با سلام به سیاوش دانشور گرامی!
نوشته ام در نقد مطلب سایت "سلام دمكرات" و در ارتباط با ماجرای هفت سپتامبر، بپیوست است. متاسفانه نوشته نوید مینایی را نتوانستم بخوانم و از مضمون آن بی اطلاع هستم و لذا دفاع از آن را به خود نوید وا میگذارم. لطفا با استناد به خود نوشته بخودم نیز نشان بدهید كه كجا از "نیاز سایت سلام دمكرات بخون" حرف زده ام؟ در نشریه دنیای بهترشماره 16 علی جوادی در نوشته ای به نام "هیات دفتر سیاسی حزب پاسخ میدهد" خطاب به حككا  نوشته است؛
”این حزب متعاقبا به شیوه ای غیر منصفانه مو ضعگیری سایت "سلام دمكرات" را "دفاع از اعدام" (نوید مینایی) و "نیاز به خون " (منصور تركاشوند) قلمداد كردند...” در این ماجرا، نفهمیدم انصاف چیست و "منصف" كیست؟ بی نقد، چطور میخواهید مدافعین "غیر پیگیر" را بچرخانید؟ تازه، این نظرات من و نوید مینایی بود نه حككا. "انصاف حكم می كرد، حتی در صورت صحت ادعای علی جوادی، اینها را بپای ما دو نفر بنویسید نه حككا. در هر حال لطفا برای روشن شدن ذهن خوانندگان نوشته ای پیوستی را در نشریه منعكس كنید تا خوانندگان خود داوری بكنند، برعكس نظر علی جوادی كه از طرف هیات سیاسی عنوان شده است، در آن نوشته سعی كردم كه سلام دمكرات را به جهت دیگری هدایت بكنم تا آلوده ماجرای دردناكتری نشود و در كنار جمهوری اسلامی قرار نگیرد.
مطلب سلام دمكرات را با مطلب "تایمز" كه توسط ماركس نقد شده و شما آن را در ضمیمه ای شانزده نشریه ای دنیای بهتر منعكس كرده اید، مقایسه كنید. سلام دمكرات در پس افشای "نا قهرمانی یك زندانی زیر اعدام معمولی" در كدام جهت گام برداشته بود؟ در جهت حمایت از چه "آیینی " پا سفت كرده بود؟ حلق آویز شدن "یك فرد معمولی" هم مورد اعتراض ماست، نمی شود و نمی توانیم به بهانه "معمولی بودن كسی" از تلاش برای لغو اعدامش كوتاه بیاییم. آیا سلام دمكرات فهمیده بود كه در این موارد آمار و ارقامی وجود دارند، "كه بكاملترین وجهی از زمان قابیل به اینسو، ثابت كرده است كه هیچگاه آدمیان در نتیجه مجازات و نه اصلاح و نه منصرف شده اند، بلكه قضیه درست برعكس آن بوده است." آیا نوشته سلام دمكرات "رقت انگیز" نبود؟
بخصوص آنكه حداقل نوشته ای من و نوید حتی در همین حد هم از سوی حزب "غیر منصف حككا" بسرعت حذف شدند، همه دیدند كه این نوشته ها فقط چند روز روی روزنه بودند و حذف شدند. نمی دانم حداقل در این ماجرا منصف كیست؟ شما یا حككا؟ كاش بی پرده نظرت را بنویسی.  بنظرم انصاف چیز دیگری را حكم می كند.
