در آستانه صدمین سالگرد ٨ مارس، روز جهانی زن
ستمکشی زن ننگ جامعه بشری!

 

امر برابری زن و مرد امروز یکی از حاد ترین مسائل جامعه بین المللی است. نابرابری زن و مرد یکی از قدیمی ترین و جان سخت ترین تبعیضات مبتلابه جامعه بشری است. جنبش دفاع از حقوق زن بیش از دو قرن است که برای رفع تبعیض از زنان مبارزه میکند. لیکن این جنبش صرفا موفق شده است که در بخش کوچکی از جهان تبعیضات فاحش علیه زنان را از میان ببرد. هنوز در هیچ گوشه جهان زنان نتوانسته اند به برابری کامل و رهایی دست یابند. اما اگر گوشه کوچکی از جهان به دستاوردهای قابل ملاحظه ای دست یافته است، در بخش اعظم جهان میلیون ها زن در اسارت و بیحقوقی کامل بسر میبرند. ابتدایی ترین حقوق نیز از این زنان سلب شده است. زن ستیزی و ستمکشی زن یک وجه شرمناک جامعه معاصر است.
چرا علیرغم نزدیک به دو قرن مبارزه علیه فرودستی زنان، علیه تبعیض جنسی و برای برابری زن و مرد، زنان هنوز در قید تبعیض و نابرابری و در اسارت مردسالاری قرار دارند؟ این سوالی است که در ذهن هر انسان آزادیخواه و برابری طلبی نقش می بندد. چه منفعت پایداری فرودستی زنان را لازم و ضروری میسازد؟ ممکن است استدلال شود که ستمکشی زن به قدمت جامعه بشری است و لذا ذاتی بشر. اما آیا این پاسخی قانع کننده به جان سختی این ستمکشی است؟ بسیاری نهادهای کهن تبعیض، نابرابری و اسارت در طول تاریخ در نتیجه توسعه جوامع و مبارزات جنبش های اجتماعی زائل گشته اند. در طول دو قرن اخیر، با عروج نظام سرمایه داری، بسیاری از نهادهای کهن دست و پاگیر یا غیر ضروری سریعا در مقابل تعرضات اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی رنگ باخته اند. ستمکشی زن اما در زمره استثناها است. دو قرن مبارزه وسیع، مبارزاتی که بعضا بسیار گسترده و رادیکال بوده است، موفق به امحای این نهاد ارتجاعی تبعیض نشده است. چرا؟
برای پاسخ به این سوال باید به عامل اصلی، یعنی مبانی مادی ستمکشی زن، دست برد. پاسخ در نیاز نظام سرمایه داری به این نهاد تبعیض و بردگی است. فرودستی زن مهمترین عامل تفرقه در جامعه بشری است. قرار دادن نیمی از جامعه در مقابل نیمه دیگر، زنان و مردان در مقابل یکدیگر، آسان ترین و قابل توجیه ترین ابزار سرمایه داری برای تشدید استثمار و ممانعت از اتحاد طبقاتی طبقه کارگر است. ایدئولوژی های متفاوتی برای توجیه این فرودستی، ازلی و ابدی جلوه دادن آن، طبیعی قلمداد کردن آن، پذیرش آن توسط نه تنها مردان، که ظاهرا از تداوم آن بهره مند میشوند، بلکه همچنین زنان، که قربانیان آن هستند، شکل گرفته است. مذهب قدیمی ترین و پایدارترین آنها است. اگر هنوز در قرن بیست و یک، دو قرن پس از شکل گیری جنبش های آزادی زن، زنان در قید اسارت مردسالاری قرار دارند، دلیل و عامل را باید در سرمایه و نیاز نظام سرمایه داری جستجو کرد.
ما در آستانه صدمین سالگرد 8 مارس، روز جهانی زن، قرار داریم. یک قرن پیش جنبش سوسیالیستی بین المللی روز 8 مارس، روز اعتصاب زنان کارگر نساجی نیویورک را بعنوان روز جهانی زن، روز جهانی علیه تبعیض جنسی و برای برابری زن و مرد اعلام کرد. این روز با این هدف تعیین شد که دنیا را به وجود این پدیده شرمناک، این ستم ضد انسانی، و موقعیت نابرابر و برده وار نیمی از جامعه بشریت متوجه کند و بشریت آزادیخواه، برابری طلب و جنبش سوسیالیستی را به مبارزه با این ستم و تبعیض متعهد کند.
طی این صد سال مبارزه جنبش حقوق زن و جنبش سوسیالیستی، زنان توانسته اند در اروپا و آمریکای شمالی جنبه های برده وار ستمکشی زن را زائل کنند و به حقوق برابر در برخی وجوه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست یابند. اما در این بخش از دنیا نیز هنوز متوسط دستمزد زنان حدود 30 درصد از دستمزد مردان کمتر است، نقش زنان در عالم سیاست هنوز محدود است. هزاران زن تحت خشونت باصطلاح خانگی قرار میگیرند، تجاوز جنسی، تحقیر و فرودستی هنوز یک پدیده قابل تشخیص در این جوامع است.
