"آزادی بیان"، "آزادی فحش"، "آزادی اتهام"
و
رهبری امروز حزب کمونیست کارگری

اخیرا بحثی در گروه اینترنتی جوانان کمونیست در زمینه آزادی بیان در گرفته است که به دلایل مختلف جالب است. در یک طرف این بحٽ رفقا سهراب وفا و فرزاد سلطانی قرار دارند و در طرف دیگر رفقا نوید مینایی و محمد آسنگران. موضوع از این قرار است که رفیق سهراب وفا به نوشته ای از محمد آسنگران و مصطفی صابر نقد کرده است که چرا در نقد سیاسی خودتان از کلمات زشت و نامناسب استفاده میکنید. چرا مخالفین سیاسی خود را غیر منصفانه نقد میکنید؟ چرا القاء شبهه با جریانات مافیایی و رژیمی در نقد میکنید؟ در طرف دیگر نوید مینایی بحٽ آزادی بیان و حق افراد در "فحش" و "نقد" را به میان کشیده است و به دفاع از "سبک ادبی" محمد آسنگران پرداخته است. محمد آسنگران هم وارد بحٽ شده است و از لنین و منصور حکمت نقل قول آورده است که این رهبران کمونیسم هم در مواقعی با لحنی مشابه محمد آسنگران با مخالفین خود برخورد کرده اند؟!

این مساله به چند لحاظ برای جنبش ما حائز اهمیت است. اما قبل از پرداختن به این مساله دوست دارم که از تمامی کادرها و رهبری حزب کمونیست کارگری بخواهم که نام و جایگاه منصور حکمت را فدای رفتار و عملکرد امروزین خود نکنند. از محمد آسنگران انتظار میرود که منصور حکمت و لنین را وارد این بحٽ نکند. خوب است که این رفیق رفتار و منش زشت خودش را خودش توجیه کند. منصور حکمت در میان ما نیست. اما منصور حکمت مظهر انسانیت، مظهر حرمت انسانی، و انصاف بود. من از رهبری حزب کمونیست کارگری میخواهم که این "در افزوده ها" را به پای سنت و رهبران کنونی حزبشان بنویسند. لطفا منصور حکمت را راحت بگذارید!

اما در زمینه بحٽ آزادی بیان. ما طرفدار آزادی بی قید و شرط بیان هستیم. برای این امر جنگیده ایم. هیچ قید و شرط و محدودیتی برای آزادی ابراز وجود سیاسی در جامعه نباید وجود داشته باشد. تمامی جوانب فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی و ملی را میتوان بدون هیچ محدودیتی نقد کرد.

آزادی بیان قید و شرط ندارد. اما آیا آزادی بیان در بر گیرنده آزادی فحش هم میشود؟ آیا نباید محدودیتی بر آزادی فحش وجود داشته باشد؟ خیر! با قطعیت خیر! بنظر من آزادی بیان به معنی آزادی بیان رکیک ترین بیان ها و زشت ترین بیان ها هم هست. آزادی بیان فقط آزادی بیان های زیبا و شیوا نیست. در برگیرنده آزادی زشت ترین و ناهنجار ترین بیان ها هم هست. همانطور که آزادی بیان در برگیرنده آزادی نشریات پورنوگرافیک هم هست، در برگیرنده آزادی بیان ناپسند و زشت هم هست. من از آزادی وجود مطبوعات پورنو برای افراد بالغ دفاع میکنم. من از آزادی زشت ترین بیان ها هم در جامعه دفاع میکنم.

به این اعتبار من از نفس آزادی فحش و فحاشی محمد آسنگران و بسیاری از کادرهای حزب کمونیست کارگری که در مجادلات خودشان زشت ترین بیان ها را علیه حزب ما، حزب اتحاد کمونیسم کارگری" بکار بردند، دفاع میکنم. من از آزادی بیان "جدل آنلاین" دفاع میکنم. این حق طبیعی و داده شده این دوستان است. آزادی فحش یک جنبه از آزادی بیان این رفقا در جامعه است. از این رو به لحاظ حقوقی هیچ ایرادی به این رفتار و بیان زشت این رفقا وارد نیست.

