هشدار به ناسیونالیسم کرد مدافع کومه له
"ترمزهایتان را چک کنید!"
آذر ماجدی

خصومت ناسیونالیسم با منصور حکمت و کمونیسم کارگری قابل درک است. منصور حکمت اولین و تنها رهبر کمونیستی است که پس از مدفون شدن مارکسیسم زیر آوار تعابیر بورژایی و خرده بورژوایی پوپولیستی، پرچم مبارزه قاطعانه و سرسخت علیه ناسیونالیسم را در وجوه مختلف تئوریک، سیاسی و سازمانی بلند کرد. منصور حکمت در طول ربع قرن مبارزه مارکسیستی، موفق شد به یک کمونیسم قوی، رادیکال و برمبنای تئوری مارکس در ایران شکل دهد. مبارزه با ناسیونالیسم از هر نوع آن، عظمت طلب و قومی، یک وجه مهم این مبارزه پر افتخار است.

جای تعجب نیست که ناسونالیسم کرد از همان ابتدای نزدیک شدن کومه له به مارکسیسم انقلابی یک جنگ آشتی ناپذیر با منصور حکمت را آغاز کرد و هنوز نیز به آن ادامه میدهد. ناسیونالیسم خجول درون کومه له و ناسیونالیسم هار در حزب دموکرات و دفتر ماموستا شیخ عزالدین حسینی و در قالب احزاب ناسیونالیست کرد عراق یک آن از نبرد آشکار و پنهان علیه منصور حکمت باز نایستادند. ترور شخصیت یکی از طرق شناخته شده و کثیف این جریان علیه منصور حکمت بوده است.

تبلیغات کثیف علیه منصور حکمت برای مدت طولانی یکی از تم های همیشگی رادیو حزب دموکرات کردستان بود. بویژه زمان جنگ داخلی در کردستان میان کومه له و حزب و دموکرات این تبلیغات اوج گرفت. حزب دموکرات می کوشید این مارکسیست "فارس" را مسبب جنگ قلمداد کند تا با تحریک احساسات ناسیونالیستی مردم در کردستان و پیشمرگان کومه له شرایط را به نفع خود بچرخاند. این تبلیغات به جایی نرسید. اما پس از استعفای منصور حکمت از حزب کمونیست ایران و تشکیل حزب کمونیست کارگری ایران، همین تبلیغات کثیف و دروغین توسط برخی از رهبری کومه له، از جمله عبدالله مهتدی که خود از مخالفین آتش بس یک جانبه با حزب دموکرات پیشنهادی منصور حکمت بود، در محافل مختلف تکرار شد. (به متن پیاده شده از نوار پرسش و پاسخ منصور حکمت در شبکه پالتاک  که در همین شماره به چاپ رسیده است رجوع کنید.)

اتهام نابودی کومه له ابتدا توسط دفتر شیخ عزالدین حسینی، بویژه پس از پیوستن کومه له به نیروهای مارکسیسم انقلابی، رفتن منصور حکمت به کردستان و سپس تشکیل حزب کمونیست ایران، طرح شد و سپس پس از جدایی منصور حکمت توسط بخشی از رهبری وقت کومه له، بویژه عبدالله مهتدی تکرار شد. اکنون هم بازمانده های مفلوک همین خط دارند این اتهامات مندرس و رنگ باخته را تکرار می کنند. از یک طرف هنوز سرود "کومه له واک پولان" سر می دهند و از طرف دیگر مدعی اند که منصور حکمت و کمونیسم کارگری کومه له را نابود کردند.

زمانی که میخواهند افتخارات کمونیستی کومه له را برشمارند، هر آنچه بر آن انگشت می گذارند دستاورد و نتیجه کار شبانه روزی منصور حکمت است، اما جا به جا او را متهم می کنند که با نیت قبلی برای توطئه نابودی کومه له به کردستان رفته است. به چند نمونه از دستاوردهای ترقی خواهانه و انسانی در کومه له که محصول تلاش های بی وقفه منصور حکمت است، توجه کنید: بیانیه "حقوق پایه ای مردم زحمتکش کردستان" که یکی از اسناد پرافتخار کومه له در تاریخ کردستان است، نوشته منصور حکمت است.

