نامه ها، شماره 20

جوانان هسته شایان
هر چه به وقع یک تحول یا یک بحران عظیم نزدیک میشویم حالا چه انسانی وچه غیر انسانی ...
نیروهایی که  خود را کمونیست کارگری می نامند با یکدیگر وارد جدل های نو و تازه تر میشوند که باعث دوری از اهداف اساسی و پیشبرد امر پیروزی کمونیسم کارگری در ایران میشویم. و در همین راستا شاهد موضعگیریهای به شدت سکتاریستی از برخی افراد واحزاب کمونیستی کارگری هستیم. نکته جالب وتعجب آور این موضع گیری ها از جانب خود را باعث و رمز پیروزی اهدافشان میدانند. در شرایط امروز که تحولات پیشرو به شدت سخت و پیچیده شده است اصلا نباید فکر چنین موضعگیری هایی در ذهن این نیروها خطور کند. چون اکنون جامعه ایران همان طور که آشکار است به دلیل فشارهای بی حد و مرز حکومت و تحمیل خواسته های کثیف وعقب افتاده خود به مردم آماده یک انقلاب عظیم اجتماعی شده و آمریکا هم که این شرایط را به واضحی درک کرده و تنش به لرزه افتاده و متوجه شده که جمهوری اسلامی، ابزاری که خودش برای سرکوب انقلابیون و توده های ترقی خواه به وجود آورد، دراین امر به موفقیت های چندانی دست نیافته و در آستانه شکستی به دور از باور قرار گرفته، خود را آماده ی جنایتی دیگر میکند که شاید بتواند انقلاب را به عقب بندازد  و دست جمهوری اسلامی را برای سرکوب باز تر کند. یا در صورت امکان خود دست به این کار بزند. در چنین شرایطی جامعه و مبارزین مترقی برای مبارزه همه جانبه با وضع موجود و اتفاقات احتمالی که پیش خواهد آمد خواهان یک سازماندهی انقلابی از جانب نیروهای سازمانده و مترقی هستند که این امر به نظر من در چنین وضع بحرانی کنونی با متحد شدن تمام نیروهای کمونیستی کارگری تا حد بسیار امکان پذیر و امیدوار کننده خواهد بود.  که اکثر مبارزان داخل با چنین عملی از جانب نیروهای که هم اکنون به شدت پراکنده اند حمایت میکنند و این را یک امر الزامی میدانند. ولی خوب در خارج از کشور این طوری که پیداست خبری نیست و نیروها هر روز  که وضعیت بحرانی تر و حساس تر میشود از یکدیگر بشتر دور می شوند و احزابشان  نیز خط سیاسی ناامید کننده ای را برای ادامه مبارزه اتخاذ میکنند. من شخصا امیدوارم که این وضع در کمونیست های کارگری تداوم نداشته باشد و راهکاری از جانب خود این نیروها هر چه زودتر مسائل به وجو آمده را خاتمه دهد  و برای مقابله با وضع موجود و حکومت جنایتکاران اسلامی و با برقراری آزادی و برابری درایران هرچه متحد تر و محکم جنبش های اعتراضی را برای ضربه مهلک نهایی سازماندهی کنند .
در ضمن درخواست میکنم که بیشتر در مورد حمله احتمالی آمریکا با این بن بستی که به وجود آمده توضیح دهید و وظایف کمونیسم کارگری را بیان کنید و وظیفه ای که حزب شما برای مقابله و یا هنگام بروز جنگ و یا پس از آن دارد. فرزاد

