گزارشى از دانشگاه يزد

3 خرداد 83 وقتی محمود احمدی نژاد عزم کاخ سعد آباد را کرد جامعه دانشگاهی صدای پای فاشیسم را در پشت درهای خود احساس کرد. اما حال با گذشت نزدیک به 4 سال جامعه دانشگاهی فشار چکمه های میلیتاریسم را بر پیکره خود احساس می کند. دراین مدت تعطیلی تشکل های مخالف و سرکوب تجمعات دانشجویی٬ دستگیری و شکنجه فعالین٬ محرومیت از تحصیل و ستاره دار کردن دانشجویان و وصله های عمل غیراخلاقی که توسط احمدی نژاد و هم فکرانش صورت گرفته بود.
در دانشگاه یزد یا بهتر بگویم پادگان یزد٬ میبدی و هم فکرانش تلاش های بسیار زیادی را برای اثبات لیاقتشان به دولت نهم در بدو ورود خویش انجام داده اند. دراولین گام برای خوش آمد گویی به قشر مخالف دانشگاه انجمن دانشجویان جمهوری خواه را به طور رسمی منحل کرد و فعالین آن را مورد تهدید و ارعاب قرار داد. در گام بعدی بارها با تغییر کاربری ها و ساختمان های دانشگاه موجبات سردر گمی دانشجویان و مسئولان را فراهم کرده است. متاسفانه کوته فکری و دگماتیسم رئیس دانشگاه اجازه اعلام نظر را برهمه گان بسته بود. به دنبال عزل و نصب های غیر کارشناسانه و عدم توجه به مسائل بهداشتی در سلف سرویس دانشگاه یزد٬ تعداد زیادی از دانشجویان دختر دچار مسمومیت غذایی شدند و دانشگاه در آستانه روز دانشجو به مدت یک هفته  تعطیل شد و تا به حال هیچ یک از مسئولان دانشگاه یزد مسئولیت این فاجعه را بر عهده نگرفته است و در ازای آن نشریاتی از جمله بیان آزاد که شجاعانه حقایق را بیان کرد برخورد جدی شد و تجمعاتی هم که دراین رابطه برگزار شده بود وحشیانه سرکوب شد.
میبدی که با خود شیرینی های خود و هم چنین تملق گویی های خود حکم قصبی ریاست خود را تصدیق شده می دید٬ به یاد روزهای جنگ که بسیاری از کوموله ايها را کشته بود٬ پا را فراتر گذاشته و با پشتوانه نیروهای امنیتی و پادگانی و بسیج دست به اقداماتی چون احضار و تهدید مدیر٬ مسئولان٬ اخراج از خواب گاه ها٬ تماس با خانواده های فعالین و زدن تهمت های اخلاقی به آنها کرده و در آزار و اعمال فشار بر دانشجویان ازهیچ عملی فرو گزار نکرده است. عداوت و کینه توزی میبدی با منتقدین خود که عموما بچه های چپ هستند کار را به جایی رسانده بود که خود شخصا اختیار کمیته انضباطی را به عهده گرفته و بدون هیچ  دلیلی حکم تعلیق و اخراج ازدانشگاه را برای دانشجویان صادر می کرد. میبدی که مانند فرمانده خود احمدی نژاد خود را قیم و وکیل دانشجویان می داند و به گفته خود نقش پدری را بازی می کند٬ با تماس با خانواده های دانشجویان دختر و زدن افترا و پرونده سازی برای آنها٬ به بهانه های مختلف جوی کاملا ناراحت کننده و پر از رعب را برای دانشجویان دختر فراهم کرده که در این رابطه چندتن از دانشجویان دختر به خاطر جو سنتی حاکم بر خانواده هایشان دست به خود کشی زده بودند که خوشبختانه با اقدامات موثر از طرف دوستان از این فاجعه جلوگیری شد.
نشریه زمستان به دلیل چاپ مطلبی توقیف دائم گشت و مدیر مسئول آن بعد از یک سال با حکم کمیته انضباطی مواجه گشت. مدیر مسئول نشریه بیان آزاد سید رحیم حسینی که واقعا یکی از فعالان دانشگاه یزد بود طی رسوا کردن مسئولان بر سر مسمومیت و هم چنین چاپ یک نشریه کاملا چپی و مخالف به دو ترم تعلیق و ممنوع الورود شدن به دانشگاه و هیئت تحریریه آن به اخراج از خواب گاه ها محکوم شدند. در مورد خوابگاه دختران شایان ذکر است که با کنترل ورود و خروج دانشجویان و کنترل تماس های آنها به وقیحانه ترین مرحله خود رسیده است. حال در آستانه تدفین نمایشی شهدای گمنام و پادگانی کردن هرچه بیشتر دانشگاه و سرکوب هر چه بیشتر دانشجویان مخالف به خصوص دانشجویان چپ٬ موج جدیدی از سرکوب ها در دانشگاه شروع شده است.
ابتدا مدیر مسئول نشریه پرومته فرخ باستانی قبل از انتشار شماره 2 خود احضار می شود و نشریه اش مورد خواندن قرار می گیرد و بعد از آن با سرسختی هایی که او از خود نشان می دهد و نشریه را چاپ می کند٬ در همان شب فردی ناشناس با منزل ایشان تماس می گیرد و پدر و مادر او را مورد ارعاب قرار می دهند که این عمل نشانگر تهاجمی وحشیانه به نشریات دانشجویی است. به دنبال این روی داد در روز بعد به دنبال ضرب و شتم قرار دادن توزیع کنندگان نشریه اندیشه سبز و هیئت تحریریه آن و تماس با خانواده مدیر مسئول آن و تهدید کردن آنها٬ در روز بعد شاهد احضار مدیر مسئول نشریه قاصدک به حراست دانشگاه و تهدید به اخراج که خود نمودی از نظام مرد سالاری و زن ستیزی این نظام است. و همین رویداد امروز برای نشریه مهر و مهتاب هم اتفاق افتاده است.
دراین جا باید بگوییم که کتک خوردن، محروم گشتن از تحصیل، محبوس گشتن در پادگان دینی و نظامی، آسیب دیدن جسمی و روحی و دیگر هزینه ها٬ برای جامعه دانشجویی آزادی خواه و برابری طلب دیگر تکراری گشته است. این اقدامات غیر معقولانه و صد در صد فاشیستی و قلدرمابانه توسط این گرگ صفتان و جیره خوران مستبد هیچ گاه نمی تواند در عزم راسخ دانشجویان خدشه ای وارد کند. مسئولان میلیتاریسم دولت نهم باید بدانند که کاسه صبر دانشجویان لبریز شده و این قشر در باز پس گیری حقوق حقه خود و حرکت های آزادی خواهانه و برابری طلبانه ی خود تیشه بر ریشه این علفهای هرز می زند و دودمانشان را بر باد می دهد.
زنده باد آزادی و زنده باد برابری!