پروژه اتحاد صفوف کمونیسم کارگری
تعابیر و واقعیات
علی جوادی

بحث اتحاد صفوف کمونیسم کارگری با عکس العمل های متفاوتی مواجه شده است. برخی معتقدند که این تلاشی غیر اصولی است. مخرج مشترک گرفتن از جریانات اجتماعی متعلق به جنبش های اجتماعی متفاوت است. برخی میگویند که جنبش کمونیسم کارگری تنها دارای یک گرایش میتواند باشد. برخی واکنش تند و منفی رهبری احزاب حکمتیست و حزب کمونیست کارگری را دلیل شکست این پروژه میدانند. هیات دایر چه میگوید؟

علی جوادی : واکنشها مسلما یکسان نبوده است. اما باید اضافه کنم که بخشی هم از این پروژه به شدت استقبال کرده اند. آن را یک پروژه اصولی و مهم در پیشرفت جنبش کمونیسم کارگری در این شرایط میدانند. در ایران استقبال از این پروژه عمیقا با آنچه در خارج کشور شاهد بوده ایم، متفاوت و گرم بوده است.

در یک نگاه واکنشها به گونه ای بیان موقعیت سیاسی و اجتماعی بخشهای مختلف جنبش کمونیسم کارگری است. رهبری دو حزب حکمتیست و حزب کمونیست کارگری به شدت در مقابل این پروژه موضع گیری کردند. طبیعی هم هست. هر کدام از این احزاب، جریانات دیگر را نیرویی متعلق به "طبقه" دیگر (حککا) و "جنبش" دیگر (حزب حکمتیست) میدانند. این مرزبندی ها و خط کشی ها کاملا فرقه گرایانه و سکتاریستی است. شاخص هایی عمیقا اختیاری و غیر اجتماعی پایه ها و مبنای چنین موضع گیری هایی را تشکیل میدهند. نزدیکترین نیرو به خود را در صف اردوی "طبقه متخاصم" قرار میدهند تا مواضع سکتاریستی خود را توجیه کنند. اما میان واکنش رسمی رهبری این دو حزب با موضع گیری کادرها و نیروهای این دو حزب کماکان باید تمایزی را قائل شد. صفوف این نیروها در حال تغییر و تحول است. نیروی قابل ملاحظه ای در این جریانات باور چندانی به این موضعگیری رهبری خود ندارند. از آن هم دفاعی نمیکنند.

آنها که میگویند جنبش کمونیسم کارگری تنها دارای یک گرایش است و آنهم تنها گرایش حزب و جریان خودشان، نه شناختی از گرایشات موجود در جنبشهای اجتماعی دارند و نه دلشان از این وضعیتی که جنبش کمونیسم کارگری به آن دچار شده است، به درد آمده است. این جریانات از قرار بالارفتن درجه تفرقه و پراکندگی صفوف کمونیسم کارگری را شاخصی بر حقانیت بیشتر خود میدانند. هر چه کوچکتر، هر چه منزوی تر، هر چه فرقه ای تر، هر چه کم تاٽیر تر، از قرار کمونیستی تر، از قرار کارگری تر!؟ این تلقی بازتاب تفکر و پراتیک چپ رادیکال و حاشیه ای در صفوف کمونیسم کارگری است. ربطی به کمونیسم اجتماعی مارکس و حکمت ندارد. کمونیسم کارگری مانند هر جنبش اجتماعی دارای گرایشات متفاوتی در صفوف خود است. اردوی کمونیسم کارگری مانند هر اردوی دیگر اجتماعی دارای سنت ها و گرایشات سیاسی متفاوتی در صفوف خود است. همانگونه که جنبش ناسیونالیسم پرو غربی دارای گرایشات متعددی در صفوف خود است. همانگونه که جنبش ملی اسلامی دارای گرایشات متعددی است. اختلافات سیاسی میان نیروهای این جنبش در اساس اختلافات تاکتیکی هستند. برنامه ای و استراتژیک نیستند. اجتماعی و طبقاتی نیستند. بیانگر تعلق به جنبشهای متفاوت اجتماعی نیستند.