مبارزه برای حقوق زن در کردستان یکی از لحظات درخشان مبارزه کمونیسم با مردسالاری و عقب ماندگی ناسیونالیسم کرد است. موقعیت زنان در کردستان و تشکیلات و مقرات کومه له هنگام ورود منصور حکمت به کردستان بی شباهت به وضعیت زنان تحت رژیم اسلامی نبود. تغییر این شرایط، عقب راندن زن ستیزی اسلامی – ناسیونالیستی جان سخت و فراهم آوردن شرایط نستبا برابر برای دخالت زنان در فعالیت های تشکیلاتی، سیاسی و بویژه نظامی حاصل فعالیت توقف ناپذیر و مارکسیستی منصور حکمت است. همین واقعیت که اکنون در میان امضاء کنندگان بیانیه فراکسیون کومه له اسم کادرهای زن کومه له را می بینیم و این واقعیت که اکنون درون کمیته مرکزی کومه له شاهد حضور زنان هستیم، همه دستاورد نبرد قاطعانه منصور حکمت با مردسالاری از نوع بسیار عقب مانده آن در کردستان و درون تشکیلات کومه له است. این دوستان اگر یک لحظه به آن دوره بیاندیشند، بیاد میاورند که در تشکیلات کومه له نه تنها زنان بی حقوق و نابرابر بودند، بلکه حجاب اجباری و آپارتاید جنسی نیز حاکم بود. زنانی که از شهرهای دیگر به کردستان و به کومه له در مناطق آزاد می آمدند، اولین چیزی که دریافت می کردند، یک تکه روسری بود که باید بر سر می گذاشتند و تعداد بسیاری درس اخلاق که همه یادآور مردسالاری اسلامی و آخوندی بود. تمام این عقب ماندگی هم تحت پوشش "مردم دهات عقب مانده اند و ما باید به مذهب توده ها احترام بگذاریم" توجیه می شد.

مبارزه با مذهب و عقب ماندگی و خرافات آن محصول کار او است. تا زمان تشکیل حزب کمونیست ایران، در مراسم تدفین و یادبود رفقای کمونیست جان باخته، فاتحه خوانده می شد و از مسجد اوراد مذهبی پخش می شد. رفقای کمونیستی که قصد ازدواج داشتند به حضور آخوند فرستاده می شدند. مراسم ازدواج ابراهیم علیزاده با گلی خرمی در بیژوه در شهریور 1362 اولین ازدواج مدنی در کومه له است. اما حتی برای رسمیت یابی این ازدواج هم عده ای از جمله منصور حکمت و من به چادری با حضور نمایندگان دفتر شیخ عزالدین حسینی دعوت شدیم تا به آنها اطلاع داده شود که از این پس ازدواج ها در کومه له غیرشرعی خواهد بود.

حفظ جان کمونیست هایی که هر روز در جنگ در کردستان به زمین می افتادند یکی از دغدغه های شبانه روزی منصور حکمت بود. بالاخره با تبیین استراتژی کمونیستی جنگ در کردستان او موفق شد آمار کشته شدگان و مجروحین را بمیزان زیادی کاهش دهد. تعداد بسیاری از کادرها و اعضای کومه له و خانواده هایشان جان خود را مدیون تلاش های شجاعانه و خستگی ناپذیر منصور حکمت اند. تلاش های او برای سبک کردن اردوگاه های کومه له در خاک عراق و سرعت بخشیدن به پروژه اعزام به خارج کشور جان بسیاری از این انسان ها را از کودک و پیر و جوان از مرگ و آوراگی حقارت بار نجات داد. این پروژه که طرح آن توسط منصور حکمت داده شد و عبدالله مهتدی با شتاب بسیار مسئولیت آن را بعهده گرفت و تا پیش از جدایی ما از حزب کمونیست ایران در تشکیلات ژست اجرای آن را می گرفت، بعدا توسط شخص او و ناسیونالیست های ریاکار به پروژه نابودی کومه له تغییر نام پیدا کرد. اینها آن چنان ریاکار اند که در خلوت اذعان می کنند که جان خود را مدیون منصور حکمت اند ولی در مقابل جامعه منصور حکمت را متهم به نابودی کومه له می کنند.