اما بحٽ آزادی فحش و آزادی بیان یک مساله است و رفتار سیاسی و بیان مبارزاتی یک حزب سیاسی امر دیگری است. بخصوص اگر چنین حزبی در برنامه اش دفاع از حرمت انسان نقش بسته باشد. اگر مصطفی صابر و یا محمد آسنگران سر دبیر نشریات پورنو گرافیک و یا نشریه ای فحشنامه بودند، من هیچگاه انتقادی به رفتار سیاسی این رفقا و ادبیات انتخابی شان نداشتم. فحاشی یک ضرورت نشریاتی است که فحش ابزار کار و حرفه شان است. اما حزبی که یک دنیای بهتر برنامه حزبی اش است، نمیتواند چنین رفتاری داشته باشد. محمد آسنگران میتواند هر چقدر که دل تنگش میخواهد فحش بدهد. میتواند برق بپراند و فحش دهد. میتواند هر نقد سیاسی را با مشتی فحش و خرواری ناسزا سر هم بندی کند. میتواند بجای بحٽ اصولی و منطقی سنت فحاشی را در حزب کمونیست کارگری به سنت سیاسی و نقد غالب در این حزب تبدیل کند. میتواند مطمئن باشد که از لحاظ حقوقی مورد اعتراض ما قرار نخواهد گرفت. آزادی بیان و آزادی فحاشی ایشان کماکان محفوظ خواهد بود. اما آن جریانی که بجای نقد سیاسی، ناسزای سیاسی میگوید، بویی از سنت کمونیسم کارگری نبرده است.

اما زمانیکه نوید مینایی و سایر رفقای این حزب بخواهند آزادی بیان فرد فحاش را متناظر با سنت ادبیات سیاسی حزب کمونیست کارگری قبل از دگردیسی این حزب معرفی کنند باید بدانند که با مقابله جدی ما و بسیاری از کادرهایی کمونیسم کارگری که تهدید تاٽیر این ادبیات مشعشع قرار نگرفته اند، مواجه خواهند شد. کادرهایی که با سنت کمونیسم کارگری بطور دست اول آشنا هستند. روایت دست دوم و وارونه محمد آسنگران و دفاعیات وارونه تر نوید مینایی ذهنشان را تخمیر نکرده است.

نکته دیگر مساله آزادی بیان و آزادی فحش با آزادی اتهام است. از نقطه نظر من اتهام و هتک حرمت افراد جرم است. افراد آزاد نیستند که هر زمان که دلشان خواست حرمت افراد را زیر پا بگذارند. افراد آزاد نیستند که دیگران را تهدید پلیسی کنند که اطلاعاتشان را لو میدهند. افراد آزاد نیستند که آزادانه اتهام بزنند. نقد سیاسی، قید و شرطی ندارد. اما جنایتکار و رژیمی قلمداد کردن مخالف سیاسی نقد سیاسی نیست، اتهام زشت و کٽیف است. شیوه ای مذموم و پروکاواتیو است.

متاسفانه رهبری حزب کمونیست کارگری نه تنها کوچکترین عکس العملی در این زمینه از خود نشان نداده است، بلکه خود باعٽ و بانی چنین سنتی بوده است.

ما این روشهای مخرب را تقبیح میکنیم. ما از کادرهای کمونیسم کارگری میخواهیم که قاطعانه در مقابل این روشها بایستند. امروز هتک حرمت و تهدید پلیسی و فحاشی! فردا چه باید انتظار داشت؟

http://sharareh-n.blogfa.com/
shararehnouri@gmail.com

شراره نوری
لندن – سپتامبر ۲۰۰۷