سپاه پاسداران خطاب به که مینویسد؟
"حقیقت تلخ" و شیرین 16 اذر!
آذر ماجدى

چرا سپاه پاسداران ملزم به ارائه گزارش "تحلیلی" از وقایع 16 آذر شده است؟ "صبح صادق " چه کسی را خطاب قرار داده است؟ بگیر و ببند و اسارت و شکنجه کار هر روزه اینها است. به اسم "عفت عمومی،" "امنیت اجتماعی،" "اراذل و اوباش" و "امنیت ملی" میگیرند و به زندان می اندازند، اعدام میکنند و خودکشی میدهند، اما خود را ملزم به ارائه گزارش تحلیلی نمی بینند. در 16 آذر چه اتفاقی افتاد که سپاه هم شکنجه و هم تحلیل تئوریک را بکار گرفته است؟
16 آذر سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی را بهت زده کرد. تصور میکردند که گرفته اند و زده اند و ساکت کرده اند. یا لااقل این چنین وانمود میکردند. برای محکم کاری چند روز پیش از اولین مراسم 16 آذر در دانشگاه تهران تعدادی از فعالین دانشجویی را برای زهر چشم گرفتن دستگیر کردند. با تاکتیک "گربه را باید دم حجله کشت!" به سراغ دانشجویان رفتند. مشغول شکنجه این زندانیان بودند که با تجمع وسیع، با صف های متحد و با پلاکاردهای سرخ آزادی، برابری در دانشگاه تهران مواجه شدند. به گفته نشریه صبح صادق 800 نفر در این تجمع شرکت کردند. پس از آن هر روز در شهری و دانشگاهی دانشجویان تجمع کردند، به اسارت رفقایشان و فعالین کارگری و جنبش حقوق زن اعتراض کردند، شعار آزادی و برابری سر دادند، مرگ بر دیکتاتور گفتند، رهایی زن رهایی جامعه است را به اهتزاز درآوردند.
رژیم اسلامی غافلگیر شده بود. دستگیری ها گسترش یافت. نزدیک به 50 تن از داشجویان دستگیر شدند. از روز دستگیری این دانشجویان رژیم یک روز راحت نداشته است. خانواده های زندانیان و دانشجویان در داخل کشور، نیروهای اپوزیسیون و سازمان های انسان دوست در خارج کشور رژیم را راحت نگذاشته اند. 16 آذر ادامه یافته است.
سه هفته پس از مراسم دانشگاه تهران، سپاه به "تحلیل" وقایع 16 آذر پرداخت. تحت عنوان "داستان یک حقیقت" و "حقیقت تلخ" به حضور وسیع چپ در دانشگاه ها اعتراف کرد. ابتدا از انبان تبلیغات نظام های دیکتاتوری و سرکوبگر تعدادی عبارت بر صفحه پاشید، سعی کرد القاء کند که این صدها نفر دانشجو نبوده اند، اهل تهران نبوده اند، از مناطق دیگر آمده بودند تا تهران را شلوغ کنند. در میانشان اسلحه و بمب و نارنجک و سی دی های "مخالف عفت عمومی" و غیره هم کشف کرد. اینها ارزش پاسخگویی ندارد، تبلیغات شناخته شده و مندرس است.
جالب اینجاست که نیم قرن است نظام های سرکوب فقط همین نوع تبلیغات را می شناسند. رژیم شاه به همین گونه تبلیغات متوسل میشد. آقای امنیتی در تلویزیون همین گونه ماتریال کشف شده را به نمایش میگذاشت، دیکتاتوری های نظامی آمریکای لاتین همین کار را میکردند و همین چند وقت پیش رژیم میانمار هم همین عبارات را پشت سر هم کرد. گویی نویسنده همه این اینها یکی است. اینها دروغهایی بود که زیر تیتر حقیقت طرح شده بود.
