من هم بنوبه خودم تبریک میگویم به همه عزیزان که در این جلسه پرسش و پاسخ شرکت کردند و دوست دارم که نگاه و روایت خودم را نسبت به ایجاد و ضرورت حزب اتحاد کمونیسم کارگری بگویم.
ما حزب اتحاد کمونیسم کارگری را در شرایطی ایجاد میکنیم که جامعه در حال غلیان سیاسی هست. به تکان در آمده است. و هر روز که به اخبار گوش میکنیم، می بینیم که اعتراضات جامعه گسترش بیشتری یافته است. اعتراضات کارگری متعدد، اعتراض معلمان، اعتراض دانشجویان، و اعتراض و سرپیچی جوانان را داریم. در یک نگاه می بینیم که این جامعه ای است که در حال تکان خوردن است. وضعیت موجود را تحمل نمیکند و می خواهد آن را دگرگون کند. جامعه ای است که رژیم جمهوری اسلامی علیرغم بگیر و ببندها، علیرغم لشکر اوباش اسلامی که به خیابان ها آورده نتوانسته است مقاومت جامعه را درهم بشکند. و هر روز در جائی اعتراضی دامن جمهوری اسلامی را می گیرد. ما در این شرایط حزب اتحاد کمونیسم کارگری را بوجود آوردیم و من دوست دارم بعضاً نگاه کوتاهی به مختصات این حزب داشته باشم.
این حزب را شاید در نگاه اولیه، کسانیکه از نزدیک به آن نگاه می کنند، حاصل کشمکش ها و جدال های درونی حزب کمونیسم کارگری ایران بدانند و شاید اینگونه بر خورد کنند. شاید این یک جنبه بینش به حزب جدید باشد اما به نظرم تمام قضیه و فلسفه وجودی حزب را منعکس نمی کند و یا تصویر واقع گرایانه ای از آنچه صورت گرفته و از حزبی که در حال شکل گیری است را بیان نمی کند.
اگر کمی از جدال هایی که بین احزاب سیاسی و در اینجا مشخصاً در حزب کمونیست کارگری وجود داشته است فاصله بگیریم و بخواهیم مختصات این حزب جدیدی را که ایجاد شده، آنطوری که حداقل برای ما کسانیکه در گیر این جدال بودیم، بیان کنیم باید گفت: ما داریم حزبی را ایجاد می کنیم که حزب انقلاب کارگری است. حزب سازمانده انقلاب کارگری است و مدعی چنین امری است. ما در درجه اول میخواهیم یک حزب ایجاد کنیم، نه سازمان، نه گروه، نه کمیته، بلکه یک حزب سیاسی مدعی. حزب سیاسی مدعی قدرت سیاسی ولی نه هر حزب سیاسی مدعی قدرت سیاسی که به اصطلاح به طرق متفاوتی بخواهد قدرت سیاسی را بگیرد. حزب سیاسی یک انقلاب کارگری، حزب سازمان دهندگان یک انقلاب کارگری در این جامعه و در این شرایط کنونی و برای پاسخ گوئی به معضلاتی که جامعه و مردم با آن دست به گریبانند، در متن یک برآمد سیاسی.
بنظرم اگر بخواهیم تعریف واقعی از حزب اتحاد کمونیسم کارگری بدست دهیم باید بگوئیم حزبی هستیم که برای بیان مختصات آن باید از آینده آن شروع کنیم نه از گذشته اش. نه الزاماً از اینکه از کجا آمده بلکه از اینکه به کجا می خواهد برود و چه میخواهد باشد. ما میخواهیم حزبی باشیم تاثیر گذار در اوضاع کنونی. ما میخواهیم حزبی باشیم دخالت گر در سرنوشت سیاسی جامعه. ما حزبی هستیم مدعی تصرف قدرت سیاسی. حزبی هستیم که می خواهیم سازمانده باشیم. میخواهیم رهبر اعتراضات کنونی باشیم. ما حزبی هستیم که میخواهیم از ابتدای شکل گیری و نطفه بندیش آن چیزی باشیم که میخواهیم باشیم. میگویند بچه شیر از بچگی شیر است، ابتدا گربه نیست که بزرگ شود و بعد شیر شود. ما میخواهیم مختصات آن حزبی را که چند روز پیش اعلام کردیم از ابتدا در خود داشته باشیم. میخواهیم اندام و جوارحش اینگونه شکل بگیرد و ساخته شود.