 فرزاد عزیز،
در مورد اتحاد جریانات کمونیستی کارگری ما هم در امیدواری شما شریکیم و برای آن تلاش میکنیم. در این زمینه ما حرفمان را زده ایم. اسناد و قطعنامه داریم و استدلال کردیم. این اتحاد تنها میتواند روی کمونیسم مارکسیستی منصور حکمت و با فرض وجود یک حزب مدرن سیاسی و مارکسیستی میتواند به نتیجه برسد. موانع متعددی از جمله تمایلات فرقه ای و ایدئولوژیک و برخا فردی مانع این موضوع اند. تردیدی نیست ما خواهان اتحاد به هر قیمت و با هر سیاستی نیستیم اما اتحاد این نیروها را حول پرچم کلاسیک کمونیستی کارگری هم ناممکن نمیدانیم و برای آن تلاش میکنیم. این پروژه مادام که چرخش های اساسی در سیاست و تاکتیک این جریانات صورت نگرفته است برای ما معتبر است. و نکته مهمتر اینست هدف این پروژه و خطاب اش صرفا به احزاب موجود نیست. کمونیسم کارگری به این احزاب خلاصه نمیشود و جنبشی وسیع تر و اجتماعی است. ما برای اتحاد این جنبش و از جمله بخش متحزب آن روی سیاستهای منصور حکمت تلاش میکنیم. در عین حال این موضوع صرفا یک پروژه و تمایز ماست و نه هویت سیاسی و حزبی ما. این را بارها توضیح داده ایم و لازم است مجددا تاکید کنیم. ما یک حزب سیاسی هستیم که با تمایزات موجود براساس یک برنامه و استراتژی مشخص فعالیت میکنیم. حزب رهبر - سازمانده لوگو و هویت پراتیکی حزب ماست که در سطوح مختلفی این تفاوت را در بحثهایمان توضیح داده ایم. فعالیت ما و مشغله اساسی ما روی این جنبه متمرکز است. در مورد جنگ حتما در تی وی بیشتر توضیح میدهیم. عجالتا از شما میخواهم به میزگرد هیئت دایر در همین مورد که در سایت حزب موجود است و یادداشت سردبیر همین شماره مراجعه کنید. با آرزوی سربلندی و موفقیت شما.  

آرمان نوری عزیز،
با تشکر عکسهای مراسم روز کودک دریافت شد. همینطور ویدئو کلیپ علیه اعدام. کار زیبائی بود. دست شما، دوستان خلاف جریان، و دیگر همکاران درد نکند. این تلاش شما هم در این کمپین میماند. موفق و پیروز باشید.   

رفیق عزیز، آقای جوادی
فقط ... مانند کوروش مدرسی می تواند جمله ای مثل این بنویسد : "این موقعیت قبلا هم وجود داشته است. با شکست انقلاب سوسیالیستی در روسیه و تحولات بعدی آن جریان سیاسی واحدی بنام جریان کمونیستی در جهان باقی نماند. نمیشد از جنبش کمونیستی به عنوان یک پدیده سیاسی واحد نام برد در حالیکه جنبش کمونیستی یک واقعیت اجتماعی بود و هست. زمانی مارکس و انگلس این جنبش را کمونیست خواندند، زمانی انترناسیونال دو آن را سوسیال دمکراسی نامید و زمانی لنین ناچار شد همان جنبش را کمونیست بنامد و بعدا منصور حکمت مجددا همان جنبش را کمونیسم کارگری نامید ."
من چند سالی ست (دقیقا از کنفرانس برلین) فعالیت های سازمان سابق شما را دنبال می کنم و بسیار هم به آن علاقه داشتم. زوال ناگهانی این سازمان بعد از مرگ رهبراش من را بیش از هرچیز شگفت زده کرد. شخصا دو سه ایراد اساسی مثل کیش شخصیت، سال های سال وعده دادن مداوم انقلابی قریب الوقوع در ایران، و سیاست «شخصیت سازی» که عملا به پدیدار شدن ...مانند  کوروش مدرسی منتهی شد در این ماجرا بی تاثیر نمی دانم. ولی نظر من طبعا فقط نظر من است . چیزی که من را شگفت زده تر کرد انشعاب جدید شما و دوستانتان بود. اجازه بدهید یک سوال مستقیم از شما بپرسم: آیا به نظرتان نمی رسد که (شاید درست به دلایل بالا) سرنوشت این سازمان دوستداشتنی را عاقبت جنگ قدرت های بی معنی درون- سازمانی، و نه مبارزه سیاسی بر علیه رژیم رقم زد؟دوستدار شما و رفیقانه، ک. پ . وبلاگ لابراتوار کلنگ