در آستانه صدمین سالگرد 8 مارس در دنیایی که به در حال توسعه معروف شده است، میلیون ها زن در بردگی مطلق سرمایه، دولت و خانواده هر روز از نو، خشونت، تحقیر، فقر و فلاکت را در ابعاد جدید تجربه میکنند. ارزش های قرون وسطایی و مردسالار که توسط نهاد مذهب تقویت و پاسداری میشود حلقوم زنان را میفشرد. خشونت فیزیکی و روانی یک وجه دائمی زندگی زنان را تشکیل میدهد. برای بسیاری این شرایط ازلی و ابدی و غیرقابل تغییر بنظر میرسد. "خدا آفریده" است، لذا پایانی بر آن نیست. برای بسیاری باید سوخت و ساخت. اما همواره در کنار تسلیم و رضایت به سرنوشت، اعتراض و عصیان نیز وجود دارد. جنبش علیه فرودستی زن و برای تغییر شرایط موجود یکی از داده های تاریخ بشری است.
مبارزه برای رفع تبعیض از زنان همچون خود ستمکشی زن سنت دار و زنده است. در برهه هایی از تاریخ بخشی از دنیا پرچمدار آزادی زن و پیشتاز مبارزه علیه زن ستیزی و مردسالاری بوده است. در قرن نوزده اروپای غربی، در اوایل قرن بیست و همزمان با انقلاب اکتبر، روسیه و سپس شوروی، در دهه های 60 و 70 میلادی اروپای غربی و آمریکا این نقش پیشتاز را بعهده داشتند. اکنون جنبش آزادی زن در ایران در چنین مکانی قرار گرفته است.
جنبش آزادی زن در ایران با معضلات و موانع بسیاری روبرو است. مبارزه با یکی از خونخوارترین رژیم های تاریخ بشری، یک نظام زن ستیز که فرودستی و خشونت علیه زن یک خصلت پایدار و هویت ایدئولوژیک آن را می سازد، مبارزه علیه ستمکشی زن را به امری دشوار و بعضا طاقت فرسا بدل کرده است. اما این جنبش سر تسلیم ندارد. روز به روز گسترده تر، قوی تر و رادیکال تر میشود. جنبش آزادی زن در ایران صرفا علیه یک نظام سیاسی در یک جامعه معین نمی جنگد. جنبش آزادی زن علیه اسلام سیاسی که اکنون یک جنبش بین المللی است و سیطره خود را نه تنها در کشورهای تحت سلطه اسلام، بلکه از آن فراتر نیز گسترده است، مبارزه میکند. از این رو است که جنبش آزادی زن رسالتی بس مهم را بر عهده دارد. پیروزی جنبش آزادی زن، فقط زنان ایران را از ستم و تحقیر و خشونت رها نمیکند، درهای آزادی را به روی تمام زنان تحت سلطه اسلام میگشاید.
جامعه ایران، جامعه ای متحول، ملتهب و تشنه آزادی و برابری است. مردم حکم به سرنگونی رژیم اسلامی داده اند و برای به زیر کشیدن آن مبارزه میکنند. جنبش آزادی زن در ایران یکی از قوی ترین، گسترده ترین و تعیین کننده ترین جنبش های اجتماعی علیه رژیم اسلامی، علیه اسلام سیاسی، علیه دولت مذهبی، علیه اسلام و برای ایجاد تغییرات بنیادی و رادیکال در جامعه است. از سوی جنبش ها و گرایشات سیاسی بورژوایی متفاوت تلاش بسیاری برای محدود کردن خواست ها، امیال و افق این جنبش انجام میگیرد، میکوشند این جنبش را به کم راضی کنند. میکوشند به آن بقبولانند که "آزادی زن با اسلام در تناقض نیست،" میکوشند مطالبات این جنبش را به "دیه برابر" به لغو چند همسری و صیغه و امثالهم تقلیل دهند. آن را از "فساد" جامعه غربی میترسانند. میکوشند شرق زدگی را به افق آن تحمیل کنند. جنبش حقوق زن در ایران دارای گرایشات مختلف است.
در کنار این جریانات رنگارنگ عقب مانده بورژوایی، جنبش کمونیسم کارگری خواهان آزادی بی قید و شرط زنان و برابری کامل و واقعی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زن و مرد است. کمونیسم کارگری میکوشد این جنبش را به افق ماکزیمالیست خواستن تمام آزادی و برابری و عدم تسلیم و مقابله با تقلیل گرایی جریانات دیگر تجهیز کند. کمونیسم کارگری برای رهایی جامعه از هر نوع ستم و تبعیض اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مبارزه میکند. کمونیسم کارگری برای مذهب زدائی از جامعه و برقراری یک نظام سکولار مبارزه میکند، نظامی که در آن مذهب از دولت، آموزش و پرورش و سیستم قانون گذاری جدا و امر خصوصی افراد است. کمونیسم کارگری برای امحای مبانی مادی ستمکشی زن، نظام طبقاتی، استثمارگر و مملو از تبعیض سرمایه داری مبارزه میکند.
حزب اتحاد کمونیسم کارگری با پیام "آزادی زن، معیار آزادی جامعه است"، زنده باد آزادی زن و ستم بر زن موقوف، نه به آپارتاید جنسی، نه به حجاب اسلامی و زنده باد سوسیالیسم، باستقبال 8 مارس روز جهانی زن میرود و تمام زنان آزادیخواه و برابری طلب را فرا میخواند که برای ساختن یک جامعه آزاد و برابر و عاری از ستم و تبعیض، جامعه ای که زن و مرد در آن آزاد و برابر در کنار هم زندگی میکنند، به ما بپیوندند.

زنده باد آزادی زن!
مرگ بر جمهوری اسلامی!
آزادی، برابری، حكومت كارگری!
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب اتحاد کمونیسم کارگری
٢٩ ژانویه ٢٠٠٨-٩ بهمن ١٣٨٦