کارگران و روبوت ها
٢٣٠ کارگر ایران خودرو اخراج ميشود
بنا به تصمیم و اقدام مدیران و کارفرمایان مجتمع ايران خودرو٬ اخیرا تعداد 38 دستگاه روبوت خریداری شده از کشور آلمان را در سایتهای يک و دو ایتکوپرس بکار گرفته اند. کار این ربوت ها در زمینه برش و بسته بندی است. استفاده از روبوت ها در جهت کاهش استفاده از نیروی انسانی در پروسه توليد است. بلافاصله و بدنبال اين تغييرات تکنولوژيگ در ايران خودرو٬ حکم اخراج بخشى از کارگران ابلاغ شد.
بلوری مدیر تولید سایت دو ایتکوپرس به کارگران اعلام نموده که تا پایان شهریور ماه 230 نفر از کارگران قراردادی را اخراج خواهند کرد! مابقى کارگران سایت دو ایتکوپرس را در سایت یک ایتکوپرس واقع در اتوبان کرج قزوین ادغام نموده اند. آنها اعلام داشته اند که روش کار تاکنونى برای شرکت سوددهی نداشته و پول اضافی هم برای پرداخت به کارگران ندارند! اقدام بعدى و در همین راستا٬ تمديد نکردن قراردادها و تغيير قرادادهاى فى الحال منعقد شده است. شرکت از تمديد قراردادها با کارگران امتناع کرد٬ و همينطور کارگرانی را که با شرکت قرارداد یکساله داشته اند٬ قراردادشان را به 3 ماهه تبدیل کرد. با این اقدام کارفرما٬ موج بیشتری از ابهام و اضطراب و فقر و بیکاری بر زندگی کارگران و خانواده های محرومشان سایه افکند. کارگران سایت دو ایتکوپرس از هم اکنون بشدت نگران بیکاری خود و چگونگی تحمیل هر چه بیشتر فقر و فشار به خانواده هایشان هستند.
آنچه که در ايران خودرو صورت گرفته است٬ يک حرکت اجبارى عمومى و متناقض سرمايه دارى در همه جاى جهان و بويژه در مراکز مهم صنعتى است. سرمايه ها در روند رقابت در بازار و جنگ بقا٬ ناچارند مرتبا تکنولوژى و توان توليدى را بالا ببرند. يعنى بر حجم سرمايه گذاشته شده براى ماشين آلات و دانش تکنولوژيک بيافزايند و حجم کمترى از سرمايه را به نيروى انسانى اختصاص دهند. نتيجه بلافصل اين تحولات در پروسه توليد٬ کاهش نيروى انسانى و بيکارسازيها و پرتاب بخشى ديگر از کارگران به ارتش بيکارى است. هدف سرمايه داران بالا بردن ميزان سود و بقا در جنگل بازار و رقابت است. رقابتى که امروز جهانى است و از فاکتورهاى اقتصادى در بازار جهانى تبعيت ميکند. ايران خودرو هم در چند سال گذشته وارد اين عرصه شده و کالاهايش در بازارهاى کشورهاى مختلف از جمله؛ روسيه٬ اوکراين٬ ترکيه٬ الجزاير٬ عراق٬ مصر٬ ارمنستان و ونزوئلا بفروش ميرسد. ايران خودرو دراين بازارها بايد با شرکتهائى مانند پژو و تويوتا و رنو رقابت کند. معنى اين امر يعنى بالا بردن استانداردها مطابق با نيازها و استانداردهاى امروز بازار اتومبيل٬ ارزان بودن و مقرون به صرفه بودن اقتصادى براى خريداران است. يک وجه تناقض اين روند٬ برخلاف هدف سرمايه داران براى کسب سود بيشتر٬ گرايش نزولى نرخ سود سرمايه است. و اين بهائى است که سرمايه ها در رشته هاى مختلف بايد براى بقا خود در جنگ رقابت بپردازند.