با احترام منصور تركاشوند. گیرنده: سایت روزنه جهت اطلاع و یا درج

رفیق منصور عزیزم،
نامه شما، همراه با مقاله تان، و پاسخ ما بطور کامل در ستون آزاد سایت حزب منتشر میشود. اینجا صرفا به پاسخ اکتفا میکنیم. مقاله شما در جدل با سایت سلام دمکرات نوشته شده است و تیتر آن اینست؛ "این یك جنگ واقعیست ، دستان خود را به خون آلود نكنید"! و در بخشی از مطلب این جمله اسیدی آمده است؛ "نویسندگان سلام دموكرات و هم كیشان "ساكتشان" اتفاقا یك انتخاب سیاسی كرده اند و با این انتخاب در كنار نظام اسلامی و نیازش به خون برای بقا ایستاده اند. آیا اجازه میدهند كه دستانشان بخون آلوده شود؟ آیا حرفهای "دموكراتیكشان" را پس خواهند گرفت ؟" تاکیدها از من است.
منصور عزیز، این همکیشان ساکت جمهوری اسلامی اسم ندارند؟ نمیشود اسم شان را برد؟ در همان مطلب خلیل کیوان- که لابد مطلبش را باید به حساب حزب گذاشت و شما همین را ادامه داده اید- گفته شده که بر راستها که حرجی نیست، پس چپها منظور بودند. و اما این چپها؛ حزب اتحاد کمونیسم کارگری رسما و طی اطلاعیه ای از این کمپین پشتیبانی کرد که ظاهرا آوردن نامش جرم است و شاید جزو چپ دسته بندی نمیشود! آخر رفیق حمید تقوائی اعلام کردند که ما  "نماینده بورژوازی بزرگ"!؟ هستیم. بقیه چپها هم که در اطلاعیه 169 نهاد و اسامی فردی دیگر اعلام حمایت کرده بودند. از قضا نام سایت سلام دمکرات و فعالینش در همان لیست است! میماند حزب حکمتیست که در سایتهای عمومی ترش موضوع را منعکس و تبلیغ کرد. با تمام اینها حزب کمونیست کارگری معلوم نبود با کی حرف میزند؟ اتهام "همکیش جمهوری اسلامی" زیادی غیر منصفانه و تند است. حتی اگر کسی به هر دلیلی در هر دوره ای از تلاش کمونیستی ما حمایت نکرده، و حتی مخالفت کرده، ما لقب هم کیش جمهوری اسلامی را به آنها نداده ایم. این فرهنگ مجاهدی است. به کمونیسم کارگری تعلق ندارد. متاسفانه، و این را با درد میگویم، در حزب کمونیست کارگری در اینگونه مواقع، "رادیکالیسم" معنایش حرف تند و بی تناسب زدن و مسابقه در آن شده است و نه استدلال محکم و عمیق سیاسی و بسیج و اقناع مردم. مطالبی که در اینمورد منتشر شدند بشدت گویا بودند.
در مورد سایت سلام دمکرات ما بحثمان را کردیم. مخالفت با یک بحث چپ سنتی حتما موافقت با این مقالات که راستش دقیقا از همان جنس بودند نیست. و بالاخره شما بقیه را "هم کیش جمهوری اسلامی نیازمند خون" کردید. رفیق عزیز تو حکمت را صادر کردی، جمله بعدی ات تعارف است که آیا دستشان به خون آلوده خواهد شد؟ مخالفین فرضی حزب شما که اینجا آدم نمیکشند، رژیم میکشد - و اینها از پیش کنار رژیم ایستادند آنهم با انتخاب دقیق سیاسی شان - معلوم نیست شما منتظر چی هستید و این "آیا" چه دردی را دوا میکند؟ نوشته شما، برخلاف مابقی نوشته هایت، بدون تناسب و غیر دقیق و ناجور بود. اگر حزب آنرا "حذف" کرد –کلمه خودتان است- لابد دیدند که خیلی ناجور است. اینکه زمانی از همین کلمه استالینیزم در می آید و زمانی انصاف، انسان را متعجب میکند!
