سعید صالحی نیا در پاسخ به نوشته افشاگرانه محمود احمدی در خصوص٬ جایگاه واقعی سیاستهای ایشان در نقد لنین و تجریه حکومت کارگری در روسیه٬ دست به شانتاژ و لجن پراکنی به محمود احمدی و حزب اتحاد کمونیسم کارگری زده است. در این نوشته باز هم حملات ارتجاعی اش به لنین و حکومت کارگری روسیه را نیز ادامه داده است. هر انسان با وجدان سیاسی اکنون دیگر می داند که حزب اتحاد کمونیسم کارگری پرچمدار کمونیسم کارگری منصور حکمت است. همانطور که منصور حکمت مارکسیسم را از زیر خروارها آوار کمونیسم بورژوایی و تحریف شده بیرون آورد و پرچمدار کمونیسم کارگری مارکس شد. حزب اتحاد کمونیسم کارگری نیز پرچم کمونیسم کارگری منصور حکمت را از زیر آوار پوپولیسم راست٬ از زیر بار سیاستهای پاسیفیستی کورش مدرسی و آنهایی که طوق حقوق بشر بورژوایی را به گردن انداخته اند٬ بیرون آورده است. حزب ما اجازه نداد گرایشات راست و پوپولیست زده٬ که در اولین گامهای خود "انقلاب کارگری" را از سیاستشان به کناری گذاشتند و به جای آن "انقلاب انسانی" بورژوایی را قرار دادند٬ بتوانند چهره و سیمای کمونیسم کارگری را خدشه دار کنند و همین مبنای تهاجم امثال سعید صالحی نیا به حزب ماست.
سعید صالحی نیا همانطور که خود نیز می گوید در حزب توده فعالیت سیاسی کرده است و از قرار آنقدر نیز مورد اطمینان این حزب بوده است که به ایشان ماموریت داده می شود که به درون سپاه پاسداران اسلامی نفوذ کند و سیاستهای حزبش را در مخوفترین و عقیدتی ترین ارگان سیاسی - نظامی رژیم وحشی و آدمکش اسلامی تبلیغ ترویج کند. سعید صالحی نیا افتخار می کند در حزب توده بوده است و حزب توده را هم پرچمدار مارکسیسم و لنینیسم می داند.
واقعا شرم آور است. حزب توده ایران کوچکترین ربطی به مارکس و لنین نداشته بلکه یک گرایش عمیقا بورژوایی و راست را نمایندگی کرده است. نماینده و مروج نوعی کمونیسم بورژوایی بوده است. فعالین رادیکال سوسیالیست کارگر و هر کمونیست انقلابی این حزب را به خوبی می شناسد. تاریخ مبارزاتی جنبش کمونیستی طبقه کارگر در عین حال در مقابله با سیاستهای رفرمیستی و سازشکارانه و راست این حزب غیر مارکسیستی بوده است.
سعید صالحی نیا در شانتاژ و تحقیر مجرب است. در تلاش برای کوچک کردن منتقدش تبحر خاصی دارد. گویی آموزش دیده و آموزش داده است. موذیانه از پاسخ دادن به سئوالات رفیق محمود احمدی فرار کرده و بر عکس ایشان را متهم می کند که گویا به ایشان افترا زده است. هیچ افترایی در کار نیست و پیش از هرگونه گرد و خاک کردنی هم اعلام میکنم که سئوال کردن جرم و افترا نیست. سئوال سئوال است. همانطور که ما هر روز پاسخ سئوالات بسیاری را در مورد نقش کمونیسم و هزار تجربه تاریخی دیگر میدهیم٬ شما هم این سئوالات در مقابلتان قرار میگیرد. اما سئوالات من:
جناب صالحی نیا من از شما می پرسم شما و حزب متبوعتان در جوانی٬ حزب توده٬ که از قرار به عضویت در آن هنوز افتخار می کنید و زمانی که در سپاه پیشبرد اهدافشان کار میکردید٬ چند نفر انقلابی و کمونیست و کارگر را شنیدید که توسط این نیروها کشته شدند؟ چه تعداد کمونیست و یا مجاهد را شنیدید که توسط سازمان حزب توده به رژیم معرفی شده اند؟ زمانیکه ترکمن صحرا و کردستان را به خاک و خون کشیدند و حزبتان در کنار رژیم ضد امپریالیستتان و "براداران سپاهی" قرار داشتید٬ چه احساسی داشتید؟ وقتی حزب شما با "براداران اکثریتی" شعار پاسداران باید به سلاح سنگین مسلح شوند را در نشریاتتان با تیتر بزرگ می نوشتید٬ شما چه احساسی داشتید؟
وقتی افرادی نفوذی حزب توده در تشکیلاتهای نیروهایی رادیکال و انقلابی همچون سازمان پیکار و دیگر سازمانهایی که با رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کردند به "براداران پاسدار اطلاع" می دادند و آنها را اعدام می کردند٬ شما چه احساسی داشتید؟ وقتی کارگران گرسنه برای دستمزدهایشان اعتصاب می کردند و شماها افتخار کنندگان به حزب توده آنها را ستون پنجم خطاب می کردید و توسط براداران پاسدارتان در آن زمان سرکوب می شدند٬ چه احساسی داشتید؟ وقتی حزب شما از جنگ ارتجاعی ایران و عراق دفاع میکرد و حزب آن زمان شما به همراه رژیم مردم را برای کشته شدن در میدانهای مین به شرکت در جنگ دعوت میکرد٬ چه احساسی داشتید؟ در این جنگ ارتجاعی بیش از یک ملیون انسان بیگناه از هر دو طرف کشته شدند و هر صدای آزادیخواهی و برابری طلبی را به بهانه اینکه "میهن در خطر است" در گلو خفه کردند و کشتند٬ شما در آن زمان در حزب توده چه احساسی داشتید؟
جناب صالحی نیا سابقه سیاسی شما نشان میدهد که در سفسطه بازی استادید. اگر میدانید چگونه خود را مسلمان و حزب اللهی جا بزنید٬ حتما میدانید که چگونه مانند تمام نیروهای بورژوا ناسیونالیست به لنین و تلاش طبقه کارگر برای تصرف قدرت سیاسی حمله کنید و سعی کنید این سیاستها را هم به خورد جامعه بدهید.