اما "حقیقت تلخ" کدامست؟ جالب اینجاست که شوک 16 آذر آن چنان قوی است که سپاه بطور ناخودآگاه احساسی که به کل دستگاه حکومت اسلامی دست داده است را برملا کرده است: "حقیقت تلخ." حقیقت تلخ به وجود یک جنبش وسیع آزادیخواهانه و برابری طلبانه اشاره دارد. 30 سال زدند، اسیرو شکنجه کردند، دسته دسته اعدام کردند، همین دانشگاه تهران را تحت نام "انقلاب فرهنگی" به خون کشیدند، و اکنون با صفوف متحد و متشکل جوانانی روبرویند که با غرور و استحکام پرچم های آزادی و برابری را به اهتزاز درمیاورند.
این نسل "انقلاب فرهنگی" را ندیده است، کودتای خونین 30 خرداد و اعدام های 67 را تجربه نکرده است. این نسلی است که با رژیم اسلامی سر سازش ندارد. آزادی و برابری میخواهد و خواستش را با صدای رسا اعلام میکند. رژیم اسلامی هر روز با این نسل در گیر است. در خیابان و مدرسه و دانشگاه با آن میجنگند، به اسم اراذل و اوباش به زندان میاندازدش، باسم "بدحجاب" کتکش میزند، اما نمایندگان این نسل متحد و متشکل در مقابلش صف آرائی میکنند و آزادی و برابری میخواهند. حکومت اسلامی این نسل را نمیتواند به شکست بکشاند.
این آن حقیفت تلخی است که این باصطلاح گزارش تحلیلی به آن اشاره دارد. این آن حقیقت تلخی است که سپاه دارد به کل دستگاه حکومت هشدار میدهد که باید با آن مقابله کنند. این گزارش خطاب به مردم نیست. این گزارش خطاب به کل حکومت اسلامی و جریانات ملی – اسلامی است. دارد میگوید که چپ قوی شده است. اگر نجبنیم نسیم آزدایخواهی و برابری طلبی به کولاک خانمان برانداز بدل خواهد شد.
سپاه پاسداران را با حقیقت کاری نیست. اما این گزارش حقایق شیرین بسیاری را در مورد جامعه برملا کرده است. سپاه سوتی نداده است! از دستش در نرفته است. شرایط جامعه افشای این حقایق را به سپاه تحمیل کرده است. باید آماده باش دهد. این آماده باش نه فقط به جناح قداره بند، که به از حکومت بیرون افتادگان اسلامی نیز هست. به امثال حجاریان که تاکتیک "فشار از پایین و چانه از بالا" را در زمان انتخابات مطرح کرده است. هشدار میدهد که چه نشستید، چپ دارد دانشگاه را بدست میگیرد. و همه میدانیم که دانشگاه صرفا نوک کوه یخ جامعه است. دانشجویان یک جنبش دانشجویی به معنای تنگ آن نیستند، نمایندگان بخش وسیعتر جامعه اند. نمایش قدرت چپ در دانشگاه نمونه کوچکی از جنبش اجتماعی وسیع آزادیخواهی و برابری طلبی در جامعه است.
این گزارش یک حقیقت شیرین دیگر را برای ما کمونیست های کارگری بیان کرد. منصور حکمت چند سال پیش گفت، جامعه چپ خود را جستجو میکند چون عدالت میخواهد. و ما اکنون می بینیم که چگونه آزادی خواهی و برابری طلبی به پرچم چپ بدل شده است. وی همچنین گفت که در این دوره چپ با کمونیسم کارگری تداعی میشود. ناباوران آن روز شاهدند که چگونه رژیم و پاسداران نیز دارند بر این گفته صحه میگذارند. این گزارش این حقیقت شیرین را آشکار کرد که در جامعه ایران امروز آزادیخواهی و برابری طلبی با کمونیسم کارگری و با نام منصور حکمت تداعی میشود. این واقعیت را باید پذیرفت. برای دست یافتن به این حقیقت زندان و شکنجه لازم نیست. این یک حقیقت آشکار است، سری و مخفی نیست.*

دیگر مقالات از آذر ماجدی