و اما چند سوال؛ آیا واقعا فکر میکنید این موضع درستی نسبت به یک حمایت کننده کمپین حزب است؟ آیا زحمت کشیده بودید –نویسندگان مقالات و رهبری حزب- که لیست حامیان را اول چک کنند و بعد به اصطلاح فشار گذاشتن را شروع کنند؟ آیا عمده سازمانهای حقوق بشری و نهادهای اروپائی که مرتب حزب خبر ملاقات با آنها را منعکس میکند، همین موضع خاکستری و ناپیگیر در مورد اعدام را ندارند؟ آیا شما و دیگر دوستان که این جملات را نوشتید جانب انصاف را رعایت نکردید یا ما؟ خودتان کلاهتان را قاضی کنید. آیا فکر میکنید به همین سیاق دیگر فعالین مدافع زندانیان سیاسی که از قدیم فعالیتهائی را پیش میبرند، مجازند به امثال حزب کمونیست کارگری و ما و شما برای عدم حمایتمان از یک پروژه شان همکیش جمهوری اسلامی و موافق اعدام و غیره بگویند؟ آیا نقد سیاسی کمونیستی مبتنی بر دشمن کردن تمام عیار طرف مقابل و له کردن اوست؟ اتفاقا موضع رفقای حزب در همین بحث به لحاظ روش با سلام دمکرات تفاوتی ندارد؛ سلام دمکرات در پاسخ شما تمام شاخه های کمونیسم کارگری را میزند، شما هم هرکسی که از کمپین حمایت نکرده است! تازه حمایت کنندگان را هم به همان چوب راندید. فکر میکنید نتیجه این سیاست داهیانه چیست؟
و اما نکته ای فراتر از اینها؛ منصور عزیز موضع ما در مورد اعدام روشن است. کل کمونیسم کارگری در این زمینه؛ اگر موضعش را درست بیان کند، موضعی انسانی و آزادیخواهانه است. موضع سلام دمکرات هم که یک نمونه و بروز تیپیک متدولوژی چپ سنتی است بازهم روشن است. گره بحث اینجا نیست. معضل اینست که حزب روشی را پیش گرفته که فکر میکند پیشروی خودش در گرو خرد کردن دیگران و نسبت دادن هر ناحقی به این و آن پیش میرود. کسی که واقعا میخواهد جامعه را بسیج کند و رادیکال هم بماند مقداری ظرائف کار را بلد است. نمی آید به کسی که همان روز معین حامی اش است اینگونه حرف بزند. معضل شما اینست که فکر میکنید دنیا و جامعه ای وجود ندارد، تلاشهای دیگری وجود ندارند، هر کس با شما نیست پس لابد علیه شماست! مرز دوست و دشمن و انسان دوست و مدافع موقتی و غیره یکی شده است. حتی درکی استراتژیک تر در امر سازماندهی و جاانداختن سیاست کمونیستی ندارید. در این سیستم انصاف جائی ندارد. این روشها نتیجه این وضعیت اند و گرنه کی نمیداند که بهتر است تعداد بیشتری مخالف اعدام باشند و تعداد کمتری در مقابل قلمروهای خاکستری بیتفاوت باشند تا چه رسد به موافق. این معضل پایه ای است که پرخاش بجای استدلال، موضعگیری نادقیق را جای حق بجانبی مبتنی بر استدلال سیاسی و عمیق کمونیستی، و انتقاد را جای دشمنی میگذارد. تداوم این روش تنها خداحافظی با هر تتمه انسانگرائی و حقیقت جوئی کمونیسم کارگری است. لطفا برای این فکری بکنید. برایت موفقیت و پیروزی و تندرستی آرزو میکنم.

ضمیمه مقاله منصور ترکاشوند

این یك جنگ واقعیست ، دستان خود را به خون آلود نكنید
منصور ترکاشوند
فرصت چندانی برای  پاسخ  به درخواست حمایت از زندانیان سیاسی و زیر اعدام  در ایران  وپرهیز از آلود شدن دست بخشهایی از اپوزیسیون به خون  نمانده است . حزب ما  بدرست از این در خواست حمایت كرده  و خواهد كرد . اعدام یك جنایت است و فارق از اینكه اعدامی كیست؟  باید علیه اش موضع گرفت .بخصوص آنكه مجریان این اعدامها اهداف سیاسی روشنی را تعقیب می كنند .