امروز هم گویا داستان به نوعی دیگری تکرار میشود. حزب جدیدتان٬ حزب اکس مسلم٬ بعد از جراحی تشکیلاتی در پلنومهاى ۲۶ و ٢٧ حزب٬ عملا این حزب را در مسیری قرار داد که نتیجه اش آن شد که موسوی جنایتکار "همراه مردم" قلمداد شود. و جنبش ارتجاعی سبز٬ بخشی از جنبش توده های مردم بپاخواسته در ایران! شما کارتان در حزب اکس مسلم در حمله به لنین و کارگر کمونیست در روسیه نه در ادامه تلاشهای منصور حکمت بلکه در ادامه تلاشهای حمید تقوایی است. اگر این حزب پرچم انقلاب کارگری را به کناری نینداخته بود٬ شما هم فرصت نمیکردید که به پرچم تعرض طبقه کارگر و بلشویسم به سرمايه تعرض کنيد. شما ذره ای به منصور حکمت ربط ندارید. منصور حکمت پیش از هر چیز یک سازمانده کمونیست و یک رهبر انقلاب کارگری بود٬ و شما یک نیروی ستیزه جو با کمونیسم طبقه کارگر و نیرویی که پرچم انقلاب کارگری را با پرچم راست "انقلاب انسانی" تعویض کرده است.
ما علیرغم هر انتقادی که به حزب اکس مسلم داشته باشیم٬ این حزب را مسئول مستقیم تزهای راست شما در مورد لنین و تلاشهای حکومت کارگری در روسیه نمیدانیم. اما معتقدیم که شما زائیده فضایی هستید که راست روی در آن حزب ایجاد کرده است. شما و تزها و سیاستهای شما محصول منصور حکمت زدایی در حزب کمونیست کارگری سابق است. تعرض شما به تلاش طبقه کارگر روسیه در کنار سیاست سازش طبقاتی رهبری حمید تقوایی با جریانات راست و سلطنت طلب و سبز و شیر و خورشیدی معنی میدهد.
شما بیشرمانه بارها گفته اید که اگر منصور حکمت زنده بود اراجیف شما در مورد لنین را تکرار میکرد. منصور حکمت متاسفانه در میان ما نیست. مرگ نابهنگامش ما را از تلاشها و در افزوده هایش باز داشت. اما دوستان و یاران و کسانیکه که پرچمدار کمونیسم اش هستند٬ زنده اند. آثار و ادبیات و گفته های منصور حکمت تماما در دسترس است. منصور حکمت در رساله ارزشمند "مارکسیسم و جهان امروز" نظر و دیدگاهش را در زمینه جایگاه لنین به روشنی مطرح کرده است. منصور حکمت بنا به گفته خودش٬ یک لنینیست بود. لنینیسم را آن رگه در مارکسیسم میدانست که عنصر پراتیک و دخالتگری کمونیستی طبقه کارگر را در محور فعالیتهایش قرار میدهد. ما منصور حکمت را میشناسیم شما کوچکترین ربطی به منصور حکمت ندارید. تلاشهای شما صد و هشتاد درجه در مقابل تلاشهای منصور حکمت قرار دارد. همانطور که بورژوازی از مجسمه لنین در هراس بود و حتی مجسمه لنین را بعد از سقوط بلوک شرق به زیر کشید٬ جوهر تلاشهای شما هم این است که عنصر پراتیک کمونیستی ای را که مارکس و لنین تئوریزه کننده و پرچمدار آن بودند را در حزب اکس مسلم بزیر بکشید. تلاش شما مانند تمام تلاشهای جریانات راست عليه انقلاب کارگري است. با این تفاوت که شما در این حزب از قرار عضو هستید!
به نظر من شما و حزب متبوعتان نامتان را عوض کنید. اعلام کنید که یک جریان سوسیال دمکرات هستید. باور کنید خدمت بیشتری به کارگر خواهید کرد.