رفیق گرامی،
بنا به چهارچوب کار نشریه یک کلمه نامه تان را در دو جا منتشر نکردیم. در مورد سوال تان در باره جدائی ها در حزب، ما با معضلی بنام "کیش شخصیت" در دوره منصور حکمت روبرو نبودیم. در دوره بعد هم این موضوع معضل درون حزب نبود، برعکس فقدان یک اتوریته و مرجعیت فکری بیشتر مسئله ساز بود. در آن دوران حزب کمونیست کارگری بازترین حزب سیاسی بود و این مدیون سیاست و روش و سبک منصور حکمت بود. نکته دوم هم یعنی اشاره تلویحی شما به نادرست بودن ارزیابی های حزب از روند اوضاع سیاسی، به نظر من ناکافی است. کسی میتواند چنین نظری داشته باشد و در مورد آن میتوان مستدل بحث کرد. اما فکر میکنم که یک حزب کمونیستی حتی اگر ارزیابی و سیاست درستی داشته باشد اما نتواند در نقشه ای روشن آن را متحدانه و در فرصتهای معینی پیاده کند، نهایتا ممکن است به این اشتباه بیافتد که مشکل عدم موفقیت از نادرستی سیاستها بوده است. هرچند در مواردی میتواند سیاست یا تاکتیکی مرگبار باشد. در مورد آینده این سازمان دوست داشتنی هم من متد مشابهی دارم. آینده احزاب سیاسی را عموما پراتیک سیاسی و خط مشی آنها تعیین میکند. امروز متدولوژی و نگرش چپ رادیکال در وجوه مختلفی بعنوان یک خط و سنت قدیمی دارد خود را تحمیل میکند. نظر شخصی و بارها اعلام شده من اینست که بدلائل متعددی این خط امکان پیشروی و پاسخگوئی به معضلات امروز را ندارد و لاجرم تبعات منفی خود را در سطح حزبی و تشکیلاتی ببار می آورد. حزب اتحاد کمونیسم کارگری تلاش میکند سیاست و سنت و استراتژی کلاسیک کمونیستی کارگری و مارکسیستی را بر کار و فعالیت خود ناظر کند، در جهت رفع کمبودهای تاکنونی میکوشد، و به این اعتبار تلاش میکنیم که لطمات تاکنونی را بازسازی کنیم. کار مشکلی است اما غیر ممکن نیست. این البته تنها یک شرط پیروزی دارد و آن اینست که راسا و بعنوان یک حزب سیاسی به سوالات و مسائل پیشاروی جنبش طبقاتی و موضوع سرنگونی پاسخ دهیم. امری که بعنوان هدف حزب از روز تاسیس اش عنوان کردیم.  باور من اینست که روند رویدادهای سیاسی در ایران و منافع ارجح تر جنبش ما، شاید در فاصله ای کمی دورتر، نیروهای اردوی واحد کمونیستی کارگری را به هم نزدیک میکند. ممکن است رگه هائی از ما به پدیده ثالثی و کلا خارج این سنت تبدیل شوند. ممکن است. اما جنبش بزرگ کمونیسم کارگری نمیتواند. اینکه در این روند احزاب موجود تحت شرایط پیچیده داخلی و بین المللی چه تغییرات ماهوی را از سر میگذرانند بحث بازی است. ما نه چک سفید به کسی دادیم و نه آینده را به سیر رویدادها سپردیم. ما موظفیم تلاش کنیم و داریم همین کار را میکنیم.  برای شما موفقیت و پیروزی آرزومندم.
 
