دست فاشيستها از زندگی شهروندان افغانستانی ساکن ایران کوتاه!

رویداد یزد باید بعنوان زنگ خطری جدی برای کل جامعه ایران تلقی شود. صحنه سوزاندن خانه های شهروندان بیدفاع افغانستانی میتواند مقدمه ای بر جنایات دهشتناک بر اساس نفرت قومی و ملی و مذهبی میان خود مردم ایران باشد. بهانه فاجعه یزد خبر اثبات نشده "تجاوز و قتل یک زن" توسط یک یا دو شهروند افغانستانی بود. واقعه ای که توجیه گر یک تهاجم نازیستی به محله فقیرنشین "کشتارگاه" شد و طی آن آلونک های دویست خانواده افغانستانی ویران و به آتش کشیده شد. فرماندهی تهاجم را نیروهای انتظامی و پلیس و اوباش اسلامی بر عهده داشتند. غلامرضا غلامی مدیر اداره اتباع خارجی دستور مجازات جمعی افغانستانیها را صادر کرد: "ارائه هر نوع خدمات و فروش مواد غذائی به اتباع بیگانه ممنوع"! رسانه ها به تحریک و نفرت قومی دست زدند و متاسفانه از میان مردمی که تبلیغات فاشیستی حکومتیها را قورت داده اند، سرباز گرفتند و در خدمت این سیاست کثیف و جنایتکارانه بخدمت گرفتند. فضای بسیار مسمومی ایجاد کردند و افغانستانیها امروز در ایران و بویژه در استان فارس و شهر یزد موقعیت یهودیان در دوران هیتلر را پیدا کرده اند. 

جنایت توسط هر کسی صورت گیرد باید مستقل از "ملیت" و محل تولد و عقاید فرد توسط قانون پیگیری شود. مجازات جمعی گروهی از مردم به دلیل ارتکاب جنایت توسط فرد یا افرادی منتسب به آنان، تنها ریاکارانه نیست بلکه اقدامی فاشیستی و با اهداف سیاسی ارتجاعی است. جمهوری اسلامی در زمینه افغان ستیزی کارنامه قطوری از جنایت دارد. اما تحرکات دوره اخیر و بویژه واقعه سوزندان اماکن افغانستانیها در یزد، اقدامی آگاهانه در متن بحران عمیق اقتصادی، بیکاری گسترده، نارضایتی شدید مردم، و تلاشی برای تحریک قومی و بسیج تمایلات ناسیونالیستی علیه شهروندان افغانستانی است. رژیم اسلامی علنا مانند هر فاشیست دیگری در دنيا "منشا بيکارى را مهاجرين قلمداد ميکند". همواره اتهام "قاتل و دزد و تجاوزگر" را بالاى سر شهروندان افغانستانی نگهداشته اند و همواره افغانستانی را معادل جنایت معرفی کرده اند.

افغان ستیزی فوق برنامه امروز و تحریک آگاهانه ناسیونالیستی هدفى جز رواج خرافه ملیت با هدف ضربه زدن به اتحاد و خودآگاهی طبقه کارگر ندارد. اين بدوا تعرضى عليه طبقه کارگر و آزادیخواهی بطور کلى است. فاشیسم رژیم اسلامی را باید با اتکا به نیروی کارگری و مبارزه برابری طلبانه افسار زد. اما این کافی نیست. تقابل با تمایلات نژادپرستانه ایرانی که قدیمی تر از جمهوری اسلامی است و میتواند منشا فجایع گسترده و پاکسازیهای قومی و جنگ همسایه با همسایه شود، و بویژه تحت شرایطهای بحرانی میتواند در خدمت جمهوری اسلامی قرار گیرد را ابدا نباید فراموش کرد.

حزب ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانواده و بستگان زن به قتل رسیده اعلام میکند که این جنایت نباید با جنایات دیگری بنام "دفاع از قربانی" تکرار شود. باید جلوی این سو استفاده سیاسی و توجیه جنایت بنام قربانی را گرفت. حزب تهاجم فاشیستی جمهوری اسلامی به شهروندان محروم افغانستانی را قویا محکوم میکند و از کارگران پیشرو و مردم آزادیخواه ایران و استان فارس و شهر یزد میخواهد که در این اوضاع دخالت مناسب و درخور کنند.

حزب به مردم آزادیخواه و زحمتکش ایران در قبال تحریکات قومی و ملی و سو استفاده ناسیونالیستی برای سرباز گیری از میان جوانان معترض در خدمت اهداف جنایتکارانه جمهوری اسلامی هشدار میدهد. اگر جامعه در مقابل سم ناسیونالیسم و خارجی ستیزی بی حس شود، قربانیان آن به شهروندان افغانستانی محدود نخواهد شد بلکه فردا در هر گوشه باید انتظار جنگ همسایه با همسایه را داشت. در پس این سیاستهای ارتجاعی انواع تراژدیهای خونین کمین کرده اند. امروز افغانستانیها قربانیان صف اول اند و فردا جنگ مردم منتسب به "شیعه و سنی"، "فارس و ترک و کرد و بلوچ" و انواع جنایات باورنکردنی میتواند جامعه را در خون غرق کند. هشیار باشیم و اهداف واقعی این سیاستهای جنایتکارانه حکومت اسلامی و تحریکات ناسیونالیستی را بشناسیم و در نطفه خفه کنیم.

حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای جامعه ای آزاد و بدون تبعیض بر حسب "ملیت"، تابعیت، محل تولد، جنسیت و مذهب مبارزه میکند. مهاجرین افغانستانی بايد بدون قيد و شرط از تمامی حقوق شهروندی برخوردار باشند.

مرگ بر جمهوری اسلامی!
آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری!
زنده باد جمهوری سوسیالیستی!

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
13 تیر 1391 - 3 ژوئیه 2012