غزه محکوم به مرگ تدریجی!
آناپلیس مضحکه تبلیغاتی
آذر ماجدی

چهارشنبه 9 ژانویه جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، به خاورمیانه میرود تا با اولمر و عباس، روسای دولت های اسرائیل و فلسطین ملاقات کند. کنفرانس آناپلیس در ماه نوامبر بدنبال دو ماه تلاش آمریکا برگزار شد. پس از شکست جمهوریخواهان در انتخابات میان دوره ای، شکست فاحش در عراق و لبنان، و بعنوان فراهم آوردن مقدمات جنگ علیه ایران، دولت بوش دریافت که باید مساله فلسطین را بنوعی فیصله دهد. دولت بوش که در تمام این مدت از سیاست حمایت کامل از اسرائیل و تجاوزات مداوم دولت شارون پیروی میکرد، چرخش در سیاست خود نسبت به مساله فلسطین را ضروری دید. بدنبال دو ماه مذاکره به سبک آمریکایی، با طرفین مجادله و دولت های منطقه که با روشوه و مچ پیچیدن همراه بود، روسای تمام کشورهای منطقه توافق کردند در کنفرانس شرکت کنند. جمهوری اسلامی تنها دولتی بود که در این مذاکرات شرکت داده نشد.
تبلیغات بسیاری حول این کنفرانس بپا شد. سعی کردند به مردم منطقه و دنیا القاء کنند که مانع صلح حماس است و حالا که نوار غزه زیر حکومت حماس در محاصره مرگ قرار گرفته و عباس نیز با حماس در جنگ است، صلح به سرانجام میرسد. اما باید گفت که کوه حتی موش نیز نزائید! و جالب اینجاست این را همه از پیش میدانستند، حتی متوهم ترین ناظرین سیاسی. فقط چکمه لیسان دولت بوش میکوشیدند های و هوی براه بیاندازند و چهره جدیدی از بوش و سیاست آمریکا در خاورمیانه ارائه دهند. آناپلیس بدون هیچ نتیجه ملموسی خاتمه یافت. قرار شد که عباس و اولمر بطور مرتب بر سر مواد صلح مذاکره کنند. آناپلیس یک نمایش روابط عمومی کاخ سفید بیش نبود.
یک ماه و نیم پس از آناپلیس، ساختن "ستلمنت" های اسرائیلی با سرعت بسیار در مناطق اشغالی در حال پیشروی است؛ دیوار آپارتاید گسترش میابد و حملات ارتش اسرائیل دیگر به نوار غزه محدود نمانده است. در همین دو سه روزه به نابلس و حتی رامالا حمله شده است. در حالیکه ارتش اسرائیل به رامالا حمله کرده است، اولمر و عباس روز قبل از ورود بوش با هم دور میز "مذاکره" نشسته اند.
آناپلیس تا آنجا که به مردم فلسطین مربوط میشود، پوچ و عبث بود. اما یک فایده داشت، به مردم جهان نشان داد که دولت اسرائیل قصد صلح ندارد. دولت اسرائیل از این فرصت ها برای کشورگشایی استفاده میکند. با حملات نظامی و فشارهای شدید اقتصادی جامعه فلسطین را به یک جنگ داخلی کشاند و اکنون فلسطین عملا به دو تکه تقسیم شده است. مردم نوار غزه به مرگ تدریحی محکوم شده اند. علاوه بر حملات هر روزه نظامی و کشته شدن روزانه چندین نفر، محاصره کامل غزه مردم را به گرسنگی محکوم کرده است.
هفته پیش گزارشی از وضعیت خطیر فاضلاب در غزه توسط برخی رسانه ها پخش شد. کمبود سوخت برای تولید انرژی و از کار افتادن ژنراتورهای برق، مردم غزه را نه تنها از سوخت و برق محروم کرده است، آنها را در خطر سیل فاضلابی نیز قرار داده است. روز سه شنبه 8 ژانویه در اعتراض به سفر بوش تظاهراتی در غزه شکل گرفت که در آن 60 تابوت حمل میشد. این تابوت ها از یک واقعیت تلخ و ضد انسانی خبر میدادند. محاصره اقتصادی مردم غزه را با فقدان دارو روبرو کرده است. این 60 تابوت نشانه 60 شهروند فلسطینی است که طی این مدت بعلت فقدان دارو جان سپرده اند. در پیشاپیش صف یک دختر بچه حرکت میکرد که به علت بیماری کبد باید برای معالجه سالی یکبار به مصر سفر کند و داروهای معینی مصرف کند. محاصره نظامی – اقتصادی غزه دارد جان این دختر بچه را بتدریج میگیرد.
محاصره اقتصادی – نظامی نوار غزه یک میلیون و نیم انسان را به محرومیت مطلق و مرگ تدریجی محکوم کرده است و دنیا ساکت نظاره گر است. اگر هیتلر و حزب نازی یهودیان را بخاطر نژاد و مذهب شان به اردوگاه های کار اجباری و کوره های آدم سوزی اعزام کرد، اکنون در غزه یک جامعه بخاطر نژاد و سیاست دولتی که بر آن حکومت میکند به شکلی دیگر به سرنوشتی مشابه محکوم شده است. این واقعیت تراژیک زندگی مردم فلسطین است. فقر، گرسنگی، سرکوب، زور، تحقیر و استیصال روزمره زندگی میلیون ها فلسطینی را رقم میزند. در چنین شرایطی است که یک زن مسن فلسطینی در حالت استیصال مقابله با زورگویی و اجحاف ارتش اسرائیل فریاد میزند: "من خودم بن لادن ام." این آن گردابی است که تروریسم اسلامی از آن نیرو میگیرد. باید در مقابل این بی عدالتی ارتجاعی و ضد انسانی ایستاد.
فلسطین یکی از صحنه های دلخراش سرکوب، تحقیر، زور، بی عدالتی و لگدمال شدن ارزش های انسانی است. فلسطین محل ارتذاق ایدئولوژیک – سیاسی جنبش اسلام سیاسی است. فلسطین همچون یک غده چرکین در خاورمیانه به یک مانع بزرگ در مقابل ایجاد هرگونه ثبات سیاسی – اقتصادی تبدیل شده است. مساله فلسطین باید حل شود. ایجاد دو دولت مستقل و متساوی الحقوق رکن اصلی این سیاست است. پایان یافتن سرکوب و تحقیر فلسطینیان توسط اسرائیل یک منبع مهم ارتذاق اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی را میخشکاند. باید بشریت متمدن و آزادیخواه را حول این سیاست بسیج کرد. چنین صلحی پیش شرط لازم دستیابی به یک زندگی آزاد، برابر و انسانی برای فلسطینیان است که همچون سایر جوامع تنها با استقرار سوسیالیسم قابل تحقق است.*

دیگر مقالات از آذر ماجدی