در نقد روشهای مخرب محمد اََسنگران!

اخیرا دو نوشته از محمد آسنگران در سایتها درج شده است كه نشان از فرهنگ بالای نویسنده دارد! و باید بعنوان شاهکار سنت جدل و نقد سیاسی در پرونده ایشان ثبت كرد! محمد آسنگران بد و بیراه میگوید. تهدید میکند! برچسب و اتهام میزند. معیارهای اخلاقی و انسانی را براحتی زیر پا میگذارد. و مبری از هرگونه معیار اخلاقی به پیش میتازد. ظاهرا در دنیای اینترنت میتوان به ابتدایی ترین معیارهای اخلاقی پشت كرد! اما مساله از چه قرار است؟  

١-  عده ای از خانواده ها كه عزیزانشان در اسارت سازمان زحمتكشان قرار دارند برای نجات عزیزانشان اطلاعیه میدهند و به افشای این جریان باند سیاهی میپردازند! محمد آسنگران طی یاداشتی كه به وبلاگشان ارسال میدارد به تهدید اَنان میپردازد!  من تنها فقط پاسخ وبلاگ را نقل میکنم. مطلب به اندازه کافی گویا هست. در این وبلاگ آمده است  :

>>خطاب به انسانهای شریف و آزادیخواه و سازمانهای رادیکال
متن نامه زیر را که ملاحظه می کنید برای ایمیل وبلاگ ما ارسال شده است.

"آقا یا خانم عزیز سازمان زحمتکشان یک جریان باند سیاهی است، موضع ما در مورد آنها روشن است. اما من میدانم این نامه شما هم جعلی است، حتی میدانم که یک نفر هم آن را امضا نکرده است. ولی این سبک را هم میشناسم که به چه بچه محصل هایی مربوط است. کمی فکر کنید اگر حرفی دارید به اسم واقعی خودتان بزنید. زیر امضای خانواده های ناموجود قایم نشوید. اگر لازم باشد به دقت آی پی شما و اسم واقعیتان را اعلام میکنیم این کار را نکنید به نفع تان است. این وبلاگ قلابی تان را هم جمع کنید تا گندش در نیاید."

نویسنده این نامه شخصی به اسم آسنگران است. این نامه از این آدرس Asangaran@aol.com برای ما ارسال شده است. در ایران حتی کافه نتها هم در امان نیستند. یک دفعه به کافه نتها می ریزند و شروع به بردن دستگاههای کامپیوتر می کنند. البته هر چه فشار اطلاعات و نیروی انتظامی حکومت بیشتر میشود مردم نیز بدلش را یاد خواهند گرفت. ما که زیر فشار استبداد زندگی میکنیم باید یاد بگیریم که چطور سانسور را خنثی کنیم.

این نامه به دلایل زیادی ما را نگران نمود. رفتیم متن را تایپ کردیم و روی وبلاگ گذاشتیم تا اگر صاحب این نام که در اروپا نشسته نویسنده نامه نیست و حدس زدیم ممکن است کار اطلاعات یا خود زحمتکشان باشد این اسم نامه را تکذیب کند. امروز ساعت 6 به وقت ایران مجددا ایمیل مان را باز کردیم. نه فقط شاهد تکذیب نبودیم بلکه شخص دیگری، آقای سیامک بهاری از حزب کمونیست کارگری نامه ای دیگر با ادبیات مشابه برای ما ارسال کرده است. ما فکر میکردیم این حزب از تلاش ما حمایت میکند. چه اشتباهی؟ براستی این تحریکات چه هدفی دارد؟ چرا ما را تهدید میکنند که آی پی هایمان را لو خواهند داد؟ این افراد مگر از سرکوبگری رژیم جمهوری اسلامی بی خبرند؟ مگر "سازمان زحمتکشان" را نمی شناسند؟ مگر از روشهای انتقامجویی این سازمان بی خبرند؟ ما را تهدید میکنند که این سایت را ببندیم؟ چرا؟ مگر ما چه اقدام خلافی از نظر ایشان مرتکب شدیم؟ ما خواهان آزادی عزیزانمان از دست "سازمان زحمتکشان" هستیم. مگر نمیدانید که حتی بچه ها را هم با نیروی مسلح جابجا میکنند؟ شما این اقدام تان علیه ما را چطور توضیح میدهید؟ مگر دستگاه وزارت ارشاد است که به ما با تهدید حکم میکنند که این سایت را ببندیم؟ حق نداریم از خودمان دفاع کنیم؟ آقایان ما جرمی نکردیم میخواهیم عزیزانمان را از دست جنگ درونی "سازمان زحمتکشان" نجات دهیم؟ چرا این آقایان به خود اجازه میدهند که اینگونه به ما بتازند؟  اگر کمک نمیکنید، لطفا سنگ نیندازید!