سرکار خانم ماجدی
با نثار بهترین احترامات و با نثار بهترین سپاسها برای آنهایکه برای رهائی ایران و بخصوص رهائی زنا ن در ایران کوشش میکنند . خانم ماجدی شما از همان زنان آزاده و با استعداد ایرانمان هستید. دانش و قلم و گفته های سرکار بسیار عالی و در روح و قلب هر ایرانی جای میگیرد و اما چرا بسیار کسان هستند که حاضر نیستند وقت خود را برای شنیدن آن صرف کنند. برای اینکه شما بنام مکتبی سخن میگو ئید که بخیانت به ملت ایران شناخته شده است. برای اینکه شما بنام مکتبی سخن میگو ئید که بنیانگذارانش به ناموس و آب و خا ک ایران یور ش برده اند و هنو ز هم چشم تسلط بر حاکمیت آن را دارند و نوکـــران داخلی همین مکتب بارها بملت ایران خیانت کـرده اند ...  برای اینکه شما بنام مکتبی سخن میگوئید که پوچی و هرج و مرج و فقر از آن میبارد و این را پس از پاشیده شدن اتحاد جماهیر شوروی بعینه دیدیم. پس کدام ایرانی را میتوانید پیدا کنید با این سخنا ن ارزنده شما، شما را حمایت کند؟ باور بفرمائید کمونیست مرده است.  شاید به چین و کوبا  اشاره کنید که بالای یک میلیارد کمونیست در جهان زندگی میکنند. اما چگونه زندگی؟ تحت سخت ترین دیکتاتوری و همین چین کمونیست است که همه ساله مقام اول را در اعدامها دارد و مقام بعدی به جمهوری اسلامی که این یک نشانه بارز است که هیچ تفاو تی بین کمونیست و اسلام  در عمل نیست. ... در ابتدای انقلاب منحوس کمونیستها در سرکو ب ملت آزاده ایران با جمهوری اسلامی همکاری کـردند و تصور کـردند که حکومت را بزودی بدست خواهند گـرفت و دیدیم که چنین نشد و اسلامیها در یک گردش 180 درجه ای نه آنکه کمونیستها را از میدان بیرون کردند بلکه اکثریت آنها دستگیر و روانه زندانها کردند... بعقیده من شما این عقاید والا و سخنان خوب و مردم پسند را بنام یک ایدئولوژی ایرانی نه وارداتی آنهم از نوع واخورده بین المللی که منفور جامعه ایرانی است بگوش ملت ایران برسانید مسلما موفق خواهید بود. شما باید فلک را سقف بشکافید و طرحی نو بیاندازید. .. خود را برهانید و بنام ایرانی سخن بگوئید تا کمونیست وارداتی .
زنده و پاینده باشند ملت ایران، م .  ب  از اسپانیا  
 
آقای م .  ب  از اسپانیا  
اگر خانم ماجدی خواستند پاسخ جداگانه ای بدهند حتما با شما مکاتبه میکنند. اما کوتاه اینجا چند نکته را من اشاره میکنم. اگر سخنان آذر ماجدی بقول شما " بسیار عالی و در روح و قلب هر ایرانی جای میگیرد"، سوال بعدی آن هر ایرانی اینست که این آذر ماجدی کیست و چه تفکری دارد و نه برعکس. اگر مردم آذر ماجدهای را بخاطر حرفهایشان دوست داشته باشند، خوب دارند از کمونیسم خوششان می آید. چون آذر ماجدی بدون این حرفها اینجا موضوع بحث نیست. باید  تاکید و تصریح کنم که کمونیسم مکتب و ایدئولوژی نیست، یک جنبش و حرکت زنده اجتماعی و انسانی در جامعه سرمایه داری است و مارکسیسم پرچم فکری و انتقادی  این جنبش است. بدون وجود احزاب کمونیستی هم، کمونیسم