ما حزبی هستیم که میخواهیم آن آرمان دیرینه توده های مردم را به طور مشخص در شرایط کنونی در جامعه ایران پاسخگو باشیم. نمیخواهیم سرنوشت جامعه ایران را احزاب سنتی، چه در سنت اسلام سیاسی، چه در سنت بخش های مختلف ناسیونالیستی تعیین کنند و رقم بزنند. ما میخواهیم این جهان را، این جامعه کنونی را از تاریخ گذشته اش قطع کنیم. ما میخواهیم یک گسست تاریخی را به وجود بیاوریم که آینده جامعه را از گذشته اش مجزا کند. بطوریکه آینده ادامه گذشته نباشد. آینده متفاوت باشد و اگر بتوانیم آینده یک دنیای بهتر را، دنیائی که در آن خوشبختی، انسانیت، و رفاه سهم همگان است، ایجاد کنیم. جامعه ای که سهم همه انسانهایی است که به این جهان چشم باز میکنند، سهم زنی است که خود را انسان برابر می بیند، سهم سالمندی است که قرار نیست دور انداخته بشود چون به اصطلاح توان کار کردن را از دست داده است. سهم کودکی است که حتی اگر زبان ندارد که خواست خود را بیان کند جامعه خواست او را متحقق می کند و حقش را برسمیت میشناسد.
ما می خواهیم چنین حزبی را پایه گذاری کنیم. و به این اعتبار اگرکسی بپرسد که شما چه حزبی هستید؟ از کجا آمده اید؟ می گوییم می خواهیم چنین حزبی باشیم. می خواهیم این حزب را سازمان بدهیم و امروزه این حزب را فقط اعلام کرده ایم.
شاید بگویند تفاوتهایتان چیست؟ چه تفاوتهایی با حزبی دارید که در راس آن بودید ولیکن از آن اعلام جدایی کردید؟ به نظر من ما آن رگه ای در درون جنبش کمونیسم کارگری و در درون سنت کمونیسم کارگری هستیم که معتقدیم، عمیقاً معتقدیم، که کمونیسم معاصر در شرایط کنونی تننها میتواند با پرچم کمونیستی منصور حکمت به پیروزی برسد. کمونیست های دیگر همیشه در تاریخ کمونیسم وجود داشته اند. رگه های مختلف کمونیستی همواره وجود داشته اند. همه شما که با تاریخ کمونیسم آشنا هستید می دانید که این سنتهای متفاوت چیست. از دوران مارکس گرفته تا به امروز ما شاهد شکل گیری رگه های مختلف و چهره های مختلف در تحزب کمونیستی یا سنت کمونیستی بوده ایم. از مائوئیسم گرفته تا لنینیسم. از سنت تروتسکیسم گرفته تا سنت ارو کمونیسم. اما ما متعلق به سنتی هستیم که میخواهد در درون اعتراض ضد سرمایه داری کارگر حرکت خودش به جلو را شکل دهد. ما آن رگه ای هستیم که میخواهد پیروزی کمونیسم و تامین ملزومات پیروزی کمونیسم را متحقق کند. ما آن رگه ای هستیم که معتقد است منصور حکمت متفکر تئوریسین و پرچم دار و رهبر این جنبش سیاسی عظیم است. جنبشی که توانسته هر چه بیشتر بیان خواست های واقعی مردم باشد. و هر چه که به اعتراضات مردم و جامعه نگاه می کنیم، و هر چقدر که این اعتراضات توازن قوای سیاسی را عوض میکند، میبینیم که بیان نزدیکتری به خواست های واقعی ای که ما در برنامه یک دنیای بهتر بیان کردیم و پرچمش را منصور حکمت در دست داشت، روشنتر بیان کند. ما آن رگه هستیم و نه تنها رگه ای هستیم که این پرچم را در دست دارد. ما می خواهیم حزب اعتراض کارگر سوسیالیستی باشیم که صداش در تحولات جامعه در دوران های گذشته بیان نشده و نمایندگی نشده است. ما میخواهیم حزبی باشیم که نه فقط صدای اعتراض کارگر سوسیالیست را بیان میکند بلکه میخواهد سازمانش بدهد، بتواند اعتراضش را رهبری کند، و قادر شود اعتراضش را به سرانجام پیروزمندی برساند.
