یادداشت سردبیر شماره ١٨۴

2010 سال بحران، سال اعتراض

آذر ماجدی


جهان
سال گذشته دنیا در یک بحران عمیق اقتصادی فرو رفت. طبق گزارشات سازمان ملل حدود یک میلیارد انسان در گرسنگی دست و پا می زنند. فقر و گرسنگی سرنوشت میلیون ها انسان تحت نظام سرمایه داری است. اما بحران عمیق سرمایه داری در دو سه سال اخیر نه تنها بر تعداد این افراد تهیدست و درمانده افزوده است، بلکه ابعاد و عمق فقر و گرسنگی را نیز افزایش داده است.
در اروپا و آمریکا که مهد "تمدن" سرمایه داری نام گرفته اند، در کشورهایی که ثروت های عظیم هر روزه توسط طبقه کارگر تولید می شود، در جوامعی که به یمن مبارزات طولانی طبقه کارگر، مردم زحمتکش و جنبش سوسیالیستی درجه ای از رفاه حداقل برای مردم بوجود آمده است، در جوامعی که به آنها جامعه رفاه لقب داده اند، میلیون ها نفر در فقر مطلق فرو رفته اند. بیکاری های گسترده، افزایش قیمت ها، پایین آمدن درآمدها و کاهش و حذف بخش های بزرگی از بیمه های اجتماعی، میلیون ها نفر را به فقر و درماندگی کشانده است. این چهره کریه سرمایه داری است که دارد با تمام قدرت به نمایش در می آید.
در یونان و ایرلند دولت های بورژوایی اعلام ورشکستگی کرده اند و با نسخه اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول، بیمه های اجتماعی حذف شده و بیمه های درمانی بسیار کاهش یافته است. پرتغال و اسپانیا در صف پیوستن به یونان و ایرلند قرار گرفته اند. دولت ائتلافی محافظه کار و لیبرال دموکرات در انگلستان میلیاردها پوند از بودجه اجتماعی زده است. آموزش عالی را خصوصی کرده، کمک های هزینه مسکن و زندگی را بمیزان بالایی کاهش داده است. کشورهای دیگر اروپایی نیز وضعیت بهتری ندارند.
در مقابل این یورش وحشیانه سرمایه و بورژوازی به حقوق کارگر و زحمتکش، اعتراضات بسیاری در کشورهای مختلف سازمان یافت. یونان عملا به محل اعتراض هر روزه علیه سیاست ریاضت کشی دولت سرمایه بدل شده است. دانشجویان و جوانان در کشورهای مختلف بخصوص ایتالیا و انگلستان یک مبارزه رادیکال و میلیتانت علیه سیاست های خصوصی سازی تحصیلات عالی و ریاضت کشی سازمان دادند. برخی حرکات نیز در سطح اروپا از طرف اتحادیه های کارگری در شهر بروکسل سازمان یافت.
فرانسه بمدت چند هفته در مرکز اخبار و توجه جهانی قرار گرفت. کارگران و مردم کارکن اعتراضات میلیونی علیه سیاست دولت برای افزایش سن بازنشستگی سازمان دادند. پس از چند دهه طبقه کارگر در رهبری یک جنبش اجتماعی برای رفاه و عدالت قرار گرفت. مبارزات مردم در فرانسه، اقتصاد را در این کشور به نقطه فلج رساند و طبق گزارشات دولت میلیون ها یورو هر روزه به بورژوازی زیان رساند.
اما، علیرغم این مبارزات و اعتراضات، بورژوازی همچنان می تازد. هر روز بخش دیگری از درآمد کارگران و زحمتکشان را حذف می کند. سفره شان را خالی تر و خالی تر می کند؛ فرزندانشان را از تحصیلات عالی محروم می کند؛ بهداشت و درمان شان را کاهش می دهد؛ مدارس کودکانشان را خرابه تر و بی امکانات تر می کند. خلاء یک مبارزه در سطح اروپا کاملا احساس می شود. بورژوازی سراسری حمله می کند، اما طبقه کارگر کشوری مقابله می کند. تاثیرات این عدم توازن قوا میان دو کمپ طبقاتی را بعینه می توان مشاهده کرد.
حاکمیت رفرمیسم، ناسیونالیسم و توهمات دموکراسی بر مردم بطور کلی و بر طبقه کارگر بطور خاص این مبارزات را عقیم و فلج می سازد. حتی در فرانسه که طبقه کارگر توانست به نقش رهبری یک جنبش اجتماعی برای رفاه عروج کند، حاکمیت این ایدئولوژی کاملا احساس می شد. طبقه کارگر برای کسب رهبری برای سرنگونی سرمایه داری به میدان نیامده است، برای مذاکره و صرفا عقب زدن برخی حملات بورژوازی پا به میدان گذاشته است.
فقدان سازمان های توده ای رادیکال کارگری، شوراهای کارگری که بر مجامع عمومی استوار است و امکان شرکت مستقیم و فعال کلیه کارگران را در سرنوشت شان فراهم میسازد و از آن مهمتر، خلاء یک حزب کمونیستی کارگری انقلابی و با نفوذ کاملا قابل مشاهده است. باید به یک جنبش وسیع و توده ای برای ساختن تشکلات توده ای کارگری و بسیج و سازماندهی جنبش کمونیستی کارگری به حرکت درآئیم. اکنون فرصتی طلایی برای سرنگونی سرمایه داری، الغای مالکیت خصوصی و کار مزدی فراهم آمده است. اگر این فرصت را از دست دهیم باید شاهد چندین سال فقر و فلاکت بیشتر و رنج و درماندگی میلیونی کارگران و زحمتکشان باشیم.
