١
اعتصاب
تشکیل کمیته دفاع از خود
سپهر

هر روز بر دامنهء مبارزات اجتماعى علیه جمهوری اسلامی در سنگرهای مختلف رو به گسترش است. متقابلا هر روز رژيم با خشونت هرچه بیشتر اعتراضات را سرکوب میکند و براى سرکوب موثر از نیروهای سازمان یافته استفاده میکند. هدف سرکوب سياسى است و چيزى نيست جز عقب راندن صف معترضين با هزينه اى محدود. مقابله با اين سياست الزامى است. اولا بايد اقدام رژیم برای سرکوب اعتراضات را در هر گام با مقاومت هزینه دار کرد. ثانيا بايد به تشکيل ارگانهاى دفاع از اعتراضات مباردت ورزيد. ارگانهاى دفاع از اعتراض برحق میتواند اشکال متفاوتی با توجه به شکل مبارزه به خود بگیرد . در اینجا و مشخصا در اعتصابات کارگران به نکاتى در مورد کميته هاى دفاع میپردازیم.

با پیشرفت اعتصاب و کنار نیامدن سرمایه داران با خواستهای کارگران٬ کارفرما هر چه بیشتر متمایل به اعمال سرکوب خشن توسط نیروهای سرکوبگر میشود تا کارگران را از موضع خود به عقب براند. اين سياست بايد توسط کارگران خنثى شود و اساس آن حفظ اتحاد کارگران اعتصابى است. اتحادى که در درون خود مکانيسمهاى لازم و کارا را ايجاد کرده است. کارگران ضرورى است برای دفاع از خواستهای خود و مقابله با يورش سرکوبگران به اعتصاب٬ در مجمع عمومی که ظرف اعمال اراده توده کارگران میباشد٬ کمیته ای مرکب از کارگران جوان و پیشرو انتخاب کنند تا حين اعتصاب وظيفه  دفاع از کارگران در مقابله با یورش عوامل سرمایه را تامين کند.

اسم اين نهاد مهم نيست٬ عملکرد و هوشيارى و دورانديشى سازماندهندگان اعتصاب مهم است. ميتوان نامش را کميته دفاع٬ گارد اعتصاب٬ صف نگهبانان اعتصاب و ... ناميد. اساس مسئله اينست که اعتصاب کارگرى با انواع توطئه ها و حتى خرابکارى و پروکاسيون ميتواند روبرو شود تا کارگران اعتصابى را با آن بزنند. اينها را بايد بتوان خنثى کرد. در بسیاری موارد موفقیت اعتصاب به شیوه سازماندهی صف نگهبانی اعتصابیون و توانایی ایشان در خنثی کردن کوششهای چاقوکشان و چماقداران و اوباش کارفرمایان فاسد بستگی دارد. لذا سازمان دادن صف نگهبانی اعتصاب و گروه های دفاع از خود اهمیت ویژه ای دارد .

اگرچه دفاع از اعتصاب همواره و نهايتا به دفاع متحد کارگران در مقابل هر يورش گره ميخورد٬ اما صف اول و بازدارنده مهم است. در خطوط کلى کمیته های دفاع از خود باید به شکل زیر عمل کنند:

١- ترجيحا صف نگهبانی و انتظامات باید از همه گرایشهای کارگری متشکل باشد و گروهای دفاع از خود نیز باید به نحوی تشکیل شود که کارگران با تجربه در آن حضور داشته باشند .

٢- اعضای صف نگهبانی اعتصاب باید به دقت انتخاب شوند. نه فقط رفقای کارگر جوان مرد بلکه نیز کارگران دیگر همراه با همسران آنان ضرورى است سازمان داده شوند.

٣- اين نهاد نبايد ثابت باشد بلکه ضرورى است وسیعترین اقشار کارگری به صف نگهبانی اعتصاب کشانده شوند تا تعداد هر چه بیشتری از کارگران فعالانه تر درگیر اعتصاب باشند .

۴- سازماندهی ویژهء خانواده هاى کارگران در صف نگهبانی اعتصاب برای حمایت از شرکت کنندگان در برابر تجاوز احتمالی اوباشان کارفرما و حمله پلیس امر بسیار ضرورى و مفیدی است .

۵- شرکت در صف نگهبانی و دفاع از اعتصاب "وظیفهءهمه کارگران است". نباید گذاشت حتی یک کارگر هم بتواند به هنگام برخورد با کارفرما از زیر این وظیفه شانه خالی کند .

۶- در کشورهایی که در آنها حکومتهاى ترور و سرکوبگر برقرار است٬ یا در کشورهایی که کارفرمایان همراه با رفرمیستها به سياست اعتصاب شکنی دست میزنند٬ باید بلا فاصله پس از شروع اعتصاب به تشکیل گروه های دفاع از خود اقدام کرد و فعال ترین کارگران را به درون آن کشاند

٧- باید از زنان کارگر و کارگران نیرومند مرد و ايضا ورزشکاران برای شرکت در گروهای دفاع از خود استفاده کرد. اینان میتوانند در طول اعتصاب نقش بسیار مهمی ایفا کنند .

٨- تصادم بین نیروهای دولتی و صف نگهبانی اعتصاب میتواند نه تنها برای خود شرکت کنندگان در صف بلکه نیز برای توده کارگران اعتصابى نشانه روشنى از ائتلاف بین کارفرمایان و حکومت بورژوازى است .

