جایگاه واقعی سیاستهای سعید صالحی نیا
در نقد لنین و تجربه حکومت کارگری در روسیه !
محمود احمدی
در چند ماه اخیر بحثی از سوی سعید صالحی نیا از کادرهای حزب موسوم به "کمونیست کارگری" در نقد لنین و تجربه انقلاب کارگری در روسیه و کلا جایگاه سیاستهای لنین در این انقلاب به راه افتاد که به جهات بسیاری قابل توجه بود.
سلسله مقالات ایشان یک نقد تماما راست و ارتجاعی به تجربه انقلاب اکتبر و جایگاه لنین بود. ایشان با وقاحت کم نظیری حکومت کارگری در روسیه٬ حکومت سرخها٬ را با حکومت "سفیدها" مقایسه کرده و به همراه تمام مرتجعین ضد کارگر و کمونیسم رای به حکومت سفیدها دادند. بعلاوه تلاش کرده است که نقد خود به لنین و حکومت کارگری در روسیه را در ادامه "دگردیسی" حزب موسوم به کمونیست کارگری" و تحولات طبیعی در این حزب قلمداد کند.
مطالب ایشان با واکنشهای متعددی از جانب برخی از مدافعین تلاشهای حکومت کارگری و لنین در روسیه مواجه شده است. برخی ساده انگارانه تلاش کردند که به صورت ظاهر مباحث ایشان پرداخته و یکبار دیگر به مقابله با این تعرض راست و ارتجاعی به لنین و تجربه حکومت کارگری در روسیه بپردازند. این یک بیراهه بود .
حزب اتحاد کمونیسم کارگری اما در این ماجرا به درستی بر سیاستها و جایگاه این تعرض به لنین و تجربه حکومت کارگری انگشت گذاشت و آن را نقد و افشاء کرد. نشان داد که این یک تعرض راست به تلاش کارگر و کمونیسم برای تصرف قدرت سیاسی است. نشان داد که هدف از نقد لنین به زیر ضرب بردن تلاش کارگر و کمونیسم برای تصرف قدرت سیاسی و سازماندهی جامعه ای آزاد و برابر و سوسیالیستی است. نشان داد که این تلاشها نه تنها کوچکترین ربطی به کمونیسم و کارگر ندارد بلکه دقیقا تلاشی برای تخریب سیاستهای رادیکال و عمیقا کمونیستی این جنبش تحت لوا و ظاهر کمونیسم کارگری است. اگر هزار با امثال سعید صالحی نیا به کمونیسم کارگری قسم بخورند٬ کودنانه تلاش کنند که نقد خود را به اسم "کمونیسم کارگری" به خورد جامعه دهند٬ نخواهند توانست کوچکترین خراشی به سیاستهای شناخته شده و مواضع پایه ایی که این جنبش با آن معنا پیدا میکند٬ وارد کند.
تکرار میکنم پرداختن به صورت ظاهر مباحث مطرح شده از جانب سعید صالحی نیا یک اشتباه سیاسی محض است. جنبش ما برای دفاع از جوهر تجربه کارگر و کمونیسم و لنین در تصرف قدرت سیاسی در این کشور و سازماندهی حکومت کارگری نیازی به پرداختن به مباحث ایشان ندارد. اگر انقلاب اکتبر و تجربه لنین باید در دستور قرار بگیرد٬ باید مستقیما به سراغ و به مقابله با تئوریسین های بورژوایی و راست رفت. مباحث سعید صالحی نیا تکرار دست چندم مباحث زرادخانه آنتی کمونیسم بخصوص پس از سقوط بلوک شرق در مقابله با کمونیسم و کارگر و لنین است .