وجه ديگر تناقض اين روند٬ معنى اجتماعى و انسانى آن براى کارگر و خانواده کارگرى است. توان تکنولوژيک و علمى بشر و قدرت عظيم بارآورى کار٬ به جاى اينکه در خدمت رفاه و آسايش طبقه کارگر و خالقان ثروت اجتماعى قرار گيرد٬ به اهرمى در جهت به فلاکت کشيدن هرچه وسيع تر طبقه کارگر بدل شده است. خداى جبار سرمايه٬ که توسط خود کارگران هر روز فربه شده٬ بيش از پيش بر فلاکت شان حکم ميراند! اين تناقض بنيادى تر سرمايه دارى با نفس وجود اجتماعى و انسانى کارگر است. سرمايه بدون اردوى کار منکوب شده و له شده و حکومت و قوانينى که اين وضع را نگهدارد نميتواند بماند٬ و ارتش بردگان مزدى با وجود سرمايه و نظام مبتنى بر بردگى وضع شان تغييرى نخواهد کرد. کارگران مخالف تکنولوژى و پيشرفت نيستند. چرا که کل پيشرفت جامعه بشرى و ظرفيت نجومى بارآورى کار نتيجه فعاليت و کار اجتماعى آنهاست. توان فعلى بشر امروز و پتانسيل بسيار بيشتر آن در رفع نيازهاى جامعه و رشد و تعالى فيزيکى و معنوى٬ تنها بر حقانيت و ممکن بودن و مبرميت سوسياليسم تاکيد دارد. انتقاد کارگران کمونيست و سوسياليست به اين نظام اينست که چرا سد راه رهائى و آزادى بشر شده است؟ چرا اين توان توليدى و تکنولوژيک و علمى بشر در خدمت خود او نيست و به چماقى براى عقب راندنش به عهد فرعونها تبديل شده است؟ اين چه نظام کثيفى است که رشد علم و تکنولوژى در آن به فقر و بيکارى و گرسنگى و تن فروشى و بيمارى کارگر منجر ميشود؟
کارگران٬ هم زنجيران!
سرمايه دارى به راستى نظامى گنديده و دشمن بچه ها و زندگى و عواطف و همه وجوه انسانى و اجتماعى طبقه ماست. اگر قرار است آينده اى براى ما و کل مردم محروم قابل تصور باشد٬ دراين آينده سرمايه دارى جائى ندارد. نه فقط بايد اين نظام را بزير بکشيم٬ بلکه بقاى تاکنونى آن براى طبقه ما بسيار گران تمام شده است. طبقه ما براى رهائى راهى جز انقلاب عليه سرمايه و نظام منحط و ضد کارگر سرمايه دارى ندارد. هيچ راه سومى براى ما وجود ندارد. امروز بايد در جبهه ها و سنگرهاى مختلفى حاضر شويم. درعين حال که نيرويمان را براى آوردن توده هاى طبقه کارگر و جامعه پشت آلترناتيو کارگرى بسيج ميکنيم٬ همزمان بايد در مقابل مصائب عملکرد سرمايه دارى سنگربندى کنيم. بيکارى مخلوق ما نيست و مسئوليتش هم بعهده ما نيست. ما آماده بکاريم و تاکنون چرخهاى جامعه روى دوش کار ما چرخيده است. اگر کار ندارند بايد بيمه بيکارى بدهند. نه کار نه بيمه بيکارى را قبول نداريم. اگر اين را هم نميتوانند بدهند بايد گورشان را گم کنند. هم طبقه ايهايمان در نيشکر هفت تپه به شيواترين بيان اعلام کردند که؛ "اين بچه گرسنه وعده سرش نميشه"! ما بشريم و حق زندگى داريم. هيچ احدى و هيچ خدائى نميتواند زندگى و معاش و سلامتى و سواد و بهداشت را از ما سلب کند. اگر ما کار نکنيم کثافت سرپاى وجودشان را ميگيرد. تمام شوکت و جلال اين حيوانات درنده و نظامشان محصول کار ماست. اينها که هر روز و هر ثانيه کارگر را تحقير ميکنند٬ بدون ما و کار ما هيچى نيستند. مشتى انگل و مفتخور و سفته باز و دزد و مافيائى و پدوفيل مخرب بيش هستند.