ایران
سال گذشته رژیم اسلامی که خیزش عظیم مردم ارکان آنرا به لرزه انداخته بود، تاکتیک های سرکوب و اعدام خود را بمنظور ممانعت از اوجگیری مبارزات سرنگونی طلبانه مردم ادامه داد. ده ها نفر را مخفیانه حلق آویز کرد و کماکان حالت آماده باش کامل نظامی را حفظ کرد. اعتراضات در گوشه و کنار ادامه داشت. اعتراضات کارگری به عدم پرداخت دستمزدها گسترش یافت.
بن بست اقتصادی رژیم اسلامی در اثر رشد بحران جهانی سرمایه داری و اتخاذ سیاست تحریم اقتصادی در سطح جهان تعمیق یافت. سیاست باصطلاح "هدفمند کردن یارانه ها" که عملا بمعنای حذف سوبسیدها به کالاهای اساسی است پس از مدتها موش و گربه بازی با مردم بالاخره به اجراء درآمد و تاثیرات بسیار وخیمی بر زندگی مردم  داشته است. بالا رفتن سرسام آور قیمت برق، آب، گاز، سوخت، بنزین، نان، گوشت و سایر کالاهای اساسی مورد نیاز مردم، سفره خالی میلیون ها انسان را خالی تر کرده است. فقر و فلاکت زائدالوصفی گریبان مردم را گرفته است. رژیم اسلامی از تحمیل فقر گسترده اهداف سیاسی خاص خویش را نیز دنبال می کند. سرکوب سیاسی، پلیسی و اقتصادی ارکان سیاست های جنایتکارانه این رژیم کثیف است. فقط در اثر آلودگی هوا ناشی از بنزین ساخت رژیم اسلامی، اخیرا چهار هزار نفر جان خود را از دست داده اند.
اما رژیم اسلامی حتی یک روز خواب آرام بچشم ندارد. دائما در فکر اتخاذ یک تاکتیک جدید برای سرکوب مردم، گسترش اختناق و تحمیل فقر به مردم است. رژیم اسلامی از مبارزات متحد و متشکل مردم بشدت در هراس است. لذا می کوشد که از درگیری مستقیم با تجمعات مردم پرهیز کند. تاکتیک حمله و یورش به مردم در خانه هایشان و دستگیری و بازداشت فعالین، به تاکتیک اصلی آن بدل شده است. گزارش شده است که رژیم اسلامی در خفا اعلام کرده که از آفریدن جنایتی مانند میدان ژاله در هفده شهریور بسیار نگران و هراسان است. هر گاه که مردم متشکل و سازمانیافته و همبسته عمل می کنند، رژیم بطور موقت هم که شده عقب می نشیند. آخرین نمونه در روزهای آخر سال 2010 در سنندج اتفاق افتاد. حرکت شجاعانه مردم سنندج در اعتراض به حکم اعدام حبیب لطیفی پور یک واقعه مهم و آموزنده است.
رژیم اسلامی در مقابل این اعتراض مردم سنندج عقب نشست. اما سپس به خانه حبیب حمله کرد و ده ها نفر را دستگیر کرد که در ادامه اعتراضات مردم برخی را آزاد کرده است. اما این رژیم خوب می داند که عقب نشینی در مقابل مردم عقب نشینی های دیگر را بدنبال خواهد داشت. لذا بلافاصله در روز بعد دو نفر از زندانیان سیاسی را در زندان اوین بی خبر و مخفیانه اعدام کرد. تنها راه مقابله با رژیم سرکوب و اعدام اسلامی تشکل، اتحاد و مبارزه همبسته و سازمانیافته است. تنها راه خنثی کردن تاکتیک های مذبوحانه و کثیف این رژیم اعتراض سازمانیافته و جمعی است. اگر ما متحد و متشکل در مقابل رژیم ظاهر شویم، این رژیم غلطی نمی تواند بکند.
باید تشکلات توده ای خود را سازمان دهیم. شوراهایمان را در محل کار و در محلات بسازیم. شوراهای کارگری و شوراهای مردم، شوراهای دانش آموزی و دانشجویی، شوراهای سرخ ها تضمین بقا و پیروزی مبارزه ما برای عقب نشاندن رژیم اسلامی است. بعلاوه مبارزات مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی و ساختن یک دنیای بهتر، جامعه ای آزادی، برابر و مرفه، درگیر تامین رهبری یک حزب کمونیستی و انقلابی است. حزبی که برای سازماندهی یک انقلاب کارگری فعالیت و مبارزه می کند. به حزب خود، به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید تا باهم یک مبارزه متشکل، سازمانیافته و متحد را علیه رژیم اسلامی و برای سرنگونی این نظام کثیف و جنایتکار و واژگونی نظام سرمایه داری و ایجاد یک جمهوری سوسیالیستی به پیش بریم.
سال 2011 را به سال سرنگونی رژیم اسلامی تبدیل کنیم!