ما این تحریک و تهدید کردن اقای محمد آسنگران علیه خود را محکوم می کنیم. لازم می دانیم اعلام کنیم تعدادی از امضا کنندگان این بیانیه  خانواده ها با همین نام و نشان اقدامات دیگری را مشخصا با همین اسامی امضا کردند که حرکتهای اجتماعی بوده است. برای مثال امضا ما برای لغو احکام کارگران دستگیر شده درسنندج،  برای آزادی  محمود صالحی و منصور اسانلو و برخی کارهای دیگر. اما شرایط امنیتی در ایران و حتی موقعیت فرزندان ما که در این اردوگاهها اسیر میباشند اجازه نمی دهد با نامهای شناسنامه ای خود امضا کنیم.

ما در اینجا از این حزب انسان دوست و کمونیست و ازادیخواه و برابری طلب می خواهیم از این نا رهبران  بپرسند که آیا کمک مالی به تلویزیون شما که با همین امضاها بود، جعلی بود؟  ایکاش میتوانسیم با افتخار نام حقیقی خود را زیر بیانیه ها میگذاشتیم!

مگر خود سایتهای دیگر اطلاعیه جریانات کارگری را به اسم "جمعی از کارگران ایران خودرو، جمعی از کارگران تبریز، جمعی از کارگران پتروشیمی  و کارگران اینجا و آنجا منتشر نمیکند؟ آیا این جمع ها هم جعلی است؟ پس چرا ما را تهدید میکنند و به ما میتازند و هدفشان چیست؟ ما میتوانیم بفهمیم که طرفداران "زحمتکشان" به جان ما بیفتند اما این آقای آسنگران و بهاری چرا؟ ما امیدواریم که این آقایان این عمل ناشایست خود را اصلاح کنند. ما از حزب ایشان میخواهیم که با این عمل رسما مرزبندی کنند.

با تشکر از همه انسانهای که در این شرایط ما را تنها نگذاشتند  و با دادن نامه های حتی اشتی جویانه می خواهند عزیزان ما را از خطر نجات دهند. مسئول وبلاگ <<

هر انسان َازادیخواه از فراخوان مندرج در این وبلاگ و از خواستهای اعلام شده در این وبلاگ دفاع میکند. اما  محمد آسنگران این وبلاگ را تهدید میکند که آی پی آدرسشان را اعلام خواهد کرد. از تهدید و تجسس برای پیدا كردن ای  پی كا مپیوتر تا  نا كجا َاباد راه درازی نیست!

۲- شاهکار دیگر محمد آسنگران نقدی است که بر علیه علی جوادی و سایر منتقدین نظرات شکست طلبانه کورش مدرسی نوشته است. جالب است  اشاره كنم كه حزب کمونیست کارگری لام تا کام در مقابل این تزها خاموش بوده است. سیاوش دانشور و علی جوادی از حزب اتحاد کمونیسم کارگری٬ ایرج فرزاد و مهرنوش موسوی و تعدادی از كادرهای حزب حكمتیست با مقالات و سمینارهای خود این تزها را نقد کردند. ایشان برای اینکه عقب نیفتند، با حمله به منتقدین این تزها آغاز کرده است. مدعی شده است که اصلا خود اینها پرچمدار شکست طلبی هستند و  حزب كمونیست كارگری پرچمدارانقلاب وپیروزی سوسیالیسم!علی جوادی در یک برنامه تلویزیون گفته است که باید تهاجم رژیم اسلامی به مردم را در هم شکست. باید در مقابل این موج ایستادگی کرد. برخی شکست این جنبش را اعلام کرده اند، اما نباید گذاشت این جنبش را رژیم اسلامی شکست دهد، اما محمد آسنگران با تحریف این گفته ها میگوید که علی جوادی شکست طلب است. واقعا جالب است. اما ایکاش فقط نقدش همین بود. این نقد را با مشتی از عقده و کینه و نفرت و تخریب شخصیت همراه کرده است. ادبیات "زیبای" ایشان واقعا جایی برای بیان و نقل آن نمیگذارد.