بعنوان یک جنبش، یک رگه اعتراضی و انتقادی در میان کارگران و جامعه است. نکته دیگر آنهائی که به قول شما و سنت جبهه ملی "به ایران خیانت کردند" ما نیستیم. حزب توده و اکثریت فدائی طرفدار شوروی و متحد خط خمینی علیه شاه و آمریکا ما نیستیم. ما کمونیست کارگری هستیم که از روز اول آمدن این حکومت علیه آن جنگیدیم و هنوز هم میجنگیم. امروز هم حزب توده و این سنت در کنار جناحهائی از رژیم  و یا به اردوی جمهوریخواهی و عظمت طلبی ایرانی پیوسته است. به هر حال ما کاری به دعوای خانوادگی و جنبشی حزب توده و جبهه ملی و داستان "خیانت به همدیگر" و مسئله کودتای 28 مرداد و غیره نداریم. و بالاخره منشا کمونیسم شوروی نیست که به قول شما به "ناموس ایرانی" تجاوز کردند. کمونیسم یک جنبش جهانی در جوامع سرمایه داری است. لااقل ما جزو کسانی هستیم که به مستدل ترین شکل نشان داده ایم که این اردوگاهها در شوروی و چین و غیره هیچ ربطی به کمونیسم مارکس نداشتند. در مورد کشورهای رکورددار اعدام در کنار چین و جمهوری اسلامی، آمریکا را از قلم انداختید. امیدوارم سهوی بوده باشد. و بالاخره "ایدئولوژی ایرانی" دیگر چه صیغه ای است؟ عقاید و قلمرو اندیشه دیر زمانی است که جهانی است. ناسیونالیسم و اهداف و افتخارات مشروطه که منشا آن ایران نبود، غرب و بلژیک و فرانسه بود. کتک وشلوار امروز شما بجای جبه قاجار با صد دکمه نشست، چادر ایرانی- اسلامی جایش را به لباس امروزی داد، نیازهای جامعه و تکنولوژی تولید و مبادله و بازرگانی و ارتباطات و حتی وسائل شکنجه و اعدام و همه چیز که منشا غیر ایرانی دارد. شما راجع به چی حرف میزنید؟ وقتی هستی اجتماعی و مادی شما در متن اقتصاد سرمایه داری جهانی است، چطور "ایدئولوژی ایرانی" دارید؟ چگونه میشود فکر انسان از وجود اجتماعی اش مستقل باشد؟  نه اسلام و نه ناسیونالیسم و نه سلطنت و نه آرمان ضد استعماری بورژوازی لیبرال قدیم و نه سوسیالیسم کارگری ریشه مشخص ایرانی ندارد. البته تاریخ قدیمتر ایران پر از توحش شاهان و قتل عام و اسارت مردم است. آیا باید اینها را به حساب ایدئولوژی ایرانی بگذاریم؟ وانگهی امروز کم نیستند که میخواهند به عهد بوق رجعت کنند. میخواهند هر کدام تیول و مملکت خودشان را داشته باشند. چیزی شبیه قبل از دوره رضا خان میر پنج. اسمش را هم گذاشتند فدرالیسم. منظور شما این که نیست؟ و بالاخره مردم ایران و نسل امروز معضلاتش با معضلات دوره مصدق و انقلابیون 57 فرق دارد. نه منش و نه معضلات فکری و نه ارزشها و نه روش زندگی شان یکی نیست. شما مختارید خود را متعلق به هر ایدئولوژی بدانید، هرچند ایدئولوژی شکل وارونه و مذهبی گونه واقعیت است. اما زیاد در باد ایران ایران خوابیدن و دامن زدن به نفرت ملی از هر پدیده و دستاورد فکری و مادی جهان معاصر و بشریت، ممکن است تنه به جاهای باریکی بزند که معمولا پان ایرانیست ها زده اند. امیدوارم منظور نظر شما جز این باشد. با احترام و آرزوی موفقیت.