باید از ناسیونالیست های جبونی، چون فرخ معانی، پرسید که چرا در زمان تشکیل فراکسیون کمونیسم کارگری درون حزب کمونیست ایران اکثریت وسیع کادرها و رهبری کومه له به این فراکسیون پیوستند؟ بخش وسیعی از رهبری زحمتکشان، از جمله عبدالله مهتدی، و از امضاء کنندگان فراکسیون فعلی از آن زمره اند. منصور حکمت فریب شان داده بود؟ باید به آنها هشدار دارد که یادآوری تاریخ به نفع شان نیست. منصور حکمت متاسفانه دیگر در میان ما نیست، اما یاران او که همواره با افتخار در کنار او برای برافراشتن پرچم کمونیسم و مارکسیسم جنگیده اند، هنوز هستند و دروغ های آنها را بی مهابا افشاء خواهند کرد.

اشاره به استعفای تعدادی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و کومه له در پلنوم شانزده حزب کمونیست یکی از این وقایع تاریخی است. در همان مقطع منصور حکمت توصیه کرد که نوارهای این پلنوم در میان کلیه اعضای حزب پخش شود، تا مانع همین تاریخ نگاری های دروغین گردد. کلیه نوارهای این پلنوم پیاده شده و متن آن موجود است. منصور حکمت در آن مقطع بخاطر حفظ حرمت انسان های زبون و جبونی که خود را پیرو منصور حکمت می نامیدند و با گریه اعلام می کردند که اشتباه کرده اند، و مخلصانه در رکاب کمونیسم کارگری و منصور حکمت مبارزه خواهند کرد، تصمیم به عدم انتشار آن گرفت. ما نیز بخاطر احترام به این تصمیم منصور حکمت تاکنون از چاپ آنها صرفنظر کرده ایم. اما ادامه این تاریخ نگاری دروغین راهی بجز انتشار آنها برایمان باقی نخواهد گذاشت.

اسناد بسیار است. خوشبختانه نوار مباحث منصور حکمت در آن مقطع موجود است. اسناد کتبی مصوب پلنوم ها و کنگره ها وجود دارند. یک نگاه به این اسناد، افشاء گر چهره کثیف و ریاکار ناسیونالیسم کرد است. یکی از این اسناد که بیانگر توجه زائدالوصف و انسانی منصور حکمت به جان و حرمت تک تک انسان های حاضر در مقرهای کومه له است را می توان در کتاب "اسناد خلیج" یافت. متن پیاده شده نواری که منصور حکمت برای تشکیلات کومه له پیش از آغاز جنگ خلیح ارسال کرده است، تلاش او برای حفظ تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران را در منطقه به روشنی بازگو می کند. این نوار در توضیح قطعنامه "فراکسیون کمونیسم کارگری در مورد موقعیت و وظایف ما در قبال جنگ احتمالی در خاورمیانه" است.

"وقتی مساله جنگ را برجسته می کنیم، طبعا داریم یک چیزهایی را کمرنگ می کنیم. از جمله و عملا داریم تمام بحث مان درباره دورنمای فعالیت مان در کردستان در عرصه های مختلف تبلیغی، ترویجی و سازماندهی را کمرنگ می کنیم... . بحثی که در این قطعنامه هست و در واقع روح آن را تشکیل می هد اینست که اگر ... ما وظایف سیاسی اساسی و روشنی در جامعه کردستان داریم که باید پیش ببریم، آنوقت امروز... شرط لازم انجام این وظایف اینست که از این دوره درست بیرون بیائیم. خط سیاسی کمونیستی – کارگری در کردستان معنی اش این نیست که انسان در هر لحظه مشغول یک فعالیت تبلیغی و ترویجی و سازمانگرانه بر مبنای کمونیسم کارگری است. بلکه اینست که ما نیروی پیش برنده این حرکت را بدرستی حفظ میکنیم و از گذرگاه های تعیین کننده عبور میدهیم. اگر کسی ایراد بگیرد که "تمام کار ما امروز شده حفظ خود، حفظ انسان ها، ارگان ها، ادامه کاری ارتباطات کارگری، پس ارگان های تبلیغی و ترویجی و سازماندهی ما ... چکار می کنند؟" جواب من جوابی است که باید 30 خرداد به این نوع ایرادها داده میشد و آن اینست که وقتی دشمن هجوم برده است، کسی که واقعا می خواهد کاری از پیش ببرد آن روز صفش را نگه میدارد."