ما آن رگه ای در جنبش کمونیسم کارگری هستیم که میخواهد در مقام رهبر و سازمانده اعتراضات مردم در جامعه ظاهر شود. تامین چنین شرایطی نیازمند ایجاد حزب جدیدی سیاسی است. حزبی که ظرف اعتراض تمام کسانی است میخواهند نسبت به وضع موجود اعتراض کنند. هر کسی که ناراضی است و نمی خواهد این وضعیت موجود را تحمل کند و نمی خواهد زندگی و آینده خودش را به احزاب تا کنونی که در سنت اسلام سیاسی یا در سنت ناسیونالیسم موجود گره بزند و دنبال ظرف دیگری میگردد که در آن متشکل شود و اعتراضش را بیان کند، باید این حزب را نزدیک به خودش بداند. این حزب را حزب اعتراض خودش بداند. به این اعتبار اگر یکی دیگر از مشخصه های این حزب را بر بشمریم می گویم حزبی است که میخواهد از ابتدا حزب سازمانده باشد، رهبر باشد و بخواهد معضل گره ای تحول جامعه کنونی را بر طرف کند و به آن پاسخ دهد.
جمهوری اسلامی محکوم به شکست است. محکوم به زوال و رفتنی است. اما حلقه اساسی رفتن رژیم در این است که جامعه بتواند به نیرویی اتکا بکند، به نیرویی اقتدا کند که بتواند امر رهبری مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تامین کند. مردم در کمین جمهوری اسلامی نشسته اند، مردم زخم خورده اند اما شکست نخورده اند. منتظر فرصتند برای تعرض. این تعرض زمانی می تواند صورت گیرد که یک حزب آماده به یراق، در دسترس، پر حضور در تمامی عرصه های سیاست و سازمانده بتواند برای آن ها بوجود بیاید، تا بتواند حلقه نهایی، این نبرد آخر را به سرانجام برساند. ما باید چنین حزبی باشیم.
شاید از ما بپرسند که آیا امکان نداشت که در درون حزب کمونیست کارگری می ماندید و همین تلاشها را دنبال میکردید؟ شما که برنامه تان با آن حزب یکی است. شما که اصول سازمانی تان با آن حزب یکی است؟ شما که بسیاری از قطعنامه ها و مصوبات آن حزب را قبول دارید و بر آن تاکید دارید؟ به نظرم پاسخ اینجاست که ما وقت زیادی برای انجام این تحولات نداشتیم. نمی توانستیم منتظر بمانیم تا در درون حزب کمونیست کارگری فضا و شرایط برای تبدیل شدن به چنین حزبی فراهم شود. با توجه به فضایی که پس از ایجاد فراکسیون بوجود آمده بود انجام چنین پروژه ای در حزب کار بسیار مشکلی بود. بنظرم راه کوتاهتری ممکن بود. و راه کوتاه تری ممکن شد. زمانیکه برای ما مسجل شد که رهبری موجود حزب کمونیست کارگری به چنین انتقال سیاسی ای تن نمیدهد، دیگر راهی به غیر از جدایی در مقابل ما وجود نداشت.از این رو ما راه خودمان را جدا کردیم. حزب دیگری را ایجاد کردیم.