کارگران بايد قدرتشان را عليه بيکارسازى و اخراج و روند فلاکت عمومى طبقه کارگر بميدان بکشند. بيکارى امر بيکار شده ها نيست٬ امر طبقه کارگر است. يک موضوع مهم و بنيادى جامعه است. مسئولش سرمايه دارى است و بايد وادارش کرد که هزينه تامين معيشت بيکار شده ها را بپردازد. حتى همين هزينه از جيب سرمايه دار خارج نميشود بلکه بخشى از کار طبقه کارگر است. ما گدائى نميکنيم بلکه حق مسلم و بديهى مان را طلب ميکنيم. يا کار يا بيمه بيکارى مکفى! هيچ تغيير تکنولوژيک نميتواند به "اضافه بودن" و دور انداختن بخشى از جامعه ترجمه شود. آموزش کارگر٬ جايگزينى در بازار کار٬ پرداخت بيمه بيکارى٬ کاهش ساعت کار٬ بالابردن دستمزدها و بيمه ها٬ و غيره بايد نتيجه طبيعى چنين روندى باشد. اما اگر سرمايه دارى و منطق سودآورى با نفس موجوديت طبقه ما بعنوان انسان در تناقض است٬ بايد به قدرتمند شدن اراده و تصميم ما براى جارو کردن اين نظام فاجعه بار و جنايتکار و استثمارگر سرمايه دارى منجر شود. بردگى را نميتوان اصلاح کرد٬ آزادى بردگان تنها ميتواند در الغاى نظام بردگى متحقق شود. آنچه را که سرمايه دارى نميتواند تامين کند٬ طبقه کارگر و حکومت کارگرى به وسيعترين شکلى براى همگان تضمين ميکند.
اگر دنيا دست ما باشد؛ کودکى از گرسنگى و بى داروئى تلف نخواهد شد! اگر دنيا دست ما باشد؛ تبعيض و استثمار را الغا ميکنيم! اگر دنيا دست ما باشد؛ مليت و نژاد و مذهب بشريت را قصابى نخواهند کرد٬ همه شهروندان محترم و برابر جامعه اند! اگر دنيا دست ما باشد؛ زندانها و سلاحها و شکنجه گاهها را نابود خواهيم کرد. بجاى سرکوب و انقياد سياسى و اقتصادى، شرايط مادى شکوفائى فرد و جامعه را تامين خواهيم کرد! اگر دنيا دست ما باشد؛ جامعه اردوى کار اجبارى براى تامين سود سرمايه نخواهد بود بلکه کار آگاهانه و نقشه مند براى رفع نيازهاى همگان را سازمان خواهيم داد! اگر دنيا دست ما باشد؛ ژنرالها و سرکوبگران و خيل آخوندها و کاردينال ها و خاخام ها و واعظين بردگى بشر را مرخص خواهيم کرد. بجاى توليد جهالت و سم در جامعه علم و پيشرفت انسان را هدف قرار خواهيم داد! اگر دنيا دست ما باشد؛ آن را زير و رو خواهيم کرد!
حزب٬ طبقه کارگر ايران را به سنگربندى در مقابل بيکارى و فقر و فلاکت و گرسنگى فراميخواند. موج بيکارسازيها و ماشين جهنمى و خونين فقر و گرسنگى خود بخود متوقف نميشود٬ بايد آنرا متوقف کرد و بايد آنرا درهم شکست. حزب توجه کارگران سوسياليست و کمونيست و رهبران کارگرى را به تلاشى گسترده و نقشه مند براى مقابله با اين روند جلب ميکند.
يا کار يا بيمه بيکارى مکفى!
مرگ بر حکومت اسلامى سرمايه!
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى!
حزب اتحاد کمونيسم کارگرى
٢٠ تير ماه ١٣٨٧ – ١١ جولاى ٢٠٠٨