اما شاید برای پی بردن به جایگاه واقعی نقد سعید صالحی نیا به لنین و حکومت کارگری روسیه لازم باشد که به یک تاریخ فعالیتهای شخص ایشان اشاره مختصری کرد. بسیاری میدانند که سعید صالحی نیا از فعالین شناخته شده حزب توده ایران بوده است. ایشان خودشان بارها به این مساله رسما و علنا اذعان کرده است. تا اینجای مساله هیچ ایرادی وجود ندارد. افراد میتوانند عضو احزاب راست و ضد انقلابی باشند و بعد به نقد آنها بپردازند. اما تجربه صالحی نیا متفاوت است. مطلبی که ایشان به آن کمتر پرداخته است پروژه ای است که در حزب توده دنبال کرده است. باز هم بنا به گفته خودشان٬ ایشان از جانب حزب توده ماموریت داشته است که در سپاه نفوذ کند و سیاستهای حزب توده را در سپاه پیگری کند. ایشان بنا به ادعای خودشان مسئولیت آموزش یک واحد سپاه را عهده دار بوده است. اظهار این مطالب یک اتهام و یا افترا به ایشان نیست. خودشان بارها در جمع های سیاسی غیر حزبی نزدیک به خود مطرح کرده است که نقش نفوذی حزب توده در سپاه را عهده دار بوده است. بعلاوه حتی اعلام کرده است که بخشی از مسائل آموزشی ایشان چگونگی مقابله با "ضد انقلاب" از زاویه پیشبرد اهداف مشترک سپاه و حزب توده بوده است.
سعید صالحی نیا در این زمینه باید به سئوالات متعددی پاسخ دهد. مثلا در آموزش سپاه چه نقشی را عهده دار بوده است؟ چگونه با "ضد انقلاب" مقابله میکرده است؟ چه پروژه هایی را در قبال سازمانهای چپ و رایکال و انقلابی و کلا اپوزیسیون رژیم اسلامی به پیش میبرده است؟ نقش شخصی ایشان در این زمینه چه بوده است؟ آیا این پروژه منجر به اسارت و تعرض به فعالین انقلابی و کمونیست و آزادیخواه هم شده است؟ تاریخ حزب توده پر از صفحات ننگینی در این زمینه است. تاریخ شخص صالحی نیا چطور؟ ما جرم جمعی سیاسی نداریم. مسلما نمیتوان همکاریهای آشکار حزب توده با مسئولان امنیتی رژیم و لو دادن فعالین کمونیست و چپ و انقلابی را به پای تک تک افراد این سازمان ارتجاعی نوشت. اما این سئوال در مقابل سعید صالحی نیا قرار دارد .
اما ارتباط تجربه فعالیتهای سعید صالحی نیا در سپاه پاسداران و مباحث امروز ایشان در نقد لنین چیست؟ در این زمینه ذهن میتواند به دور دستها پرواز کند و سناریوهای متفاوتی را به تصویر بکشد. اما اصولی گری کمونیسم کارگری به ما اجازه نمیدهد که تصورات خود را بدون در دست داشتن شواهد و مدارک زنده بطور علنی اعلام کنیم. افترا از نظر ما جرم است. اما آنچه واضح است و خود ایشان به آن اذعان کرده است این است که سعید صالحی نیا در سپاه از جانب حزب توده مامور بود. سیاستهای این حزب را در سپاه در پوشش یک فرد مسلمان و "مومن" و "حزب اللهی" به پیش میبرده است. ایشان در مدتی که در سپاه مشغول بوده است رسما دروغ میگفته است و رسما تلاش میکرده است که سیاستهای حزب توده را با زبان حزب الله و ارتجاع اسلامی به پیش ببرد. گویا تاریخ باز هم تکرار شده است. ایشان که چند سالی است به عضویت حزب در هم ریخته کمونیست کارگری در آمده است٬ پرچم نقد لنین و حکومت کارگری را در این حزب به اهتزاز در آورده است و این کار را هم هر روز با قسم خوردن به کمونیسم کارگری انجام میدهد. آیا تردیدی هست که ایشان عین همین کار را هم در سپاه پاسداران دنبال کرده است؟ سیاستهای حزب توده را با ظاهر حزب الله و قسم خوردن به "امام خمینی" به پیش برده است. این بار هم کوشیده است که سیاستهای ارتجاع ضد کمونیستی و ضد لنینی را با قسم خوردن به "کمونیسم کارگری" به پیش ببرد. این نقش و جایگاه سعید صالحی نیا را باید افشاء و طرد کرد .
اما اینکه سعید صالحی نیا امکان پیدا میکند که در حزب موسوم به "کمونیست کارگری" چنین گرد و خاکی به پا کند دیگر به موقعیت و شرایط ویژه این حزب برمیگردد. این حزب مدتهاست که خود با کمونیسم کارگری منصور حکمت وداع کرده است. *