"ما تاوان این روش را پیشتر پرداخته ایم. ما تاوان این را داده ایم که مستقل از اینکه اوضاع عینی چگونه است به کار خودمان بر طبق اولویت های تعریف شده مان ادامه دادیم. ما در مقطع 30 خرداد به اصل حفظ خود و به اصل عقب نشینی منظم کم توجه کردیم. به این فکر نکردیم که بهرحال فردایی وجود دارد، این دوره می گذرد و ما بهرحال باید بدانم که 6 ماه دیگر، بعد از گذار از این دوره، در چه موقعیتی قرار میگیریم. از اتحاد مبارزان کمونیست به تنهایی 200-300 رفیق در آن یک سال دستگیر شدند که عده زیادی از آنها بعدا اعدام شدند. ما چنان تلفاتی دادیم چون به معنی واقعی این را نفهمیدیم که اگر قرار است آینده ای برای چپ و کمونیسم ایران وجود داشته باشد، یک شرط آن اینست که انسان هایی که قرار است این آینده را تضمین کنند حفظ شوند." (منصور حکمت، بحران خلیج و رویدادهای کردستان عراق، ص 17.)

امضاء کنندگان بیانیه فراکسیون و مدافعین ناسیونالیست دیگر کومه له که اکنون در شرایط امن خارج کشور و پس از یک دوره کناره گیری و استراحت بیاد زنده کردن کومه له افتاده اند و در این راه در حال دویدن به آغوش ناسیونالیسم هار از نوع زحمتکشانی، به منصور حکمت حمله می کنند و اتهامات دست چندم و مندرس بسوی او و کمونیسم کارگری پرتاب می کنند، جان و آسایش کنونی خود و خانواده هایشان را مدیون ذکاوت، تیزهوشی و شجاعت رهبری منصور حکمت هستند. منصور حکمت عملا کومه له و بویژه بخش کمونیستی آن را از مرگ و نابودی نجات داد. این گرایش ناسیونالیستی و چپ سنتی بود که میخواست تا آخرین قطره خون پیشمرگان کومه له با حزب دموکرات بجنگند، چندین هزار نفر را در شرایط آوارگی در مقرهای کومه له در خاک عراق تا ابد نگاه دارد، هر روز ده ها نفر را در جنگ های ماجراجویانه و بی حساب و کتاب و بی نقشه به کشتن دهد.

برای یادآوری تاریخ باید این نکته را نیز یادآور شد که یکی از دلسوزترین مهره های رهبری به حال مال و امکانات تشکیلات منصور حکمت بود. اتفاقا آن بخش از رهبری کومه له که اکنون در سازمان زحمتکشان و بعضا در میان امضاء کنندگان این بیانیه هستند با حیف و میل امکانات مالی کومه له به شکل کادو خریدن برای نور چشمی ها و محافل خود مانند خان های عشایر پول خرج میکردند و این منصور حکمت بود که می کوشید مو از ماست حساب های مالی بکشد. منصور حکمت درست پیش از بالا گرفتن جدال های درون تشکیلاتی و قبل از اعلام فراکسیون، تمام پول تشکیلات را که در حسابی به نام او بود به حساب یکی از رفقای اصلی رهبری وقت منتقل کرد. تمام اسناد این نیز موجود است. هشدار دادیم که یادآوری تاریخ به زیان تان است. از این پس در دست بردن به تاریخ کمی دقت بیشتر بکار برید.

در خاتمه. اما چرا این حملات ناسیونالیسم کرد به منصور حکمت و کمونیسم کارگری شدت گرفته است؟ علت آن روشن است. با مرگ منصور حکمت حزب کمونیست کارگری ضربه جبران ناپذیری متحمل شد. انشعاب و انشقاق در صفوف حزب، ناسیونالیسم را به تکاپو و تحرک انداخته است. میخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند. اکنون هر فردی که از احزاب منتسب به کمونیسم کارگری حرفی میزند و ادعایی می کند خود مسئول آن است. ما نیز در این نوشته قصد دفاع از آنها را نداریم. اما ناسیونالیسم و ارتجاع راست و چپ سنتی می کوشند از این شرایط بهره برداری سیاسی کنند و به منصور حکمت حمله کنند. این اما مجاز نیست. ترمزهایتان را چک کنید! تاریخ ثبت شده است. تحریف و دروغ تان سریعا افشاء خواهد شد. در این جدال بازنده شما و ناسیونالیسم است.*