٩- باید به دقت مراقب سازمانهای مختلف پلیسی  و پلیس مخفی در کارخانه بود و علیه آنها مبارزه کرد  و مسئولانه اسامی آنها را افشا و به گوش کلیهء کارگران رساند .

١٠- باید حين اعتصاب آماده بود و با استفاده از عکس و هرگونه اشکال ممکن دیگر برای خبر رسانی و آگاه کردن تمام جامعه نسبت به نحوه برخورد نیروهای سرکوبگر با کارگران اقدام کرد .

 

٢
اعتصاب
هدایت یا فرماندهی؟

در طی مبارزات کارگری همیشه دو بینش "هدایت و فرماندهی" بعنوان دو نگرش متفاوت در رهبری اعتصابات و جنبشها نقش بازی کرده است .

یک اعتصاب یا تعطیل یک کارخانه که بخش مهمی از کارگران را به حرکت در میاورد٬ برای گسترش نفوذ مارکسیستها  وضع مناسبی ایجاد میکند. اما نفوذ مارکسیستها زمانی میتواند گسترش یابد که عناصر هدایت کننده بتوانند با توده  کارگران در تماس دائم و ارگانيکى بمانند و روابط سالم و برابرى بین مجمع عمومی کارگران و نمايندگان و کمیتهء اعتصاب منتخب آنها برقرار باشد.  

نمايندگان کارگران و کمیتهء اعتصاب و کلا هر ارگان منتخب مجمع عمومى باید متوجهء اهمیت اساسى اين موضوع در متحد نگاهداشتن کارگران در اعتصاب باشند. اين نهادها بايد با گزارش مداوم به مجمع عمومی کارگران اين رابطه و اتحاد را حفظ کند و متقابلا نيروى کارگران را بعنوان حاميان نمايندگان پشت خود مستمرا حفظ کند. در صورت لزوم بايد بتواند ترکیب خود را از طریق پذیرش اعضای فعال جدید تقویت کند. کمیتهء اعتصاب باید کار خود را به نحوی پیش ببرد که هر کارگری بتواند در مکانيزم مجمع عمومى بر آن نظارت داشته باشد. بويژه در مبارزه کارگرى به هنگام رتق و فتق امور کمیته و رفع مسئولیت از خود نباید نسبت به کارگران اعتصابی لحنی تحکم آمیز داشت .

شیوه های تحکم و دیپلماسی پنهان باید برای همیشه از کمیته طرد شود. صلاخيت و اعتبار تصميم گيريها بايد اساسا متکى بر تصميم و اراده جمعى کارگران باشد. نقش و اهمیت این کمیته ها هنگامی افزایش خواهد یافت که تحت نظر توده کارگران باشند و همهء تصمیمات با دخالت مستقیم و مستمر آنها گرفته شود. نظارت بر فعالیتهای کمیته ها توسط مجمع عمومی اعتصابيون و رابطهء بین مجمع عمومی و کمیته اعتصاب منتخب البته به این معنی نیست که کمیته اعتصاب نمیتواند به هنگام لزوم سرعت عمل مستقیما تصمیم گیری کند. منتها شرط آن این است که بیدرنگ تصميم را به کارگران اطلاع دهند و تائيد عمومى آنها را بگيرند. در این زمینه باید تجربیات اخیر را مطالعه کرد و هرگاه کمیته ای لحن تحکم آمیز اختیار کرد شدیدا مورد نقد قرار داد . بحث لحن تحکم آميز امرى فرهنگى و اخلاقى نيست٬ امرى سياسى است و به نگرش رهبرى اعتصاب به مبارزه کارگرى مربوط است.

به عبارتی ديگر٬ هدایت بعنوان یک شیوهء رهبری مارکسیستی برای جنبشهای واقعی و موجود برای بدست آوردن حداکثرها و نه ضرورتا حداقلها در اعتصابات نقش فعال و رادیکال را داشته است . شیوهء رهبری هدایت اعتصاب کارگری شکلی از رهبری میباشد که دخالت هر چه بیشتر توده کارگران اعتصابى را در اعتصابات و تصمیمات تضمين ميکند. معنى عملى و سبک کارى اين امر ایجاد آن شکل يا اشکالى از سازماندهی و تشکل و ایجاد کمیته های تخصصی و منتخب است که اراده کارگران اعتصابى را در هر مقطه تامين و تضمین میکند.

در مقابل شيوه هدايت شيوه و سنت ديگرى وجود دارد و آن شیوه رهبری فرماندهی گونه توده  کارگران اعتصابى است. فرماندهى آن شکل از رهبری میباشد که از بالا و بخشا متکی به دیپلماسی پنهان و نسبت به توده  کارگران تحکم آمیز است. آن شکل از سازماندهی و تشکل میباشد که نقش توده کارگران را به حداقل و مبارزه برای طرح خواستها را به حداقلها کاهش خواهد داد . این شیوه رهبری مختص سندیکالیستها و رفرمیستها میباشد که از بالا و مماشات طلبانه ميکوشند که با تقلیل نقش توده کارگران اعتصابى زمینهء مماشات و سازش را در بالا مهیا کنند. يک راه تقابل گرايش سوسياليستى و مارکسیستى کارگران با سياستها و روشها و اشکل سازماندهى رفرميستها٬ هدايت و رهبرى اعتصابات و مبارزات اجتماعى متکى به سنتهاى راديکال کارگرى است. امرى که بسرعت عرصه را بر گرایشات سازشکار و حضور آنها در رهبری مبارزه تنگ خواهند کرد . *