علی
با درود. امیدوارم که حالتون خوب باشد. دکتر جان گاهی به وبلاگ ... سری بزنید. راستی یک سئوال داشتم. شما که به مرز و میهن اعتقادی نداری چرا به زبان فارسی مبارزه میکنی و ایرانی ها را مخاطب قرار میدهید. آمریکا که طبق نظرات مارکس چون در حوزه سرمایه داری است زمینه مساعدتری برای پیاده کردن کمونیسم دارد چرا بجای ایران که به مراتب از انگلیس و فرانسه و هلند و ... عقب مانده تر است، سراغ همان کشوری که در آن ساکنید نمیروید و آرمان شهرتان را اونجا بنا نمیکنید؟ ایا فارسی حرف زدن و اصرار به آزادی ملت ایران خود یک واژه از میهن دوستی نیست؟ چند تصویر از نشریه ... برایت فرستادم بدانید در چه حال و هوایی کار میکنم. در ضمن علیرغم فاصله فکری با شما دوستت دارم چون به نظرم انسان هستی. به امید دیدار در میهن اهورایی
قربانت  علی

آقای علی عزیز،
ضمن تشکر از اظهار لطف شما. این بسیار عالیست که مخالفین سیاسی ما جهت و ماهیت فعالیت انسانی و آزادمنشانه ما را به رسمیت میشناسند. سوال ما اینست که شما و دوستان میهن پرست و ناسیونالیست چرا از زبان و فتیش میهن و خاک مذهب ساختید؟ اگر شما به چند زبان حرف بزنید باید کجا بروید؟ خیلی ها زبان مادری شان را بلد نیستند و متولد جای دیگری اند و جای سومی زندگی میکنند. دنیا بسیار کوچک تر، مردم بسیار انتگره تر، طبقات اجتماعی و اهداف سیاسی بسیار جهانی تر، و روش زندگی و ارزشها و علم و دانش و موزیک و غیره بسیار بین المللی ترند. فردا میخواهیم در ایران اصلا خط فارسی را عوض کنیم و آن را لاتین کنیم. زبان انگلیسی را به زبان اداری و آموزشی تبدیل کنیم. این اهداف ساده و علمی قرار است با چه موجی از تعصب و "پاسداری" مرزبانان زبان و "میهن" مواجه شود؟ باور کنید زبان بی تقصیر است. زبان نشانه هیچ انسانیت و دوست داشتن مردم و همنوع نیست. زبان وسیله است، ظرفی است که انسانها از طریق آن ارتباط میگیرند. از اول هم نبوده است و نیازهای بشری آن را مانند دیگر اندامها رشد داده است. امروز زبان فارسی در مقام مقایسه با دیگر زبانها و رابطه اش با علم و تکنولوژی و دانش بشری زبانی مفلوک و ناتوان است. حتی دارد خودش را نابود میکند. چون اگر در ایران بزرگ نشوید فهمیدن آن ساده نیست. کمونیسم هم امری جهانی است و افقی در جنبش طبقه کارگر. کمونیسم در جوامع طبقاتی و سرمایه داری امروز چه دلمان بخواهد و چه نخواهد موجود است. وجود احزاب کمونیستی قدرتمند تنها نشان این است که این جنبش کمونیستی توانسته است احزابی از خود بیرون دهد. درست مثل احزاب ملیگرا در سنت ناسیونالیستی. ما بعنوان کمونیست تلاش میکنیم دنیای بهتر مان را هر جا که میتوانیم برپا کنیم. سنگر اول که باید تسخیر شود ایران است. در ایران سوسیالیستی حتما "ایرانی ها" جزو خوشبخت ترین ها و آزادترین ها در جهان خواهد بود. پیروز باشید.

سلام
شراره جان از اينكه با تو آشنا شدم خيلي خوشحالم من آشنايي درست و دقيقي از كمونيست ندارم و متاسفانه هيچ مطالعه اي هم نداشتم يعني منابع موثقي هم دم دستم نبوده و حالا دوست دارم اطلاعات دقيق و ريزي داشته باشم و بهم بگو كمونيست از نظر مذهبي چه مسيري رو طي ميكنه ميخوام اينارو به طور واضح بدونم. قربان تو- شاهين

شاهين عزیز،
با رفیق شراره در تماس باشید تا منابع موثق را در اختیارتان بگذارد و یا برای دریافت آنها کمکتان کند. فعلا همین حد اشاره کنم کمونیسم آنتی مذهب است و از نظر مذهبی مسیری را طی نمیکند. تنها مسیر نفی مذهب رسمی در قوانین کشور، جدائی کامل دین از دولت و آموزش و پرورش، و مقابله روشنگرانه با خرافه مذهب بعنوان یک مخدر بیگانگی انسان از خود و محصول کار خود و همنوع خود است. همینطور آزادی اندیشه و آزادی داشتن و نداشتن مذهب جزو بدیهی برنامه سیاسی کمونیسم است. اما نه فقط یک کمونیست، بلکه لیبرالها و انقلابیون قدیمی بورژوا هم ضد مذهب و اته ایست بودند. این دنیای واپسگرای امروز است که مذهب و دکان خونین اش را در هر گوشه جهان دوباره دایر کرده است و گرنه خیلی وقت پیش باید طبقات حاکم طوق مذهب را از سر مردم کنار می انداختند. اگر این راه کار را نکردند دقیقا باید در این نکته جستجو شود که امروز مذهب چه مصرفی برای قدرتهای حاکمه و سرمایه داری دارد و چگونه باید دستش از زندگی مردم کوتاه شود؟ این یک جبهه مبارزه کمونیسم در ایران است. پیروز باشید.

آقای علی کریمی از آلمان
نامه همراه با "مهر" اسلامی تان دریافت شد. از توصیه تان متشکریم. شما بجای ما سوره و آیه بخوانید و در خلوت خود آنچه میخواهید با کمال آزادی پیدا کنید. اگر روزی با خدا ملاقات داشتید حتما یادتان باشد که بپرسید که این چه بساط جنایتی است که فرزندانش در روی زمین بپا کرده اند؟ بگو که آفتابی نشود که عده زیادی دنبال این اند که قدرت واقعی و زمینی اش را به زیر بکشند! موفق باشید. *