ما معتقدیم که احزاب و جریانات متعدد کمونیسم کارگری علیرغم اختلافات تاکتیکی و سیاسی به یک جنبش واحد اجتماعی تعلق دارند. ملاک های اصلی به نظر ما از این قرار است: ۱- جایگاه و مکان اجتماعی و پراتیکی این احزاب در جدال طبقاتی جاری در جامعه. رابطه سیاسی و عملی این تشکلها با طبقه کارگر و مطالبات کارگری بطور کلی و با جنبش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر بطور اخص. جدایی و تقابل این جریانات با جنبش ناسیونالیستی پرو غربی و جنبش ملی –اسلامی در جامعه. این فاکتورها گویای مکان اجتماعی و پراتیکی این احزاب در جامعه و تعلق اجتماعی شان به جنبش واحد کمونیسم کارگری است. ۲- برنامه، افق و اهداف سیاسی و استراتژیک واحد و یکسان. این احزاب تماما دارای برنامه واحد و هدف استراتژیک یکسانی هستند. استقرار آزادی، برابری و یک حکومت کارگری و مفاد "یک دنیای بهتر"، فصل مشترک همه این احزاب به لحاظ برنامه ای و استراتژیک است.

بنظر ما مستقل از تبیین این سازمانها از یکدیگر و علیرغم عمق و دامنه اختلافاتشان، عواملی که بر شمردیم بیانگر فصل مشترک و وجود یک بنیاد فکری واحد در این احزاب است. اما در نبود یک مرجعیت پذیرفته شده سیاسی و نظری در این جنبش، طبیعی است که اختلافات تاکتیکی سایه بر نقاط مشترک و اهداف استراتژیک بیاندازد. اختلافات موجود در جنبش ما بازتابی از تاٽیر گرایش چپ رادیکال و سنتی در صفوف این جنبش است.     

ما بارها گفته ایم که پروژه اتحاد صفوف کمونیسم کارگری تلاشی برای بالا بردن درجه اتحاد و نزدیکی و عیار سیاسی – سازمانی این جنبش است. تاکید ما بر اتحاد صفوف کمونیسم کارگری ناشی از "وحدت طلبی" سرسری و ساده دلانه ما نیست. بر عکس ناشی از شناخت عمیق ما ازملزومات و مختصات جنبش و عملکرد گرایشات "چپ" و "راست" در این جنبش است. ما آن گرایشی در این جنبش هستیم که به حزب خود از دیدگاه یک جنبش اجتماعی نگاه میکند. ما قصد مخرج مشترک گرفتن نظرات سیاسی و خطوط فکری درون این جنبش را نداریم. خط خود و افق خود را داریم. خواهان پراتیک خط سیاسی و برنامه ای کمونیسم منصور حکمت هستیم. قصد عبور از کمونیسم منصور حکمت را هم نداریم. این کمونیسم به اندازه کافی ماتریال و سوخت برای پیروزی کمونیسم و کارگر در ایران در اختیار ما قرار داده است. ما در هر شرایطی مستقل از درجه اتحاد و انسجام صفوف این جنبش برای تحقق اهداف برنامه ای و سیاستهای اعلام شده خود تلاش میکنیم. اما در عین حال عمیقا معتقدیم که سرنوشت و موقعیت کمونیسم کارگری در جامعه به فائق آمدن بر این تفرقه و پراکندگی نیز گره خورده است. ما عمیقا معتقدیم چنانچه کمونیسم کارگری در این مرحله از تحولات اجتماعی نتواند بر این معضلات خود فائق آید، فرصت طلایی را برای تصرف قدرت سیاسی و دخالتگری در ابعاد میلیونی در زندگی توده های مردم از دست خواهد داد. تیری دیگر به پای خود خواهد زد.

پروژه اتحاد صفوف کمونیسم کارگری شکست نخورده است. به اهداف خود هنوز دست نیافته است. ما تا کنون فقط ضرورت این مساله را در جامعه مطرح کرده ایم. هنوز طرحهای عملی و پروسه تحقق آن را به بحٽ نگذاشته ایم. اما واکنش رهبری دو حزب دیگر کمونیسم کارگری این طرح را با معضلاتی مواجه کرده است و بر پیچیدگی های راه افزوده است. اما  تا همین جا ما شاهد فروریختن دیوارهای سکتاریسم در گوشه و کنار این جنبش هستیم. من تردیدی ندارم که نیروهایی که دل نگران این وضعیت هستند، برای تغییرش برنامه دارد، خواهان انسجام و همبستگی و اتحاد بیشتر صفوف جنبش کمونیسم کارگری هستند، دست بالا را در این جنبش پیدا خواهند کرد. اتحاد صفوف کمونیسم کارگری یک نیاز نیروی رشد یابنده کمونیسم کارگری در جامعه است. یک نیاز پیروزی کمونیسم در ایران در شرایط کنونی است.

۳ اکتبر ۲۰۰۷