سایت سلام دموكرات در پاسخ به فرا خوان حزب ما و در نوشته ای با عنوان " به كجا چنین شتابان"،  هم حرف خودش و هم حرف دل آنانی كه در قبال این در خواست  سكوت كرده اند را یكجا زده و به افشاگری دست زده است، تا ما را رسوا كند. افشاء كرده اند كه یكی از زندانیان زیر اعدام و امضا كننده ای در خواست، یعنی  آقای خالد حردانی سلطنت طلب است و دفاع از لغو مجازات او را نقد كرده اند . علاوه بر" سلام دمو كرات" بخشهای  وسیعی از اپو زیسیون سر خودشان  را به در خواستها و مناسباتی دیگر گرم كرده اند و با سكوت و بی عملی تلویحا به همان موضعی در غلطیده اند كه سلام دموكرات  به صراحت عنوان كرده است .
در مقابله با این اپوزیسیون ، فرض و تصورات دردناكی ضروریست . تصور كنید كه جمهوری اسلامی در ادامه جنایات تابستان هشتادو شش خالد حردانی را نیز به طناب دار بسپارد. تصور كنید كه او نیزبا لبخند و تكان دادن دست  ویا مستحصل و درمانده از هراس مرگ، افتان وخیزان وگریان بپای ماجرا برود. برای  روشن كردن ذهن این اپوزیسیون، تصورات  جنایت كارانه تری ضروریست ،  تصور  طناب دارآبی رنگ این روزها ، بر گردن  تمام هر بیست وشش نفری  كه پای این در خواست را امضا كرده اند ونمایش آن در تلویزیون ولبحند مرتضوی  چندان دور از ذهن نیست. میشود تصورش كرد ،این یك جنگ واقعیست و صحنه های اینچنینی بسیار داشته است و حواهد داشت.  فقط تصور چنین جنایاتی انسان را از زندگی بیزار می كند چه رسد به صحه گذاشتن بر آن .
اپوزیسیون ساكت امروز، فردای چنین فجایعی ،  بی عملی خود را چگونه توجیه خواهد كرد ؟ بویژه آنكه اعدام تك، تك این انسانهای زیر اعدام، برای بقا ی جمهوری اسلامی  صورت میگیرند.
قضیه  از یك مبارزه روتین علیه اعدام   ریشه ای تر است . زیر اعدامی های در بند نظام اسلامی  فارق از آنكه چه كاره هستند و باشند، الالحساب  زندگی وجانشان، ابزار به خون كشیدن اعتراضات مردمی است كه خواسته های به شدت رادیكالی دارند و جمهوری اسلامی را نمی خواهند . خونشان نیاز نظام اسلامی برای بخون كشیدن صحنه است و امضا كننده گان در خواست  شانزده شهریور این نیاز نظام اسلامی را با حس كردن سوزش  طناب دار بدور گردن خود در یافته اند. 
نویسندگان سلام دموكرات و هم كیشان "ساكتشان" اتفاقا یك انتخاب سیاسی كرده اند و با این انتخاب  دركنار  نظام اسلامی ونیازش  به خون برای بقا ایستاده اند.آیا اجازه میدهند كه دستانشان بخون  آلوده شود؟آیا حرفهای "دموكراتیكشان" را پس خواهند گرفت ؟ یا ....
طنز تلخ ماجرا اینجاست كه همیشه این "گون" است كه از شتا ب  نسیم گلایه دارد . حضرات "دموكرات و اپوزیسیونند" و مدام از شتاب ما در بزیر كشیدن نظام اسلامی و عقیم گذاشتن تلاشهایش برای بقای شاكی .
منصور تركاشوند 13/6/86