اولين باری که بياد دارم(پدرم) محمود صالحی زندانی شد سال ۷۴ بود يعنی دوازده سال پيش. همراه با يکی از دوستانش دستگير ومدتی در زندان بود! بار دوم ۷۸ و۷۹ بود که همراه با چند نفر از دوستانش مدت دوماه ونيم در سلولهای اداره اطلاعات ماندگار شد ! پايیز همان سال ۷۹ بار ديگر دستگير و مدت ۸ ماه زندانی شد. اول ماه مه ۸۳ همراه با دهها نفر از کارگران دستگير ونزديک به دو هفته زندانی اش کردند! حالا هم بار ديگر دستگير ونزديک به هفت ماه است در زندان سنندج زندانی و دارد مدت محکومیتش را میگذراند !
در اين سالها تفريح وايام شادی من وبرادرم يا ملاقاتهای چند دقيقه ای بوده و يا زمانی بوده است که از سلامتی محمود صالحی (پدرمان) مطلع شده ايم .
همیشه با دلداريهای مادرمان اين زن مبارز به آینده امیدوار شده ایم و دوری از پدر برایمان قابل تحملترشده است. مادری که مدت زيادی از زندگی مشترکش را صرف تلاش برای آزادی و کسب خبر از وضعيت شريک زندگی اش و پدر فرزندانش در زندان شده است !
ما ، فرزندان ، محمود صالحی درک کرده ايم که چرا پدرمان زندانی شده است! همراه با ملیونها نفر از کارگران جهان که همبستگی خود را با ایشان اعلام کرده اند به وجود ش افتخار و برايش آرزوی موفقيت می کنيم !
ما خوب ميدانم پدرمان تنها متعلق به اعضای خانواده اش نيست بلکه متعلق به همگی کسانی است که برای حق انکار ناپزير کارگران مبارزه میکنند !
با این وجود ما نگران شرايط دردناکی هستيم که پدرمان در آن بسر می برد. محمود صالحی تا به حال نزديک به هفت سال زندانی شده است و اين سلامتی ايشان را به شدت به خطر انداخته است. حالا از درد تنها کليه اش ، پروستات و نارسائی شدید قلبی رنج می برد همين باعث شده است بار ديگر از اتحاديه ها ، سنديکاها ی کارگری در سطح جهان و از شما، کارگران، جوانان ، زنان و مردان آزاديخواه بخواهيم که محمود صالحی را فراموش نکنيد! چنين کارگر مبارزی فراموش شدنی نيست! پدر ما هيچ جرمی به جز دفاع از حقوق هم طبقه ای هايش و تلاش برای ايجاد تشکلهای آزاد کارگری نداشته است
ما، از شما میخواهیم بار دیگر همه با هم با تمام توان برای آزادی اش از بند تلاش کنیم
……….