۸ مارس و نابرابری زن و مرد در عرصه اقتصادی

برای یک دنیای بهتر: تاریخچه ۸ مارس به اعتراض زنان کارگر نساجی در نیویورک برای شرایط کار و دستمزد بهتر بر میگردد. فرودستی زن در عرصه اقتصادی کماکان یک عرصه اصلی نابرابری زن و مرد در جامعه است. به گوشه هایی از خبر زیر که در سایت دوم خردادی دسترنج منتشر شده است٬ توجه کنید: "مدیریت کارخانه نساجی پرنخ با ترفندی قانونی زنان سرپرست خانوار را با کارگران با سابقه خود جایگزین کرد .  ... پس از آنکه مدیریت کارخانه نگین ریس درخشان (پرنخ) در شهریور ماه گذشته با تمامی کارگران تسویه حساب کرد، از تعدادی زنان سرپرست خانوار برای کار در کارخانه دعوت به همکاری کرده است.به گفته این منابع، فرار از پرداخت مطالباتی چون حق سنوات و حق طبقه بندی مشاغل از انگیزه های اصلی مدیریت کارخانه پرنخ برای اخراج کارگران و استخدام زنان سرپرست خانوار بوده است. ... فعالان صنفی کارگری در استان مرکزی معتقد هستند که زنان سرپرست خانوار از روی اجبار و به دلیل فشار اقتصادی، چشم پوشی از تضییع حقوق قانونی خود را بر محروم شدن از دستمزدی در حد زنده ماندن ترجیح می دهند."
ریشه های این بی حقوقی چیست؟ با این شرایط چگونه باید برخورد کرد؟ برای نابودی این شرایط چه باید کرد؟
آذر ماجدی: ریشه این بی حقوقی را باید در نظام سرمایه داری جستجو کرد. سود انگیزه اصلی کارکرد نظام سرمایه داری است. لذا "تقسیم جنسی انسان ها در قلمرو تولید ... یک عامل مهم اقتصادی و سیاسی در تضمین سودآوری سرمایه" بشمار می آید. در اینجا نقل بخشی از برنامه یک دنیای بهتر، برنامه حزب اتحاد کمونیسم کارگری، نوشته منصور حکمت، بنظرم بسیار روشنگر است: "ایجاد انعطاف پذیری نیروی کار در اشتغال و اخراج، ایجاد شکاف و رقابت و کشمکش درونی در اردوی مردم کارگر، تضمین وجود بخش های محروم تر در خود طبقه کارگر که پایین نگاه داشتن سطح زندگی کل طبقه را مقدور میسازد و بالاخره مخدوش کردن خودآگاهی انسانی و طبقاتی بشریت کارگر و دوام بخشیدن به آراء و افکار و تعصبات کهنه و پوسیده و فلج کننده، برکات ستمکشی زن برای سرمایه داری مدرن معاصر و از ارکان انباشت سرمایه در دنیای امروز است."
نمونه ای که در سوال به آن اشاره شده است یک نمونه روشن و غیرقابل انکار از اصلی است که در اینجا قید شد. سرمایه دار برای افزایش سود و برخورداری از شرایط بهتر برای رقابت مردان کارگر را اخراج میکند و زنان محروم را بجای آنها استخدام میکند. با این کار نه تنها میزان کل دستمزد پرداختی را بسیار کاهش میدهد، بلکه نیروی کاری ای را بکار میگیرد که بخاطر شرایط حقوقی و اجتماعی اش خاموش، منعطف و مطیع است. با این حرکت سرمایه دار معین صرفا شرایط سودآوری خود را بهبود نمی بخشد، ضربه مهمی به اتحاد و خودآگاهی طبقاتی طبقه کارگر وارد میاورد. مقاومت مردان کارگر در مقابل اشتغال زنان را افزایش میدهد و جدایی انسانی و همبستگی طبقاتی کارگران را بسیار ضربه پذیر تر میکند. تاثیر موقعیت فرودست زن در جامعه برای چه سرمایه دار منفرد و چه کل کارکرد نظام سرمایه داری به همین روشنی است.
البته در کشورهایی که از نظر اقتصادی عقب افتاده تر اند و نقش مذهب و سنت های عقب مانده بر جامعه بسیار بیشتر است، تبعیض جنسی بسیار زمخت تر و موقعیت زنان بسیار برده وارتر است. لذا ممکن است چنین تصور شود که مذهب و سنن عقب مانده ریشه اصلی ستمکشی زن و موقعیت فرودست وی در جامعه است. ممکن است تصور شود که فرضا با سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری یک نظام و دولتی سکولار مساله زنان در ایران حل میشود و به برابری کامل دست می یابند. اما این یک تصور بیش نیست. قطعا با سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار یک نظام سکولار موقعیت زنان بسیار بهبود می یابد. زنان میتوانند به برابری حقوقی دست یابند و موقعیت شان را در اقتصاد و سیاست بهبود بخشند. اما هنوز با برابری کامل اجتماعی و اقتصادی فاصله دارند.