ظاهرا حقیقت دیگر در نزد ایشان مساله با اهمیتی نیست. ما این را در مجادلات دوران فراکسیون به وضوح دیدیم. به آقای محمد آسنگران باید گفت که شرط اول نقد سیاسی بیان حقیقت است. به ایشان و فعالین نشریه جدل آنلاین باید اعلام کرد که کار شما واقعا ربطی به کمونیسم کارگری منصور حکمت ندارد. کمونیسم منصور حکمت جنبش بیان حقیقت است. تمام حقیقت. اما این جریان و گرایش در حزب کمونیست کارگری سنگ بنای حرکتی را گذاشته اند که این حزب را هر چه بیشتر از حقیقت و کمونیسم منصور حکمت دور کرده است. برای همین است که تز "عبور از منصور حکمت" را آوردند. و در سنت جدل سیاسی٬ جدل آنلاین را ایجاد کردند. یکی از عوارض "عبور از منصور حکمت" هم عبور از روشهای منصور حکمت است.

مساله دیگر نقدی است که محمد آسنگران در مورد "پرچم" و سخنرانی علی جوادی در مراسم یادبود اکبر محمدی و سایر جانباختگان راه آزادی بیان داشت. محمد آسنگران میگوید، علی جوادی پشت به پرچم سه رنگ شیر و خورشید و در مقابل پودیوم سخنرانی کرد. در حالیكه در گذشته و در كلن حاضر نبود  در كنار پرچم سخنرانی كند! محمد آسنگران سعی میكند كه به خواننده نوشته اش زیر كانه القا كند كه علی جوادی تا زمانیكه  در حزب كمونیست كارگری بود چپ بود و الان سلطنت طلب شده است! راستش اما اینجا هم محمد آسنگران تمام حقیقت را نمیگوید. این دفعه اولی نیست که علی جوادی در برنامه ای شرکت میکند که درش پرچم سه رنگ وجود دارد. بلكه  در تمام برنامه های مناظره تلویزیون کانال یک پرچم سه رنگ وجود دارد. بخشی از دکور این برنامه ها است.

اما نه فقط علی جوادی بلكه کورش مدرسی٬ مینا احدی و حمید تقوایی  هم در این برنامه ها شركت داشته اند و پرچم سه رنگ شیر و خورشید آنجا  هم بوده است. این لیست ادامه دارد. ...

موضع ما در قبال پرچم سه رنگ و شیر و خورشید روشن است. اما چرا الان آقای محمد آسنگران به  یاد این "انتقاد" افتاده اند. مگر چپ سنتی قبل از ایشان این چنین دست به قلم نبرده بود؟ مگر شرکت در یک برنامه به معنای تایید تمام مواضع آن برنامه است؟

مطالب محمد آسنگران بیان حقیقتی نیست. همان معضل و بیماریی است که جنبش ما به آن دچار شده است. این جنبش هیچگاه در این شرایط نبوده است. آقای محمد آسنگران متاسفانه فقط به احترام خودشان لطمه نمیزنند، که زده است، به اعتبار کمونیسم کارگری لطمه میزند، که زده است.

من تردیدی ندارم که کادرهای بسیاری در حزب کمونیست کارگری با این روشهای محمد آسنگران مرزبندی دارند. اما با توجه به جوی که در این حزب ایجاد شده است، هر انتقاد جدی ای بسرعت مورد تهاجم و حمله قرار میگیرد. فرد منتقد به سرعت ایزوله میشود و بطور دسته جمعی مورد "نقد رادیکال" قرار میگیرد . متاسفانه اکنون روش ماکیاولیستی هدف وسیله را توجیه میکند در این حزب باب شده است.

برای گذر از این شرایط و ایزوله کردن این بیماری باید قدم جلو گذاشت. سرنوشت کمونیسم کارگری مطرح است. مساله این نیست که محمد آسنگران و یا امٽال ایشان با خودشان چه میکنند. مساله این است که با جنبش کمونیسم کارگری چه میکنند. در مقابل این روشهای مخرب باید ایستاد.

محمود احمدی

 mahahmadi@yahoo.com