شخصا فکر میکنیم در یک جنبش اجتماعی واحد احزاب متعددی می توانند وجود داشته باشند. علیرغم اینکه پراکندگی و ایجاد حزب جدید میتواند بعضا ناگوار باشد اما ما برای این ناگواری هم راه حل مشخص خودمان را داریم. در عین حال که حزب دیگری را ایجاد می کنیم در عین حال تلاش میکنیم که بر پراکندگی صفوف جنبش کمونیسم کارگری فائق بیاییم. سعی کنیم در حد امکان اتحاد ها، همبستگی ها، نزدیکی هایی در امر مشخص مبارزاتی و در صورت امکان تلاش برای ایجاد سازمان واحد جنبش کمونیسم کارگری را شکل دهیم. و این پروژه تا زمانیکه غیر ممکن بودنش علیرغم تلاش های ما اثبات نشود از آن دست بر نخواهیم داشت. چرا که فکر می کنیم که کمونیسم کارگری برای پیروزی در این دنیائی که کثافت از سر و رویش میریزد و نیروهای کثیف سیاسی حاکم بر سرنوشت و مقدرات مردم هستند، نیازمند افق و برنامه های عملی و سیاسی مشترک و حزب واحد است.
به این اعتبار ما حزبی در برابر و یا در خصومت و یا در تقابل با احزاب فی الحال موجود کمونیسم کارگری نیستیم. ما حزبی در تقابل با حزب کمونیسم کارگری حکمتیست نیستیم. ما در تقابل با حزب کمونیست کارگری ایران نیستیم. بلکه پرچم معینی، متفاوت در برخی از سیاست ها در این جنبش را، بلند کردیم اما در عین حال خواهان این هستیم که صفوف این جنبش را متمرکز کنیم. متشکل ترش کنیم. عیار و آلیاژ همبستگی سازمانی آن را بالاتر ببریم. تا بتوانیم جنبشمان را به پیروزی نزدیک تر کنیم.
ما راه پیشا روی خودمان را در شرایطی آغاز می کنیم که حزب کوچکتری نسبت به احزاب کمونیسم کارگری حاضر هستیم. با اذعان به این مساله، اما فکر میکنیم که احزاب کوچک الزاماً کوچک نمی مانند و یا احزاب بزرگ الزاماً بزرگ نمی مانند. دوران، دوران تحولات سریع است. در این دوران، چنانچه احزابی بتوانند به معضلات گرهی و عرصه های اصلی نبرد طبقاتی پاسخ درست و اصولی دهند و ظرف مناسبی برایش فراهم کنند، می توانند به سرعت تبدیل به احزاب بزرگ شوند. از طرف دیگر احزاب بزرگتر چنانچه نتوانند به نیازهای مبارزه اجتماعی پاسخی اصولی دهند به سرعت به احزابی کوچکتر و حاشیه ای تبدیل میشوند. به نظرم اگر سیر سازمانی در میان جنبش ها را نگاه کنیم بسادگی این تغییر و تحول را بخصوص در دوران تحولات اجتماعی سریع مشاهده میکنیم. چنین مکانیسمی این امکان را برای ما که سازمانی کوچکتر یا حزبی کوچکتر از سایر احزاب جنبش کمونیسم کارگری هستیم، فراهم میکند. ما میتوانیم با پاسخ گویی و چنگ انداختن به مشغله ها و گره گاههای اصلی جامعه خودمان را تبدیل به نیروی بستر اصلی کمونیسم کارگری کنیم. این برای ما کاملا ممکن است.
من صحبت هایم را کوتاه میکنم. دعوتم از همه کارگران رادیکال و سوسیالیست، از همه کمونیست ها، از همه انسان های آزادیخواه، از همه انسان های برابری طلب این است که به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید. این حزبی است برای آینده! این حزبی است برای سعادت! این حزبی است برای خوشبختی. به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید!