در حاشیه درگیری های درون "سازمان زحمتکشان"
درگیریهای درون جریان باند سیاهی عبدالله مهتدی و شرکا یک اتفاق خلق الساعه در این سازمان نیست. این رویدادها نه بدون سابقه و پیشینه اند و نه غیر قابل انتظار. گوشه ای از عملکرد طبیعی باند سیاهی جریان ناسیونالیست و قومپرست اند. درگیری های مسلحانه، کشمکش بر سر پول، باج گیری، اخاذی، تهدید و ارعاب مردم، کتک کاری و ضرب و شتم "خودی و غیر خودی"، نفرت پراکنی و دشمنی کور با انسان و انسانیت، و تروریسم سازمانیافته از اجزاء لاینفک و دائم سنت و سیاستی است که این جریانات به آن تعلق دارند. این اتفاقات فقط گوشه کوچکی از عملکرد سیاست و سنت ناسیونالیستی و قومپرستی اعم از کرد و فارس و بلوچ و آذری و عرب است.
این جریانات اساسا فاقد خصوصیات سیاسی و متعارف یک حزب سیاسی حتی دست راستی هستند. جریانات باند سیاهی اند. نمیتوان دستجات متخاصم این جریانات را با تقسیم بندیهای متعارف در جریانات سیاسی ارزیابی کرد. در این کشمکشها "چپ و راست" و "خوب و بد" معنایی ندارد. عبداله مهتدی، عمر ایلخانی زاده، عبداله کهنه پوش و غیره تماما دستجاتی از یک جنس اند. تمامی این بخشها در اهداف پایه ای و سیاستهای عمومی خود مشترکند. اگر تفاوتی باشد، میکروسکپی است. بر سر میزان زور و قلدری و سرسپردگی هر کدام است.
جنگ و کشمکش مسلحانه ای که این جریانات اکنون بدان مشغولند، نمونه بسیار کوچکی از عملکرد خونبار و وحشتناکی است که چنانچه این جریانات ناسیونالیستی و قومپرست امکان آن را پیدا کنند، در آینده بر مردم تحمیل خواهند کرد. ابعاد فاجعه ای که این جریانات در صورت تحقق اهداف قومپرستانه و سیاستهای فدرالیستی خود میتوانند بر مردم تحمیل کنند در مقایسه با کشتارها و قتل عامهای یوگسلاوی بسیار گسترده تر خواهد بود. هم مسلکان این جریانات در یوگسلاوی، روواندا، و افغانستان محصول کارشان گورهای دسته جمعی، پاکسازیهای قومی، و آدمکشی های قبیله ای و قومی است. این جریانات ما به ازاء "ایرانی" توجمان ها، ایزت بگویچ ها و میلوسویچ ها هستند.
این جریانات ریشه و زمینه قوی ای در جامعه ندارند. روندها و جریانات و جنبشهای اصلی در جامعه به سمت عمده کردن این جریانات سیر نمیکنند. اما در عین حال جامعه تماما در قبال سموم این جریانات ناسیونالیست و قومپرست از پیش واکسینه نشده است. اتکاء برخی از بخشهای بورژوازی حاکم در آمریکا به جریانات قومپرست و ناسیونالیست و ضد جامعه، مخاطرات ناشی از تحرک خونین این جریانات را به یک احتمال واقعی در تحولات سیاسی آتی تبدیل کرده است.
حزب اتحاد کمونیسم کارگری خواهان شدیدترین مبارزه سیاسی علیه هر تحرک احزاب ناسیونالیست و قومپرست برای تحمیل افق و آینده تاریک و ضد انسانی بر تحولات آتی جامعه است. این جریانات را باید کاملا حاشیه ای و ایزوله کرد.
حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای برقراری یک نظام سیاسی و اداری سکولار، غیر قومی و غیر مذهبی تلاش میکند که در آن برابری حقوقی کلیه اهالی و ساکنین کشور، مستقل از قومیت، جنسیت، نژاد، مذهب، اعتقادات، و غیره تضمین شده باشد. حزب اتحاد کمونیسم کارگری با هر تلاش ارتجاعی برای مبتنی کردن دولت و نظام اداری در کشور بر مبنای مذهب، قومیت، و ملیت قاطعانه مقابله خواهد کرد.
مرگ بر جمهوری اسلامی!
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
زنده باد جمهوری سوسیالیستی!
حزب اتحاد کمونیسم کارگری
۱۵ آوریل ۲۰۰۸ – ۲۷ فروردین ۱۳۸۷