برای روشن شدن این حکم کافی است به غرب نظری بیاندازیم. در اروپا و آمریکا زنان طی چند دهه اخیر به دستاورد های بسیاری دست یافته اند. جنبش های اجتماعی برای برابری زن و مرد و جنبش سوسیالیستی حملات مهمی به مردسالاری و تبعیض جنسی وارد آورده اند. لیکن هنوز موقعیت زنان تا برابری کامل فاصله بسیاری دارد. در عرصه اقتصادی این مساله کاملا مشهود است. در سطح طبقات بالا زنان توانسته اند در موقعیت کارفرما و مدیرهای مراتب بالا قرار گیرند، البته با فاصله زیاد از مردان. اما در میان طبقات زیر دست و بخصوص طبقه کارگر این اختلاف بسیار چشمگیر تر است. هنوز دستمزد متوسط زنان نسبت به مردان در جوامع پیشرفته تر حدود 70 درصد است. این رقم در کشورهای مختلف متفاوت است. لیکن 70 درصد گرایش عمومی را نمایندگی میکند.
تقسیم کار در این دسته از کشورها به نسبت کشورهایی از قبیل ایران تغییرات قابل رویتی کرده است. زنان به کارهایی که سابقا کاملا مردانه تعریف شده بود کم و بیش راه یافته اند. اصل دستمزد برابر در مقابل کار یکسان در بسیاری موارد رعایت میشود. اما مساله اینجاست که اصل دستمزد برابر در مقابل کار مشابه رعایت نمیشود و از آنجا که بخصوص در عرصه صنعت تقسیم کار جنسی هنوز حاکم است، دستمزد کارهای باصطلاح زنانه از کارهای "مردانه" پایین تر است. موقعیت مادری، زنان را در جامعه سرمایه داری در موقعیت ضربه پذیر تر و ضعیف تری در بازار کار قرار میدهد. با وجود حقوقی چون مرخصی دروان زایمان، که میزان آن در کشورهای مختلف متفاوت است، زنان هنوز بخاطر فشار اجتماعی به کارهایی راغب هستند که انعطاف بیشتری در این موارد قائل است. همین مساله بطور اتوماتیک کارهای زنانه را در میان کارهایی با دستمزد پایین تر طبقه بندی میکند.
ارتقاء شغلی برای زنان در موارد متعددی محدود است. بحز مواردی که قرارداد های دائم و ایمن برای کارکنان وجود دارد، بازگشت به کار سابق پس از زایمان امر مطمئنی نیست. مساله مادری باعث میشود که بسیاری از زنان به کارهای منعطف، نیمه وقت و با دستمزد و مزایای پایین متمایل شوند. سرمایه داری نیز این محدودیت های اجتماعی زنان را کاملا مطابق نیازهای سودآوری خود مورد استفاده قرار میدهد. زنان هنوز در قرن بیست و یک ضربه پذیر ترین بخش طبقه کارگر را تشکیل میدهند. البته در مواردی شاهد روند ظاهرا معکوس  هستیم. مردان امکان کاریابی شان از زنان کمتر شده است. بخش صنعت سنگین سنتی بتدریج در کشورهای غربی تعطیل میشود. و مردان طبقه کارگر که برای چنین شغل هایی سنتا آماده میشدند، امکان کاریابی خود را از دست داده اند و در عوض مشاغل جدید به بکارگیری زنان رغبت بیشتری نشان میدهد.  صنعت تکنولوژیک جدید، بطور نمونه کامپیوتر یا تلفن های همراه (موبایل) بطور نمونه عمدتا زنان را بکار میگیرد. این نیز موجبی برای پایین آوردن معیشت کل طبقه و جدایی های طبقاتی است.
بنابراین زن ستیزی و موقعیت فرودست زن در جامعه امر و نهادی جان سخت است. مبارزه جنبش های اجتماعی برابری طلب قطعا در بهبود این شرایط و در ارتقاء آگاهی عمومی جامعه نسبت به این تبعیض موثر است. تغییر نظام های دیکتاتوری عقب مانده آغشته به نهاد مذهب در کشورهایی چون ایران نیز نقش موثری در بهبود شرایط زنان در جامعه دارد. اما برابری واقعی و کامل اجتماعی و اقتصادی زنان فقط پس از سرنگونی نظام سرمایه داری و استقرار نظام سوسیالیستی که کار مزدی و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و مبادله را لغو میکند، امکان پذیر است. مساله زن در تحلیل نهایی بقول یک دنیای بهتر چنین است: "اعم از اینکه سرمایه داری ذاتا و بطور کلی با برابری زن خوانایی داشته باشد یا خیر، سرمایه داری انتهای قرن بیستم بطور مشخص خود را بر این نابرابری بنا کرده است و به سادگی و بدون مقاومت سرسختانه و قهرآمیز از آن عقب نمی نشیند."

دیگر مصاحبه های نشریه