدست گرفتن رهبری جنبش سرنگونی محروم میکند. برای روشن تر شدن بحث به دو نقل قول از منصور حکمت توجه کنید:
"اين خصلت سلبى جنبش ما است که اجازه ميدهد توده‌ها بيايند جلو. توده‌ها همه‌شان با هم سوسياليست نميشوند، با شعارهاى اثباتى ما بقالها سوسياليست نميشوند، با شعارهاى اثباتى ما کارمندها سوسياليست نميشوند، با شعارهاى اثباتى ما مهندس ها سوسياليست نميشوند٬ به احتمال قوى بيشتر کارگران سوسياليست نميشوند. جنبش اثباتى ما خيلى جنبش کوچکترى است از آن جنبشى که ميتوانيم به شيوه سلبى رهبرى کنيم و قدرت را با آن بگيريم. بحث من اين است، بحث هژمونى اينجاست. کدام جنبش اثباتى در جنبش سلبى هژمونى دارد؟ کدام جنبش اثباتى؟"
"ولى بايد رهبر جنبش سلبى جامعه باشيد. من ميگويم بايد جنبشت را بشناسند و "نه" تو را بگويند. ((در این شرایط)) زمان چه ميکنيم ها نیست. در برنامه راديویی داشتيم: شعارها را ببینید٬ همه شعارها سلبى است، چرا مردم اثباتا شعار نميدهند؟ بگوئيم چه نظامى را جايگزين جمهورى اسلامى ميکنيم. اين کار سَمّ است. سم است این كار٬ تأکيد ميکنم سَمّ است! اگر ميخواهيد مردم از شما فاصله بگيرند برويد به جاى مرگ بر جمهورى اسلامى بگوئيد چه ميخواهيد به جاى جمهورى اسلامى بگذاريد."
(منصور حکمت، سخنرانی "جنبش های سلبی-اثباتی،" سمینار حاشیه کنگره 3)

علاوه بر تز فوق که رجعتی بود به نظرات سابق و نفی یکی از دستاوردهای تئوریک و استراتژیک کمونیسم کارگری برای قدرت گیری در شرایط انقلابی، تصویب یک تز رفرمیستی در پلنوم رجعتی بود به انترناسیونال دوم:

"انقلاب راه رهایی جامعه ای است که از آزادی های سیاسی برای دخالت در سرنوشت خود محروم است."
معنای واقعی این تز چیست؟ انقلاب برای رهایی جامعه ای ضروری است یا در دستور جامعه ای است که از آزادی های سیاسی محروم است. بنابراین جامعه ای که از آزادی های سیاسی برخوردار است نیازی به انقلاب ندارد، انقلاب در دستورش نیست. این تزی رفرمیستی است که با جوهر انقلابیگری مارکسیسم در تناقض است. چنین نظرات و تزهایی به جدل های پایه ای در جنبش مارکسیستی دامن زده است. یک تز رفرمیستی شناخته شده است. هر کس با تاریخ جنبش مارکسیستی آشنا است این جدال نظری را بخوبی می شناسد. استنتاج انقلاب از دیکتاتوری یک تز پوپولیستی است.
فرموله کردن چنین تزی از بی اطلاعی نیست، از پراگماتیسم ناشی میشود. این خط در متن ناتوانى برای یافتن پاسخی کمونیستی برای توضیح مطلوبیت و ضرورت انقلاب به توده ها به این تز مشعشع رسیده است: انقلاب لازم است چون آزادی های سیاسی وجود ندارد.  این تز توسط فراکسیون نقد شد. نقد ما اينطور پاسخ گرفت: "آزادی های سیاسی به دموکراسی ربطی ندارد، ما داریم از شرایطی حرف میزنیم که آزادی های سیاسی ای که مد نظر ماست در جامعه وجود داشته باشد." (نقل به معنی). اولا بیشترین آزادی های سیاسی در برنامه یک دنیای بهتر مطرح شده است و ما در برنامه اعلام کرده ایم که در عین حالی که انقلاب اجتماعی کارگری را سازمان میدهیم برای وسیع ترین آزادی های سیاسی، حقوق اجتماعی و اقتصادی  برابر مبارزه میکنیم. و رهایی بشر را حتی در این جامعه ای که از وسیع ترین آزادی های سیاسی برخوردار است نیز کماکان انقلاب اجتماعی و سوسیالیستی شناخته ایم. بی دلیل نیست که چنین تزی در هیچیک از اسناد و ادبیات برنامه ای، سیاسی، تاکتیکی و استراتژیک تاکنونی حزب کمونیست کارگری طرح نشده است. این تز یکی دیگر از تلاش های "بسط دادن" منصور حکمت و عبور از کنگره 3 است. علاوه بر این ملاحظه مهم تئوریک، سیاسی و برنامه ای، باید در نظر داشت که همان مردمی که قرار است با این تز به مطلوبیت انقلاب قانع شوند، از آزادی های سیاسی شرایط مشابه با دموکراسی غرب را میفهمند و نه شرایط پس ذهن مورد اشاره رفیق تقوایی.

آخرین پرده!
سخنرانی اختتامیه رفیق تقوایی به موجود جدیدی که در این پلنوم متولد شد لباس پوشاند. در این سخنرانی رفیق تقوایی از کادرها برای رای شان تشکر کرد. گفت که بارها کادرها برای تصمیمات درست شان او را شگفت زده کرده اند. گویی رفیق حمید از نتیجه انتخابات شگفت زده شده است ! از اینکه کادرهای مرکزیت چنین "روشن بینی" سیاسی برای کنار زدن مخالفین از خود نشان داده اند ابراز خرسندی کرد. این سخنرانی اوج درایت رهبری حزب را به نمایش گذاشت. جالب اینجاست که اعضاى کميته مرکزى و بيشتر مشاورين و کادرها که در این اجلاس حضور داشتند از اين سياست براى کنار گذاشتن رفقاى فراکسیون از دفتر سياسى مطلع بودند، نه تنها مطلع بودند٬ بلکه در سخنرانيها صريحا به اين موضوع اشاره کردند. پس این سخنرانی قرار بود چه کسی را توجیه کند؟ این پلنوم قرار است علنی شود. این سخنرانی مصرف بیرونی دارد. قرار است این حرکت خودبخودی و بعنوان شورش کادرها علیه فراکسیون جلوه گر شود. ما دیروز به دنیا نیامده ایم. لطفا با ما شوخی نکنید!

 

* تصريح ميکنم که اين پلنوم قرار است علنى شود و با ليدر حزب به توافق رسيديم که ما با در نظر گرفتن نکات امنيتى در مورد پلنوم و مباحثات آن بطور علنى صحبت ميکنيم.